كدخبر: ۷۱۶۷
تاريخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۳
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
اختصاصی "لاهیگ"
کتاب دکتر مجید استوار به چاپ دوم رسید
کتاب "انقلاب اسلامی و نبرد نمادها" نخستین اثر دکتر مجید استوار ـ استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر لاهیجانی ـ است که در فاصله کمتر از یک سال، به چاپ دوم رسید.
کتاب "انقلاب اسلامی و نبرد نمادها" به قلم دکتر مجید استوار به چاپ دوم رسید.
به گزارش "لاهیگ"، کتاب "انقلاب اسلامی و نبرد نمادها" نخستین اثر دکتر مجید استوار ـ استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر لاهیجانی ـ است که در فاصله کمتر از یک سال، به چاپ دوم رسید.
چاپ دوم کتاب "انقلاب اسلامی و نبرد نمادها" که پیش از این با حمایت پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) و به‌وسیله مؤسسه عروج روانه بازار نشر شده بود، بار دیگر در 272 صفحه و با قیمت 13500 تومان از سوی نشر نگاه معاصر منتشر شد.
این اثر که بر بنیاد پایان‌نامه دکتری مجید استوار با عنوان "نقش قدرت نمادین در پیروزی انقلاب اسلامی ایران" به راهنمایی دکتر احمد نقیب‌زاده ـ استاد دانشگاه تهران ـ برای نخستین بار در سطح کشور، انقلاب اسلامی ایران را از بعد نمادین مورد بررسی قرار داده است، سال 1391 نیز رتبه نخست رشته علوم سیاسی را در پانزدهمین دوره جشنواره پایان‌نامه سال دانشجویی کشور از آن خود کرده بود.
کتاب "انقلاب اسلامی و نبرد نمادها" دارای 4 بخش و 11 فصل است. بخش نخست آن به "مباحث نظری" مربوط می‌شود و در دو فصل به "جامعه‌شناسی نمادها" و "قدرت نمادین" پرداخته است.
بخش دوم کتاب به بحث "جهان نمادین ایران" اختصاص دارد که در دو فصل به بررسی "تاریخچه و ابعاد جهان نمادین ایران باستان" و "تاریخچه و ابعاد جهان نمادین اسلامی ـ شیعی" پرداخته و به آن توجه دارد.
"تجدد و گسست در جهان نمادین ایران" عنوان بخش سوم این اثر است که نویسنده در آن طی چهار فصل، "تاریخچه و ابعاد ورود تجدد"، "نقش روشنفکران در همسو‌سازی ایران باستان و تجدد"، "جهان نمادین رضا شاه پهلوی" و "جهان نمادین محمدرضا شاه پهلوی" را مورد بررسی قرار می‌دهد.
بخش چهارم کتاب نیز به "شکل‌گیری انقلاب اسلامی" اختصاص دارد که در سه فصل، "نقش روشنفکران در شکل‌گیری جهان نمادین اسلامی ـ شیعی"، "نقش روحانیان در شکل‌گیری جهان نمادین اسلامی ـ شیعی" و "نبرد نمادها و پیروزی انقلاب اسلامی" را مورد بررسی قرار داده است.
مجید استوار متولد سال 1356 در لاهیجان، فارغ‌التحصیل دکتری علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و عضو هیأت علمی، استادیار و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت است.



در همین ارتباط، متین غفاریان ـ دبیر بخش اندیشه هفته‌نامه آسمان ـ در یادداشتی با عنوان "نبرد کربلا به تاریخ 1357"، به معرفی و نقد کتاب "انقلاب اسلامی و نبرد نمادها" پرداخت و نوشت:
لابد گذرتان از میدان ولی‌ عصر گذشته است و بنرهای بزرگ نصب ‌شده در این میدان را دیده‌اید. میدان ولی‌ عصر برای خودش میدان نبردی است میان بنرها و نمادهایی که در این بنرها نهفته‌اند. در گوشه‌ای از میدان تصویر بزرگی از مردم ایران است که برای مناسبتی حکومتی به خیابان آمده‌اند. قبل از ورود به میدان، از سمت کریم ‌خان، بنر بزرگی نصب شده است که در آن، باراک اوباما شانه به شانه شمربن‌ ذی‌الجوشن ایستاده است و می‌خواهد وفاداری شما را بخرد. در این تصویر از گرافیک شبکه بی‌بی‌سی استفاده شد. انگار شمر در یکی از برنامه‌های بی‌بی‌سی فارسی حاضر شده و می‌خواهد شما را بخرد. در ضلع جنوبی خیابان کریم ‌خان، تصویر روزنامه‌نگاران شهید در افغانستان منقوش شده است؛ باشد که یادشان زنده بماند در میان ما.
اما میدان ولی ‌عصر فقط این‌ها نیست. در وسط میدان، بنرهای تبلیغاتی سریال تازه مهران مدیری نصب شده است که صفی طولانی از بازیگران سریال‌های‌ کمدی را پشت خود نشانده، دستی برای جمعیت تکان می‌دهد و از آن‌ها می‌خواهد که آخرین محصولش را خریداری کنند. در ضلع جنوبی، بنرهای آخرین فیلم‌های سینمایی بالای سینما افراشته شدند و می‌خواهند با به تصویر گذاشتن چهره پکیده مصطفی زمانی، شما را به دیدن فیلم "جیب‌بر خیابان جنوبی" دعوت کنند. خود میدان به‌خاطر پروژه عمرانی شهرداری تغییر کرده است. وسط میدان را کنده‌اند و دارند برای من و شما مترو می‌سازند. خدا اجرشان را زیاد کند.
هنوز در این میدان و دیگر میادین شهرمان، با انواع نمادها روبه‌رو هستیم. اغلب این نمادها برای ما آشنا هستند و داریم تکرار آن‌ها را مشاهده می‌کنیم. این نمادها که اغلب توسط شهرداری هدایت و نصب می‌شوند، مصرف چندین و چند باره نمادهای قدرتمندی هستند که زمانی، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. این نمادها آن‌قدر قدرتمندند که اگر ازشان سوء استفاده شود، حرص‌مان را درمی‌آورد (مانند بنرهای صداقت آمریکایی)، یا آن‌قدر هنوز قدرتمند هستند که "ابتکار" گرافیست‌های شهرداری در خلق مضامین تازه را بدل به امری مسخره می‌کنند. نمونه‌اش کاری که دارند برای تشویق خلق‌الله برای بچه‌دار شدن می‌کنند.
وقتی این نمادها این‌قدر در زندگی ما تأثیر دارند و ما را در خود محاط کرده‌اند، تصورش را بکنید در زمان انقلاب، زمانی که این نمادها در اوج قدرت خود بودند، چه تأثیری بر زندگی ما می‌گذاشته‌اند. بالاخره کسی باید انقلاب را از منظر همین نمادها بررسی می‌کرد و مجید استوار در کتاب "انقلاب اسلامی و نبرد نمادها" که اخیراً منتشر شده، این کار را به نحو قابل قبولی کرده است.

نماد در برابر نماد
درباره انقلاب اسلامی با طیف گسترده‌ای از تحلیل‌ها روبه‌رو بوده‌ایم. اما کمتر کسی به وجه نمادین این انقلاب توجه کرده است. تنها نمونه‌ای که قبل از این کتاب سراغ دارم، مقاله‌ای از آنابل سربرنی و علی محمدی است به نام "جمهوری اسلامی و جهان انگاره‌ها، تبلیغات، توجهات و نتایج" در کتاب "ایران پس از انقلاب".
استوار در این کتاب استدلال می‌کند که انقلاب اسلامی در واقع نبردی بود میان دو ذهنیت نمادین. ذهنیت ایرانی به‌شدت نمادین است و کسی که بتواند این ذهنیت را تحریک کند و به‌قول استوار، این نمادهای این ذهنیت را در موقعیتی سیاسی به‌کار بگیرد، حتماً موفق خواهد شد؛ کمااین‌که انقلابیون در سال 1357 توانستند این کار را بکنند و به همین دلیل با کمترین خشونت و در کمترین زمان ممکن، این انقلاب را به پیروزی رساندند.
استوار با استفاده از چارچوب نظری‌ای که پی‌یر بوردیو در اختیارش قرار می‌دهد، اقرار می‌کند که سلطه در عرصه نمادین به‌مراتب مهم‌تر از طلزه در عرصه‌های عینی است و قدرت نمادین، عالی‌ترین نوع قدرت در جامعه است که با داشتن آن، دیگر نیازی به زور فیزیکی نیست و از همه مهم‌تر آن‌که، سلطه متکی بر قدرت نمادین به‌سادگی استمرار می‌یابد، زیرا با وجود توان بازتولید باورها توسط این قدرت، مشروعیت آن از سوی اکثریت مردم پذیرفته شده است. آن‌طور که بوردیو می‌گوید و استدلال در این زمینه را به حد نهایی‌اش می‌رساند، در واقع این جهان نمادها هستند که جهان ما را می‌سازند و به تعبیر خود بوردیو، جایگاه موقعیت‌ها را می‌سازند و در درون این جایگاه‌ موقعیت‌هاست که افراد دست به انتخاب می‌زنند.
اما کاری که استوار می‌کند این است که دو جهان نمادین را در برابر هم می‌گذارد. اول جهان نمادین سنتی ایرانی است که در جهان باستان ریشه داشته و در شکل شیعی‌اش در دوران بعد از اسلام هم تداوم یافته است. عناصر نمادین این جهان،‌ پیوند دین و سیاست، فره ایزدی، ظلم‌ستیزی و موعودگرایی است. تأکید او بر اتصال و تعامل این دو جهان قبل و بعد از اسلام‌ ایرانی است. این جهان به حیات خود ادامه می‌دهد، اما در برخورد با مدرنیته، این جهان دچار گسست می‌شود؛ چرا که قرار است جهان نمادین تازه‌ای ساخته شود. این جهان نمادین تازه که در برابر رقیب سنتی‌اش، خردسالی بیشتر نیست، توسط روشنفکران مشروطه و به‌خصوص روشنفکران دوران تغییر سلطنت، ساخته و پرداخته می‌شود و توسط رضا شاه و محمدرضا شاه جا انداخته می‌شود. عناصر این جهان نمادین عبارت‌اند از: نمادسازی از چهره‌های باستانی، دیکتاتور مصلح، ایجاد تأسیسات تمدنی به سبک غربی، اصلاح دینی، ایجاد وحدت ملی و استقلال سیاسی.
استوار در این حد باقی نمی‌ماند و وارد زندگی روزمره و میدان سیاست می‌شود و نشان می‌دهد که برای جا افتادن این جهان نمادین، چه اقدامات عملی‌ای صورت می‌گیرد. البته تلاش او برای ورود به جهان زندگی روزمره و دیدن این تغییرات کمی محدود است و شاید بتوان آن را به‌پای محدود بودن منابع گذاشت. اما خواندنی‌ترین بخش‌های کتاب همین جاهاست که این اقدامات نمادین را به زندگی روزمره وصل می‌کند و واکنش ایرانی‌ها را به آن‌ها منعکس می‌کند. اما توجه داشته باشید که کل کتاب باید ایده اصلی‌اش را در حجمی محدود به کرسی بنشاند و برای همین زیاد وارد این حوزه عینی نمی‌شود.
در ادامه او به تاریخ روشنفکری برمی‌گردد و نشان می‌دهد که روشنفکران بومی‌گرا و روحانیون انقلابی چطور این جهان نمادین سنتی را بازیابی می‌کنند و چگونه رهبر انقلاب این جهان نمادین را در میدان سیاست به‌کار می‌گیرد. مشکل این بخش آن است که در نقش امام محدود می‌ماند و به روحانیون دیگر و تلاش آن‌ها برای بازیابی این جهان نمادین، توجهی نمی‌کند. به نظر من، جای بررسی شهید جاوید صالح نجف‌آبادی در کتاب خالی است. برداشت‌های او از تاریخ روشنفکری معاصر ایران از حد برداشت‌های معمول فراتر نمی‌رود، یا دست‌کم می‌توان گفت که کتاب در این بخش به اندازه ایده نابی که دارد، ناب و تازه نیست.
اما به نظرم جای چیز دیگری در این کار خالی است و آن "جایگاه زن" است. تحقیقات محمد توکل طرقی و افسانه‌ نجم‌آبادی در زنانه‌خوانی تاریخ معاصر بسیار به‌کار استوار می‌آمده است. بررسی زنانه‌نگرانه تاریخ معاصر هم روایت باسمه‌ای ما از تاریخ تجدد در ایران را زیر و رو می‌کند و هم ترومای ناشی از برخورد با جهان مدرن را بهتر نشان می‌دهد؛ چرا که برخورد با جهان مدرن تنها منجر به شکست جهان نمادین سنتی نمی‌شود. این شکست جهان نمادین سنتی، اتفاقی دردآور است که بخش عمده بار آن بر روی دوش زنان قرار می‌گیرد؛ چیزی که در این کتاب جایش خالی است.
با این‌همه، استوار دست روی نکات بسیار مهمی می‌گذارد و از جهان نمادینی صحبت می‌کند که هنوز با قوت در میان ما موجود است و تماماً در انحصار قدرت هم نیست؛ آن‌قدر قدرتمند است که هنوز وقتی این مردم شاکی می‌شوند، باز فریاد می‌زنند: "یا حجت‌‌بن الحسن، ریشه ظلم‌و بکن."



همچنین سرگه بارسقیان در یادداشت خود با عنوان "انقلاب اسلامی و نبرد نمادها؛ کوروش آسوده خوابید" در پایگاه تحلیلی "تاریخ ایرانی" نوشته است:
"کوروش! شاه بزرگ شاهان، آزاد‌ترین آزادگان، قهرمان تاریخ ایران و جهان! آسوده بخواب، زیرا ما بیداریم و پیوسته بیدار خواهیم ماند." هفت سال بعد از این سخنرانی آخرین شاه ایران بر مزار کوروش هخامنشی، شعاری در تهران شنیده شد که می‌گفت: "کوروش بیدار شو، گندش درآمد." کوروش همچنان خواب بود و چندی بعد محمدرضا شاه پهلوی نیز برای همیشه به خواب رفت؛‌‌ همان شاهی که می‌گفت: "پاره‌ای از اصول تمدن جدید غربی از ایران آغاز شده است"، می‌خواست: "بهترین اجزاء مدنیت و فرهنگ ملی خویش را با بهترین اجزاء تمدن و فرهنگ جهانی درآمیزیم"، و وعده می‌داد: "کشور ما در آستانه ورود به دنیای صنعتی و پیشرفته است". آیا او نگاهی نیز به واقعیت‌های درحال تغییر جامعه‌ای داشت که حتی یکی چون فخرالدین شادمان ـ وزیر اقتصاد ملی کابینه زاهدی ـ و بعد‌ها نائب تولیت آستان قدس رضوی معتقد بود: "امروز ایرانی به بلایی گرفتار شده است که بد‌تر از آن هرگز ندیده است... نام زشت این دشمن، «فکلی» است" و می‌نوشت: "روزی که تمدن فرنگی ما را بگیرد، آخرین روز حیات ملت ایران است... ."
شاه که اصلاحات ارضی را انقلاب سفید می‌خواند، مطالب روشنفکران آن عهد را هم می‌خواند که میل به بازگشت به روستا داشتند؟ انتقاد جلال آل‌ احمد از مسخ‌شدگی و پوچی پدید آمده در شهر و تعبیر شهرنشینی به "کنده شدن از زمین" که "حاصل غرب‌زدگی است" و یا ستایش صمد بهرنگی از زیبایی‌های زندگی و غیرت مردانه و پاکدامنی دختر روستایی در داستان "پسرک لبو فروش" را خوانده بود؟ شخصیت "صمد آقا" جز تصویر سرگردانی روستایی ساده دل به شهر دغل‌کار آمده، چه عرضه دیگری داشت؟
این تقابل از ستیز نمادهایی می‌آمد که رژیم پهلوی برساخته و جامعه برنتافته بود و روشنفکران و چهره‌هایی نمادساز، جهان نمادین اسلامی ـ شیعی را فراروی جامعه می‌گذاشتند؛ آن‌چه که مجید استوار در کتاب "انقلاب اسلامی و نبرد نماد‌ها" از آن با تعبیر "منازعه نمادین" یاد می‌کند: "قدرت مخالفان رژیم پهلوی از سوی نماد‌ها شکل می‌گرفت و از طریق زبان اعمال می‌شد. منازعه زبانی به‌وجود آمده میان شاه و روشنفکران و روحانیان دقیقاً از موضعی زبانی، درون میدان سیاسی در جریان بوده است... ترتیب کنش‌گران میدان سیاسی دهه ۴۰ و ۵۰ در ایران نشان می‌دهد که زبان، شخصیت و نوع رفتار مخالفان رژیم پهلوی در مقایسه با شاه و ساختارهای حاکم متفاوت بود. شاه به نمادهای ایران باستان و غرب اتکاء می‌کرد و مخالفان به نمادهای اسلامی ـ شیعی."
استوار گرچه در کتابش به نقش روشنفکرانی چون "فخرالدین شادمان؛ بومی‌گرای ایرانی"، "جلال آل ‌احمد؛ سنت‌گرای غرب‌ستیز"، "صمد بهرنگی؛ ادیب غرب‌ستیز"، "داریوش شایگان؛ اشراق‌گرای ایرانی"، "احسان نراقی؛ جامعه‌شناس هویت‌گرا" و "علی شریعتی؛ روشنفکر نمادساز" در شکل‌گیری جهان نمادین اسلامی ـ شیعی اشاره دارد، اما نقش پررنگی برای روحانیون قائل است که "با افزایش رویکرد به مذهب طی دهه ۵۰"، قدرت آن‌ها نیز فزونی یافت و در این دوره، "مراکز و آئین‌های مذهبی به همراه کاربست نمادهای شیعی از سوی روحانیان، ویژگی نمادین پیدا کردند و در بسیج سیاسی مردم نقشی برجسته یافتند." (ص ۲۰۴)
به عقیده نویسنده، با تغییر نظام ارزشی ایران از اواخر دهه ۵۰، "پایه‌های مشروعیت رژیم پهلوی که متکی بر همسوسازی جهان نمادین باستان و تجدد بود، ترک برداشت و جهان نمادهای شیعی با تلاش روشنفکران و روحانیان شکل جدیدی به خود گرفت. بر مبنای یک تحقیق در سال ۱۳۵۳ که از سوی پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران در ۲۳ شهر و ۵۲ روستا انجام گرفت، ۷۵ درصد جامعه موافق حجاب (۶۰ درصد شهرنشین و ۸۶ درصد روستانشین) بوده و ۸۳ درصد جامعه به‌طور منظم نماز می‌خواندند، ۳۴ درصد افراد خمس و زکات پرداخت کرده و ۷۴ درصد مردان متأهل با کار زنان در بیرون مخالف و ۱۶.۴ درصد جامعه موافق قتل زن خائن به شوهر بودند." (ص ۲۰۷)
این کتاب می‌گوید یکی از ویژگی‌های میدان سیاسی انقلاب اسلامی ایران، وجود کالاهای نمادین و سرمایه‌های افزونی بود که سنت‌گرایان اسلامی با تولید و عرضه آن توانستند کالا‌ها و سرمایه‌های نمادین رژیم پهلوی را به مصادره خود درآورند. شکل‌گیری گروه‌های فرودست در میدان سیاسی ایران با اجرایی شدن اصلاحات ارضی، توسعه صنعتی و گسترش شهرنشینی، شتاب بیشتری گرفت. احساس تحقیر و تفاوت این گروه‌ها با گروه‌های فرادست در نوع لباس، چهره، مصرف و تنوع وسایل تفریحی به وضوح قابل مشاهده بود. این تفاوت‌ها به شکل نمادین تحت عنوان فاصله میان شمال و جنوب در تهران کاملاً احساس می‌شد. بر اساس این تمایز و فاصله، چهره و زبان امام خمینی جذابیت بیشتری برای گروه‌های فرودست ایجاد می‌کرد و وی نیز بار‌ها در سخنان خود بر تکریم مستضعفان و پابرهنگان صحه می‌گذاشت و آن‌ها را پشتیبان اسلام و انقلاب می‌دانست.
"انقلاب اسلامی و نبرد نماد‌ها"، امام خمینی و علی شریعتی را از اصلی‌ترین نمادسازهای شیعی در شکل‌گیری انقلاب اسلامی می‌داند. آیت‌الله با تأکید بر مفاهیمی چون عاشورا و امام حسین(ع) به بسیج سیاسی مردم اقدام کرد و شریعتی با استفاده از چهره‌های نمادین، نظیر ابوذر و امام حسین(ع)، جنبه‌ای نمادین به شخصیت‌های تاریخی صدر اسلام بخشید و از آن برای آماده ساختن ذهن ایرانیان جهت مبارزه با رژیم پهلوی بهره برد. این ذهن ساخت‌یافته توسط نمادهای شیعی و تاریخی، سرانجام با رهبری آیت‌الله خمینی جنبه‌ای قدسی گرفت و ساخت‌بخش انقلاب اسلامی شد. این وضعیت نمادین در شعارهای انقلاب نیز مشاهده می‌شد؛ مانند "خمینی خمینی تو وارث حسینی/ پهلوی پهلوی تو وارث یزیدی"، "مهدی صاحب زمان برس به فریاد ما/ شاه آدمکشان کشته جوانان ما"، "برای حفظ قرآن، مسلمان عاشورا به‌پا کن"، "اگر یار حسینی، بپیوند به خمینی"، "ایران کربلا از خون کشته‌ها می‌رسد ندا، پاینده باشد مولا خمینی". (ص ۲۲۴)
تدا اسکاچپول در "دولت رانتیر و اسلام شیعی در انقلاب ایران" با اشاره به نمادسازی‌های صورت گرفته در انقلاب ایران، به نقش آئین‌های مذهبی و اسطوره امام حسین(ع) در شکست شاه به‌عنوان اهریمن زمانه اذعان می‌کند. از نگاه وی، این فداکاری‌ها و شهادت‌طلبی سرانجام نیروهای نظامی و ارتش را در استفاده از نیروی نظامی دچار تردید و ناکارآمدی ساخت. گواه این ادعا را در "مذاکرات شورای فرماندهان ارتش" می‌توان دید؛ آن‌جا که نجیمی نائینی ـ مشاور رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران ـ چند ماه پیش از پیروزی انقلاب گفته بود: "نیامدن آیت‌الله خمینی [از نظر] مردم مثل این است که اصلاً جلوی امام حسین را گرفته‌اید به میدان، عاشورا، کربلا. اصلاً شما جلوی آن‌ها را نمی‌توانید بگیرید... ."
بر اساس نظریه بوردیو، قدرت نمادین امام خمینی چنان بود که هیچ‌گونه چون و چرا در آن جایی نداشت و هرآن‌چه که او می‌گفت، از نگاه پیروانش سخنی پیامبرانه بود. انقلاب ۵۷ نقطه اوج این نبرد نمادین بود که در قالب نبرد حق علیه باطل یا ترکیب‌بندی نمادهای تجدد و باستانی با نمادهای مذهبی جلوه‌گر شد و پس از پیروزی انقلاب نیز تداوم یافت. در اتاق زندان هویدا در مدرسه رفاه، پرچم سه رنگ ایران وجود داشت که نشان شیر و خورشید آن که تمثیلی از عظمت ایران پیشااسلامی بود، از وسط پرچم توسط انقلابیون از جا درآمده بود. از نظر انقلابیون، این نماد عظمت شاهنشاهی و فر پادشاهی را به ذهن متبادر می‌ساخت و در فضای نمادین اسلامی باید از بیخ و بن برکنده می‌شد. در نتیجه پس از انقلاب با حذف نماد شیر و خورشید، نشان "الله" به‌عنوان نماد اسلامی جای آن را گرفت که بیش از آن‌که دلالت بر ایرانیت باشد، مبتنی بر اسلامیت بود. این نمادسازی‌ها در قالب انتشار اسکناس و تمبر نیز تداوم یافت. در میان ۹۰۶ تمبر انتشار یافته طی سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۳، هیچ‌کدام تصویری از تخت جمشید نداشت و تنها در یک مورد در سال ۱۳۸۲ در انتشار تمبری در روز جهانی پست، از تصویر منقش به مجسمه چاپارهای ایران باستان در کنار تخت جمشید استفاده شد. در چاپ اسکناس‌ها نیز به‌غیر از زمان ابتدای پیروزی انقلاب، از هیچ نماد باستان‌گرایانه استفاده نشد و صرفاً نمادهای مذهبی و شیعی و حماسی مورد کاربرد قرار گرفت. (نماد‌ها و آئین‌ها در ایران پس از انقلاب و نقش آن‌ها در همبستگی ملی، علی مرشدی‌زاد)
نویسنده "انقلاب اسلامی و نبرد نماد‌ها" در نتیجه‌گیری، جهان نمادین ایران را ترکیبی از سه الگوی باستان، تشیع و تجدد می‌داند که "بدون هرکدام از این عناصر نمی‌توان الگوی موفقی برای آینده ایران درنظر گرفت." به عقیده او، "نمادهای رقیب هر لحظه درحال تولید و بازتولیدند. اگر دولت‌ها نسبت به هیأت‌های تولیدکننده نماد بی‌اعتنایی کنند، نمادهای جدیدی در حاشیه شکل می‌گیرند و در زمانی غیرقابل تصور، اذهان را به تسخیر درمی‌آورند و مشروعیت بر پایه قدرت نمادین ایجاد می‌کنند."
پیشنهاد آخر کتاب این است که جمهوری اسلامی، نمادهای جدید تولید کند و نوشته: "این ممکن نمی‌شود مگر با همکاری هیأت‌های نمادساز. از این‌رو، فاصله روشنفکران از حکومت ضایعه‌ای است که جبران آن بسیار سخت است."

علاقه‌مندان برای تهیه کتاب "انقلاب اسلامی و نبرد نمادها" می‌توانند به کتابفروشی‌های سراسر کشور، وب سایت www.agahbookshop.com و یا غرفه مؤسسه انتشارات آگاه یا
نشر نگاه معاصر در بیست و هفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران که از 10 تا 20 اردیبهشت 1393 در محل مصلی بزرگ امام خمینی(ره) تهران برگزار می‌شود، مراجعه نمایند.
مطالب مرتبط
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"