مراسم بزرگداشت بيژن نجدي با عنوان "يوزپلنگان آقاي نويسنده" عصر روز يكشنبه برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري ايسنا؛ در اين مراسم، محمود معتقدي با ابراز خوشحالي از توجه جوانان به بزرگان ادبيات معاصر، گفت: در دهه 70، بيژن نجدي را دو بار ديدم؛ يكبار در محل كارم در چهارراه وليعصر بود كه تازه كتاب "يوزپلنگاني كه با من دويدهاند" جايزه ادبي "گردون" را گرفته بود و دفعه بعد در فاصله چهارراه وليعصر در بيمارستان مدائن بود كه او را در بستر بيماري ديدم. به ديدارش رفتم، اكسيژن به او وصل بود و دغدغهاش، آثارش بود.
اين شاعر و منتقد ادبي، اظهار كرد: به گمانم، نجدي در ادبيات معاصر، عليرغم حضور كمي كه داشت، يك پديده بود و نگرشي كه در فضاي شعر و داستان داشت، چنان به هم تنيده ميشود كه فضاي شعر و داستان را نميتوان در نگاه او از هم جدا كرد.
معتقدي در ادامه يادداشتي را با عنوان "مردي به روايت باران" خواند كه در آن با استناد به برخي از آثار نجدي، به تبيين نگاه او درباره شعر و داستان پرداخت.
او در بخشي از اين يادداشت، آورده بود: تفاوت نجدي شاعر با نجدي داستاننويس در اين است كه در قلمرو شعر داراي قرائتهاي لغزنده و نابي است كه انديشندگي در شعرهايش برجستهتر از حركتهاي فرميك و شكلي است. شعر نجدي از دردمندي و رنج جهان انساني خبر ميدهد، كه عناصر آن برگرفته از تصاوير پيرامونش است.
وي جهانبيني نجدي را برخاسته از آرمانگرايي شاعرانه وي دانست و افزود: صداي نجدي به دگرديسي فصلها نزديك است. اما چهره او در داستان به گونهاي ديگر بهنظر ميرسد. در داستانهاي نجدي، عنصر تخيل بهجاي روايت به گونهاي سامانيافته قرار ميگيرد و جهانبيني او را به تصوير ميكشد.
معتقدي در پايان با استناد به داستانهايي از نجدي و خواندن بخشهايي از آنها، به شرح و بسط آن داستانها پرداخت و تأكيد كرد: به گمان من، نجدي، مردي به روايت باران، بهطور غمانگيزي بيژن نجدي ميشود؛ مردي از حوالي انسان و عشق كه صدايش هنوز تازه است و به گوش ميرسد.
همچنين در اين مراسم، همسر بيژن نجدي با تأكيد بر اينكه من منتقد ادبي نيستم و تنها به عنوان همراه بيژن نجدي در اين مراسم حضور دارم، يادآور شد: همراه شدن با نجدي باعث شده كه از او بياموزم و با بزرگان ادب معاشرت كنم.
پروانه محسني آزاد، نجدي را ذاتاً شاعر دانست و افزود: صبح وقتي به اتاق كارش ميرفتم، پر از شعر بود. البته برخي از اين شعرها بهطور كامل سروده نشده بودند و گاه چند شب روي يك شعر كار ميكرد. اما درباره داستان، قضيه كاملاً فرق ميكرد. او براي نگارش داستان، عميقاً به فكر ميرفت، ساكت و كمحرف ميشد، برنامهريزي داشت، بياشتها ميشد و غمگين بود. او براي نگارش داستان به اتاق كارش ميرفت، ويولون پرويز ياحقي را گوش ميداد و مينوشت و در 24 ساعت نزديك به نيمصفحه بيشتر نمينوشت. همچنين دو يا سه پايانبندي مينوشت و پس از مشورت با من، يكي را انتخاب ميكرد.
محسني آزاد در ادامه، يادآور شد: بعد از تمام شدن داستان، آن را در دفتر بیست برگي كه از بچهها ميگرفت، پاكنويس ميكرد و در صفحه اولش مينوشت "تقديم به همسرم" و به من ميداد و پس از مطالعه داستان توسط من، بايگاني ميشد و همواره پس از پنج يا شش سال، دوباره به كار كردن روي آن ميپرداخت. مثلاً داستان "شب سهرابكشان" از آن جمله داستانهايي است كه پس از شش سال، فضاي شكلگيري آن چند بار تغيير كرد.
او با اشاره به اينكه اصلاً قرار نبود اين داستانها چاپ شوند، خاطرنشان كرد: يك روز احمد ميراحسان به خانه ما آمد و خواست كه در هفتهنامهاي كه در رشت منتشر ميشد، تعدادي از شعرها و داستانهاي نجدي را منتشر كند. البته يادم هست سالهاي دهه 40 شعرهايي از نجدي در "خوشه" و "فردوسي" چاپ شده بودند. همچنين يادم هست شبي نجدي داستان "سپرده به زمين را" براي شمس لنگرودي خواند. وي از كتاب خوشش آمد و پرسيد چرا تاكنون اينها را به صورت كتاب منتشر نكردهاي، و درواقع شمس لنگرودي معرف چاپ كتابهاي بيژن نجدي بود.
همسر نجدي با بيان اين مطلب كه كتاب "يوزپلنگاني كه با من دويدهاند" در سال 1374 به عنوان اثري بدعتگذار در ادبيات معاصر، برنده جايزه "گردون" شد، در ادامه به بيان خاطراتي از چگونگي شكلگيري برخي از داستانهاي نجدي پرداخت.
همچنين دکتر حميد عبداللهيان سخنانش را با جملاتي از نجدي درباره داستان آغاز كرد و گفت: نجدي مانند بهرام صادقي و هوشنگ گلشيري از داستاننويساني بود كه با شعر آغاز كرد و در عين حال، شاعري را در كنار نويسندگي ادامه داد. او شاعري است با حساسيت سهراب سپهري و نويسندهاي با تكنيك هوشنگ گلشيري و از سويي، هنرمندي است كه روي پاي خود ايستاده و مقلد نبوده است. پيش از نجدي، كساني ديگر تلاش كرده بودند داستانهاي شاعرانه بنويسند، اما هيچكس نتوانست توفيق او را بهدست آورد.
اين منتقد ادبي با برشمردن كاركردهاي زبان در داستاننويسي سنتي و مدرن، اظهار كرد: عناصر شاعرانهای كه نجدي در داستانهايش بهكار ميگيرد، در پيوند زبان و تكنيك داستاني هستند و خللي ايجاد نميكنند.
وي نجدي را از نسلي خاص از داستاننويسان ايراني دانست كه در شرايط اجتماعي و تاريخي خاصي قرار گرفته است و تأكيد كرد: سالها رنج كشيدن اين هنرمند و سرانجام مرگش به علت بيماري سرطان، به او شناختي كامل از رنج بشري داده و اين رنج با آن ابهام شاعرانه زبان داستان نجدي، از او نويسندهاي منحصر به فرد ساخته است.
عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت معلم در ادامه با استناد به برخي از آثار نجدي و شرح و بسط و تحليل آنها، حسآميزي، تصويرپردازي شاعرانه، استفاده از تشابهات زندگي روزمره، بيان نمايشي، توجه به فرم زبان و درست و بهجا به كاربردن كنايهها و مثالها را از ويژگيهاي نثر بيژن نجدي دانست.
در اين مراسم كه از سوي كارگاه داستاننويسي "يكي بود يكي نبود" و با همكاري خانه شهرياران جوان شهرداري منطقه دو تهران در تالار اجتماعات شهرداري اين منطقه برگزار شد، نماآهنگي از عكسهاي بيژن نجدي به نمايش درآمد و همچنين موسيقي سنتي اجرا شد.
همچنين در اين برنامه كه سه ساعت طول كشيد، قرار بود عنايت سميعي هم سخنراني داشته باشد.