"باد" تابع است؛ تابع جریانهای سرد و گرم روزگار و از جای سرد به جای گرم در حرکت. "باد" امروز به "چپ" میوزد و فردا به "راست". حزب "باد" نیز موقعیتی شبیه به "باد" دارد و باید انتخابات امسال مواظب حزب بادیها باشیم. ایرانیان سالهاست که با تشکیلات و جهان و جریان سیاسی آشنا هستند. از اعتدالیون و عامیون گرفته تا حزب توده، فرقه دموکرات و جبهه ملی و تا فداییان اسلام، همه مرامی داشتند و همه عملکردی؛ در این میان اما، حزب "باد" داستان دیگری دارد. اگر اصلاحطلب و اصولگرا امروز و پیش از آن دوگانههایی مانند "راست" و "چپ" و یا "مبارز" و "سلطنت طلب" و ... هویاتی سیاسی مقابل همی را تشکیل میدادند که نشان از دو تمایل و تمایلات متفاوت در عرصه سیاسی داشتند، برخی تمایل خاصی جز رسیدن به ثروت و قدرت ندارند. بیشک پیشینه طلایی این مسأله را در افرادی چون احمدینژاد و مشایی، که اگر روزی منتسب به دولت سازندگی و یا اصولگرایان بودند، وقتی به قدرت رسیدند، نه "اصلاحطلب" و نه "اصولگرا" نتوانست از میل بیحسابشان به "ثروت و قدرت" بکاهد و از اینرو، ایشان را باند "ثروت و قدرت" خواندند.
"حزب باد" چیست؟ "حزب باد" زیر بار عقیده داشتن و تفکر نمیرود، زیرا با هر حرف صریح و روشنی که مشخص باشد، او به کدام طرف تعلق دارد، وی موقعیت خود را در نسبت با "ثروت و قدرت" از دست خواهد داد. توهین نشود؛ نه اینکه حزب باد بیمرام و بیآیین است، احتمالاً به دین خاصی نیز تعلق دارد، اما منطقش سخن و عمل به گونهای است که نه از "چپ" محروم شود و نه از "راست" تا بتواند جیبش را پر نگه دارد. او تکنوکرات نیست؛ به این معنا که متقاضی گرفتن سمتی تکنیکی نیست تا روزگار بگذراند، بلکه میخواهد وزیر و وکیل شود و نام و شهرتش جهانگیر باشد، با تکنوکرات بودن که نمیتوان میلیاردر شد. اما در عین حال او نمیخواهد هزینه دهد. او به دنبال نان به نرخ روز است و اگر نرخ روز را "چپ" و یا "راست" مشخص کند، برایش اهمیتی ندارد؛ مهم نانی است که بخورد. خصوصیات یک حزب بادی را باید در باد جست. او مانند باد میوزد، وقتی در یک ظهر گرمی، تودههای سرد و گرم این ور و آن ور باشند و در واقع در میان جریانهای مشخص حرکت میکند و حالی به دیگران میدهد. او نامشخص است، عرض است و ذات نیست، او مانند باد در حرکت میان جریانهای سیاسی و اقتصادی است و بهخاطر حرکت در بیرنگی آسمان، رنگی هم ندارد و تنها نشاندهنده آن است که "باد از کدام طرف میوزد؟" اما "باد از کدام طرف میوزد"، بدیهی و روشن است که این طرف، "خانه دوست" نیست، باد از طرف کسی میوزد که "زر و زور" بیشتری دارد، اما در نظامهای دموکراتیک و یا شبه دموکراتیک برخی هم میخواهند "نه سیخ بسوزد و نه کباب"؛ یعنی هم میخواهند روشنفکر بنمایند و هم سنتی. سر پیروزی یک حزب بادی در مخفی شدن در دوران ثبات و آشکار شدن در دوران بحران است. موج سواران در تلاطم بادها میتوانند بر روی شانههای جریانهای سیاسی حرکت کنند. حزب باد هم چون باد میآید. وقتی تقسیم غنائم، توزیع قدرتی، صف نانی و یا وامی باشد، حزب باد مانند باد میوزد و زوزهکشان از خود صدا درمیدهد، صدای باد ناشی از خودش نیست، زیرا باد چیزی نیست جز حرکت میان جریانها؛ حزب باد نیز صدای زیادی دارد، بلند بلند خود را معرفی میکند، درحالی که خودش جز تقاضایی بیمهار برای قدرت نیست و "حرکت بر مدار قدرت."
مواظب حزب بادیها باشیم در انتخابات امسال مواظب حزب بادیها باشیم؛ کسانی که در دوران احمدینژاد معلوم نبود کجا بودند و هر کجا بودند، بهرهمند بودند و در شهر و دیار دیگری به دنبال جمعآوری "رزومه" بودند و حالا در عهد بنفش روحانی بازگشتهاند و آگاهیبخشی میکنند و مانند باد "وزیدن گرفتهاند." انتخابات امسال بازتولید کسانی است که بدون تعهد تشکیلاتی به هیچ کسی مانند باد بیتعلق، در میان جریانها شروع به وزش کردهاند. آنها را "زر و زور" دوانده تا "تزویر" را راهبری کنند. اگر بپرسی که هستی، میگویند "همه"؛ یعنی نه سیخ را میسوزانند و نه کباب را. انتخابات امسال هم حزب بادیهایی آمدهاند تا "هم خدا را بخواهند و هم خرما را"؛ آنها آمدهاند تا بگویند به همه تعلق دارند و این تعلق به همه مطلق است و جایی برای خود نمیگذارد.