گروهی توسعه روستایی را مترادف با عمران روستایی میپندارند؛ در چارچوب این مفهوم توسعه روستایی یک مفهوم جامع و چندبعدی است که هم دربرگیرنده توسعه کشاورزی و فعالیتهای وابسته به آن است و هم زیربناهای اقتصادی، خدمات اجتماعی و تسهیلات مربوطه و هم توسعه انسانی را دربر میگیرد. توسعه روستایی در این معنا بازخوردی از عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، نهادی و فیزیکی است. «میسرا» معتقد است توسعه روستایی صرفا توسعه کشاورزی نیست، همچنین موردی از رفاه اجتماعی هم نیست که با تزریق پول به مناطق روستایی برای رفع نیازهای اولیه و اساسی انسان مرتفع شود بلکه توسعه روستایی طیف وسیعی از فعالیتهای گوناگون و بسیج مردم را شامل میشود که مردم را توانمند میکند تا روی پای خود ایستاده و مشکلاتشان را حل کنند. هدف از تدوین برنامه توسعه روستایی، تواناکردن جمعیت روستایی است که نمیتوانند با تلاشهای خود، نیازهای اساسی زندگی را برآورده کنند. برخی توسعه روستایی را بهعنوان یک راهبرد برای اصلاح و بهبود وضع زندگی اقتصادی و اجتماعی یک گروه ویژه روستایی یعنی فقرا و مستمندان در مناطق روستایی طرح میکنند. به طور کلی هدفهای بنیادی توسعه روستایی عبارت است از: ١) افزایش بهرهوری و رشد بازده. ٢) توزیع عادلانه منافع توسعه. ٣) فراهمکردن نیازهای اساسی انسانی برای کل جمعیت. ٤) ایجاد اشتغال مفید. ٥) مشارکت مؤثر در تصمیمگیری خصوصا از سوی تهیدستان. ٦) اعتمادبهنفس. ٧) حفظ محیط طبیعی و زیستی. برای دستیابی به توسعه روستایی پایدار پنج معیار جزء الزامات است: ١) سیستمیبودن و نگرش همهجانبه به مسائل اقتصادی، اجتماعی، فنی و زیستمحیطی. ٢) پایداری سیستم از درون و برون (با محیط). پایداری سیستم بهطورکامل وابسته به قابلیت سیستم برای سازگاری و انطباق، تغییر و تحول و پاسخگویی به محیط است. ٣) برنامهریزی و مدیریت و راهبری آن در طول زمان ضروری است. ٤) هدف افزایش رفاه نسل فعلی و نسل آینده با صیانت و حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست است. ٥) توسعه با مردم و بهوسیله مردم صورت میگیرد، دولتها تسهیلگر هستند نه مداخلهکننده. در فرایند دستیابی به توسعه پایدار روستایی، اهداف و اصول اصلی اقتصاد سبز یعنی صیانت و حفاظت از تنوع زیستی و اکوسیستمها، کاهش فقر، افزایش رفاه و بهبود معیشت، حمایت اجتماعی و دسترسی به خدمات، حاکمیت قانون و همراهسازی اصول دموکراتیک، مشارکت، پاسخگویی شفاف و باثبات، درونیسازی پیامدهای خارجی به این معنا که همه هزینه و منافع بیرونی و ناملموس در محاسبات لحاظ میشود، تحقق توسعه پایدار یعنی تعادل بین سه عرصه محیط زیست، اقتصاد و جامعه، توسعه مشاغل سبز و کار شایسته (اشتغال مولد با چهار مؤلفه آزادی، برابری، امنیت و کرامت انسانی است که هدف و استراتژی سازمان بینالمللی کار است)، کارآمدی منابع و انرژی، احترام به محدودیتهای زیستمحیطی در نظر گرفته میشود. از طرف دیگر فعالیتهای اقتصاد سبز از قبیل فناوریهای سبز، مدیریت مواد زايد و زبالهها، مدیریت پایدار آب، گردشگری سبز، سازهها، خدمات و زیرساختهای پایدار، سرمایهگذاری در سرمایههای طبیعی (بهعنوان مثال تالابها و جنگلها)، مدیریت پایدار زمینهای کشاورزی و جنگل، سازگاری آبوهوایی، بهرهوری انرژی در تولید، مواد قابل بازیافت، ایجاد ارزشافزوده مطابق با مسائل زیستمحیطی، بهرهوری انرژی در طول زنجیره عرضه به توسعه پایدار روستایی کمک میکند. کشورهای جهان با توجه به همپیوندی اقتصاد سبز در توسعه پایدار، تلاشهای گوناگونی کرده و برنامههای توسعه پایدار را ملزم به رعایت اصول سبز میکنند. بهعنوان نمونه در کشور برزیل دولت برای توسعه پایدار برنامه PRONAF را اجرا کرده؛ یعنی توجه به کسبوکار کشاورزی، جنگل، گردشگری روستایی، جوانان و زنان. در این برنامه هدف حمایت از کشاورزی خانوادگی در مناطق روستایی به منظور ایجاد الگوی جدید توسعه پایدار درونزاست. این برنامه به دنبال ایجاد ارزش اقتصادی، اجتماعی و حفاظت و صیانت از تنوع زیستمحیطی در سیستم کشاورزی خانوادگی است. دولت در این برنامه همچنین به دنبال کاهش نابرابریهای موجود میان مناطق مختلف کشور است. در ١٠ سال (١٩٩٦ تا ٢٠٠٦) این طرح اجرا شد و حدود ١,٨ میلیون کشاورز در این طرح حضور داشتند که دولت میزان کمکهای مالی خود را از ٥٠٠ میلیون رال (پول برزیل) از سال ١٩٩٦ به بیشتر از ١٠ میلیارد رال در سال ٢٠٠٥ رسانده است که بیش از ٥٥ میلیارد رال در کشاورزی خانوادگی برزیل در این دوره به وسیله دولت سرمایهگذاری شده است. (Governo Federal, ٢٠١٠; Schneider & Aquino; Mattei, ٢٠١١). دستیابی به شاخصهای توسعه روستایی پایدار و اقتصاد سبز نیازمند توجه و حمایت دولت است.