انتخابات شوراهای شهر و روستا و احساس تکلیفهای مشمئز کننده
دكتر جهانبخش خانجانی
یکی از دستاوردهای مهم دولت آقای خاتمی، تحقق یکی از اصول اساسی قانون اساسی جمهوری اسلامی، یعنی شوراها بود که اولین انتخابات شوراهای شهر و روستا در سال 1377 برگزار شد. برخلاف انتظاری که از شوراها میرفت، به دلیل عدم آموزش کافی و عدم سابقه فعالیت در این حوزه تخصصی مدیریت شهری و روستایی، شوراها نتوانستند جایگاه قابل ملاحظهای را در فرآیند قانونگذاری کسب نمایند. پس از سال 1384 و روی کار آمدن دولت آقای احمدینژاد و شرایط خاص انتخاباتی در آن سالها، انتخابات شوراها و شورای عالی استانها در مجرای مناسبی قرار نگرفت. طبیعی است که حضور عناصر فعال و تأثیرگذار در این حوزه میتواند تحولی در مدیریت شهری ایجاد کند؛ اما آنچه که تا حدودی کاریکاتوری و مشمئز کننده جلوه کرده است، علیرغم آنکه میدانیم رد صلاحیتها در انتخابات شوراها استصوابی و توسط شورای محترم نگهبان نیست، لیکن طیف وسیعی از جریانات و گروههای سیاسی، اعضای خود را به ثبت نام در انتخابات تشویق نمودهاند. نفس این ثبت نام مشکلی ایجاد نمیکند، اما شکل خاص آن کمی احساس بدی را ایجاد میکند. خیلی از شخصیتهای سیاسی مؤثر، فرزندان خود را تشویق به ثبت نام نمودهاند و به نوعی تلافی رانت سیاسی را به ذهن متبادر میکند. چهرههای سیاسی متعددی از شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و هیأت تعیین لیست خودشان کاندیدا شدهاند. افراد زیادی از یک حزب سیاسی کاندیدا شدهاند که بیشتر تلقی یک فشار سیاسی را موجب میشود. شورای تهران فقط بیست و یک عضو میتواند داشته باشد، [درحالي كه] بیش از سه هزار نفر ثبت نام کردهاند که در بستن لیست ـ برخلاف مجلس که به دلیل ردصلاحیت کمبود کاندیدا داشتند ـ اینجا به دلیل کثرت کاندیدا، مجموعههای سیاسی را دچار مشکل میکند. برخلاف شعارهایی که درخصوص شاخص بندی و معیار گزینی لیستها مطرح میشود، خود شاخص بینی خاصی در بین افراد سیاسی مشاهده میشود. به نظر نگارنده برخلاف رد صلاحیتهایی که در انتخابات مجلس انجام میشود، بیکرانگی در انتخابات شوراها هم به نوعی سبب این هجوم بیسابقه سیاستمداران و سیاست ورزان برای ثبت نام شده است. ایام تعطیل هر تلفنی که میشد، علاوه بر پیام تبریک نوروز، حاوی اعلان ثبت نام دوستان بزرگوار در انتخابات شورای شهر تهران و التماس دعا برای لابی و در لیست قرار گرفتن را داشتند. من که کارهای نیستم، خدا به داد تأثیرگزاران برسد. امیدوارم اینهمه دغدغه برای شورای شهر، اصلاح رویه فعلی شوراها علاوه بر ناکارآمدی و ناسالم بودن بعضی از شوراها باشد و دلیل دیگری برای این هجوم نباشد. در عین حال اعضای محترم شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان تحت تأثیر شرایط خاص قرار نگیرند و صرفاً به عناوین افراد توجه نکنند و همان شاخصها و معیارها را مد نظر قرار دهند. تجربه حضور حداکثری اصلاحطلبان در شورای اول و پانزده نفری در شوراهای اخیر تهران تجربه راهگشایی است. اشتباه را تکرار نکنیم. نکته آخر، یک نهاد نظارتی ثروت اعضای شوراهای شهر و روستا قبل از ورود به شورا و بعد از پایان دوره را بررسی کنند، ببینند در چه وضعیتی قرار دارند. روایت است که یک عضو شورایی در بدو ورود برای امرار معاش دچار مشکل بود و سالها بعد خانهها و آپارتمانهایی فقط به خیریهها اهداء نموده است... به قول علما، "علی ما نقل."