نخستین گامها، برای "موزه" شدن خانه "هوشنگ ابتهاج" در رشت برداشته شد:
"سایه" خانه پدری در شهر مادری
حمیدرضا محمدی
در همین خانه چشمش به جهان گشوده شد؛ کاشانهای با حیاط نهچندان مشجر و موسع، اما دو طبقه در محله استادسرا، حوالی سبزه میدان در شهری که اگرچه امروز ازسوی یونسکو به نام شهر جهانی خلاق "غذا" معرفی شده، اما همه به "باران" میشناسندش؛ "رشت." پدر و مادری که اگر در خانه فارسی سخن میگفتند، از جهت احترام بود و اگر الفاظ گیلکی بر زبانشان جاری میشد، نشان از صمیمیت داشت. مادری که مهرش به دل دارد و افسوس میخورد که جوانمرگ شد و البته پدری که با وجود ریاستش بر بیمارستان پورسینا در رشت، اما سه ـ چهار روز بعد از کودتای سیاه، به دنبال فرزند تا تهران آمد که از سلامتیاش، خیالی آسوده کند. "امیرهوشنگ ابتهاج" که میان خرد و کلان به "سایه" مشهور و معروف است، زاده چنین خانه و خانوادهای در ششم اسفند 89 سال پیش است. جالب آنکه نخستین شعرش را هم در همین منزل پدری سرود به تاریخ 28 مرداد 1325؛ زمانی که نوزده سال داشت... اما از همان سروده اول، از همقطاران هم سن و سالش، پیش افتاد. این شعر که "گلهای یاس" را بر پیشانی داشت، چنین میآغازد: دوش، آن رشتههای یاس، که بود خفته بر سینه دل انگیزت راست گفتی که آرزوی منست که چنان گشته گردن آویزت.
اما آنهمه خاطره تا 19 سالگی، که در خاطر "سایه" مانده، پس از طی روزگاری مخروبگی، حالا دو سالی میشود به مهد کودک تبدیل شده است؛ همچون خانه پدری صادق هدایت، حوالی خیابان سعدی که آنهم کودکستان شده است. اگرچه خانه "ارغوان"ش در نزدیکیهای میدان فردوسی پایتخت، 26 آبان 1387 به ثبت ملی رسید؛ اما آنهم، مصداق شعر خود شاعر است: بگردید، بگردید، درین خانه بگردید در این خانه غریبند، غریبانه بگردید. حالا ولی عضو شورای اسلامی شهر رشت روز پنجشنبه، خبری خوش داد مبنی بر آنکه مقرر شده تا این خانه، "موزه" شود تا محفوظ و محروس بماند. رضا رسولی که چندی پیش موضوع خرید خانه "سایه" را در این شورا برای نخستین بار مطرح کرده بود، درباره روند خریداری و حفظ این بنا گفته است: با گرد هم آمدن چند فرهیخته و استقبال استاد ابتهاج از تشکیل چنین جمعی، نخستین گامها برای خرید و حفظ خانه استاد برداشته شده است. تلاش این جمع با حضور نمایندگانی از سوی استاد ابتهاج، خرید و حفظ خانه او در رشت و تبدیل آن به فضای موزهای درباره آثار و متعلقات وی است. چه، استاد ابتهاج برای همه شهروندان رشتی مایه افتخار است. کاش اگر نه کوی و برزنی و نه سردیس و تندیسی در شهر مادریاش، به نامش نهاده نشده، ماندگار شدن خانه پدری، یادگاری باشد برای نسل آینده از "او"یی که امروز در آستانه 90 سالگی است.