نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل میدهند و اگر برنامهریزان و سیاستگذاران جهانی نتوانند جایگاه ویژه زن را در ایجاد استراتژی توسعه به نحو مطلوب تعیین کنند، هرگز قادر نخواهند بود به توسعه همهجانبه و پایدار دست یابند. در چند دهه گذشته در ایران، جامعه زنان تحولاتی را از سر گذرانده است. یكی از دستاوردهای انقلاب اسلامی برای زنان، بازیافتن مقام انسانی (شأن) و خارج شدن از منظر توجهات صرف جنسی است. انقلاب اسلامی شیوه جدید ارزشی و نماد ارزشمندی از حیات زنان در جامعه ارائه كرد؛ الگویی كه هویت اسلامی متناسب با جایگاه زن را به نمایش گذاشت؛ زنی كه نهتنها مستقل است، بلكه در ساختمان جمهوری اسلامی، مسئولیت نیز دارد. با افزایش آگاهی و گسترش آموزش عالی، آنان توانمندیهای خود را ارتقاء دادهاند و دیگر نمیتوان زنان را در حاشیه مناسبات سیاسی ـ اجتماعی نگه داشت. اكنون آنان خواهان پایگاههایی هستند تا به موقعیتهای بهتری دست یابند. آمارهای مختلف نشان میدهد میزان مشارکت اقتصادی زنان در جامعه ما هماکنون در حدود ١٢ درصد است، تعداد نمایندگان زن در مجلس حدود سه درصد است و بقیه آمارها که نشان از وضعیت نامناسب حضور فعال زنان در جامعه دارد. امروزه زنان خواهان آن هستند که در مراحل مختلف برنامهریزی و تصمیمگیریهای استراتژیک و کلان ملی حضور جدی و فعال داشته باشند. به نظر میرسد دولت "تدبیر و امید" باید یکی از استراتژیهای اصلی خود را در پسابرجام، افزایش مشارکت فعال زنان در جامعه قرار دهد تا زنان بتوانند با حضور فعال خود در جامعه، علاوه بر بهدست آوردن اعتماد به نفس و جایگاه واقعی خود در جامعه، کشور را نیز در حرکت از وضعیتی که گرفتار آن است، به سمت توسعه کمک کنند. یکی از حوزههای سرمایهگذاری در پسابرجام که میتواند باعث افزایش مشارکت فعال زنان در جامعه شود، سرمایهگذاری در فضای ICT کشور است. زنان از طریق این فنآوری میتوانند بر برخی از نابرابریهای اجتماعی نسبت به خود فائق آمده و با كسب مهارتهای اطلاعاتی و ارتباطی، خلاقیتهای خود را در عرصههای علمی و عملی نشان دهند.