آزمون سخت اصلاحطلبان گیلان در حمایت از کاندیداهای مجلس شورای اسلامی!
بیایید برای یک بار هم که شده، بپذیریم که عقلانیت در قانونمداری برای یک دستاورد بلند مدت سازنده، به مراتب بهتر است تا های و هوی و موج سواریهای کوتاه مدت منفعت طلبانه شخصی.
بیایید برای یک بار هم که شده، بپذیریم که عقلانیت در قانونمداری برای یک دستاورد بلند مدت سازنده، به مراتب بهتر است تا های و هوی و موج سواریهای کوتاه مدت منفعت طلبانه شخصی. مثلاً در دولتی که بیش از همه چیز اذعان به قانونمداری داشته و دارد و حاکمیت قانون را ارجح بر هر چیزی قلمداد میکند، قانونگرایی را نه در حد حرف و شعار و خوش آمد این و آن، بلکه در اجرای صحیح هر چیزی مشاهده و پیاده کنیم.
به گزارش "لاهیگ" به نقل از "اعتدال شمال"، مصداق معروف و مورد نظر ما، این روزها، انتخابات و روشن نمودن (بخوانید عضوگیری) گرایشهای سیاسی آقایان کاندیداست. طبیعی است که خیل افراد حاضر در رقابتهای انتخاباتی، سادهترین راه ممکن برای پیروزی در انتخابات شهرهای فرهنگ پرور و وزین سیاسی را در حمایت از جریان سیاسی حاکم و محبوب و مردمی وقت میدانند، یا عملاً خود را عضوی از حزب مورد نظر قلمداد میکنند. اما مگر حافظه عمومی مقولهای است که بتوان بهراحتی با آن بازی کرد یا آن را درنظر نگرفت؟
مثلاً ملاک و معیار اصلاحطلبی و همراهی با جریان اصلاحات واقعاً چیست؟ آیا اصلاحطلبی صرفاً دستاویزی است که هر زمان موسم انتخابات که رسید، بعضی آقایان خود را به آن نزدیک کرده و بعد از آنکه بر مرکب قدرت سوار شدند، همه وعدههای قبلی را فراموش کنند و به بهای مردمی بودن و همراهی با دولتهای وقت، با هر جریان قدرتی همکاری نموده و بعد تازه ژست غیرسیاسی بودن و مستقل بودن را هم بدهند؟
واقعاً آقایان، گزینش کاندیدا یا کاندیداهای اصلاحطلبی، چه ملاکهایی را برای این منظور مورد نظر میگیرند که اسیر سیاسی بازیهای (حالا نخ نما شده) بعضی آقایان قرار میگیرند؟ یا خانه احزاب اصلاحطلبان گیلان با چنین انتخابهایی در آینده چگونه جوابگوی افکار عمومی مردمی خواهند بود که به آنها رأی خواهند داد؟ آیا مگر تحزب در وادی سیاست صرفاً نردبانی است که هر کسی به تبع موقعیت و موفقیت خود از آن بالا رود و بعد هیچ بذری در دامنهای که از آن گذر کرد، نکارد؟ و صرفاً در حد یک بازی سیاسی باقی بماند؟
آیا آقایان فراموش کردهاند یا نمیدانند که یکی از ارکان مهم تحزب، در نقش فرهنگ سیاسی در رابطه دوسویه مردم ـ احزاب است که امکان تبلور اندیشهها و خط مشیهای انسانساز حزبی را پیاده میکند که با پیاده شدن آن در بطن جامعه موجب ایجاد یک جامعه پویا و بانشاط خواهد شد و اثرات و نتایج آن در جزء جزء جامعه به مراتب مشاهده خواهد شد؟
چه سخت است با چنین رویهای و با چنان تعاریف مشخص و مدونی که از اصلاحطلبی وجود دارد، برای مشخص نمودن حمایت این جریان از بعضی از آقایان خاص، با آن سوابق بسیار آشکار، جامعه سیاسی را وارد اینگونه بازیهای فرسایشی و بیهوده نمود! آیا جامعه آگاه امروز به حقایق رأی خواهند داد یا به صورتهای لورفته ماسک بازان؟