پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۸۵۶۱
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۱
به انگيزه بزرگداشت دکتر محمدرضا حکيم‌زاده و 70 پزشك نيكوكار در آسايشگاه کهريزک

نشان دكتر حكيم‌زاده براي پزشكان نيكوكار

جشن ياد و خاطره دکتر محمدرضا حکيم‌زاده، بهانه‌اي شد تا از پزشکاني که هيچ‌گونه چشمداشتي از نيکوکاري خود ندارند، ياد شود. ‏اين پزشکان همان‌گونه که در خاموشي و آرامش، به مردم‌دوستي و خدمت به نيازمندان ادامه مي‌دهند، نبايد از يادها بروند.
همه ما راه‌هاي موفقيت را مي‌جوييم؛ اما موفقيت نزد ما چيزي مگر موفقيت در تحصيل، موفقيت در کار، موفقيت در زندگي زناشويي و موفقيت در دستيابي به رفاه نيست؟ هنگامي که به هم مي‌رسيم، مي‌پرسيم: «همه چيز رو به راه است؟ در کار و عشق و زندگي موفق هستي؟ ازدواج کرده‌‍‌اي، بچه‌هايت در رفاه هستند؟ ماشين مدل بالا داري، خانه و درآمد بسيار خوب، چي؟» و هنگامي که واژه آري مي‌‎شنويم، به ظاهر مي‌گوييم: «خدا را شکر!» و در دل به بخت بد خود نفرين مي‌فرستيم که چرا ما شانس نداريم و به اين چيزها نرسيده‌ايم؛ و به خود گوشزد مي‌کنيم که براي رسيدن به خوشبختي و موفقيت، بايد کتاب‌هاي موفقيت بيشتري همانند دولت و فرزانگي بخوانيم؛ زيرا فرزانگي نزد ما چيزي مگر آزادي در داشتن هرچه بيشتر و خرج‌کردن و مصرف هرچه بيشتر نيست؛ و اين که ديگران هم دارند که قرص ناني بخرند يا نه، به ما مربوط نيست. هرگز در انديشه کودکان ديگر، مردم ديگر، دختران ديگر و بچه‌هاي ديگر نيستيم، که کجايند و چه مي‌کنند و چگونه زندگي‌اي دارند و آيا زندگي مي‌کنند يا فقط زنده‌اند؟
به تازگي يکي از فاميل، همه دارايي‌ بي‌شمارش را در آمريکا و تهران و انزلي به يگانه دخترش ‌بخشيد و براي هميشه به دل خاک رفت. بي‌گمان بچه‌هاي ناتوان بسياري در جامعه در برابر ديدگان او نيز پديدار شده بودند، ولي او نگاه دکتر حکيم‌زاده را نداشت که آنان را ببيند.

تنها و يگانه ‏
يکي از راه مي‌رسد، مي‌بيند کارگري در بيابان با پاي برهنه، توده گل خيس را لگد مي‌کند، مي‌گويد: «با دکتر حکيم‌زاده کار دارم.» کارگر پايش را مي‌شويد و مي‌‌گويد: «اينک خبرش مي‌کنم.» و مي‌رود و کت‌وشلوارش را مي‌پوشد و عينک مي‌زند و بر مي‌گردد و مي‌گويد: «من دکتر حکيم‌زاده هستم.»
دکتر حکيم‌زاده در آن بيابان داشت نخستين پايه‌هاي آسايشگاه کهريزک امروز را برپا مي‌داشت. او روزي بنايي را سر کار مي‌آورد و مي‌گويد: «تو سرگرم شو، من بروم آجر بياورم.» و راه مي‌افتد به سوي آجرپزي آن نزديکي. مي‌گويد: «يک ماشين آجر چند است؟» صاحب آن‌جا بهاي آجر را مي‌گويد. حکيم‌زاده مي‌گويد: «من اينقدر پول نقد ندارم؛» و هنگام بازگشت، نگاه‌اش به آجري در گوشه‌اي مي‌افتد، آن‌را بر مي‌دارد و مي‌گويد: «اين يک دانه آجر چندست؟» و يکي دو ريال بابت‌اش مي‌دهد و مي‌گويد: «آخر به بنا قول داده‌ام برايش آجر ببرم.» و به سر ساختمان بر مي‌گردد؛ اما ساعتي نمي‌گذرد که کمي آجر از راه مي‌رسد و بنا سرگرم ساختن آسايشگاه کهريزک مي‌شود. پس از آن حکيم زاده چون کرايه ماشين نداشت، با خودرويش، از آجرپزي، آجر به سر ساختمان مي‌برد.
اما چگونه، کامل‌کردن ساختمان نيم‌کاره بانو فخرالدوله به انديشه دکتر حکيم‌زاده رسيد؟ از زبان ‏دکتر حکيم‌زاده بخوانيد: «توانيابان زيادي را در جامعه مي‌ديدم و نمي‌توانستم کاري برايشان انجام دهم. يک روز به يک پيرزن و پيرمرد بي‌پناه برخوردم. آنان را به بيمارستان فيروزآبادي بردم که رئيس‌ا‍‌ش بودم و 10 روز به درمان‌شان پرداختم و پس از آن در پيِ جايي براي نگهداري آنان گشتم. مورد را با بانو «فخرالدوله» در ميان گذاشتم که او گفت «در زمين ارثي خود در کهريزک، درمانگاهي بي در و پنجره ساخته‌ام و رها کرده‌ام» با شنيدن حرف‌هاي بانو فخرالدوله، از بازار يک در و پنجره خريدم و يکي از اتاق‌هاي درمانگاه را آماده کردم و پيرمرد و پيرزن را در آن پناه دادم. پس از آن در سال 1351 در انديشه تکميل کل ساختمان براي توانيابان برآمدم.» ‏
محمدرضا حکيم‌زاده لاهيجي، پزشک نيکوکار ديار گيلان در رشت نيز از خود يک يادگار به جا گذاشته است. او به کمک همشهري خود «آرسن ميناسيان»، در دهه 40 خورشيدي، آسايشگاه معلولين رشت را بنيان گذاشته است.
دکتر حکيم زاده، پدر آسايشگاه‌هاي معلولان و سالمندان ايران پس از سال‌ها کوشش در راه مردم مددجو، در سال 1362 خورشيدي درگذشت و در آسايشگاه کهريزک تهران به خاک سپرده شد. بر پايه سفارش او بر سنگ مزار او چنين حک شده است: «پاداش خدمت ناچيز من همين بس که در جوار پاک شما آرميده‌ام.‏»



آواز توانايي
آواي ملودي مي‌آيد. يکي از توانيابان در تالار مهر آسايشگاه کهريزک با ميله‌اي بر لب، ارگ مي‎نوازد: ايران، ايران،‌اي مرز پر گهر/‌اي خاکت سر چشمه هنر...‏
نوجوان نقاش(پيکاسو)که نمي‌تواند سرپا بايستد، با زانوان خميده به اين‌سو آن‌سو مي‌رود. تالار از مردم پُر شده است. ‏
رو به روي برخي از توانيابان، آب معدني و ميوه بر روي ميز است، اما دستي براي خوردن نيست. يکي‌شان مي‌گويد آب، و يکي از مددکاران ليوان را جلوي لبش مي‌گيرد که بنوشد. ‏
هفته‌اي 700 نيکوکار از بيرون مي‌آيند و به امور مددجويان مي‌رسند و آنان را در حمام شستشو مي‌دهند. شايد باورکردني نباشد که آسايشگاه کهريزک را بخش‌هاي گوناگون توان‌بخشي، فيزيک درماني(فيزيوتراپي)، کارگاه‌هاي سفالگري، قاليبافي، خياطي، گلسازي، سوادآموزي، نمايش، موسيقي، مينياتور، تذهيب، سراجي و نقاشي، درمانگاه، بازارچه، قرنطينه، مسجد، گلخانه، ورزشگاه و مهدکودک شکل داده است؛ اين‌جا محل زندگي است، نه فقط زنده ماندن!
اينک دختران و پسران ناشنوا بر روي سن تالار مهر، به اجراي حرکات ريتميک مي‌پردازند و از بلندگوها سرودي آنان را همراهي مي‌کند. پس از آن‎ها فريبا عزت‌پور(ويلچرنشين)يکي از شعرهاي خودش را مي‌خواند و ملودي ارگ يک توانياب ديگر، شهرام خدايي، همراهي‌اش مي‌کند: «مي‌خوام از خدا بپرسم مگه مرده مهربوني/مي‌خوام از خدا بپرسم چرا رسم دنيا اينه؟»
يکي از کارکنان آسايشگاه كهريزك در کنارم، در حالي که برايش دست مي‌زند، نزديک گوشم مي‌گويد: در آسايشگاه کهريزک، کلاس‌هاي فن بيان و نوازندگي برپا است و آموزش نزديک به 450 توانياب را پوشش مي‌دهد. ‏

حکيم‌زاده، نشان درخشان نيکوکاري ‏
‏«درخواست کرده‌ايم که با همکاري سازمان نظام‌پزشکي، نشان دکتر محمدرضا حکيم‌زاده‌لاهيجي طراحي و به پزشكان نيكوكار اهداء شود؛ نياز است تا نقش افرادي مانند دکتر حکيم‌زاده، به عنوان نماد نيکوکاري، بيش از پيش در جامعه پررنگ و نشان داده شود، زيرا جامعه به وجود چنين افرادي نيازمند است.»‏
اين سخنان دکتر علي ربيعي(وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعي) است. در آيين بزرگداشت دکتر حکيم‌زاده در آسايشگاه کهريزک تهران، افزون بر او، نايب‌رئيس مجلس شوراي اسلامي، رئيس سازمان تأمين اجتماعي، رئيس سازمان نظام پزشکي، رئيس سازمان بيمه سلامت و نماينده سازمان بهزيستي کشور نيز شرکت داشتند.
دکتر علي ربيعي در ادامه سخنانش مي‌افزايد: «اينک در جامعه، تنه‌زدن و از سر راه برداشتن ديگران زياد شده است و مهرباني کم. به جاي اين که شانه پايين بگيريم که ديگران پا بگذارند و ببالند، بر شانه ديگران لگد مي‌کوبيم و مي‌رويم. نبايد فربِهان، فربه‌تر ‌شوند و جاماندگان، ناتوان‌تر. اين عوامل، جامعه امروز ايران را تهديد مي‌کند و در شهرهاي بزرگ به ويژه تهران بيش از ديگر شهرها ديده مي‌شود‏‎.‎
او به سخنانش ادامه داد: هر جامعه‌اي گم شده‌اي دارد و گم‌شده جامعه ما نيز حکيم‌زاده‌ها هستند که با يک ديدن و با يک نگاه به پيرامون خود، تحول مي‌آفرينند و نماد آسايشگاهي به اين عظمت مي‎شوند. ما امروز دکتر منوچهر دوايي را داريم که غرب را رها مي‌کند و براي خدمت به مردم ايران مي‌آيد و نيز دکتر دولتي را، که در بازتواني معتادان همت عالي دارد. امروز بچه‌هاي هنرمند توانياب کهريزک در سايه‌سار همين نيکوکاران، مي‌بالند و به خارج مي‌روند و مدال مي‌آورند؛ اگر نبودند اين نيکوکاران، اين بچه‌ها چه سرنوشتي مي‌يافتند و به کجا پناه مي‌بردند، چگونه درس مي‌خواندند و به مدرسه آنان چه کسي سرکشي مي‌کرد؟ ‏
دکتر ربيعي سپس به نگاه ويژه حکيم‌زاده مي‌پردازد: «همه ما نگاه مي‌کنيم، اما نمي‌بينيم، ولي حکيم‌زاده نگاه مي‌کرد و مي‌ديد. درد را تشخيص مي‌داد، و نام اين ديدن، بي‌گمان «توفيق» است، توفيق در تشخيص نيازهاي مردم؛ و کمتر کسي همانند حکيم‌زاده به اين توفيق مي‎رسد که به ديگران هستي و زندگي ببخشد و با کارهاي نيک خود، پرتو بفرستد که ديگران نيز به نيکوکاري بگروند.
بايد باور بياوريم که حرکت‎هاي جزيي کافي نيست و بايد نيکوکاري، يک جنبش شود؛ و براي برآوردن اين هدف، به همت‌هاي بلند نياز است. کار ما بايد اين باشد که به جاي سنگي در سر راه کسي گذاشتن، سنگي از سر راه کسي برداريم. اين‌ها تحقق نمي‌يابد مگر اين که باور بياوريم بايد براي اين زندگي کنيم که ديگران هم بتوانند زندگي کنند. ‏
دکتر ربيعي باور دارد که بايد پديده‌هاي پنهان را هم ديد: قبول که عواملي چون اعتياد، فقر و نابرابري عامل ايجاد آسيب‌هاي اجتماعي است، اما بخش عمده‌اي از اين آسيب‌ها ناشي از سودپرستي، طلاق پس از 6 ماه زندگي، اعتيادهاي نوين و تنهايي است، که امروز بيش از هر زمان ديگري در جامعه شاهد آن هستيم‏‎.‎‏
به گفته علي ربيعي، براي تربيت نسلي موفق در جامعه، نياز به عشق و اعتمادبه‌نفس است. اينک فرزندان ما اين عشق و اعتماد به نفس را از کدام جامعه بايد دريافت کنند؟ جامعه‌اي که هر روز انسان‌ها در آن بي‌پناه‌تر و تنهاتر مي‌شوند؟ ما مشکلات و نارسايي و پديده‌هاي زيادي در جامعه مي‌بينيم، ولي بي‌اعتنا از آن‌ها عبور مي‌کنيم. اگر کساني چون دکتر حکيم‌زاده نيز بي‌اعتنا از مسائل معاصر خود عبور مي‌کردند، شاهد چنين خير جمعي در کشور ما(نمودش، آسايشگاه کهريزک) نبوديم؛ بنابراين بايد اين نوع نگاه را ارج بگذاريم. ‏
همچنين دکتر ربيعي، 1700 ميليارد تومان بودجه سازمان بهزيستي کشور را رقمي نمي‌داند که کفاف مسائل امروز جامعه را بدهد و براي همين معتقد است که امروز بيش از هر زمان ديگري به جنبش نيکوکاري مردمي نياز است. او مي‌افزايد: «اگر در کنار يکديگر نايستيم، نمي‌توانيم در آينده روزهاي بهتري را تجربه کنيم‏‎.‎‏»



‏نيکوکاران گمنام سفيد پوش
همه شرکت‌کنندگان، نيکوييِ دکتر حکيم زاده را پاس مي‌دارند. دکتر محمدرضا صوفي‌نژاد(مدير آسايشگاه معلولين و سالمندان خيريه کهريزک تهران) و همشهري دکتر حکيم‌زاده و سرپرست پيشين آسايشگاه معلولين رشت، او را پديده‌اي ويژه مي‌بيند: «حکيم‌زاده، داراي شکل خاصي است، بايد پازل‌هاي رفتاري او را کنار هم چيد تا پي برد که او انسان شکلي نيست، بلکه انسان محتوايي است.»
دکتر عليرضا زالي، رئيس سازمان نظام‌پزشکي نيز حکيم‌زاده را چهره نوراني جهان پزشکي و مردم‌دوستي او را يکي از نمودهاي درخشان جامعه پزشکي ايران مي‌داند و باور دارد که بايد اين نيکوکاران گمنام سپيدپوش را بهتر شناخت و بيشتر به جامعه شناساند، تا کارهاي درخشان کساني همانند او پايدار باشد و استمرار يابد.
دکتر مسعود پزشکيان، نماينده مجلس شوراي اسلامي نيز معتقد است: در زمانه‌اي که همه‌چيز به شکل پول ديده مي‌شود، وجود نيکوکاراني مانند حکيم‌زاده غنيمتي است و بايد بزرگ داشته شوند تا بيشتر جلوه کنند.
در زمانه ما وجود انسان‌هايي که همه ذهن و جسم و روح‌شان را در استخدام ارزش‌هاي والا قرار داده‌اند، بسيار گرانبها است، زيرا انسانيت زماني وجود دارد که فرد وجودش و مالش را در اختيار دستگيري از ديگران قرار دهد. به راستي نمي‌شود نيازمندان و انسان‌هاي مشکل‌دار در کشور وجود داشته باشد، اما ما سرگرم مسائل خود باشيم.
او همچنين مي‌گويد: بايد انسان‌هايي نظير دکتر حکيم‌زاده را در برابر ديدگان خود بگذاريم و ياد آنان را گرامي بداريم، تا شاهد افزايش حضور چنين انسان‌هايي در جامعه باشيم.‏

مهرباني در خانه
اينک 1750 تن در آسايشگاه خيريه کهريزک تهران نگهداري مي‌شوند که شامل معلولان، سالمندان و بيماران دچار ‏‎ MS ‎هستند. دکتر افشين وجداني، مديرعامل آسايشگاه خيريه کهريزک در سخنان خود افزون بر پاسداشت وجود دکتر محمدرضا حکيم زاده‌لاهيجي، با توجه به افزايش سالمندان، فوريت خدمات و مراقبت در خانه از سالمندان را گوشزد مي‌كند و مي‌افزايد: از سازمان بهزيستي مي‌خواهيم به برنامه‌هاي مراقبت در خانه ‏‎(Home care) ‎ و ارائه خدمات روزانه‎ (Day care) ‎به سالمندان توجه بيشتري نشان دهند. اينک نزديک به 400 نفر شامل 285 نفر در تهران و 125 تن در استان البرز از برنامه خدمات و مراقبت در خانه آسايشگاه خيريه کهريزک بهره‌مند مي‌شوند که گروه‌هاي مراقبت در خانه، با دانش‌آموختگان روانپزشکي، ارتوپدي، دارويي، دندانپزشکي و مددكاري به اين گروه خدمات مي‎رسانند.او در ادامه سخنانش مي‌افزايد: 14 درصد از بودجه کهريزک از سوي نهادهاي حمايتي همچون کميته امداد امام و بهزيستي تامين مي‌شود و بخش بزرگي از آن از طريق مشارکت‌هاي مردمي به دست مي‌آيد‎
.‎بنابراين با توجه به افزايش شمارِ سالمندان يا جمعيت رو به رشد آنان، نياز است تا خدمات مراقبت در خانه به اين گروه در دستور کار ما قرار گيرد و به اين مورد توجه ويژه‌ داشته باشيم‎.‎
دکتر علي نوبخت، نماينده مردم تهران و رئيس کميسيون بهداشت مجلس شوراي اسلامي و ديگر همشهري دکتر حکيم‌زاده نيز مي‌گويد: لايحه حمايت از حقوق معلولان در کميسيون تلفيق مجلس شوراي اسلامي در حال بررسي است و اميدواريم با تصويب آن، گام بلندي در راه پشتيباني از معلولان و پيشگيري از معلوليت‌زايي در کشور برداشته شود. ‏

گرامي‌داشت 70 پزشک نيکوکار
جشن ياد و خاطره دکتر محمدرضا حکيم‌زاده، بهانه‌اي شد تا از پزشکاني که هيچ‌گونه چشمداشتي از نيکوکاري خود ندارند، ياد شود. ‏اين پزشکان همان‌گونه که در خاموشي و آرامش، به مردم‌دوستي و خدمت به نيازمندان ادامه مي‌دهند، نبايد از يادها بروند. در جشن يادواره دکتر حکيم زاده، به مناسبت روز پزشک، خدمات پزشکان برتر سازمان‌هاي تابعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعي، مانند دکتر منوچهر دوايي و دكتر يحيي دولتي و بسياري از پزشکان زن و مرد -با پيشکش کتيبه‌‌ها و نشان‌هاي يادگاري- گرامي داشته شد. ‏

علي ‌درويشي
روزنامه اطلاعات، شماره 26531، 16 شهريور 1395
نظرات بینندگان