حسن و خاصیت انتخابات آن است که هر چقدر به "کنداکتور" و برنامه اجرایی برای اخذ آراء مردم نزدیک میشویم، جایگاه و رایحه نقد و نظر به کارکرد و عملکرد نمایندگان و کاندیداهای قوه مقننه و میزان تأثیرگذاری آن در رشد، توسعه و تعالی کشور، در محافل خانوادگی و خصوصی مطرح میشود. حضور بازیگران عرصه انتخابات منحصر به ورود کاندیداها برای یک ماراتن بزرگ ملی نیست، بلکه سایر عناصر و اجزاء تأثیرگذار نیز به سهم خود در انتخاب فرد شایسته، آگاه و بادانش تأثیر خواهند داشت. بیتوجهی به نقش، میزان و سهم هریک از بازیگران این عرصه و میدان کارزار، کملطفی به حضور کاندیداهاست. تصور صددرصدی سهم کاندیداها برای نقشآفرینی این بازی بزرگ، یک خطای نابخشودنی و اعوجاج در عرصه میدانداری انتخابات است. فارغ از تقسیم سهم و سهمدهی، ابتدا باید بازیگران و نقشآفرینان این نمایش ملی را بهدرستی بشناسیم، آنگاه درخصوص هریک از این صحنهگردانان میدان نمایش، وزندهی متناسب را قائل شویم. در صحنه شطرنج انتخابات، اعم از ریاست جمهوری، خبرگان رهبری، شوراهای شهر و روستا و مجلس شورای اسلامی حداقل شش متغیر تأثیرگذار میتواند کیفیت نهاد مورد نظر را ارتقاء و یا تقلیل بخشد: ۱- نقش احزاب و نخبگان ملی، استانی و شهرستانی برای هدایت مردم و تشویق، ترغیب و حمایت به صحنه آوردن کاندیداهای اصلح در این رقابت ۲- شفافیت قوانین و مقررات حاکم بر انتخابات با رویکرد تشکیل مجلس تأثیرگذار و نخبهگرا ۳- نقش مجریان بهعنوان برگزار کنندگان این رخداد اجتماعی ۴- نقش ناظرین بهعنوان عیون مردم بدون سوگیری ذهنی و عملی در عرصه انتخابات ۵- بسترسازی و برنامهریزی نهاد حزبی و گروههای همپیمان سیاسی با محوریت برنامه راهبردی و کلان برای انتخاب، معرفی و حمایت از کاندیداهای برتر برای اجرا و نقشآفرینی در میدان رقابت و وزنکشی با سایر رقبای حزبی و برندسازی عنصر کارآمد حزبی و رونمایی آن در شهرستان حوزه انتخابیه حداقل یک سال قبل از انتخابات ۶- حضور انگیزهمند رأیدهندگان مردم شهر و روستا با آگاهیبخشی به آنان و تمییزگذاری قوه تشخیص برای انتخاب و سکانداری فردی شایسته و برتر در حوزه قانونگذاری و نظارت به آن برای اصلاح امور و تشخیص نقد سره از ناسره باید طرفین خود را در بوته آزمایش قرار دهند و قضاوت را برای آحاد جامعه باز گذارند. با همه این احوال، اکنون نقش غیرقابل انکاری برای آحاد جامعه، خصوصاً پیشوایان این عرصه وجود دارد تا در تبیین و تحلیل مسائل انتخاباتی برای همه کسانی که دغدغه کشورداری، هویت و تعصب این مرز و بوم را دارند، گامی به پیش نهند تا با نقد شوندگی، نقش هریک از بازیگران ششگانه فضای منطقی را بر فضای احساسی و پوپولیستی حاکم نمایند. امروزه، همه کسانی که دل در گرو این مرز و بوم دارند، با نگاهی ژرف و اصولی از نقادی بهعنوان فرصتی برای تصحیح امور و ارتقاء کارآیی مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی است تا با شفافسازی نقش این جایگاههای رفیع، گامی استوار و صادقانه بردارند. اگر به نقد و نظر نه بهعنوان فرصت، بلکه بهعنوان یک تهدید نگاه شود، ایستگاههای بازبینی و اصلاح عملکرد هریک از صحنهگردانان انتخابات را حذف و یا نادیده گرفتهایم و مسیر تعالی و پویایی را مسدود و یا منحرف خواهیم کرد. سعه صدر در قبال نقد، موجب بهبود نقش هریک از بازیگران عرصه انتخابات، از جمله گروهها و جریانات سیاسی و حزبی، نقش و تأثیرگذاری فرهنگیان و بزرگان محلی، شفافیت قوانین و مقررات تسهیلگر، عوامل اجرایی، عوامل نظارتی شورای نگهبان و همچنین مردم امیدوار به آینده کشور و فرزندان و نونهالان این کشور خواهد بود. نویسندگان و خوانندگان باید بدانند که نقد مصلحانه و منصفانه در جامعه گرچه هزینهبر و هزینهزاست، اما اگر به بیان انگیزه نقدکننده، محتوا و مضمون نقد تفاوت قائل شویم، قطعاً نباید انگیزه ناقد را ملاک و اعتبار درستی یک نقد بدانیم؛ حتی اگر کسی با انگیزه ناموجه نقد کند، اما نقد او درست، صحیح و وارد باشد. میتوان گفت، اثر عمل او موجه و کارگشا خواهد بود. در عرصه انتخابات گرچه مدح، رایج میشود، ولی بدانیم نقد، نقد است و قبل از چاپ و انتشار نقد، هیچ راهی برای راستی آزمایی آن وجود ندارد. جامعه ایرانی و مردم فهیم و حتی دلواپس علاقهمند به کشور باید بدانند که برای رسیدن به یک ظرفیت بزرگ تاریخی باید از هر نقد و انتقاد غیرمنصفانه و نادرست نیز استقبال مشروط کرد و این فرصتی طلایی است که با پاسخ به نقد نادرست و وارونه بتوان مسیر درست را بیش از بیش به مردم معرفی و شناساند و ناقد غیرمنصف و یا نقد ناصحیح را در انظار عموم عریان کرد. برای اصلاح امور و تشخیص نقد سره از ناسره باید طرفین خود را در بوته آزمایش قرار دهند و قضاوت را برای آحاد جامعه باز گذارند. انتقاد از جامعه یا وضع موجود و یا یک کاندیدا و یا یک نماینده مجلس مسأله و یا امر خصوصی نیست که به نحو خصوصی در محافل مطرح شود. هدف از انتشار نقد، افزایش آگاهی جامعه است و مخاطب هر نقد، همه اشخاص و بازیگران جامعه هستند. اصلاً مخاطب نقد، یک فرد حقیقی و حقوقی نیست. نقد باید عمومی باشد و همه افراد ذینفع و ذیجو مطلع باشند و له یا علیه با آن موضعگیری نمایند تا موجب اصلاح جامعه و تأثیرگذاری بر افراد، اشخاص و جریانات گردد. آنچه اهمیت دارد، ایجاد فضای باز نقد برای همه شهروندان و تابعین یک کشور است. اگر فقط در ایام هر انتخاباتی، فضای نقد مدیریت شود و دیگران بتوانند از نماینده، کاندیدا، مجری، ناظر، احزاب، بزرگان شهر و روستا قوانین جاری و ساری استفاده کنند و هزینه رفتارهای غلط را بر ما تحمیل نمایند، آنگاه ناقدان موفق شدهاند تا ما را به پذیرش راه درست وادار کنند. آنچه که جامعه را پایدار، مانا و استوار میکند، نقد و انتقاد در جمعهای محدود، محصور و دوستانه نیست. نقد صریح، اثربخش و تأثیرگذار، تخلیه جامعه انباشته از آتشهای زیر خاکستر، در یک عرصه عمومی و رسانهای است. نقد موجب تضعیف جایگاه موقعیت دستاندرکاران انتخابات نخواهد شد. گرچه از لحاظ روانشناختی هیچ جایگاهی از نقد و نظر مخالف برنمیتابد، ولی همیشه حاکمان باید از سکوت جامعه و آرامش زیر پوستی آن نگران باشند، وگرنه نقاد و نقد پویا سازنده جامعه است. امید است همه کسانی که میتوانند در این "المپیک اجتماعی" صحنهگردان و نقشآفرین آینده کشورشان باشند، با پوشیدن ردای مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی، از تبلیغ و تحلیل حضور و از نامزد شدن تا رأی دادن دریغ نکنند؛ گرچه دنبال همه قهرها، آشتی است. امروز که صخره های زمخت تحریم خارجی درحال فروپاشی است و قلههای پساتحریم میتواند با درایت و تدبیر طی طریق شود، هیچکس نباید سهم اندک خویش را در این مسئولیت بزرگ اجتماعی به بوته فراموشی بسپارد و بدانیم که ناامیدی از جنود ابلیس است و انسان آگاه و بادانش همیشه باید به فضل الهی امیدوار باشد.