۱- حداقل ۸۰ درصد وقت کاری او، صرف تدریس، تحقیق، مراکز تحقیقاتی و کنفرانسهای علمی شود. ۲- خود را در معرض دیدگاههای گوناگون قرار دهد. ۳- تفاوت میان توجیه کردن و استدلال کردن را بداند. ۴- تفاوت میان تبلیغ کردن و استدلال کردن را بداند. ۵- در جریان مباحث و گفتمانهای رشته خود در سطح بینالمللی قرار داشته باشد. ۶- حداقل روزی چهار ساعت مطالعه کند. ۷- از مرید پروری پرهیز کند. ۸- برای تبلیغ شخص خود، برنامهریزی نکند. ۹- مبلغ افراد نباشد؛ بلکه بسط دهنده منطق و استدلال باشد. ۱۰- دانشجو و مخاطب از نقد افکار او، احساس امنیت کامل کند. ۱۱- روش تدریس او باعث فکر کردن بیشتر توسط دانشجویان و مخاطبان گردد. ۱۲- اگر از متون او، نقد عالمانهای شد، تشکر کرده و پاسخ دهد. ۱۳- اگر به نظریه متفاوتی رسید، بگوید قبلاً اشتباه کردم و خود را اصلاح کند. ۱۴- نظریهپرداز صرف نباشد؛ برای بهبود وضع جامعه راه حل ارائه دهد. ۱۵- آنقدر بیخوابی و زحمت بکشد تا نسبت به نظریهپردازی خود، اطمینان پیدا کند. ۱۶- ضمن کار علمی، با منِ انضمامی خود مبارزه کند. ۱۷- متانت گفتاری و رفتاری را در هر شرایطی حفظ کند. ۱۸- در بحث و مناظره، عصبانی نشود، بیاحترامی نکند، صدای خود را بالا نبرد و از القاب استفاده نکند. ۱۹- استقلال فکری خود را در شرایط متفاوت اجتماعی و سیاسی حفظ کند. ۲۰- دانشجوی قوی را تقدیر و دانشجوی ضعیف را تشویق کند. ۲۱- با همقطاران خود در سطح بینالمللی در ارتباط باشد. ۲۲- حداقل به یک زبان خارجی مسلط باشد. ۲۳- ۹۰ درصد کار علمی و تحقیقاتی او بهصورت نوشتن و متن باشد. ۲۴- از همکاران خود بدگویی نکند. ۲۵- یک کتاب تأثیرگذار و ماندنی در رشته خود، تولید کند. ۲۶- بنیانهای فلسفی متون و افکار او با نهایت دقت پرورانده شده باشند. ۲۷- برای روشنگری، بعضاً با رسانهها مصاحبه کند. ۲۸- از مراکز قدرت فاصله بگیرد تا بتواند بدون ملاحظه، نتایج فکر و تحقیقات خود را به جامعه علمی و شهروندان عرضه کند. ۲۹- سراغ صاحبان منصب نرود؛ اگر برای جامعه و بسط علم مفید بود، دعوت بعضی از آنها را بپذیرد. ۳۰- کسی که بعضاً به دانشگاه سر میزند، به معنای دقیق علمی کلمه نمیتواند استاد دانشگاه باشد.
• عضو هیأت علمی و استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی www.sariolghalam.com