چرا مشاركت در انتخابات به معیشت گره خورده است؟ پاسخ به این پرسش كه اساساً مشاركت مردم در حوزههای مختلف اجتماعی و سیاسی چه تأثیری بر تصمیمات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میگذارد، هم سهل است و هم سخت. به جهت اینكه عموماً جوامع توسعهیافته بهدلیل تجربه بیشتری كه در امر مشاركت اجتماعی دارند، چهبسا مردم این كشورها یاد گرفتهاند كه صحنههای مشاركتپذیری خود را تغییر دهند. بهطور مثال، در بسیاری از كشورهای پیشرفته، بسیاری از مردم بهجای مشاركت در فعالیتهای سیاسی، در فعالیتهای انساندوستانه و بشردوستانه یا فعالیتهایی كه مربوط به محیط زیست، حمایت از حیوانات یا مشاركت در حمایت از قشرهای آسیبدیده اجتماعی، اعم از زنان و كودكان است، مشاركت دارند. حتی در كشورهایی مثل بریتانیا و ایتالیا، مشاركت گاهی بهصورت گروه ورزشی صورت میگیرد. در بسیاری از مناطق این حوزه جغرافیایی ـ مثلاً در اسكاتلند ـ زمانی كه بچهای در شهر گلاسكو به دنیا میآید، از همان ابتدا اگر كاتولیك باشد، به او میگویند كه تو طرفدار تیم سلتیك هستی و اگر پروتستان باشد، طرفدار تیم گلاسكو بهشمار میرود. این موضوعات البته به یك سابقه تاریخی و اجتماعی برمیگردد. در واقع باید به این نتیجه رسید كه مشاركت در حوزههای مختلف تعریف میشود. اما در كشورهای كمتر توسعهیافته، بهطور اساسی انتخاباتی وجود ندارد؛ نظامها عموماً نظامهای با قدرتهای فردی هستند یا كشورهایی هستند كه انتخابات در آنها بیشتر شكل نمایشی دارد. كشور ایران به بركت انقلاب اسلامی سالهاست كه یك نظام پارلمانی را با تمام ضعفها و قوتهایش دنبال میكند. میتوان نقدهای بسیاری به نظام انتخاباتی داشت، اما این حقیقت را نباید فراموش كرد كه ما در خاورمیانهای زندگی میكنیم كه رژیمهای بسیار زیادی وجود دارند كه حتی زنان حق رانندگی یا رفتن به رستوران با همسرانشان را ندارند. در این منطقه پرتنش به هر حال خوب یا بد هر چهار سال یك بار، انتخابات برگزار میشود و میتوان امیدوار بود كه پافشاری به فرآیند انتخابات، كمكی باشد كه شرایط برای رسیدن به انتخابات ایدهآل فراهم شود. به هر حال با همه ایرادها و نامهربانیهایی كه میتوان به فرآیند انتخابات در ایران گرفت، این حقیقت را نباید از یاد برد كه امروز ما میتوانیم با وجود اینكه بازیكنان حرفهای یا چهرههای سیاسی اصلی در جریان این رقابت نیستند، اما همچنان از میان طیفهای مختلف، كاندیداهایی كه پا به عرصه گذاشتند، كسانی را پیدا كرد كه بتوان با اطمینان و بر اساس نظرات مراجع، احزاب، گروههای سیاسی، نیروهای روشنفكر و روزنامهنگاران مستقل، كسانی را انتخاب كرد كه بتوانند متناسب با آن مدلی كه مورد خاص و علاقه است، عمل كند. نكته اساسی در این میان نگرش نمایندگانی است كه انتخاب میشوند. نگرشها بر سیاستگذاریهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مؤثر هستند. اینكه نمایندهای چقدر نسبت به فضای اقتصاد ملی آشنایی داشته باشد، از چه دانشی برخوردار باشد و از چه سطح توانایی و تخصص بهرهمند باشد كه بتواند در كمیسیونهای تخصصی متناسب با برنامههایی كه وزارتخانهها ارائه میدهند یا كمیسیونهای مربوطه طراحی میكنند، اظهار نظر كند، بسیار حائز اهمیت است. یك نماینده مجلس قطعاً یك مدیر خاص اجرایی نیست، اما باید یك نگاه عمومی و چند بعدی داشته باشد تا بتواند مصالح و منافع یك ملت در تدوین قوانین اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را بهتر درك كند. در دنیای امروز بدون ارتباط با جامعه جهانی و بدون استفاده از فرصتها، امكان نیل به رشد و توسعه ملی وجود ندارد. ایران میتواند به بهشت سرمایهگذاری بدل شود. یكی از بزرگترین مشكلاتی كه در بخش اقتصادی بهطور مشخص از آن میتوان نام برد، وجود قوانین دست و پا گیر و وجود ضوابط و مناسبات غیردقیق طراحی شده است. اینكه بسیاری از تولیدكنندگان، صادركنندگان، واردكنندگان و فعالان در بخش اقتصادی واقعاً نمیدانند كه سیاستهای بانك مركزی در طول یك سال چه شكلی خواهد داشت، مسأله است. اینكه سیاستها و الگوهای اقتصادی و راهبردهای مربوط به آن در حوزههای مختلف بینالمللی تابع چه ضوابط و قوانینی است نیز مسألهای دیگر بهشمار میرود. حال اگر بتوانیم نمایندگانی كه در كلیت این مباحث آشنایی و تسلط دارند را انتخاب كنیم و فرآیند یكپارچه متناسب با فضای عمومی نیز شكل بگیرد، فكر میكنم میتواند نسبت به نیروهای اجتماعی منفعل و قهر كرده مؤثرتر باشد. بنابراین از مردم میخواهیم با مطالعه و اعتماد به مراجع مختلفی كه كاندیداها را معرفی میكنند، چه برای مجلس خبرگان و چه برای مجلس شورای اسلامی با این آگاهی پای صندوقهای رأی بروند تا حداقل استفاده آن را در چهار سال آینده ببرند.