"لاهیگ" شهری زیبا و دلفریب که از دیرباز کانون بازرگانی و ابریشم بوده و بیشترین سهم را در تولید و صادرات کشور داشته است. "لاهیگ" شهری که در گذشته مرکز حکومت بیه پیش بوده و دارای وسعتی از سفیدرود تا چالوس را دربر میگرفت. این شهر در کنار تولید ابریشم که در آن روزگار یکی از صنایع اصلی کشور به همراه تولید چای که یکی از فرآوردهها و دستاوردهای کاشف السلطنه در سال 1319 بوده است، بهعنوان نماد یک شهر پیشرفته در گذشته دور با ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی و علمی و داشتن طبیعت بکر مطرح بود. یکی از نقاط دیدنی در شهر لاهیجان، "شیطان کوه" است که در گذشته "شاه نشین کوه" میگفتند که با پلکانهای سنگی قله کوه را به آبشار متصل میکرد که به همراه استخری به مساحت 17 هکتار و عمق 4 متر، طراوتی خاص به شهر بخشیده بود. از این مکان زیبا که در سال هزار هجری قمری به دستور شاه عباس ساخته شده بود، در گذشته بهعنوان مخزنی برای آبیاری مزارع کشاورزی استفاده میکردند. در داخل استخر نیز جزیرهای وجود داشت که در قدیم با نام "میان پشته" که محل خوشگذرانی شاه عباس بود شناخته میشد، که امروزه برای تالار عروسی مورد استفاده قرار میگیرد. اشپیگل ـ محقق آلمانی ـ در کتاب "روسیان به سواحل کرانه خزر" نام لاهیجان را به معنی "شهر ابریشم" و "مکان ابریشم" لقب داده بود، که در ابتدا "لاهیگ"، بعد "لاهیجان المبارکه" و سپس "لاهیجان" خوانده میشد. لاهیجان در قرن سوم تا پنجم هجری در روستای فعلی "چغل" در میانه راه امروزی "بازکیاگوراب" به "سیاهکل" قرار داشت، و از قرن پنجم به بعد بود که کمکم به مکان فعلی انتقال پیدا کرد. بر اساس شواهد تاریخی، اوج شکوفایی آن در دوره کیائیان بود. لاهیجان که از گذشته دور شهری پیشرفته از جنبه اقتصادی، علمی و فرهنگی با طراوت زیبا بود، عاملی شد که حاکمان وقت ترغیب شوند تا بر این شهر سیطره پیدا کنند. اسناد تاریخی نشان میدهد که لاهیجان از سال 705 هـ.ق بین حاکمان دست به دست میگشته و هرکس به فراخور موقعیت و قدرتش، بنا و مکانی را برای زیستن و خوشگذرانی در باغات با میوههای گوناگون یا ورزشهای مختلف مورد استفاده قرار میدادند. از اولجایتو که فاتح شهر شده بود تا امیر تیمور که با لشگرکشی موفق به فتح شهر شد، تا سید امیر بیک و نوادههای او یکی پس از دیگری بر شهر سیطره پیدا کردند تا به دوران کیانی و سپس شاه عباس صفوی در سال 1000 هـ.ق رسید که مدتها بر شهر حاکم شد. در همه این دوران که حاکمانی آمدند و رفتند، حوادث غیرمترقبهای بر شهر لاهیجان مستولی شد، که مهمترین و اصلیترین رویداد تاریخی، بیماری طاعون در سال 703، آتشسوزی بزرگ در سال 850 هـ.ق و اشغال شهر توسط روسهای تجاوزگر در سال 1725 بود. خسارتی که طاعون برای دو مرحله و زلزله در لاهیجان برجا گذاشت، باعث کندی و مانع پیشرفت شهر گردید. از طرفی مبارزات جنبش جنگل که علیه اشغالگران روسی و برای آزادی شهر میجنگیدند، عاملی شد تا پایگاه جنبش جنگل در لاهیجان ابزاری برای از بین بردن ساختارها و نمادهای شهر گردد. لاهیجان تنها بهدلیل زیبایی یا جنبه اقتصادی شهره عام و خاص نبود، بلکه بهدلیل جایگاه شخصیتهای مطرح در کشور نیز تأثیرگذار بوده است. جایگاه لاهیجان در کشور از جنبه اقتصادی و طبیعی به جنبه علمی و اجتماعی و ایجاد مکانهای گردشگری، جلوههای بینالمللی خاصی به خود گرفت. ایجاد و تأسیس دانشگاه صنعتی شریف و مدیریت دبیرستان البرز از سوی محمدعلی مجتهدی (ریاضیدان برجسته کشور)، تأسیس پارک ساعی تهران از سوی حسین محجوبی (نقاش و معمار)، بنیانگذاری آسایشگاه کهریزک تهران توسط حکیمزاده و یا حضور شخصیتهای مطرح لاهیجان در ساختارهای دولتی مثل دیوان عدالت، هنرمندان مطرح، علمای مذهبی شناخته شده و سیاستمداران مطرح، همگی گواه این مسأله است که گذشته لاهیجان پربار و دارای نخبگان بزرگی همچون عبدالله لاهیجی، شیخ زاهد گیلانی، عبدالرزاق لاهیجی، کاشف السلنه و ... بوده است، که اینها از رشد علمی، فرهنگی، اجتماعی، هنری و سیاسی این شهر حکایت میکند. اگرچه امروزه نیز شهر لاهیجان دارای پتانسیلهای زیادی در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی و حتی رسانهای در سطح کشور است، اما برای رسیدن به آرمان شهری با نمادهای مدرن برای جذب توریست نیازمند عزم جدی میباشد. نمادهایی چون هتل 5 ستاره، مکانهای تعبیه شده و پارکینگهای مجهز برای توریستها، رسانههای آزاد و گسترده برای تبلیغات و خیابانهای عریض و میدانهای بزرگ جهت جلوگیری از ترافیک سنگین به جهت حجم زیاد مسافران، و زیباسازی ورودی شهر نیاز امروز لاهیجان است که این امر با همکاری و همفکری همه قشرها ـ از فرهیختگان علمی و فرهنگی گرفته تا متخصصان گردشگری و رسانهها جهت سرعت اطلاعرسانی ـ تحققپذیر است. میتوان شهر لاهیجان را فراتر از آنچه هست، با تلاشی مضاعفتر بهعنوان نماد یک شهر مدرن و پیشرفته در همه شاخههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پربار کرد. این امر در صورتی اتفاق میافتد که از هرگونه اختلافات گروهی و جناحی پرهیز کنیم. به امید آنکه کاندیداهایی که در لاهیجان به مجلس شورای اسلامی راه پیدا میکنند، فارغ از هر گرایش فکری، از مردان و زنان نخبه و فرهیخته در مناصب قدرت بهنحوی استفاده کنند تا وحدت نخبگان، زمینه جذب گردشگران داخلی و خارجی در شهر لاهیجان را فراهم نماید.
لاهیجان تاریخ بسیار غنی و تاریخ سازان بسیار داشته و البته الآن هم چند دههای است که اسیر نگاههای تبعیض آمیز بیرونی و مدیریتهای ضعیف درونی و حذف دلسوزان نخبه و پرورده آب و خاکش از دایره مدیریتش است و اینها همه چیزهای جدیدی نیست و همه میدانیم. اما نویسنده محترم بهتر بود بهجای نوشتنهای از نوع ویکی پدیایی و صد بار مصرف شده(!) درباره تاریخ غنی لاهیجان و چرایی وضعیت کنونیاش و از همه مهمتر، راهکارهای عملی برونرفت از وضعیت نامطلوب کنونیاش و نامتناسب با تاریخ و پیشینه و جایگاه واقعیاش، حرفها و ایدههای "تازه" و "مشخص" بیان میکردند، نه کلیگوییهای ویکی پدیایی گونه و شعارهای کلی و مکرر در مکرر شنیده شده! در زمینه عدم استفاده از نخبگان هم البته سالهای سال است فریاد زده میشود، اما گوش شنوایی نیست و هر نماینده و مسئولی انگار میخواهد هواداران و رأی جمع کنهای خودش را در رأس امور این شهر قرار بدهد! کاش سایت وزین "لاهیگ" مقالههای قویتری را در سایت مورد استفاده قرار دهد!
ورگ: متأسفانه امروزه بزرگترين تهديد براي شهر لاهيجان الگوهاي توسعه است. الگوهاي توسعه مبتني بر گسترش شهرها و شهرسازي منطبق بر الگوهاي کلانشهري، کمکم ساختار اصيل محلهاي اين شهر را نابود ميکند و اجازه نميدهد تا مناطق جديد شهر بهتدريج در بافت محلهاي جذب شده و خود به محلههايي نو تبديل شوند. در دهههاي قبل محلههايي مثل شيشهگران و کارگر تا پمپ بنزين توانستند خود به محلههايي با مسجد و دستههاي عزاداري مربوط به خود تبديل شوند، اما مدلهاي توسعهاي که امروزه مديران و روشنفکران و رسانهها دنبال ميکنند، ديگر مسير ديگري خواهد پيمود. ميل پراشتهاي سرمايهدارهاي بساز و بفروش براي دستيابي به زمينهاي منطقه پشت شعارهاي "توسعه" ميخواهد لاهيجان را نيز مانند رشت به شهري بزرگ و بي در و پيکر و پر از ترافيک و خالي از رگههاي سنتي نگهدارنده تبديل کند. بافتهاي سنتي گأبنه و پردسر درحال نابودياند و خانههاي قديمي يکي پس از ديگري قرباني بساز و بفروش و جهل مديران و مسئولان ميشوند. چهره لاهيجان روز به روز بيشتر شبيه اغلب شهرهاي بيهويت و يک شکل ايران ميشود. من فکر ميکنم ميان اين همه شعارها و کنفرانسها و مصاحبههاي ذيل مفهوم "توسعه" بايد به اين مفهوم شک کرد و آن را به نقد کشيد.
حمید ابراهیمی: مقاله فوق چشمه کوچکی از تاریخ بلند لاهیجان است. برای گفتن یک موضوع نیاز است تاریخچه هرچند کوتاه گفته شود تا موضوع کمی باز شود. از طرفی بهنظر میرسد نویسنده بدون نام منظور نویسنده متن را نفهمیده! متن دارد میگوید اینها بودند و ساختند؛ اکنون نیز باید نخبگان جدید بیایند و بسازند، از هر طیفی که باشند، تا شهر جلوه خاصی بگیرد. ضمن اینکه منتقد بدون نام که این روزها در سایتها مد شده، پیشنهاد و راهکار پایانی را ندیده (راهکارهای دیگری نیز نوشته میشد، بهتر بود) و یا نخواسته ببیند. به هر حال بهتر است در نقدها دقت بیشتری شود. سایت وزین لاهیگ با گفتن این خوب است، آن بد است، پربار نمیشود. لاهیگ در طول سالیان پربار بوده، هست و خواهد بود. لطف کنید شما دوست عزیز هم وقت بگذارید و راهکار ارائه دهید. ضمناً اسم خود را بنویسید. نقد کردن آسان است، اما وارد میدان شدن و نوشتن که بیان یک خواسته است، کمی مسئولیتزاست؛ چه به قول شما پربار و چه کم بار. خداوند به همه کسانی که مینویسند و پیگیر خواستههای مردم شهرشان هستند (بهطور غیرمستقیم) موفقیت، و به شما منتقد محترم سلامتی عنایت کند. دست به دست هم برای ساختن لاهیجانی پیشرفته گام برداریم، بهجای نقدهای تفرقه آمیز.
مهرداد: علی آقا! منظور نویسنده تأیید خدمات یا خیانت این و یا آن نبوده؛ گفته بر اساس شواهد تاریخی، ضمن اینکه در مورد شهر لاهیجان روایتها مختلف است، تاریخ مدونی که وجود ندارد، اگر هست بنویسید تا ما هم آگاه شویم. جالبتر از همه، مخالفت با کلمه "توسعه" از سوی "ورگ" است. در شهر باسوادان لاهیجان، مخالفت با توسعه کمی شوخی بهنظر میرسد. تمام دنیا برای توسعه در همه زمینهها سر میشکنند، آن وقت در شهر لاهیجان، کنفرانس و مصاحبه در باب توسعه را مشکوک میخوانند!!! شاید منظور شما سنتی ماندن شهر لاهیجان مثل گذشته است که اگر میشد بافت قدیم را داشت بهتر بود؛ اما در عصری که ما قرار داریم، چنین چیزی غیرممکن میباشد. ضمن اینکه در خود شهر لاهیجان تعدادی از اساتید و فرهیختگان گروهی به نام توسعه گیلان و یا لاهیجان تشکیل تا شهر لاهیجان به توسعه واقعی برسد. دوست عزیز! اقای بروکفیلد توسعه را اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و نابرابری تعریف میکند و در یک دیدگاه دیگر، دگرگونی در ساختهای نهادی و اجتماعی اداری و همچنین ایستارها و دیدگاه عمومی مردم. متأسفانه تا کلمه توسعه گفته میشود، بعضیها فکر میکنند بی بند و باری و رواج فساد است! نه دوست خوب! توسعه لازمه هر کشور است و منظور نویسنده، توسعه به معنی واقعی آن گفته شده است. توسعه فرهنگی یکی از آنهاست. توسعه در فرهنگ آکسفورد به معنی رشد تدریجی، در جهت پیشرفتهتر شدن، قدرتمند شدن، و حتی بزرگتر شدن آمده است. پس تلاش کنیم واژگان را درست متوجه شویم، سپس داوری نماییم. هر دوی شما بزرگواران علی و ورگ سلامت و موفق باشید.
علی سمعیی: سلام به سایت وزین لاهیگ. متن منتشر شده درست میگوید. لاهیجان نیاز به یک رفرم مثل گذشته دارد. گذشتگان شهر ما را به اوج رساندند و نحبگان عصر حاضر نیز یاید همین نقش را بازی کنند. به هر حال از همه کسانی که به فکر لاهیجان هستند، متشکرم.
مریم: با توجه به اینکه بنده شناخت کمی از لاهیجان داشتم، این مقاله نشان داد که لاهیجان پیشینه تاریخی بالایی در ایران و گیلان داشته است. ای کاش میشد تمام زوایای شهر لاهیجان در این مقاله نشان داده میشد. از سایت فعال لاهیگ بابت چاپ چنین مقالاتی در مورد شهر لاهیجان سپاسگزارم.
آقای حمید ابراهیمی عزیز! شما با "نام" چه کار دارید؟ به "کلام" کار داشته باشید! این مقاله یک مقاله قوی نیست و این نظر من است و برایش ادلهای هم آوردم. خداوند به همه ما موفقیت و صداقت و سلامتی عطا فرماید.