كدخبر: ۵۲۸۹
تاريخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۶
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
مردم گيلان قربانی منافع باندهای قدرت!
يونس رنجكش
این روزها درحالی هفته دولت و معرفی دستاوردهای دولت‌های نهم و دهم در آخرین سال آن برای مردم استان گیلان به نمایش گذاشته می‌شود كه از نخستین روز این هفته زمزمه پایان كار سردار مهدی سعادتی ـ استاندار فعلی گیلان كه حدود یك سال و نیم پیش جایگزین روح‌الله قهرمانی استاندار قبلی شده بود ـ بر سر زبان‌ها افتاده است.
هرچند كه تغییر استاندار گیلان به‌عنوان یكی از محوری‌ترین شعار برخی از نمایندگان مجلس نهم در زمان تبلیغات رقابت‌های انتخاباتی به‌شمار می‌رفت و پس از آن نیز به پشتوانه برخی دیگر از مخالفان و ناراضیان سیاسی گیلان پیگیر آن بودند، اما با توجه به عمر كوتاه دولت فعلی و ناتمام ماندن بسیاری از برنامه‌های آن در گیلان، تحقق این خواسته چندان معقولانه به‌نظر نمی‌آمد. اما گویا مسیر مطالبات مخالفان استاندار مازندرانی گیلان و تیم همراهش به سمتی حركت كرده است كه دولت را با توجه به سابقه این‌چنینی‌اش در نوع مدیریت غیرپیش‌بینی به‌سوی تغییر هدایت می‌كند.
اگرچه كه تغییر و تحول در حوزه مدیریت از حقوق هر دولتی برای ساماندهی ساختار برنامه‌ها و اهداف آن به‌شمار می‌رود، اما هیچ دولتی حق ندارد مشكلات و چالش‌های بی‌ثباتی و ضعف¬ مدیریتی‌اش را بر جامعه تحمیل كند؛ زیرا این اقدام دولت برای مردم غیرقابل جبران و پرهزینه خواهد بود.
شاید یكی از بزرگترین ضعف‌های دولت‌های نهم و دهم با توجه به شعارهای عدالت‌محور و بازگشت به ارزش‌های انقلاب و نظام و تحقق مطالبات مخاطبان طبقه پایین دست جامعه، به‌ویژه مردم گیلان، برای رسیدن به زندگی توأم با نشاط و امیدواری به آینده، ضعف ساختار مدیریتی آن كه در  طول هفت سال گذشته در سیستم اجرایی گیلان با روی كار آوردن ناكارآمدترین افراد به گواه عملكردشان برای حضور در رأس هرم مدیریتی این استان باشد كه نتیجه آن جز قربانی شدن عمر مردم و مطالبات‌شان در رسیدن به زندگی بهتر و دستیابی به دستاوردهای انقلاب و نظام سود دیگری نداشته است.
یكی از دستاوردهای قابل نقد دولت در 7 سال گذشته عمر او در استان گیلان، انتصاب 3 استاندار كه دو تن از آن‌ها از پادگان‌های نظامی و یك نفر دیگر از بدنه وزارت كشور به‌عنوان نماینده عالی دولت در این استان منصوب شدند، بود و نفر چهارم هم كه قرار است به این سمت منصوب شود، جز مدت دو سال و اندی كه در حوزه معاونت برنامه‌ریزی استانداری گیلان از ساختار اداری دیگری به جرگه مدیران استانداری پیوسته بود، هیچ سابقه مدیریت عالی مانند پیشینیانش در كسوت استاندار ندارد و گیلان هم نخستین سكوی تجربه‌اندوزی او و گذشتگانش در این سمت است، ساختار بی‌ثبات نماینده عالی دولت در این استان است.
آن‌چه كه از سوابق انتصاب‌های شتابزده دولت در این مدت برای هدایت مدیریت عالی گیلان برجای مانده، آن است كه دولتیان بالادست بیش از آن‌كه پاسخگوی تحقق مطالبات مردم گیلان باشند، پاسخگوی باندهای قدرت و صاحبان ذی‌نفوذ سیاسی در غنائم بخشی‌های مدیریتی به آنان بوده‌اند كه دود این اقدام در این مدت به چشم مردم گیلان رفته است؛ زیرا با مروری بر عملكرد مدیریت‌های اجرایی گیلان در 7 سال گذشته، بیش از آن‌كه گیلان برخوردار از سیستم مدیریت برنامه‌محور برای دستیابی به چشم‌انداز توسعه باشد، درگیر چالش‌ها و مشكلات روزمره و راضی كردن ناراضیان سیاسی هم‌طیف خود بوده است كه تنها با نگاهی به نتایج سه سفر رسمی هیأت دولت و رئیس آن و دو سفر دیگر رئیس جمهور به گیلان و سرنوشت حدود 700 مصوبه این سفرها می‌توان به نقش ضعف مدیریت در سیستم اجرایی این استان و دور ماندن از توسعه پایدار و رفع مشكلات مردم گیلان پی برد؛ زیرا بسیاری از این مصوبات یا بر زمین ماندند و یا ارزش چندانی برای اجرا نداشتند و تنها مصوبه‌ای برای انجام طرح‌های اجرایی بودند که نشان از بی‌تجربه بودن درخواست‌کنندگان و مجریان در شناخت مهمترین نیازهای استان و استفاده از ظرفیت حضور هیأت دولت در گیلان داشت که مروری بر نوع مصوبات دور اول سفر می‌تواند گویای این واقعیت باشد.
نوع انتصاب‌ها و شرایط ایجاد شده برای انتصاب‌های دولت در طول هفت سال گذشته در گیلان نشان داده است که جایگاه استاندار به‌عنوان محوری‌ترین مدیر ارشد استان بیش از آن‌که نشان‌گر اقتدار مدیریتی با نظام شایسته‌سالاری باشد، نشان از مجری بی قید و شرط در دستان مدیران ارشد تصمیم‌ساز در کشور دارد که هر زمانی نیاز باشد، بدون هیچ واکنش و اهمیتی که این نقش می‌تواند داشته باشد، باید تغییر و جایگزین شود و این روند اهمیت نقش‌آفرینی و جایگاه استاندار در گیلان را کاسته است.
اینك مردم گیلان از خود می‌پرسند در شرایطی كه كمتر از یك سال به عمر مفید دولت دهم و واگذاری امور اجرایی كشور به دولت آینده كه معلوم نیست با چه سیاستی وارد كارزار اجرایی می‌شود، باقی است، چه ضرورتی برای انتصاب شتابزده استاندار دیگری وجود دارد و آیا كسی كه در شرایط فعلی، بدون درنظر گرفتن بومی و غیربومی و یا سابقه كاری برای این سمت درنظر گرفته می‌شود، می‌تواند كشتی به گل نشسته مدیریت اجرایی گیلان را به سرمنزل مقصود برساند و یا این انتصاب هم در چهارچوب معاملات سیاسی است!
 
• مدیرمسئول روزنامه معین
pasazbahman.blogfa.com
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان:
اگر باند قدرت بودن خوب بود!؟ قدرتمندان این‌ها رو بازی نمیدن. نمونه آقای [...] با آن‌همه ادعا، رئیس آموزش و پرورش لاهیجان رو با دستور آقای [...] عوض می‌کنه؛ یعنی قدرتی که [...] ازش حرف می‌زد دوران انتخابات، یک پسر بچه‌ای است که کافی نت داره و یک ماکسیما مشکی...
علی: شما که با باند رسانه‌ای آستانه‌ای‌ها خوب توو این 7 سال خوردین و بردین!!! برای هیچ کس خوب نبود، واسه شما که نون داشت!!!؟؟؟
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"