كدخبر: ۵۰۶۶
تاريخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۵
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
وقایع‌نگاری "سایه روشن" بر بوم "لاهیگ" [4]
باید چون سردار حزب الله گیلان شهید ابوالحسن کریمی نعلین پوشید و سبکبال به صف باندبازان و عافیت‌طلبان زد. آقای استاندار! باید موتور را روشن کرد و گازش را گرفت. نگاهت هم به انتهای مسیر باشد. به این جلو جلوها نگاه کردن، آدم را به روزمره‌گی دچار می‌کند.
"سایه روشن" عنوان بخش پُرمخاطبی است که هر از چندگاه در مدار قانون و اخلاق به نقل شنیده‌ها و شایعات غیررسمی محافل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در "لاهیگ" می‌پردازد. مطالب منتشر شده در این بخش بر اساس آن‌چه در عرف جامعه به اخبار غیررسمی و شایعه ـ نه تخریب و بداخلاقی ـ موسوم است، الزاماً قرین به صحت نبوده و همچنین مورد تأیید یا رد "لاهیگ" هم نیست. "سایه روشن" در این وادی تنها در تلاش است با دیده‌بانی و نظاره پیرامون خود، مخاطبان فهیم "لاهیگ" را با حرف و حدیث‌های سپید و سیاه جامعه‌شان آشنا نماید و از سویی، مسئولان را با وظیفه سترگ پاسخگویی خود تنها نگذارد.
"لاهیگ" با آغوشی گشاده از دریافت اخبار و گزارش‌های مردمی استقبال می‌کند و پیشاپیش از همه شخصیت‌های حقیقی و حقوقی که در این بخش، مورد التفات "سایه روشن" قرار می‌گیرند می‌خواهد تا نقد، نظر، پیشنهاد، جوابیه، اصلاحیه و پاسخ خود را در بخش نظرات همین صفحه یا به نشانی info@lahig.ir برایش ارسال نمایند.


1
جنگ قدرت مشاوران استاندار گیلان باز قربانی خواهد گرفت؟
گیلانیان (پایگاه خبری نزدیک به آیت‌الله زین‌العابدین قربانی، نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت)، 30 اردیبهشت 1391

از آن‌جایی که هر مدیری برای پیشبرد کارهای محوله در انتخاب و چینش مدیران و مشاوران خبره و کاردان آزاد است و این رسم در انظار عمومی مورد قبول افتاده است، استاندار گیلان هم با آغاز به کار خود جمع کثیری با اهلیت فراگیلانی ـ از دیپلمه گرفته تا دانشجو و لیسانس ـ را از جای‌جای ایران فراخوانده و در استانداری گیلان به عنوان مشاور مشغول به کار نموده است.
اما عدم توجه به جوانان کاردان گیلانی، نامأنوس بودن عموم مشاوران به دلایل عدیده، از جمله فقدان تجربه و تخصص مرتبط یا خلق و خوی اقلیمی متفاوت، سبب شد گروه مشاوران در نظر خواص به حلقه‌های همدان، خوزستان، اصفهان و شیراز با محوریت حلقه مازندران مشهور شود.
تکثر حلقه‌ها سبب شد حلقه مازندران برای حفظ صیانت، بقیه حلقه‌ها را تحت پوشش بگیرد که در نهایت بر سر رهبری حلقه‌ها شکافی در حلقه مازندران ایجاد و موجب تقسیم به دسته حیدری و نعمتی با دو سرگروه شد؛ جریانی به سرکردگی "علی شریفی نیک"، داماد مهدی سعادتی که از قرابت سببی، خرقه ریاست حراست استانداری نصیبش شد و جریانی دیگر به فرماندهی "حسین طبرستانی راد"، مشاوری که پیشاهنگ و سنگ زیربنای ریاست استاندار بود و به پاس خدمات ارزنده با استفاده از عنوان مشاوره، به سرپرستی حوزه دفتر استاندار ارتقاء مقام یافته است.
آن‌چه که در این روزها از کانون قدرت به گوش می‌رسد این است که به اصطلاح لیدر گروه اول با استفاده از حربه فامیلیت مدیر ارشد استان و جایگاه شغلی بادآورده، از غیبت چند روزه مشاور و سرپرست حوزه دفتر استاندار به سبب حضور در نمایشگاه دولت در مشهد نهایت استفاده را نموده و موفق به عزل رقیب و دریافت حکم جایگزینی برای نامزد ناکام انتخابات دوره نهم مجلس شد تا در زمان مناسب، حکم مشاوره و سرپرستی دفتر استاندار را اعلام نماید.
اما با توجه به این‌که گزینه مورد نظر از یک‌سو دارای پرونده سوء استفاده مالی در مرجع ذی‌صلاح است و از سوی دیگر، به استناد نامه‌های موجود، چهره‌ای نه‌چندان دوست‌داشتنی در میان پرسنل محل خدمت قبلی خود است، به قول بزرگان: "آزموده را آزمودن خطاست"؛ به‌نظر می‌رسد لازم باشد با تدبیر و تدبر بیشتری به این جایگاه که بازوی مدیریت استان محسوب می‌شود و در امر توسعه و پیشرفت گیلان مؤثر است، توجه بیشتری مبذول شود تا نیاز به تغییر زودهنگام دیگری نشود که این قبیل تغییرات، منقصتی برای مدیریت استان، به‌ویژه خود گیلان است. البته در صورت لزوم، "گیلانیان" جهت مزید اطلاع استاندار مکتبی گیلان، سند سوء استفاده مالی و نامه‌های ادعایی را در اختیار قرار خواهد داد.
اگرچه "گیلانیان" خود به سبب طرح و انتشار انتقادات مستند در دوره زمامداری "حسین طبرستانی راد" بیشترین آسیب‌ها را دیده، مع‌الوصف معتقد است در قیاس این دو گزینه، نامبرده به سبب تجربه یک ساله‌ای که در این جایگاه اندوخته، به مراتب از گزینه مد نظر ریاست حراست که قبلاً نیز حکم مشاوره را دارا بوده برتر باشد. گرچه حکما گفته‌اند: "صلاح مملکت خویش خسروان دانند."
ولی جای تأسف است گفته شود که طی یک سال گذشته، این دومین قربانی کشمکش‌های گروه مشاوران است که اولی آن‌ها، رئیس مازنی روابط عمومی استانداری گیلان بود که هنوز جوهر امضای حکمش خشک نشده، عطایش را به لقایش بخشید و از طلا گشتن پشیمان شد و  استانداری را رها کرد و به خانه اولش بازگشت و چون این مسند بلاتصدی مانده است، از سر اجبار شخصی از نهادی دیگر با تلفن همراه شخصی، پیامک‌های روابط عمومی استانداری را با نام خود ارسال می‌نماید! شاید این نیز به دلیل فشارهای حلقه‌های مشاورین استاندار باشد که کسی را جرأت پذیرفتن مسئولیت روابط عمومی استانداری گیلان نیست و یا شاید هم بدون تصدی نگهداشتن این پست، خود سیاستی برای موجه جلوه دادن معرفی یکی دیگر از نیروهای حلقه مازندران باشد!؟
از آن‌جایی که داماد عزیز با استفاده از امتیازات برشمرده نسبت به همه گمان بد دارد و به تعبیر مشهور، "همه را متهم می‌داند، مگر بی‌گناهی‌شان ثابت شود!" و با این تصور تا کنون تلاش نموده هر صدای نقاد و حقیقت‌گویی را نه تنها در استانداری، بلکه در سطح استان به انواع حیل سرکوب نماید، بعید نیست که قربانی‌های سوم و چهارم و بعدی‌ای در راه باشد!
معلوم نیست یک استانداری چند مشاور، با چه تخصصی، برای چه منظوری و با چه اهلیتی نیاز دارد؟ حضرات شرح زیر چه تخصص و تجربه مرتبطی دارند که مجبور می‌شوند برای بقای خود این‌گونه در مقابل هم صف‌آرایی نمایند. قدر مسلم هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند بپذیرد که وقتی مشاوران غیربومی به نیروهای خودی رحم نمی‌کنند و تمام وقت خود را صرف تصفیه درون سازمانی می‌نمایند، انتظار داشت با مشاوره‌های این جنابان، گیلان به "پیشرفت و توسعه" دست یابد؟!
به هر تقدیر آشنایی با اعضای دو جناح غالب و مغلوب که تحولات بنیادین را از درون خود آغاز نموده‌اند، خالی از لطف نیست و از این‌رو اسامی برخی از آنان را با اندکی ضریب خطا به دلیل بسته عمل نمودن آقایان و مخفی نگاه داشتن سوابق مشاوران ذکر می‌شود تا در حافظه تاریخ ثبت شود:
1- حسین طبرستانی راد، اهل مازندران، مشاور و سرپرست حوزه استاندار که در بین خواص و مجامع مطبوعاتی، "استاندار در سایه" لقب گرفته‌ و در حال حاضر دولت مستعجل شده است!؟
2- علی شریفی نیک، اهل مازندران، داماد استاندار، رئیس حراست، فرمانده گروه اول و برقرارکننده حکومت پلیسی در استانداری
3- محمد موازی، اهل مازندران، مشاور فرهنگی
4- محمد مهدی آل حبیب، اهل مازندران، مشاور اجتماعی. نامبرده که خود دانشجو است، دلیل اخراج برخی از نیروهای بومی مؤمن و کاردان استانداری را نداشتن مدرک لیسانس اعلام کرده‌اند! و هر از گاهی در وبلاگ خود علیه مفاخر گیلان و شخصیت‌های کشوری هجویه می‌نویسند و ظاهراً مشاور هجویه نویسی‌اند تا امور اجتماعی!؟
5- زارعی، اهل خوزستان، مشاور در امور انرژی
6- علی‌اکبر درویشی، اهل خوزستان، مشاور در امور نفت و گاز
7- مهدی ماهرالنقش، اهل اصفهان، مشاور قرارگاه فرهنگی، بیشتر اوقات هفته‌ای دو روز در استان مقیم هستند!؟ مشاور پروازی کم داشتیم که آن‌هم از غیب رسید!
8- حسین خرم‌جاه، اهل اصفهان، مشاور امور اجرایی و صنایع
9- شیرازی، اهل شیراز، مشاور قرارگاه اشتغال
10- علوی، ...، مشاور امور امنیتی
11- عسگری، اهل همدان، مشاور امور رسانه‌ای
12- علی‌اصغر جلیلی، اهل همدان، مشاور و مسئول سرکشی به فرمانداری‌ها
13- مهدی منتظرالقائم (شجردی)، اهل همدان، مسئول برنامه‌ها، معروف به کلید اسرار استاندار که قبلاً در بانک مسکن شاغل بود و با آمدن مهدی سعادتی شغلش را رها کرد و عازم گیلان شد. ظاهراً این کار برایش آمد نداشت و به مصیبتی گرفتار آمد، ولی با استفاده از جایگاه استانداری توانست رضایت صاحبان دم را نیز جلب نماید.
14- هاشم شیرازی،  هنوز اهلیتش مشخص نشد.
۱۵- سید ضیاء حسینی، هنوز اهلیتش مشخص نشد.
و چند مشاور غیربومی دیگر که به دلیل خلق‌الساعه بودن وظایف‌شان هنوز شناخته شده نیستند و یا نفرات دیگری که در نوبت اشتغال در ادارات استان، از جمله منطقه آزاد انزلی قرار دارند.
علی‌رغم این‌که گیلان فاقد جوان با قابلیت مشاوره استاندار است(!؟) خوشبختانه با تلاش وافر بعضی‌ها (!؟)، چند مشاور گیلانی هم کشف و وارد جمع مشاوران شده که با احترام به برخی از آنان به سبب کاردانی و کارکشتگی‌شان، بعضی از این حضرات یا با توصیه فلان وکیل و امیر و رئیس به این مقام رسیده‌اند و یا برخی از آنان پست مشاوره را مدیون ارتباطات قبلی خود با استاندار در استان‌های قبلی هستند که ظاهراً کثرت علاقه و شدت رابطه به حدی بوده که یکی از همین مشاوران محترم توانست داماد خود را به مدیرکلی فلان اداره منصوب نماید! دیگر این‌که گفته می‌شود یکی از مشاوران محترم درحال گذراندن خدمت سربازی به صورت "امریه" در استانداری است که به این منصب مفتخر شده‌ است!؟
سئوال این‌جاست:
وقتی مشاوران برای کسب قدرت به قوای خودی رحم نمی‌کنند و مدام درحال خاموش کردن چراغ یکدیگرند و حتی بعضی‌شان از طریق نوشتن لاطائلات و شایعه‌پراکنی به مفاخر گیلان اهانت می‌کنند و یا داماد گرامی از هیچ ظلمی در مورد نیروهای گیلانی دریغ نمی‌کند و با برچسب‌‌های لایتچسبک و برکناری بی‌دلیل، روزی زن و بچه آنان را قطع می‌کند و تمام وقتش را صرف یک‌دست کردن افراد مطیع و فرمانبردار می‌نماید(!!!) آیا از این گروه قدرت‌طلب می‌‌توان انتظار خدمت برای استان فرهیخته‌ای مثل گیلان داشت؟! پذیرفتنی است استاندار از حوادث و وقایع جاری در اداره تحت امرش بی‌اطلاع باشد؟! اگر اطلاع دارد، پس چرا اقدامی نمی‌کند؟! آیا مردمی که نظاره‌گر جنگ قدرت در مرکز تصمیم‌گیری استان هستند، با مشاهده این درگیری‌های آشکار، امید خود را نسبت به توانایی مدیریت ارشد استان از دست نمی‌دهند؟! و آیاهای دیگر...

2
"گیلانیان" استاندار گیلان را به مصاحبه اختصاصی دعوت می‌نماید
گیلانیان (پایگاه خبری نزدیک به آیت‌الله زین‌العابدین قربانی، نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت)، 3 خرداد 1391

وبگاه "گیلانیان" هر وقت اقدام به انتشار مطلبی انتقادی می‌نماید، از ناحیه‌ جریانی خاص با اسامی مستعار مورد حمله قرار می‌گیرد که در برخی موارد این حملات ناجوانمردانه در قالب الفاظ رکیک و سخیف و اتهامات بنی اسرائیلی به صورت تهدید و ارعاب مورد عنایت قرار می‌گیرد که رذیلانه‌ترین آن بعد از انتشار مقاله "جنگ قدرت مشاوران استاندار گیلان باز قربانی خواهد گرفت؟" دریافت شده است.
اگرچه این واکنش‌های مفلسانه حاکی از فقدان منطق و استدلال تهدیدکنندگان در برابر استدلال‌های محکم است، ولی به استناد "آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است"، خوشبختانه "گیلانیان" را به درستی راه امیدوارتر و اعتقادش را به آیه شریفه "کفی بالله حسیبا" راسخ‌تر می‌نماید و تنها از خدا می‌خواهد در صورت اشتباه، هدایتش فرماید و لاغیر.
اما از آن‌جایی که ممکن است جهل مریدان بی‌یصر و بی‌بصیرت موجب از بین رفتن خدمات مرادشان شود، لازم دیده شد به صراحت اعلام شود "نقد" هیچ‌گاه نمی‌تواند نافی خدمت یا خدمات باشد، که "هر چیزی به‌جای خویش نیکوست" و باید حتی خود نقد را قدر شناخت و ارج گذاشت.
جناب آقای استاندار! حتماً این مثل معروف را که "املای نانوشته غلط ندارد" شنیده‌اید. وقتی چیزی به نگارش درمی‌آید، ممکن است از لحاظ شکلی یا محتوایی دارای اشکالاتی باشد که از نظر خواننده پنهان نمی‌ماند، ولی یکی به دلایل مختلف از کنار آن می‌گذرد و دیگری مثل "گیلانیان" آن را متذکر، چون معتقد است دوست واقعی کسی است که آیینه دوست باشد و عیب‌ها را آن‌گونه که هست، به نمایش بگذارد که گفته‌اند: "دوست آیینه دوست و منعکس‌کننده ناراستی‌های اوست." از این‌رو "نقد" بر املای نوشته وارد است و حاکی از این است که عمل انجام گرفته است:
الف) ضرورت نداشته است.
ب) در اولویت نبوده است.
ج) نیاز بوده، ولی در راستای اهدافش انجام نگرفته و یا این‌که دوباره یا موازی‌کاری بوده است.
د) درپی منافع گروهی بوده و منافع عمومی را لحاظ نکرده است.
ه) در نهایت مقصود و مفهوم آن به درستی تشریح نشده‌ تا درک درستی از آن القاء شده باشد.
...
وقتی "گیلانیان" از عملی انتقاد می‌کند، به معنی آن نیست که کار خوب دیگری در استان انجام نشده است؛ کمااین‌که این سایت بدون درنظر گرفتن شخص، به عملکردها توجه دارد و در کنار نقدها، کارهای خوب انجام شده را نیز منعکس می‌نماید. از سوی دیگر، اگر رسانه که کارش تحلیل و نقد و بررسی حوادث و اتفاقات است، این وظیفه خطیر را کنار بگذارد، به مدیحه‌سرایی تبدیل می‌شود که باید همیشه چشم به صله ۱۵۰ میلیون تومانی داشته باشد. بنابراین این کار گیلانیان:
اولاً: در راستای رسالت رسانه‌ای اوست.
ثانیاً: نباید صرفاً به خاطر تهدید و ارعاب زیرحلقه‌ها، عرصه را برای عده‌ای ریزه‌خوار خالی نموده و وظیفه خود را بر اساس مصالح و منافع دیگران تنظیم نماید؛ آن‌هم از نوع کسانی که قدرت تشخیص سبک و سیاق نگارشی پدر و فرزند را ندارند و به دلیل ضعف استدلال، به حربه‌های کثیف متوسل ‌شده و فرزند را مورد اهانت قرار می‌دهند! البته این واکنش‌های بدون منطق و جاهلانه، خود بهترین گواه حقانیت راه "گیلانیان" است و او را بر ادامه راه مصمم‌تر و استوارتر می‌سازد.
آقای استاندار! هرگز به خود تردید راه ندهید که مردم گیلان قدرشناس خدمتگزاران خود با هر اهلیت و قومیت هستند و به راحتی خدمت و خیانت را تشخیص می‌دهند و قدردان و قدرشناس افراد خدوم خود هستند و اگر در برابر حق‌کشی‌ها و نابرابری‌ها و تبعیض‌ها دم نمی‌زنند، به تعبیر مدیری غیربومی، به خاطر ادب اجتماعی آنان است که از این بابت استان تا کنون متحمل خسارت‌های زیادی نیز شده است.
آقای استاندار! وبگاه "گیلانیان" با مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با "مرامنامه" مدون برای رفع نگرانی گیلانی‌های مخلص و خاتمه دادن به تاخت و تاز و هوچی‌گری‌ها، شما را به مصاحبه اختصاصی دعوت می‌نماید. شاید این فرصت مناسبی برای تألیف قلوب بیشتر باشد و شما ضمن بیان عملکرد و طرح و برنامه‌های خود برای نیل به پیشرفت و توسعه گیلان، پاسخگوی انتقاداتی که تا کنون منتشر کرده‌ایم، باشید.
آقای استاندار! چه ایرادی دارد از مدیریت ارشد استان پرسیده شود:
1- "قرارگاه فرهنگی" چه فرقی با "شورای فرهنگ عمومی" دارد؟ چه اشکالی دارد مستندات موازی‌کاری این دو عنوان که باعث تداخل کارها و سردرگمی در ادارات تابعه شما شده است به شما اعلام شود؟
2- بعضی از خواص وابسته به شما معتقدند در اعلام آمار مشاوران غیربومی اشتباه شده و دو نفر تکراری است! چه اشکالی دارد دانسته شود مشاوران غیربومی شما 15 نفرند یا 30 نفر و یا بیشتر؟
3- آیا مانعی دارد پرسیده شود اجاره مسکن آنان و هزینه‌های آب، برق، تلفن، گاز، شام و نهار مشاوران غیربومی از چه محلی تأمین و پرداخت می‌شود و یا در کدام خانه‌های سازمانی و مهمانسراهای دولتی ساکن‌اند؟
4- اگر از شما خواسته شود اسامی و مشخصات 104 هزار شغل ایجاد شده در استان جهت انتشار رایگان به "گیلانیان" داده شود، این کار خدمت است یا خیانت که مستوجب تهدید و ارعاب غیرانسانی می‌شود؟
جناب آقای استاندار! وقتی مولای متقیان در آخرین روزهای عمر بابرکت خود به مردم می‌گوید: "بپرسید از من، قبل از این‌که از میان شما بروم"، آیا می‌خواست مردم آن دوره با آن علم ناچیزی که داشتند، از راه‌های آسمان‌ها از حضرت سئوال ‌کنند یا از امور جاری و مربوط به زندگی عادی خود هم می‌توانستند سئوال کنند؟ حال اگر کسی از مسائل روزمره سئوال می‌کرد، پرسشگر و متعلقینش را با تهمت و افتراء تهدید و ارعاب می‌کردند؟
جناب آقای استاندار! "گیلانیان" در راستای انجام رسالت رسانه‌ای اطلاع‌رسانی و انعکاس عملکرد مدیریت ارشد استان حاضر است در یک مصاحبه اختصاصی پاسخ شما به نمونه سئوالات فوق‌الذکر و همچنین سایر سئوالاتی که طرح آن در این مقاله نمی‌گنجد و یا برخی از سئوالات دیگر نیز فعلاً به صلاح رسانه‌ای شدن نیست، ضبط و پس از استخراج از نوار با حفظ امانت و بدون کم و کاست و حتی با تأیید مجدد شما منتشر نماید. از این‌رو "گیلانیان" در انتظار ابلاغ زمان مصاحبه اختصاصی با جنابعالی به طریق مقتضی می‌باشد.


3
تأملی بر اتهام‌زنی سایت "گیلانیان"
گیلان آنلاین (پایگاه خبری نزدیک به حسن کربلایی، دبیر حزب مؤتلفه گیلان و سرپرست سابق دفتر نظارت شورای نگهبان در استان گیلان)، 3 خرداد 1391

سایت خبری "گیلانیان" در یادداشت اخیر خود ضمن بررسی و تحلیل شرایط فعلی تیم مشاوران استاندار محترم گیلان (که بداخلاقی‌های صورت گرفته در این یادداشت، به‌ویژه درخصوص مدیر بسیجی آقای علی شریفی در شأن مدعیان اخلاق نیست!)، مدعی شد گزینه مورد نظر استاندار محترم جهت احراز سمت مدیرکلی حوزه دفتر استاندار، دارای پرونده سوء استفاده مالی است.
اهمیت موضوع، به‌ویژه از آن جهت پررنگ می‌شود که از یک‌سو سایت "گیلانیان" متعلق به آقای لطفی (مشاور نماینده محترم ولی فقیه در استان) است و از سوی دیگر، شخص مورد اتهام، از چهره‌های خوشنام و ارزشی و از جمله توانمندترین مدیران استان و شخصیتی باسواد و علمی محسوب می‌گردد.
با توجه به اهمیت این موضوع و لزوم شفاف‌سازی، جا دارد توسط یکی از گروه‌ها یا تشکل‌های سیاسی استان جلسه مناظره‌ای بین شخص مورد نظر و مسئولین سایت "گیلانیان" برگزار شود.

4
با چنین سابقه‌ای می‌توان بازوی اصلی استاندار شد؟
گیلانیان (پایگاه خبری نزدیک به آیت‌الله زین‌العابدین قربانی، نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت)، 7 خرداد 1391

یکی از وب سایت‌های علی‌الظاهر نزدیک به گروه مشاوران استانداری گیلان، یادداشت مصلحانه‌ای را درخصوص یکی از مطالب منتشره وبگاه "گیلانیان" منتشر نمود، ولی با تأیید نظرات جهت‌دار و اتهامی قابل پیگیری، نقض غرض نمودند که "گیلانیان" با استفاده از حق قانونی خود و همچنین در راستای تقویت مراودات رسانه‌‌ای و تحمل دیگری ولو منتقد پاسخی برای آن وب سایت محترم ارسال و درخواست انتشار آن را نمود که علی‌رغم گذشت 4 روز تا زمان تنظیم این مطلب، هیچ اقدامی به‌عمل نیامده است! متن نامه ارسالی به وب سایت مورد نظر با حذف تیتر به شرح زیر است:
با سلام، شرح زیر جوابیه مطلب وب سایت ... با عنوان "تأملی بر اتهام‌زنی سایت گیلانیان" در مورخه 3 خرداد 1391 است. لطفاً وفق قانون مطبوعات که شامل وب سایت‌ها و وبلاگ‌ها نیز می‌شود، با همان شرایط درج فرمایید.
علی‌القاعده رسم بر این است که در مکاتبه با رسانه‌ها،‌ مدیرمسئول یا همکار و یا دست‌اندرکاران مورد خطاب قرار گیرند، ولی به جهت این‌که وب سایت ... شناسنامه مشخصی ندارد، از این بابت عذر ما را از استفاده عناوین یاد شده پذیرا باشید. خوب است تصور نشود به صورت ناشناس کار کردن می‌تواند دست وب سایت را در اتهام‌زنی باز بگذارد و یا از پیگرد قانونی در امان نگهدارد که البته با توجه به شناخت موجود، این نیت بعید به‌نظر می‌آید و اقدام آن وب سایت را باید حمل بر اشتباه نمود.
از این مقدمه که بگذریم، حق این است که هر چیز در جای خودش دیده شود که وب سایت ... مورد اول را رعایت و در مورد دوم از عدالت و انصاف خارج شده ‌است. به عنوان مثال، توجه آن وب سایت به وبگاه "گیلانیان" با مطلب منتشره و تلاش در اصلاح امور، جای تقدیر دارد، اما صرفنظر از عنوان "بد اخلاقی" منتسبه، اتهام وارده با نام مستعار "چهاردهی" از طریق مراجع ذی‌صلاح قابل پیگیری است، مگر سند اتهامی قابل ارائه در اختیارتان باشد.
علی‌رغم این‌که "گیلانیان" برای تمامی ادعاهای خود استدلال یا سند قابل ارائه در اختیار دارد و در زمان لازم ارائه یا منتشر خواهد نمود، ولی با توجه به موضوعات مندرج در مطلب شما، علی‌الظاهر قضیه برعکس است و اتهام‌زنی از سوی وب سایت شما صورت گرفته‌، تا گیلانیان:
1- با توجه به این‌که سایت "گیلانیان" یک سایت رسمی و مستقل با مرامنامه مدون است، هدف از عبارت "سایت نزدیک به بیت آیت‌الله قربانی" چیست و قصد القاء چه منظوری را دارید؟
۲- چرا و به چه دلیلی قبل از تحقق پیشنهاد خود مبنی بر برگزاری مناظره جهت روشن شدن حقایق اقدام به محکومیت "گیلانیان" به "بداخلاقی و موارد دیگر" نموده‌اید؟
۳- با توجه به این‌که در کار اطلاع‌رسانی، انعکاس نظر به معنی هم‌سویی رسانه با موضوع و محتوای آن است، چگونه است که:
الف) شما از شخصی نام می‌برید که مطلقاً در مقاله "گیلانیان" از ایشان نام برده نشده است؟
ب) چگونه است که بدون شناخت از گذشته و حال اینجانب با نام مستعار "چهاردهی" تهمت قابل پیگیری متوجه اینجانب می‌نمایید؟! امیدوارم برای این اتهام، دلیل محکمه‌پسند داشته ‌باشید!
اگر مشاهده می‌شود که در "گیلانیان" مدرکی ارائه نشده است، خواستیم ابتدا مراتب اداری طی شود و در صورت عدم نیاز نسبت به انتشار سند اقدام شود. حال که شما خواستار انتشار هستید، در صورت عدم درج جوابیه می‌توانید سند مورد ادعا را در "گیلانیان" بخوانید. آن وقت دیگر پیشنهاد شما مبنی بر دخالت گروه‌ها و تشکل‌ها معنی‌ای نخواهد داشت؛ گرچه اگر گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی مورد نظر شما کارگشا بودند، حداقل نمی‌گذاشتند گیلان به اداره کاریابی مازندران تبدیل شود.
مع‌الوصف جهت تسکین خاطر وب سایت ...، ضمن پذیرش پیشنهاد به شرط ارائه مدرک اتهامی "چهاردهی" مجعول، پیشنهاد می‌شود سری به سایت "گیلانیان" بزنید و مقاله "گیلانیان، استاندار گیلان را به مصاحبه اختصاصی دعوت می‌نماید" را بخوانید که تصور می‌شود اگر حرکت شما جناحی نباشد، اصلح‌ترین مقام رسیدگی به این امر، شخص خود استاندار باشد که پاسخ همه سئوال‌ها نیز در نزد ایشان است. با تشکر. حسین لطفی.
با توجه به اتمام حجت صورت‌گرفته در مورد شخص مورد نظر که وب سایت ... برخلاف گیلانیان از آن نام برده و تا کنون نیز از چاپ جوابیه خودداری نموده است، با توجه به قول داده شده، بخشی از اصل اسناد تحت اختیار ارائه می‌شود.
1- مدیر مورد نظر در زمان تصدی پست مدیریت:
الف) یک فقره شکایت از هفته‌نامه "ندای کشاورز" دریافت نمود و هیچ اقدامی در رسیدگی به آن شکوائیه به‌عمل نیاورد. اصل شکایت که تصویر آن موجود است از این قرار است:



سند حق‌الزحمه این هفته‌نامه با مبلغ معین از مسئول مربوطه امضاء گرفته شد، ولی یک پنجم مبلغ مندرج در متن سند به وی پرداخت شده است!
ب) نامه هشدار دهنده یکی از کارکنان در تاریخ 11 شهریور 1389 به مدیریت درخصوص توزیع نابرابر کالا، جمع‌آوری امضاء برای کارت پارسیان بدون تحویل کارت، بسته شدن احساسی فروشگاه، توزیع ساعات کار ناعادلانه و عدم پرداخت اضافه کار و ... تسلیم مدیر محترم شد، ولی همچنان از تحویل کارت پارسیان امتناع گردید(!) که بلااقدام باقی ماند!
علی‌الظاهر بر اثر شکایت 7 نفر از کارکنان آن اداره به دیوان محاسبات استان درخصوص موضوعات ذکر شده در بند (ب) مورد استقبال قرار گرفت و اقداماتی نیز صورت گرفته است.



ج) نامه شماره 2.152.734 مورخ 1390.10.10 دیوان محاسبات استان گیلان با سئوالات تخصصی در زمینه مالی در 7 مورد که شامل 4 ایراد بزرگ مالی و همچنین 3 ایراد متعلقه در ایراد شماره چهار ارسال شد و مدیرکل محترم را مورد سئوال قرار داد که اهم این موارد بدین قرار است: پرداخت حق‌الزحمه به نیروهای مشاغل پشتیبانی شرکت خدماتی ...، حذف پاداش پایان خدمت سه نفر از بازنشستگان و هزینه آن در مسیر رفاهی، دریافت 4 درصد از سود خالص شرکت‌ها و اتحادیه تعاونی‌ها در هر سال مالی تحت عنوان حق تعاون و آموزش و عدم درج آن در صورت‌های مالی(!!!)، به خدمت گرفتن مشاوران غیرقانونی و پرداخت به صور نقدی و غیرنقدی به آن‌ها تحت عناوین دستمزد، حق‌الزحمه، کمک و ... از محل وجوهات دولتی فاقد وجاهت قانونی(!!!)، صدور ابلاغ غیرقانونی مشاوره برای چند نفر از افراد بازنشسته و پرداخت به صور نقدی یا غیرنقدی، خرید بیش از 204 میلیون ریال کارت‌های اعتباری از محل اعتبارات رفاهی و عدم تحویل آن به پرسنل(!!!)، تبدیل کارت‌های اعتباری کارکنان به وجه نقد(!!!)



دوستان عزیز! ما بخشی از سند مربوط به مدیریت مورد حمایت شما را با حذف اسامی شاکی و متشاکی منتشر کردیم. اگر چنان‌چه نسبت به سلامت اسناد شک دارید، بفرمایید تا با ذکر نام یک بار دیگر منتشر شود. حال این سئوال مطرح است که آیا با چنین سابقه‌ای می‌توان از بازوان اصلی استاندار شد؟! با توجه به اسناد ارائه شده، قضاوت با شما! اگر هم قانع نشدید، بفرمایید تا اسناد باقی مانده نیز منتشر شود.

5
دوران بی‌اخلاقی‌ها، دیرزمانی است که به‌سر آمده است
گیلان آنلاین (پایگاه خبری نزدیک به حسن کربلایی، دبیر حزب مؤتلفه گیلان و سرپرست سابق دفتر نظارت شورای نگهبان در استان گیلان)، 8 خرداد 1391

چندی پیش سایت محترم "گیلانیان" با درج مقاله‌ای به ارائه مطالبی پیرامون مشاوران استاندار محترم گیلان پرداخته و در ذیل آن پیشاپیش ضمن اعتراض به یکی از انتصاب‌های ایشان که البته امروز جامه عمل به خود پوشید، اتهاماتی را متوجه ایشان نمود. سایت "گیلان آنلاین" نیز در متن کوتاهی به اعتراض پیرامون این مطلب پرداخت. "گیلانیان" روز گذشته با انتشار متنی با عنوان "با چنین سابقه‌ای می‌توان جزء بازوی اصلی استاندار شد؟!" مدعی شد که جوابیه‌ای را به سایت "گیلان آنلاین" ارسال کرده است که این سایت از انتشار آن خودداری کرده و در ضمن این مطلب، سئوالاتی را مطرح نموده است. پیرامون این مطلب سایت محترم "گیلانیان" دقت بر روی چند نکته خالی از لطف نیست:
1- چند روز پیش ایمیلی از آدرس Info سایت "گیلانیان" به میل باکس "گیلان آنلاین" در جی‌میل رسید که تصویر متن این ایمیل در زیر قابل مشاهده است.



همان‌طور که قابل ملاحظه و دقت است، متن ایمیل رسیده به "گیلان آنلاین" تماماً حاوی تعدادی علائم و اعداد نامفهوم انگلیسی است که حتی با تغییر فرمت نمایش و انکدینگ‌های فعال در جی‌میل نیز قابل خواندن و روشن‌تر آن‌که، رمزگشایی نبود.
حال دوستان عزیز متصدی "گیلانیان" خود پاسخ گویند که آیا پذیرفتن این متن و انتشار آن برای ما جایز بود؟ آیا بهتر آن نبود که دوستان، متن را در قالب یک فایل پیوست می‌کردند ـ آن‌طور که عرف است ـ تا این مشکل پیش نیاید؟ پس بر ما خرده نگیرند که چرا متن نامفهوم ارسالی از سوی آنان منتشر نشده است.
اما حال که جوابیه آن‌ها بر روی سایت خودشان منتشر شده است، به جهت احترام به این مجموعه رسانه‌ای، در متن جداگانه‌ای آن را بر روی "گیلان آنلاین" منتشر می‌کنیم. برای دسترسی به جوابیه منتشر شده بر روی "گیلانیان" لطفاً این‌جا کلیک کنید.
2- نکته بعدی آن‌که، مجموعه "گیلان آنلاین" از زمان راه‌اندازی، همیشه و همه وقت بر رعایت اخلاق سیاسی و رسانه‌ای تأکید داشته و همیشه سعی نموده که در عمل بدان پایبند باشد. حال اگر گاهاً اشتباهی از سوی دست‌اندرکاران آن رخ داده، قطعاً هیچ عمدی در آن نبوده و خدای نکرده اگر زمانی چنین چیزی رخ داده و خود متوجه آن شده باشند، ضمن پوزش، به اصلاح آن پرداخته‌اند و البته از خداوند منان خواهانیم که همه وقت نگهدارمان از لغزش‌ها باشد.
3- "گیلان آنلاین" در بسیاری از موضوعات جاری استان، منتقد استاندار محترم بوده و هست، اما متأسفانه در ماه‌های اخیر، توپخانه حمله به استاندار محترم ـ و البته نه نقد ایشان ـ که متأسفانه دوستان "گیلانیان" در خط مقدم آن حضور داشته و دارند، آن‌چنان بی‌مهابا و البته ناجوانمردانه مشغول شلیک بود که ما را از ترس آن‌که خدای نکرده در این بی‌تقوایی و بی‌اخلاقی همراه و همگام با این دوستان کند، به سکوت رسانه‌ای وادار کرد؛ٰ سکوتی که البته از طرق دیگر و به‌ویژه از طریق دوستان و واسطه‌هایی به عنوان راه ارتباطی با استاندار و مجموعه مدیران تصمیم‌گیر اصلی استان شکسته شد و انتقادات گاهاً صریح‌مان چه شفاهاً و چه مکتوب به آقایان منتقل شد.
"گیلان آنلاین" استاندار گیلان را فردی اصولگرا و البته مکتبی می‌داند ـ چیزی که بارها مورد طعنه حضرات قرار گرفته است ـ و البته سخت معتقد به برخی اشتباهات، به‌ویژه در برخی انتصاب‌های صورت گرفته از سوی ایشان است، اما رفتار ناصواب و قطعاً غیرشرعی برخی دوستان در نقد ناجوانمردانه و حمله به ایشان را نادرست می‌داند و هیچ وقت ـ تأکید می‌کنیم: هیچ وقت و در قبال هیچ کسی ـ حاضر به اتخاذ چنین روش‌هایی نبوده و نیست.
4- جناب لطفی از مشاوران امین و مورد اعتماد حضرت آیت‌الله قربانی بوده و حتی برخی از آثار ارزشمند ایشان به کوشش آقای لطفی منتشر شده است. انتظار ما از آقای لطفی و نیز دست‌اندرکاران سایت تحت مدیریت ایشان آن است که همچون حضرت آیت‌الله قربانی، اخلاق‌مدارانه و با سعه صدر بیشتر به موضوعات بپردازند. قطعاً کاستی‌ها در استان فراوان است، اما می‌توان با رعایت اخلاق و تقوای سیاسی بیشتر، به نقدی مؤثر در جهت بهبود امور پرداخت. موضوعی که قطعاً مورد دقت و البته رضایت آیت‌الله قربانی بوده و هست و البته نتیجه کار نیز این‌طور و به این شکل بهتر خواهد بود. باید بپذیریم که دوران بی‌اخلاقی‌ها، دیرزمانی است که به‌سر آمده و اکنون می‌توان با تأمل، صبر و متانت بیشتری به اصلاح امور پرداخت.
5- در مورد موضوع "چهاردهی"، نکته قابل تأمل آن‌که، در هیچ نظر تأیید شده‌ای نامی از کسی برده نشده است. حال برای ما جای تعجب دارد که چرا آقای لطفی از آن ناراحت شده‌اند؟ اما اگر خدای نکرده، در این میان ایشان خرده‌ای به دل گرفته‌اند، از ایشان پوزش خواسته و قطعاً درصدد اصلاح بر خواهیم آمد. ضمن آن‌که تذکرات لازم به مسئول بخش تأیید نظرات "گیلان آنلاین" داده شده تا با دقت بیشتر، موجب ناراحتی کسی فراهم نیاید.
6- اما در مورد موضوع رئیس دفتر استاندار محترم، سخت معتقدیم که گماردن شخص آقای راد به این سمت، بزرگترین اشتباه آقای سعادتی بوده است. اشتباهی که موجب بسیاری از تخریب‌های این روزهاست و البته پیرامون انتصاب ایشان در حوزه روابط عمومی استانداری نیز حرف‌ها و درد دل‌های فراوانی داریم. تغییر آقای راد و نیز گماردن آقای رمضانی را کار بسیار خوب استاندار محترم دانسته و سخت از آن دفاع می‌کنیم و معتقدیم که این تغییر بسیار دیرهنگام صورت گرفته است.
7- پیرامون اتهامات و نیز به اصطلاح اسناد منتشر شده از سوی آن سایت محترم نیز دقت بر روی چند نکته خالی از لطف نیست. اول آن‌که، این اسناد تازگی نداشته و ندارند. این اسناد در ایام انتخابات در سطح شهرستان آستانه اشرفیه و به شکلی گسترده منتشر شده و البته طی نامه‌ای با رونوشتی بلند بالا، از حراست وزارت تعاون گرفته تا نماینده محترم ولی فقیه و نیز استاندار گیلان تا بخشدار کیاشهر(!!!) توزیع شده است. و البته در همان ایام، پاسخ‌های مبسوط و کاملی از سوی دفتر آقای رمضانی به آن‌ها داده شده و برای برخی از سایت‌ها نیز ارسال شد، که البته دوستان از انتشار آن‌ها خودداری کردند!!! پاسخ این اسناد نیز در همان ایام در اختیار مراجع ذی‌صلاح قرار گرفت.
اما چرا و درست در زمانی که استاندار گیلان تصمیم به رفع یکی از اشتباهات انتصابی‌اش می‌گیرد، صدای اعتراض دوستان "گیلانیان" بلند می‌شود؟! معتقدیم که این مقاله به دنبال بی‌نتیجه بودن جلسه سه‌شنبه دو هفته قبل دو تن از مسئولان میانی استان با آقای سعادتی در زمینه منصرف کردن استاندار محترم از انتصاب آقای رمضانی گرفته شده و همچون تیری در تاریکی شلیک شده است؛ تیری که البته به هدف ننشست.
8- همچون عزیزان سایت محترم "گیلانیان" معتقد به تلاش برای توسعه گیلان، البته بر مبنای عدالت و معنویت بوده و هستیم و از هر آن‌چه که موجب تسریع در رسیدن به این هدف مقدس شود، دفاع و تقدیر می‌کنیم.
سخت معتقدیم که اصحاب رسانه، به‌ویژه رسانه‌های پویای فضای مجازی در سطح استان، بیشترین تأثیر را در این مسیر دارند. امید که این گفت‌وگوی رسانه‌ای مابین دو سایت خبری ـ تحلیلی فعال در سطح استان سرآغاز دور هم نشینی‌های بیشتر دلسوزان توسعه استان باشد، و البته انتظارمان از آقای لطفی به عنوان یک پیشکسوت رسانه‌ای در گیلان، در ایجاد همدلی مجموعه‌های خبری عرصه مجازی، خیلی‌خیلی بیشتر از این‌هاست. امید که در دیدارهای حضوری، فرصت گفت‌وگو و البته تبادل اندیشه بیشتری فراهم آید.

6
موتور تغییرات استاندار گیلان کی روشن می‌شود؟!
احرار گیل (پایگاه خبری نزدیک به اسدالله عباسی، نماینده ادوار هفتم و هشتم مردم رودسر و املش در مجلس شورای اسلامی)، 9 خرداد 1391

با عرض پوزش از همه مدیران لایق استان و به‌ویژه جناب مهندس سعادتی استاندار مکتبی گیلان.
... با آمدن آقای سعادتی آژیر خطر برای برخی از مدیران به صدا درآمد. آن‌ها که وضعیت خود را به خطر می‌دیدند، دنبال پناهگاه می‌گشتند تا چند روزی در آن مخفی شده و بعد که اوضاع آرام شد، به فکر برنامه‌ریزی جدید باشند. کاری که سردار عبداللهی را در گذشته زمین‌گیر کرد. او نیز در انتخاب برخی همراهان اشتباه کرد و به اشتباه خود اصرار ورزید و این فرصت را به مخالفین داد تا با بازاریابی، او را وادار کنند که یا بر روی فن آنان کشتی بگیرد و مبارزه کند، و یا به فشار و یکدندگی و عصبانیت روی بیارد که در هر دو صورت، آن‌ها پیروز میدان می‌شدند! و شد آن چیزی که کمتر کسی باور داشت.
از آغاز شروع به کار سردار مهدی سعاتی نیز اوضاع به همان صورت پیش رفت. مخالفین که تجربه پیروزی بر سردار عبداللهی را در کارنامه داشتند، همان تاکتیک را درپیش گرفتند، و جالب این‌که سعادتی نیز بر روی فن و خواسته آن‌ها دارد مبارزه می‌کند که اگر دیر بجنبند، باید شاهد شکست دیگری در کارنامه سرداران بود! ترکیب مجلس نهم تغییر کرده و تعامل با نمایندگان حزب‌اللهی یک نیاز است. یک بار نوشتیم که عقب‌نشینی همیشه به معنای شکست نیست. گاهی برای تغییر تاکتیک باید عقب نشست، تجدید قوا کرد، حرکتی نو آفرید و با پیش‌روی، سرپل‌های مخالفین را از آن خود کرد و به سمت پیروزی گام برداشت.
جناب آقای سعادتی! یکی از راه‌های پیروزی متفقین علیه سردار عبداللهی، اصرار بیش از حد ایشان بر نگهداری مسئول دفترش بود؛ همانی که امروز جنابعالی نیز همان تاکتیک را درپیش گرفته‌اید! درحالی که عبداللهی می‌توانست با ایفاء نقش جدید به مسئول دفتر خود، هم از سوابق و توانایی‌های او استفاده کند و هم بر روی فن مخالفین مبارزه نکند. امروز جنابعالی نیز بر ماندن همچنین شخصی در دفتر اصرار دارید و زمان را برای تغییر خود از استانداری گیلان به نفع مخالفین می‌فروشید. درحالی که زمان برای شما یک ارزش افزوده محسوب می‌شود و نباید آن را ارزان فروخت!
جناب آقای سعادتی! برخی مدیران با شما روزنشینی می‌کنند و با دیگران شب‌نشینی! و سرانجام شب‌نشینی‌های برخی مدیران دست نخورده (وارثان گذشته) کار دست شما داده و می‌دهد! آن‌ها پناهگاهی مطمئن پیدا کرده و اضلاع مثالثه‌ای علیه شما تشکیل داده‌اند. گروهی در درون استانداری، گروهی در بدنه اصلی مدیران استان و گروهی هم در نزد برخی بیوت معنوی استان قرارگاه طرح‌ریزی و برنامه‌ریزی تشکیل داده‌اند. رفت و آمدهای افراد هاشمی نسب(!) در آذر ماه 1390 در برخی بیوت حضرات مؤید این نظریه است.
فریاد وااسلاما تقریباً شش ماه پیش، از همین قرارگاه بلند شد! خوب باید هم مانع کارکرد و موفقیت شما می‌شدند؛ چرا؟ چون شما خواسته دل بعضی‌ها نبودید و اگر رکورد می‌زدید، فریاد بعضی‌ها بی‌اثر می‌شد. پس باید شما را نااهل، شلمچه‌ای و قمچه‌ای معرفی کنند و همراهانت را بی‌سواد... البته نباید فراموش کرد که این فریادها بیشتر برای یارگیری است؛ یارگیری برای انتخابات ریاست جمهوری و کسب موفقیتی دیگر در تکمیل پروژه مسئولین ظاهرالصلاح و این‌بار رئیس جمهوری ظاهرالصلاح و صد البته هاشمی نسب!
آنان که در اجرای این سناریو در انتخابات مجلس نهم خود را پیروز میدان دیده‌اند، همه جدیت خود را بر سر عزل جنابعالی و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر تدارک دیده‌اند تا در تجارت آدینه مصلای دل طرفداران خود نیز پیروز باشند!
جناب آقای سعادتی! این‌ها را که هم ما و هم مردم می‌دانستیم، شما و این‌همه مشاورین شما نمی‌دانستند؟! راستی سخن از مشاورین شد. چه ضرورت دارد که استاندار این‌همه مشاور بلندبالا داشته باشد؟! و بعد هم در کار همدیگر تداخل کنند و هم در اساس فعالیت برخی مدیران حزب‌اللهی که با جان و دل کار می‌کنند، خلل ایجاد کنند؟!
جناب آقای سعادتی! در اداره استان باید تیمی قوی داشت. شما با خود تیم قوی به همراه نداشتید، به مدیران موجود اکتفا کردید و دست به ترکیب استان نزدید. تاکتیک‌های مناسبی هم اتخاذ نکردید. پاکی، سلامت نفس، تلاش خالصانه، سوابق جهادی و مردمی بودن شما یک حقیقت غیرقابل انکار است، ولی...
با عرض پوزش مجدد! ارشاد گیلان چند ماه تقریباً بلاتکلیف است. "راد" مرد شما در دفتر استانداری داد برخی دوستان شما را هم درآورده است. کشاورزی در گیلان از مهمترین دغدغه‌های مردم است که دارد به آن بی‌توجهی می‌شود. شما می‌دانید که وضعیت مدیریت در سازمان چای کشور مناسب مردم نیست و پارسال با بی‌تدبیری‌اش اشک مردم چایکار را درآورد و آن‌ها را به روانخانه‌ها فرستاد! سازمان برنامه شما کاسه چه کنم چه کنم بر سر دارد و نمی‌داند هست یا نیست؟ برخی از معاونین استاندار، از جمله (م.ع) هم بر این صفوف اضافه شده‌اند. برخی مدیران استانی و شهرستانی شما بازنشسته شده‌اند و دل و دماغ خدمت گذشته را ندارند و ... این‌ها که هر روز یک خبر از عزل‌شان می‌شنوند، بدان‌که بی‌مقاومت نمی‌مانند و طیف خود را بسیج می‌کنند. یا علی بگو! بسم الله بگیر و کاری بکن! رفقای همین‌ها هستند که علیه مدیران ارشد استان مقاله‌ها می‌نویسند و جنابعالی را به مناظره دعوت می‌کنند. باید مراقب مهره‌های پلاستیکی بود! آن‌ها بدون مقاومت نمی‌مانند. تغییر تاکتیک می‌دهند و بازمی‌گردند! همین‌ها هستند که اتوبوس‌ها آماده می‌کنند! باید به حزب‌اللهی‌ها بیشتر اعتماد کرد. بعضی‌ها از این نیروی مستعد و کارآمد بیم دارند. خوب می‌دانیم که هر کجا خلوص نیروهای حزب‌اللهی وارد کارزار شده، آن‌جا به رشد و بالندگی رسیده است. نباید از غوغاسالاری بعضی‌ها هراسی به دل راه داد که آن‌ها کارشان همین است؛ تکیه بر تریبون‌ها و به ریا فریاد وااسلاما و واگیلانا سر دادن!
باید چون سردار حزب الله گیلان شهید ابوالحسن کریمی نعلین پوشید و سبکبال به صف باندبازان و عافیت‌طلبان زد. آقای استاندار! باید موتور را روشن کرد و گازش را گرفت. نگاهت هم به انتهای مسیر باشد. به این جلو جلوها نگاه کردن، آدم را به روزمره‌گی دچار می‌کند. و من‌الله التوفیق.

7
منتقدین چه می‌خواهند؟
گیلان نیوز (پایگاه خبری نزدیک به حسن کربلایی، دبیر حزب مؤتلفه گیلان و سرپرست سابق دفتر نظارت شورای نگهبان در استان گیلان)، 11 خرداد 1391

این روزها فشارها و انتقادات غیرمتعارفی از هر طرف نثار استاندار و مجموعه‌ای از مدیران همراه وی می‌شود که درخور تأمل و قابل توجه است. چندین سایت و وبلاگ به موازات یکدیگر با همراهی برخی مسئولین طراز اول و نمایندگان دست به دست هم داده‌اند و استاندار گیلان را به باد شدیدترین نقدها (بخوانید فحش و هتاکی) گرفته‌اند. از عدم داشتن سوابق اجرایی و غیربومی بودن تا مدیریت اتوبوسی و خویشاوند بازی، مجموعه‌ای از اتهاماتی است که به سوی استاندار نشانه رفته است.
به‌نظر می‌رسد بخش عمده این اظهار نظرها ریشه در انتخابات اخیر استان دارد و یا اقلاً با این موج تشدید شده است. نگاهی به مواضع دوران انتخابات برخی نمایندگان که طی آن شدیداً به انتقاد از مدیران استانی می‌پرداختند تا مواضع و نوع تیترهای پس از انتخابات سایت‌های مبلغ، وابسته و پشتگرم به بعضی نمایندگان استان این ظن را تقویت می‌کند. از طرفی جریانی خاص که یکی دو روز مانده به انتخابات و ارزیابی وضعیت کاندیداها و با زرنگی خاصی اقدام به ارائه لیست مورد حمایت خویش نموده، با این گمان که حمایت طیف عمده نمایندگان استان را با خود دارد، بیشترین هجمه‌ها و فشارها را برای نیل به مقصود به سمت استانداری گسیل داشته است.
هرچند بعید به‌نظر می‌رسد که مدیریت ارشد استان در مدت باقی مانده به عمر دولت نهم تغییر کند و این را حتی خود منتقدین نیز می‌دانند، اما شاید دلیل اصلی این هجمه در تنگنا قرار دادن استاندار و گرفتن امتیازاتی در قالب انتصاب مدیران و مسئولان همراه با جریانات پیش‌گفته باشد.
البته بدیهی است که ممکن است انتقاداتی به نحوه مدیریت و چینش برخی مدیران و مشاوران متوجه استاندار باشد که فعلاً مجال پرداختن به آن نیست، اما اتهام‌زنی ناجوانمردانه و بعضاً غیراخلاقی و غیرواقع اخیر را نمی‌توان با هدف اصلاح امور تلقی کرد؛ چرا که "اصلاح" و "تخریب"، هریک از مسیری جداگانه با مختصات و الزامات خاص خود می‌گذرند. نکته‌ای که لازم است به آن اشاره شود، این است که تسلیم محض در برابر فشارها، منتقدین را به تأثیر روش درپیش گرفته امیدوار خواهد کرد.
از طرفی اصرار بی‌مورد بر حفظ برخی مدیران و مشاوران، اثرات سوئی بر استان خواهد داشت. استاندار محترم بایستی در انتخاب مهره‌های جایگزین با دقت تمام عمل نماید تا افراد خوش‌ فکر، خوش سابقه و کارآمد به بدنه مدیریتی استان تزریق شوند.
این‌که از دو انتصاب مهم روزهای اخیر، یکی با استقبال و خوشحالی یا سکوت همراه با رضایت جریان منتقد همراه و دیگری با انتقاد شدید و اتهام سوء استفاده مالی مواجه می‌شود، ثابت می‌کند که جریان مذکور جز به انتصاب افراد مورد نظر و موافق با خود در شریان‌های اصلی مدیریتی استان نمی‌اندیشد؛ کمااین‌که نام افراد دیگری از همان طیف نیز برای تصدی برخی مسئولیت‌ها بر سر زبان‌ها افتاده و یا سر از مطبوعات و سایت‌ها درآورده است.
سئوال این‌جاست که آیا انتقاد از عدم ایجاد 104 هزار شغل مورد ادعای استاندار و همزمان رضایت به معاونت استانداری یکی از افراد اصلی مسئول تحرک اقتصادی و ایجاد اشتغال در  استان با هم سازگار است؟ آیا به خطا رفته‌ایم اگر این انتصاب را در جهت تعامل استاندار با طیفی از منتقدین پیشین تلقی کنیم؟ از طرف دیگر، چگونه است که متنقدان سرسخت رئیس دفتر پیشین استاندار که انواع و اقسام تهمت‌ها و توهین‌ها نثارش کرده بودند، اینک با جایگزینی فردی با سوابق قوی اجرایی و مسلط به اوضاع استان و تحصیل‌کرده و موجه نیز مخالفت می‌کنند؟ آیا غیر از این است که عده‌ای نان خود را در ضعیف نگه داشتن مدیران استان و تحت فشار و انتقاد قرار دادن آن‌ها یافته‌اند؟!
البته در این زمینه حرف فراوان است، اما امیدواریم سکاندار عرصه مدیریتی استان اکنون که تصمیم به برخی جابه‌جایی‌ها در سطح استان گرفته، در انتصاب‌های آتی که زمزمه آن‌ها به گوش می‌رسد، به گونه‌ای عمل نکند که دل منتقدین را شاد و نیروهای اصیل و دلسوز را که تا کنون با همه کاستی‌ها تمام قد به دفاع از ایشان به عنوان فردی مکتبی و پرتلاش ایستاده‌اند، نگران و دلخور نماید. به طرف دیگر این نزاع بی‌حاصل نیز توصیه می‌شود صلاح و صرفه استان را در انتقادهای خود درنظر بگیرد و با ادعاهای گاه نادرست و اغواکننده، مردم را نسبت به خدمات دولت و خادمین ملت بدبین و ناامید نکند.

8
هنگامی که کلاه را در پای و کفش را بر سر می‌نهند!
"نقد"، تخریب و "مدح" سازنده می‌شود؟!
گیلانیان
(پایگاه خبری نزدیک به آیت‌الله زین‌العابدین قربانی، نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت)، 15 خرداد 1391
عالیجنابی با اسم مستعار "محمد" و ایمیل mahdi…@yahoo.com در تاریخ 2 خرداد ماه در قالب نظری پر از اتهام چنین تهدید کرد: "... در آینده نزدیک شاهد ظهور رسانه‌ای و اجتماعی این مسائل به صورت حرفه‌ای خواهید بود و مسائل دیگه که شاید ادب بشی و بدانی که با آبروی مردم بازی کردن چه حس و حالی داره. مواظب خودت باش و منتظر خبرها و بمب‌های رسانه در مورد خودت و جناب آقای قربانی و فرزنداش و مابقی اعوان و انصارتون باشی. به امید دیدار."
متعاقب این تهدید شخصی، در وب سایتی مطلبی با عنوان "منتقدین چه می‌خواهند؟" نوشت و همان روز یک وبلاگ و دو وب سایت گیلانی دیگر و همچنین وب سایت خبری "شمال نیوز" عین مطلب را با تیتر "اهداف منتقدین از تخریب استاندار گیلان؟" و "منتقدین از تخریب استاندار گیلان چه می‌خواهند؟" روی خروجی خود گذاشتند. جالب است که گفته شود، یکی از سه سایت گیلانی تا اولین ساعات روز 15 خرداد ماه فقط یک نظر در پای مقاله مذکور منتشر نمودند، ولی سایت مازنی، حق همشهری‌گری را به احسن وجه ادا کرد و در نهایت بی‌طرفی(!) 61 نظر منتشر نمود که صرف نظر از یک مورد تکراری، 21 نظر علیه محتوای همان مطلب است!!؟؟
این حرکت هماهنگ سایت‌های فوق‌الاشاره در راستای تحقق خواسته "محمد آقا" موجب غرور نویسنده محترم شد و به خود اجازه داد طی ایمیلی به "گیلانیان"، ضمن به رخ کشیدن تشخیص عالمانه خود(!) هل من مبارز بطلبد که استفاده از متن من شهامت و شجاعت می‌خواهد!؟
اگرچه نویسنده مقاله مورد نظر، بدون اندکی تأمل در نوشته‌های پیشین "گیلانیان"، شاید از سر ارادت و کثرت علاقه به ممدوحان خود با شمشیر قلم سر خودی و غیرخودی را از قفا جدا کرد و بر سبیل قیاس به نفس صفاتی را نگاشت که معلوم‌مان نشد مقاله ایشان "ذم" است یا "مدح" و یا "مدح شبیه به ذم"!
آن‌چه درپی می‌خوانید، نه از سر پاسخ به ایشان و همفکران‌شان، بلکه توجه دادن "گیلانیان" به طرح و نقشه از قبل اعلام شده با هدف "تفرقه بیانداز و حکومت کن" برخی حضرات است. از این‌رو با توجه به این‌که همگان چون "گیلانیان" آزاد به ارائه نقد و نظر منصفانه هستند و نقل قول نوشته دیگران با حفظ امانت است، مع‌الوصف در باب اغراض نهفته در مطلب مورد اشاره، چند سطری قلمی می‌گردد:
1- علی‌الظاهر برخی شاید بدون اطلاع نویسنده، خرق عادت نموده، کلاه را در پای و کفش را بر سر نهاده‌اند تا "نقد" را "تخریب" و قطعاً "مدح" را "سازنده" جلوه دهند!؟ درحالی که "نقد" و "تخریب" دو مقوله متضادند و از قدیم گفته‌اند: "جمع ضدین محال است" و از این‌رو "منتقد" نمی‌تواند "تخریبچی" باشد؛ حال این‌که تیتر "اهداف منتقدین از تخریب استاندار گیلان؟" یا "منتقدین از تخریب استاندار چه می‌خواهند؟" خود اشکال مبنایی دارد!
صرف نظر از پاسخ پرسش نهفته در تیتر که جوابش به روشنی قبلی داده شده است، باید به این نکته مغفول از نگاه نویسنده و استفاده‌کنندگان اشاره شود که وقتی شخصیت حقوقی "منتقد" پذیرفته می‌شود، پس "نقد"ش چه منصفانه باشد و چه مغرضانه، "نقد" است که در این صورت دو حالت دارد:
الف) منصفانه است، که در این صورت منتقد بدون توجه به جنبه "پند" و "ملال"اش به وظیفه خود عمل کرده و نباید مورد ملامت قرار گیرد.
ب) مغرضانه است، که برای تنویر افکار عمومی و رد آن یا ادله روشن و مستدل ارائه می‌شود و یا این‌که صاحب حق بابت "نشر اکاذیب" و "تشویش اذهان عمومی" به مراجع ذیصلاح مراجعه می‌نماید و شق سوم عمل به هر دو شیوه است.
حال با نگاهی عمیق‌تر به تهدید "محمد آقا" وقتی "بمب رسانه‌ای" به‌کار می‌افتد(!؟) این حقیقت را به اثبات می‌رساند که نقدهای وبگاه "گیلانیان" به‌حق و به‌جا بوده که به دلیل ضعف منطق، برخی حاضرند برای نجات خود دست به هر کاری بزنند و دون شأن است که گفته شود این شیوه چه حالتی دارد!؟
با همه حرف و حدیث‌هایی که مقاله مذکور دارد، حداقل انتظار از اهل رسانه این است که قانون تألیفات و تصنیفات را در نوشته‌ها و نقل قول‌ها رعایت کنند و در حقیقت امانت دار باشند، نه امانت خوار!؟
2- به‌طور حتم شما نیز در زندگی عادی افراد خوب، متدین، خداترس، صادق، خدوم، رئوف و ... را مشاهده کرده‌اید که برخی‌شان فاقد شم مدیریت اجرایی‌اند و حتی نمی‌توانند یک اداره کوچک را مدیریت نمایند! در این صورت هیچ عقل سلیمی چنین فرد یا افرادی را به خاطر نداشتن قدرت مدیریت "بد مطلق" نمی‌داند و اگر انتقادی بر او وارد کنند، صرفاً به خاطر عمل اجرایی یا خلاف اصول وی است. عکس قضیه نیز صادق است که خطا و لغزش اجرایی مدیر، صرف داشتن صفات خوب عدیده و حتی بی‌شمار نباید نادیده گرفته شود که بی‌اعتنایی به این مهم اگر از سر تبانی نباشد، ممکن است به زیان و حتی به نابودی مجموعه تحت امر تمام شود.
بنابراین نقد که بیان‌کننده معایب اجرایی مدیر است، "فحش" و "هتاکی" نیست، بلکه جدا کردن سره از ناسره است که خوبش انعکاس تلاش و بدش به زیر سئوال بردن عملکرد است. بنابراین نقد از یک مدیر هیچ‌گاه دلیل بر بد بودن تمام لایه‌های وی به عنوان یک انسان نیست؛ چه‌بسا ممکن است مدیری آراسته به صفات عالی انسانی و مکارم اخلاقی، ولی فاقد توان مدیریت اجرایی باشد. حتماً آگاهان به علم مدیریت از تکرار عبارت "عملکرد اجرایی" به این مهم توجه دارند که مدیریت اقسامی دارد و مراد ما مدیریت اجرایی است، نه سه یا چهار قسم دیگر آن.
شاید نویسنده مقاله مصداق شعر سعدی با این مصرع باشد که: "جوانی هنرمند و فرزانه بود... ." نویسنده خود به این مهم اقرار دارد که "البته بدیهی است که ممکن است انتقاداتی به نحوه مدیریت و چینش برخی مدیران و مشاوران متوجه استاندار باشد که فعلاً مجال پرداختن به آن نیست"، ولی به دلیل کثرت علاقه به این مجموعه، نتوانسته و یا شاید نخواسته معایب موجود را آن‌طوری که وجود دارد ببیند و بپذیرد و به قول سعدی: "تو در وی همان عیب دیدی که هست/ ز چندان هنر چشم عقلت ببست."
3- این‌که طرح می‌شود: "چگونه است که متنقدان سرسخت رئیس دفتر پیشین استاندار که انواع و اقسام تهمت‌ها و توهین‌ها نثارش کرده بودند، اینک با جایگزینی فردی با سوابق قوی اجرایی و مسلط به اوضاع استان و تحصیل‌کرده و موجه نیز مخالفت می‌کنند؟" باید گفته شود:
الف) همان‌طوری که می‌دانید، در هر نقد منصفانه، شخص مورد نقد قرار نمی‌گیرد، بلکه عملکرد اجرایی متناسب با شأن جایگاه شغلی وی مورد بررسی و "نقد" قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، مدیرمسئول "گیلانیان" هرگز با شخص سرپرست پیشین حوزه دفتر استاندار محترم، آشنایی، دوستی یا دشمنی نداشته است، کمااین‌که با فعلی نیز ندارد. بنابراین نقدهای صورت گرفته متأثر از سوء عملکردها بوده که در صورت مشاهده می‌تواند تداوم داشته باشد و منتقد معتقد منطقی قطعاً نمی‌تواند درپی انتقام‌جویی باشد که این عادت خصلت رذیلانه است. گفتنی است، در مورد ممدوح نویسنده، وبگاه "گیلانیان" بخشی از مدارک را به عنوان تنبه منتشر نمود و در صورت مشاهده عملکرد مغایر با اصول مدیریتی و ارزش‌های انقلاب اسلامی، بخش دیگری را منتشر خواهد نمود.
با توجه به این‌که تهمت و توهین جرمی قابل پیگیری است، شاید برای نویسنده جالب باشد که بداند تمام مسائل بین "گیلانیان" و "استانداری گیلان" در یک جلسه اختصاصی سه ساعته که بنا به دعوت سرپرست پیشین دفتر استاندار محترم تشکیل شده بود، پشت درهای بسته و در فضایی محترمانه همراه با ادله و استدلال به بحث و بررسی گذاشته شد و توضیحات کافی و وافی هم ارائه گردید و این خود مبین صداقت و سلامت وبگاه "گیلانیان" در نقد عملکردهاست.
حال به جهت کمک به آقای (مرتضی. ب) مشاور محترم استاندار که در کشف و شهود خود برای شناسایی مدیرمسئول "گیلانیان" به خطا رفته و "شمشیر انتقام به دست عیسی(ع)" داده است(!) پیشنهاد می‌شود سعی بی‌فایده ننموده و از شخص ایشان استعلام نمایند.
خاطرنشان می‌شود، "گیلانیان" با مدیر غیربومی خدمتگزار و کارکشته و با کابینه کاری غیربومی‌اش مشکلی ندارد. آن‌چه در این میان مورد بحث است و برخی‌ها دوست ندارند به آن توجه کافی نمایند(!) کابینه جویای کاری است که تحت عنوان مشاوران به استان آورده شدند و با توجه به نرخ بیکاری بالای استان، یکی پس از دیگری در این استان استخدام و سپس به مقامات عالی گمارده می‌شوند که فاقد هرگونه سابقه و تجربه هستند، سوژه نقد ماست تا نیروهای جوان و جویای کار استان مثل نویسنده مورد نظر برای امرار معاش مجبور به جلای وطن نشود.
در پایان باید گفته شود، انتشار مطلبی علیه خودی، شجاعت و شهامت نمی‌خواهد تا نویسنده محترم طی ایمیلی به "گیلانیان" اعلام نماید: "درج مطالب من به شجاعت و شهامت نیاز دارد!" درخواست شما که توسط برخی وب سایت‌ها عملی شد. حال اگر مشتاق اثبات "شجاعت" و "شهامت" خود هستید، لطف کنید اسامی 104 هزار شغل ایجاد شده را که محرمانه هم نیست، از مدیریت ارشد استان دریافت و منتشر نمایید تا ما با اقتباس از شما به "شجاعت" و "شهامت" شما ایمان بیاوریم.
مطالب مرتبط
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"