شهردار رشت در یادداشتی انتقادی با مرور مبانی سکولاریسم فلسفی و مذهبی، به نقد برخی رفتارها و استفاده ابزاری از دین پرداخته و تأکید کرده که شاخصهای شهر اسلامی را که از سوی رهبر انقلاب تبیین شده است، در رشت پی میگیرد. متن کامل یادداشت دکتر محمدعلی ثابت قدم را در ادامه میخوانید:
سکولاریسم، عبارتی نیست که بتوان آن را در یک یا دو جمله خلاصه کرد. اما اگر بخواهیم خیلی کوتاه بگوییم، سکولاریسم را جدایی حکومت و نهادهای حکومت از دین میدانند که البته تفاوتهایی با مفاهیمی نظیر جدایی دین از سیاست یا لائیسیته دارد.
سکولاریسم البته دو قسم دارد: سکولاریسم فلسفی که بنیانیتر است و سکولاریسم مذهبی که عمدتاً محصول اشتباهات رفتاری گروهی از مسئولان است و باعث رویگردانی بخشی یا همه مردم از کارکرد متعالی دین در جامعه میشود.
سکولاریسم فلسفی دو خاستگاه تاریخی دارد: نخست عملکرد وحشتناک کلیسای فاسد در قرون وسطی که به دادگاههای تفتیش عقاید و زنده سوزی عالمان علوم زمینی انجامید و داغ خشونت آن تا همیشه بر پیشانی تاریخ اروپا ماند، و دیگری کارکرد مدرنیته در مقابل ضعفهایی که در برخی پایههای روایی مسیحیت نظیر تثلیث وجود داشت. از سوی دیگر، دین مسیحیت هرگز داعیه تشکیل حکومت نداشت و قدرت گرفتن کلیسا در قرون وسطی و بنیانهای آن برساخته بود. حال آنکه دین مبین اسلام از ابتدا برای تشکیل حکومت برنامه داشت که در مدینه النبی حضرت رسول تجلی یافت.
البته سکولاریسم فلسفی یک شاخه مذهبی نیز دارد که برخلاف سکولاریسم فلسفی غیرمذهبی، بر این اعتقاد است که پیوند دین با حکومت به دین ضربه میزند. در ایران معاصر این تفکر را میتوان در نحلههایی نظیر انجمن حجتیه سراغ گرفت.
در جامعه اسلامی، بهخصوص جامعهای با اکثریت شیعه، بسیاری از تعارضات ادعایی سکولاریسمی که در غرب در مقابل کلیسای قرون وسطی شکل گرفت، فاقد اعتبار است. چون اولاً اسلام، دینی اجتماعی است و به پستوی خانه محدود نمیشود. ثانیاً در مذهب شیعه با وجود فقه، دین از پیشرفتهای علمی و برساخته بشر عقب نمیماند؛ چرا که بسته به تغییر زمانه، فقها امکان تطبیق دادن جزئیات احکام دینی را با شرایط زمان دارند و این باعث میشود که جزمیتی که سکولارهای غربی به کلیسای قرون وسطایی ارجاع میدادند، فاقد معنا و اعتبار باشد.
اما ذکر این نکته ضروری است که در مقابل مذهبیونی نظیر انجمن حجتیه که اساساً به دلایل مذهبی قائل به حکومت دینی در شرایط حاضر نیستند، گروهی هستند که ناخواسته سکولاریسم دینی را ـ آنهم به نام دین ـ ترویج میکنند. اکثر سکولاریستهای مذهبی افراد مؤمنی هستند که فکر میکنند با سکولاریسم مخالفاند و مخالفت خود را نه یک بار بلکه صد بار هم تکرار میکنند، اما رفتار آنها سبب رویگردانی و بیاعتمادی مؤمنان، بهخصوص جوانان مؤمن به دین شده و به نوعی خود با ابزار دین مروج سکولاریسم میشوند. این همان نکته مهمی است که رهبر معظم انقلاب نیز چهار سال پیش به آن اشاره داشتند: "برخی حرفها و تبلیغات ظاهر دینی دارد، اما در باطنش جدایی دین از زندگی را دنبال میکنند."
وقتی دین صرفاً (و بدون عقیده) ابزاری برای رسیدن به قدرت شود، وقتی قدرت حاصله از استفاده ابزاری از دین را برای تکمیل چرخه قدرت ـ ثروت استفاده کنیم، وقتی دزدی کنیم و دین فروشی کنیم و بعد بخواهیم با توسل به عباراتی نظیر مکتب فکری مذهبی و رویکرد مذهبی و … روی تلاش مذبوحانهمان در استفاده ابزاری از دین برای کسب قدرت و ثروت سرپوش بگذاریم و از شهر اسلامی سخن بگوییم، یعنی به خیل افرادی پیوستهایم که با سلاح دینی تیشه به ریشه دین میزنیم.
در حدود نزدیک به دو سال اخیر تلاش کردهایم فارغ از تحرکات تبلیغاتی بیمحتوا، مشخصات بنیادین شهر اسلامی را در رشت پیاده کنیم. مقام معظم رهبری ۱۷ سال پیش در تبیین شهر اسلامی فرمودند که عدالت در تقسیم خدمات شهری با رویکرد محرومیت زدایی، تأمین آرامش روحی و امنیت معنوی، ظهور و اعتلای مظاهر اسلامی و انقلابی، عمران و آبادانی و زیبایی، حفظ طبیعت و فضای طبیعی، همه با هم باید مورد توجه قرار گیرد.
همانطور که ملاحظه شد، دغدغههای رهبری برای اسلامی شدن شهرها بسیار عمیقتر از چند نطق انتخاباتی در باب مکتب مذهبی برای جذب رأی مردم در پایینترین سطح کسب قدرت است. جالب است که بسیاری از مسئولان حتی در سطح نیز نتوانستهاند در بخش ظهور و اعتلای مظاهر اسلامی و انقلابی که تبلیغاتیترین وجه شهر اسلامی است، کارنامه قابل دفاعی از خود نشان دهند و به یکباره در آستانه انتخابات در مقابل مذهب و شاخصهای دیگری نظیر عدالت در تقسیم خدمات شهری (که غالباً در فهم دقیق این مسأله نیز عاجزند) "دغدغه مند" شدهاند.
شهرداری رشت میکوشد در راستای محله محوری، احیای فرهنگ مسجد ـ محله را نیز پی بگیرد. بر همین اساس است که فارغ از هیاهوها، برنامه هر محله دستکم یک مسجد مورد حمایت را پیگیری میکند. قطعاً قدرتمند کردن مسجد با کارکرد دینی و اجتماعیاش افزون بر کمک مالی به هیأتهای مذهبی واجد ارزش و اولویت است؛ البته در مواردی نمایندگان اندکی هیأتهای به اصطلاح مذهبی به ما مراجعه میکنند و میگویند کمکی دریافت نکردهاند!
کسانی که دین را ابزار کسب قدرت و پیوند آن با تحصیل ثروت میکنند، و با همین اهداف مثل دانش آموزان تنبلی که شب امتحان یاد درس خواندن میافتند، به فکر کسب قدرت از رأی مردم هستند، مصداق مؤمنان سکولاری هستند که خود با عملکردشان مردم را از دین روی گردان میکنند و عملاً مروج سکولاریسم میشوند.
کسانی که تعمداً پروژههای عمرانی، اجتماعی و فرهنگی در مناطق کم برخوردار شهر را نادیده میگیرند، درحالی که دو سوم پارکهای ساخته شده در دو سال اخیر در مناطق آسیب پذیر اتفاق افتاده، عدالت در تقسیم خدمات شهری را که به گفته رهبری یکی از اصول شهر اسلامی است، نادیده میگیرند و باعث بیاعتمادی مردم به توانایی دین در تحقق آرمانها میشوند.
کسانی که مساجد و پتانسیل مساجد را فراموش کردهاند و تنها برای چاپ روی پوستر انتخاباتی با ریا با بچه مسجدیهای خالص عکس سلفی میگیرند، به پتانسیل مساجد خیانت میکنند.
کسانی که برای کوچکترین تسویه حسابهای شخصی یا مدیریتی پای بعضی از خانواده معظم شهدا را به میان میکشند و این تصور نادرست را ایجاد میکنند که افراد با انتساب به خانواده شهدا بدون شایسته سالاری خدای نکرده باید مشمول رانت شوند، مردم را به توانایی عظیم انقلاب اسلامی و آرمانهایش بدبین میکنند و باعث رویگردانی احتمالی مردم از مفاهیم ارزشی میشوند که به خاطرش خونها داده شده؛ مروج سکولاریسم هستند.
در طول تاریخ از صدر اسلام تا کنون ثابت شده که دین اسلام برای تمام مسائل زندگی فردی و اجتماعی پاسخ مناسبی دارد. حفظ این میراث گرانبها وظیفه سنگینی است که استفاده تبلیغاتی برای کسب قدرت و ثروت را برنمیتابد.
دوستان! اگر مکتب فکریتان مخالف با ثابت قدم و تخریب چهره اوست، اشکالی ندارد؛ اما به این بهانه پای مکتب فکری را وسط نکشید و با اعتقادات مردم بازی نکنید. شهر اسلامی، آرمانشهر محترم و تحسین شدهای است که همه باید تلاش کنیم به سوی شاخصهایش برویم. پس بهجای حرف، پا پیش بگذاریم و خطر رویگردانی برخی جوانان از دین را جدی بگیریم و مفاهیم اخلاق را در چارچوب حقوق شهروندی برای شهر توسعهگرا مدنظر قرار دهیم.
برادر عزیز! به خوبی میدانم که نگاه ماکیاولیستی به چه معناست. قطعاً شهرداری رشت میکوشد نه در حرف، بلکه در عمل شاخصهای شهر اسلامی را فعال و تقویت کند. فراموش نکنیم هیچ جامعهای با اجرای یکی دو نمایش احتمالاً مسأله دار، نابود نمیشود؛ اما استفاده ابزاری از دین و ذبح اعتقادات مردم به نام دین و روی گرداندن جوانان از دین برای شهری که داعیهاش را داریم، فاجعه است.