بسیاری از رذائل اخلاقی، منطقاً مولود خودشگفتی است؛ همان مرضی که ابوالحسن بنیصدر (اولین رئیس جمهور مخلوع پس از انقلاب) به وفور گرفتار آن بود. آنالیز روحیات شخص خودشگفت، چون مثنویست که ذکر آن هفتاد من کاغذ شود. مرض خودشگفتگی، آدمی را به لحاظ وجودی و روحی به چه سطحیات و شطحیات و خزعبلاتی که نمیکشاند! شیطان، شیطان نشد، مگر به جهت همین خودشگفتگیها؛ یعنی همین خصلت باعث شد که در اولین آزمون الهی، طومار او پیچیده و تا ابد آلاباد، مردود و ملعون شد! اینکه دقیقاً چه شرایط و فرآیندی شکل میگیرد تا کسی دچار این عارضه خانمانسوز شود، البته خود، حدیثیست مفصل که شب یلدایی باید در رسد تا از همه جزئیات آن پرده برگرفته شود! کافی است که در همین حوالی، سری به پارهای از سایتها بزنید و ببینید که در این فضا، روزمره و ریزمره چه رطب و یابسی که به هم بافته نمیشود! و چه مسائلی که بازیگرانه، مغشوش و مخدوش نمیشود! مثلاً فلان آقا که ـ به تقارن و تناوب ـ در چند دوره، ردای مسئولیت مهمی را به هر شکل ممکن، بر شانههای نحیف و ضعیف خود فرو افکنده است، پیاپی چه ترفندها که نمیبندد و چه دروغها که نمیپردازد!؟ تا اینکه چند صباحی بیشتر بر صندلی خود جلوس فرماید. حالا از این رهگذر در این مملکت، هرچه پیش آید، خوش آید! در همین ایام بود که در فضای مجازی، دیدم که یکی از همین حضرات از خود راضی گفته بود: "من آنقدر بزرگ و پراهمیت و فلان و بهمانم که اگر احزاب کشور و استان به استقبال من نیایند و از من حمایت نکنند، در واقع خودشان متضرر میشوند! عنصر خودشگفت اگر دری به تخته خورد و در جایی افتاد و احیاناً از سر ثروتهای به تاراج رفته از خوان بیتالمال، غاصب عرصهای گردد، آنجا و عرصه را، فقط و فقط از آن خود میداند. امیر مؤمنان امام علی(علیه السلام) به کارگزاران خود فرمودهاند: "وقتی به مسئولیتی دست یافتید، به آن به چشم خدمت بنگرید، نه به چشم طعمه!" خودشگفت طعمه اندوز(!) نمینگرد (بلکه نمیخواهد بنگرد) که در این مدت دراز، چه کرده است؟ چه دسته گلهایی به آب داده است؟ در طول دوران به اصطلاح خدمت(!) خود با چه افرادی ـ تا فیها خالدون ـ همراهی و همکاری کرده است؟ میخهای چه باندهایی را به زمین فرو کوبیده است؟ و امروز کشور را تا چه سطوح و اعماقی به خسارات ملی مبتلا نموده است؟ خودشگفتگی نمیگذارد که آدمی واقعیت را ببیند. شیطان هم واقعیت را نمیدید. از این جهت در پیشگاه الهی، زبان، گویا مینمود و نسبت به مشیت او، بیرق اعتراض به اهتزاز درمیآورد و کذا و کذا! البته، همیشه میتوان ـ به لطایف الحیل ـ مثل کبک سر در برف فرو برد و چون خروسی ناساز، آواز نابههنگام سر داد و ...، اما و هزار اما، به قول نظامی: نکته بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی باید به خودشگفتان سفره انداز(!) گفت: اگر نظری و گذری در کارنامه بیبرنامه(!) خود بیافکنید، میبینید مردم ـ که به تعبیر امام راحل ولینعمتان مایند ـ همیشه به یک فرد اعتماد نمیکنند؛ خصوصاً اگر آن فرد از موتورسواری به موج سواری و از موج سواری به کاخ سواری رسیده باشند! یا رب! مباد که گدا، کدخدا شود... هرچند که خودشگفتگان مردم را به حساب نمیآورند، بلکه چون ارباب مهرورزشان(!) مردم را چیزی جز خس و خاشاک نمیبینند! فرد خودشگفت در همه زندگی خود تنها به پست میاندیشد؛ چرا اینکه تماماً هویت او در پست تعریف میشود! او میزان و مقیاس هر چیز را صرفاً با پست تعیین میکند و بدون احراز پست، تنفس و تحرکی نمیشناسد. به تعبییر ابوالفضل بیهقی، هر جاه که دیدمی به آن آویختمی!!! باری، برای خودشگفت سلطهجو، آنکه واجد پست است، عزیز و عظیم است و اگر فاقد پست است، عقیم و سقیم است! هر کس هم که از استعداد خود و از امداد نظام به جایی میرسد، او خود را مسبب الاسباب این کار میداند. برای فرد خودشگفت، منور الفکر یا مظلم الفکر فرق نمیکند؛ چرا اینکه اصلاً او به فکر، فکر نمیکند. حاصل اینکه، این داستان، داستان همیشه تاریخ است و همواره هم این بلای همهگیر، تکرار میشود. در فرجام امیدواریم که در فضای انتخاباتی سال جاری (که به یمن اسلام، انقلاب، امام و رهبری در روال منظم خود صورت میگیرد)، مردم انقلابی استان ما، مصممتر و موظفتر و مترصدتر در صحنه حاضر باشند و نگذارند که افراد خودشگفت و به تعبیر امام ـ در وصیتنامه الهی و سیاسی ـ اشخاص فرصتطلب و بیدرد در مناصب کلیدی مملکت چون گذشته رسوخ و رسوب کنند. خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد (حافظ)
شهروند: یکی از آن خودشگفتها، نویسنده این مطلب جناب دکتر مهدوی است که در انتخابات مجلس ششم با خودشگفتی و نوشتن نامهای علیه حمید حدیثی ـ کاندیدای مورد وثوق مردم لاهیجان ـ باعث پیروزی شخصی شد که امروز علیه او موضع گرفته و او را خودشگفت میداند.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد (حافظ)
رمضانی: امیدوارم اینبار مردم شهرستانهای لاهیجان و سیاهکل فارغ از نگاههای خطی و تعصبی، در انتخاب خود دقت کرده و نمایندهای درخور شأن این دو شهرستان برای مجلس شورای اسلامی انتخاب کنند. ضمناً جناب آقای/ خانم(؟) "شهروند"؛ عملکردها قضاوت را آسان میکند. بهتر است در گفتمانمان بیغرض بوده و کمی با مطالعه بیشتر صحبت کنیم. برای استاد مهدوی عزیز موفقیت آرزو میکنم. انشاءا... مردم لاهیجان قدر فرصتهای بهدست آمده را بدانند.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد (حافظ)