كدخبر: ۲۶۰۸
تاريخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۳۸۹ - ۰۸:۵۴
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
حاشیه‌نگاری بر یادداشت "موزه چای یا بازار مکاره"
خوابی عمیق در تاریخ پیش روی لاهیجان
رضا علیزاده
نگاهی به یادداشت "موزه چای یا بازار مکاره" نوشته خانم مرمر مشفقی در پایگاه خبری "لاهیگ" نکاتی را در خود جای داده است که مروری دقیق‌تر به آن، درکی واقع‌بینانه‌تر از واقعیت‌های مثبت و منفی را در ذهن مخاطب به‌وجود می‌آورد که پرداختن به ناگفته‌های آن، دستیابی به هدف عالی و نقطه مطلوب را هموارتر می‌سازد:
1- نماد استوار برپا ایستاده مقبره کاشف‌السلطنه از سالیان دور، بخشی از هویت و بنای سمبلیک لاهیجان محسوب می‌شده است. چنان‌که از عکس‌های یادگاری و کارت پستال‌های زیبا گرفته تا هر اوراق و نقطه‌ای که بیان‌گر معرفی شهر لاهیجان است، این نماد ستبر بر منظر شهر ایستاده، خودنمایی می‌کند.
دریغ است! یک لاهیجی ـ با کمترین رغبتی که در غبار سال‌های گذشته بر وجود مانده ـ به دعوت مسافر از راه رسیده خود، ترجیحی نه از سر ذوق، بلکه میل میهمان عزیز در تداعی خاطرات گذشته، انگیزه بازدید از این بنا و البته موزه چای را فراهم نمود که البته این عدم اقبال در شجاعت قلم "یادداشت نویس لاهیجی" در آغازین‌ترین جملات به نگارش درآمده است.
2- به راستی چه چیز باعث گشته بعد از 14 سال دایره موزه‌ها و سایر جاذبه‌های فرهنگی لاهیجان از موزه چای پا فراتر ننهاده و پس از گذشت سال‌ها، مجموعه موزه تاریخ چای عناصر دیگری را در خود جای داده و از روایت‌پردازی تاریخ چای دور مانَد؟ در تاریخ چه کسانی هویت تاریخی و فرهنگی می‌سازند؟ دولتمردان؟ نخبگان؟ مردم؟ یا اراده‌ای که همه چیز و همه کس را وا می‌دارد تا پیدایش و زایشی دیگر از اصالت‌های ریشه‌دار را معنایی دوباره بخشد؟
3- موزه چای نه تنها تنها بضاعت لاهیجان نخواهد بود، بلکه موزه‌های تخصصی متعدد و مجموعه‌های فرهنگی نیاز اجتناب‌ناپذیر این شهر تاریخی است. داشته‌هایی چون بازارچه‌های فروش صنایع دستی، فرهنگسراهای هنری، سالن‌های سینما، تئاتر و نمایشگاه، تفریحگاه‌ها و تفرجگاه‌ها و ... بسیاری از نداشته‌ها و خواسته‌هایی است که به دلیل فقدان آن در یک لجام‌گسیختگی بی‌معنا، همه چیز در موزه چای لاهیجان تجمیع شده است.
4- دور ماندن یادداشت‌نویس نکته‌سنج لاهیجی! به موزه چای و مسائل متوجه آن طی سال‌های گذشته تنها نگرانی این بخش نخواهد بود، بلکه نگاهی به تخریب بناهای بافت تاریخی لاهیجان و سر برآوردن ساختمان‌های غیرهمگون، ساز ناکوکی است که در این شهر پرقدمت به صدا درآمده و غفلت از آن بی‌تردید جاودانگی تاریخ لاهیجان و عناصر تشکیل‌دهنده‌اش را زیر غبار غمبار شهرنشینی جدید قرار داده است و دیر نخواهد بود تکرار این روایت تلخ، یاد و خاطره‌های از گذشته به‌جا مانده را در کوچه پس کوچه‌های این شهر، از خمیرکلایه تا کاروانسرابر، از پردسر تا گابنه، از شعربافان تا امیر شهید و نقطه به نقطه این خطه از سرزمین‌مان در رازآلودگی خود گم کند.
 
alizadeh_1353@yahoo.com
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان:
مرمر مشفقی: با تشکر از آقای علیزاده... خوشحالم که نوشته‌ام باعث شد یک لاهیجی دیگر به خواب تاریخ در لاهیجان بپردازد! با تشکر از دقتی که داشتید و توجهتان به مطلب اینجانب. متأسفانه بعضی مسائل را نمی‌شود عنوان کرد. دلیل عدم بازدید من از موزه چای در تمام این سال‌ها کاملاً شخصی است که البته مربوط به انگیزه ایجاد چنین موزه‌ای و افرادی که در آن دخیل بودند دارد. که شاید همان سال اول هم می‌دیدم دردهای دیگر هم به نوشته‌ام اضافه می‌شد!
لاهيجان، خانه من است؛ خانه‌اي كه در آن جز "دوري باطل"، چيزي ديگر نخواهيد يافت. متأسفم از اين‌كه در شناسنامه‌ام واژه "لاهيجان" را به دستخط خانم "هما مقدم" مي‌بينم...
متأسفم که چنین افرادی در شهرم وجود دارند که این‌قدر مأیوس و منفعل به‌جای این‌که قدم مثبتی برای شهر خود بردارند، این حرف‌های خنده‌دار را می‌زنند و از این‌که در شناسنامه‌شان نام این شهر ثبت شده، اظهار تأسف می‌کنند. با وجود این‌جور آدم‌ها باید هم وضع این شهر این‌طور باشد!
شما كه اين همه به فكر لاهیجان گل‌گلي‌تان هستيد، بهتر است دست از موزه چای یا بازار مکاره؟ برداريد و اندكي هم به مردم گوش دهيد، جناب متفكر!!!!!!!!!!!!!!!
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"