صنعت گردشگری از نیایشگاه گارنی ارمنستان تا قلعه تاریخی رودخان گیلان
هزار پله تا رونق گردشگری
به کنار از تخت جمشید و پاسارگاد و موزههای بیشمار ایران، تنها شناساندن "قلعه رودخان" میتواند نمونه برجستهای از آثار باستانی باشد، برای ایجاد انگیزه در جهانگردان برای سفر به ایران.
کشوری مثل ارمنستان توسعهیافته نیست، اما با جهانگردی، توانسته است به اقتصادش شکوفایی بخشد. بهتازگی برادرم ـ که از سوی مؤسسه تاتر ماینز آلمان برای اجرای یک تئاتر به ارمنستان رفته بود ـ با یک سفرنامه انتقادی از آن کشور برگشت. جالب بود بدانم چرا آلمان، بودجهای برای اجرای تئاتر ـ آنهم در ارمنستان ـ کنار میگذارد؛ و این هم روشن شد! از آن جایی که ارمنستان در مرز اروپاست، با همه نفوذ زبان روسی و وابستگی انرژی به روسیه، میل به پیوستن به قلمرو "یورو" را دارد و درخواست عضویت اتحادیه اروپا را داده است و اینک پروسه پیوستن را پیمایش میکند؛ از اینرو آلمان هم بیکار ننشسته است و از هماینک، برای کنار زدن فرهنگ روسی و شناساندن فرهنگ آلمانی در ارمنستان، میکوشد! با خواندن سفرنامه انتقادی ـ انگیزاننده
نگارش این گزارش ـ یک نشان پرسش در ذهنم پدید آمد و جا باز کرد و بزرگ و
بزرگتر شد: مگر ارمنستان چه آثار تاریخی دارد که ما نداریم؟ به گزارش "لاهیگ" به نقل از "اطلاعات"، هنگامی که گروه تئاتری از آلمان وارد ارمنستان میشود، یکی از خانمهای بازیگر در جستوجوی توری برمیآید تا پیش از هر کاری، ایروان (YREVAN) را ببیند؛ که متوجه میشود، ارمنیها پیشدستی کردهاند و چنین توری را برای سفر آنان به دور و بر پایتخت و نیز دیگر استانهای کشور تدارک دیدهاند. ارمنیها در این موارد، بسیار واکنش سریعاند و برای جذب جهانگرد، دست به هر کاری میزنند! برای نمونه در سال ۲۰۰۰ میلادی، برای هرچه با اهمیت جلوه دادن کلیساها در ایروان، بازمانده پیکر گریگور لوساوریچ (که با پسوند مقدس همراه است) از سوی اسقف اعظم گارگین دوم از واتیکان و با مراسم باشکوهی به کلیسای گریگور لوساوریچ در ایروان آورده شد و اینک در جایگاهی در درون کلیسا، نگهداری میشود!
جایگاه ایران در جهانگردی جهان ایران به لحاظ جهانگردی در وضعیت خوبی بهسر نمیبرد. زیرساختهای کافی در پایتخت وجود ندارد، هیچ، حتی آسفالت سالم و بیدستانداز هم در خیابانهای تهران کم پیداست! هتلهای شهرهای توریستی نیز نیمتعطیل و پولهای در گردش گردشگری به اندازهای ناچیز است که از کانالهای رسمی، رقمی به بیرون درز نمیکند. آیا هرگز برای ایجاد انگیزش برای سفر به ایران در گردشگران ترکیه، گامی برداشته شده و در این راه کاری برای ایجاد زیرساختها انجام گرفته است؟ حمید صدر پناهی ـ کارشناس باستانشناسی ـ پاسخ میدهد: "ایرانیان امسال (۱۳۹۴) و در همین فصلی که قرار داریم، به صنعت گردشگری ترکیه رونقی بخشیدهاند و مدام رهسپار آنتالیا، کوشآداسی، ازمیر، موگلا، بودروم، آیدین و استانبول هستند. در سه ماه نخست سال ۲۰۱۵ میلادی نزدیک به ۷ میلیون جهانگرد خارجی به ترکیه سفر کردهاند که بیش از نیمی از آنان ایرانی بودهاند. مقصد دوم جهانگردان ایرانی، ارمنستان است." هنگامی که راهنمای تور هتل، ما چند نفر (سه آلمانی، دو اوکراینی و یک ایرانی) را در سرسرا در کنار هم میبیند، بلند میگوید: "ارمنستان شهر مجسمههای عظیم!" و با اعتماد به نفس ادامه میدهد: "در ساخت کلیسای گریگور لوساوریچ مقدس (۱۹۸۰) سنگهای دوف بهکار رفته است و در زیر پایه ستونهایش، شمش طلا کار گذاشتهاند. ساختمان اپرا از شاهکارهای معماری و در شمار ۱۰ سالن اپرای برتر دنیا و برنده مدال طلای معماری پاریس است. در برجک بنای گاسگاد (هزار پله)، به مناسبت پنجاهمین سالگرد پیروزی روسها بر آلمان نازی، نشان جاودانگی حک شده است. راستی دوست دارید، بنای هامالیر (مجتمع فرهنگی ورزشی) را ببینید که مانند عقابی درحال بلند شدن و پرواز از زمین است؟ ولی حتماً موزه آثار خطی را ببینید و بنای یادبود کشتار ارمنیان (۱۹۱۵ میلادی) را با دو ستون به ارتفاع ۴۴ متر که نشانه وحدت است و در گوشهای دیگر، ۱۲ ستون به نشانه ۱۲ ایالتی که در آنها یک و نیم میلیون ارمنی بیگناه بهدست عثمانیها جان باختهاند.
جایی در همین همسایگی جمهوری ارمنستان (با نام بومی هایک) و در کنار دریای سیاه (مرز اروپا) با سه میلیون نفر جمعیت و با داشتههای تاریخی بهمراتب کمتر از ایران، توانسته است جهانگردان زیادی را جذب کند. حمید صدر پناهی از دیدنیهای ارمنستان میگوید: "نیایشگاه گارنی در ۲۸ کیلومتری ایروان را بیشتر آب و هوای آن جذاب کرده است. در زمان باستان نیز همین طبیعت، این مکان را ییلاق و شکارگاه پادشاهان کرده بود، وگرنه گارنی یک بنای سنگی کوچک است با یک حمام کاشیکاری شده که تیرداد اول برای دخترش ساخته است. یا نمونههای زیادی همچون کلیسای گغارت (۳۵ کیلومتری ایروان) در جهان وجود دارد. کلیسای معمولی شهر مذهبی اجمیازین (محل نشست اسقف اعظم) نیز چنین است. اهمیت شهر اجمازین، تنها به لحاظ قدمت آن است، که برمیگردد به سده سوم میلادی. اهمیت ارمنستان نیز نه به لحاظ بناهای تاریخی و معماری و تمدن و شکوه، که بیشتر به لحاظ لقبش قدیمیترین کشور مسیحی جهان است. نمونه کلیسای اجمازین را شاه عباس صفوی در جلفای اصفهان بنا کرده که هنوز پابرجاست. شهر توریستی اشتاراک ارمنستان، سه کلیسای معمولی و یک پل بر روی دره دارد و اهمیت شهر جرموک را راهنمایان تورها، در آب آشامیدنی و خواص درمانی آن میدانند و نیز وجود چشمههای خودجوش در گوشهگوشه شهر، که آشامیدنی است! وقتی ارمنیها میخواهند شهر جرموک را بشناسانند، به هوای تمیز و آب درمانی آن اشاره میکنند که بهتر از آن را ما در سرعین اردبیل داریم." او میافزاید: "سراسر کمربند سبز در شمال ایران، اگر از دره گلهای ارمنستان (۵۰ کیلومتری ایروان) زیباتر نباشد، کمتر نیست و پیستهایش از پیستهای اسکی توچال و دیزین ما، برتری ندارد. اما برای دریاچه هزار مترمربعی سوان (Sevan) که در شمار دریاچههای آب شیرین جهان است، ارمنیها سنگ تمام گذاشتهاند، تا بتوانند هرچه بیشتر، پای جهانگردان را به آنجا باز کنند. آنان همه هنر آشپزی خود را برای خوشمزه جلوه دادن ماهی ایشخان این دریاچه بهکار میبرند تا کلبهها و سوئیتها و ویلاهای ساحلی همیشه پر از جهانگرد و بازار کسب و کار بومیان، پررونق باشد. البته هرجا رد پایی از جهانگردان است، جاپایی از ویرانی نیز به چشم میخورد. آب دریاچه سوان، ۱۹ متر فرو نشسته و نسل ماهی ایشخان در آستانه نابودی است."
جهانیسازی کشورها کشورها را با همه رونق گردشگری، باز گریزی از جهانی شدن نیست. تا امروز، کشورها منطقهای بودند و از این پس باید مرزها را بردارند و جهانی شوند؛ چرا که به شکل مجازی، دیرزمانی است مرزها برداشته شده است و برخی مسافران با دیدن تبلیغات، تنها به هوای خرید جنسی از فلان برند، رهسپار یک کشور عربی میشوند. جهان غرب، حتی اگر کالایش، اجازه گذر از گمرک را نیابد، آن را به ما میفروشد. امروز داد و ستد آنلاین، خرید یک کالا را بینیاز از رنج سفر کرده است. ارمنستان نیز از هماکنون، وارد جریان جهانیسازی شده است و تولیداتش (شمش آهن و مس، فلزات غیر آهنی، الماس و مواد معدنی و گوسفند) را به کشورهای عربی، اوکراین، ایران، آلمان، روسیه، چین، ایتالیا و ترکیه میفروشد. قدرت مالی ارمنستان (با ۳ میلیون نفر جمعیت) و بدون نفت را میتوان در آمارها دید، که چگونه هر سال و تنها از ایران، بیش از ۱۰۰ میلیون دلار واردات دارد. ارمنستان همچنین در همین مراودات جهانی شدن و به سبب وصل بودن به دریای سیاه، درحال معامله برای رساندن گاز ایران به اروپا است.
نشانههای زندگی گذشتگان به کنار از تخت جمشید و پاسارگاد و موزههای بیشمار ایران، تنها شناساندن "قلعه رودخان" میتواند نمونه برجستهای از آثار باستانی باشد، برای ایجاد انگیزه در جهانگردان برای سفر به ایران. این دژ در بالای تپه و در میان جنگل، همچو زیگوراتی مینماید که برای رسیدن به آن و دیدن نشانههای زندگی گذشتگان، باید رنج رفتن از سربالایی با شیب تند را به خود هموار کرد. مهران امیدبخش ـ کارشناس آثار باستانی ـ در این مورد میگوید: "قلعه رودخان در ۲۰ کیلومتری فومن بهجامانده از دوران پیش از سلجوقیان و ساخته شده در دل جنگلهای بالادست روستای رودخان، بیش از ۲ هکتار مساحت دارد و دارای ۵ دژ و نیز یک دیوار ۱۵۰۰ متری است. در سنگ نبشتهای در موزه رشت، بازسازی آن در سال ۹۱۸ هجری قمری نقر شده است." وی با این سخن که بخشهای این قلعه گوناگون است، مانند اتاقکهای دیدهبانی، آب انبار، تونل خروجی، شومینه، شاهنشین و دیوار کوهستانی میافزاید: "این قلعه از باشکوهترین بناهای تاریخی گیلان است که در عکسهای هوایی بهتر میتوان به این نکته پی برد. گفته میشود قلعه رودخان از پایگاههای جنگی اسماعیلیان بوده که به دور است! همانگونه که گفته شد تنها در زمان سلجوقیان، بازسازی شد؛ (کاری که در زمان ما برایش انجام نمیشود!)" امیدبخش باور دارد: "گرچه رطوبت بسیار بالا، قلعه را از درون میخورد، ولی موقعیت جغرافیایی آن سبب شده است که از گزند زمانه در امان بماند؛ یکی همین رودخانه هنوز پر آب و جاری است که با باران اندکی میخروشد و در گذشته مانع حرکت مهاجمان بهسوی این قلعه میشده است، یا دشمنان به آسانی نمیتوانستند از جنگلهای انبوه، راهی برای یورش به دژ باز کنند و از هر سو که میآمدند، به بنبست میخوردند."
ساختار پیچیده قلعه رودخان هنگامی که پس از صدها کیلومتر پیمودن جاده، خود را به فومن میرسانم و با پای پیاده از دهها روستا میگذرم و به دژ رودخان میرسم، تازه در برابر خود هزار پله میبینم و دردل میگویم: "هنوز هزار پله به رونق گردشگری ما مانده است!" همراهم علیرضا سپاسی ـ کارشناس تاریخ ـ درباره گردشگران ایرانی این دژ میگوید: "راز قلعه رودخان در شکوه، جغرافیا، مصالح بومی، جنگل انبوه و کوهستانی و آب و هوای بهاری آن است. این روزها دوستداران قلعه رودخان پس از شهر فومن، جادهای را میپیمایند که پس از گذر از روستاهای کرد محله، گشت رودخان، سیه کش، گوراب و ملس کام، آنان را به روستای حیدرآلات میرساند که پس از ورود به پارک جنگلی، برای رسیدن به خود قلعه باید یک و نیم کیلومتر از تپه بالا روند." او میافراید: "این قلعه تا دیرزمانی، پایگاه فرمانروایان گیلان بود؛ اما اهمیتاش نه به لحاظ نظامی، بلکه برای معماری آن است و میراثی که از این بابت از ۱۰۰۰ سال پیش باقی مانده و برای همـین در سال ۱۳۵۴ در شمار آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. البته پس از آزمایش چند نمونه از ملات قلعه، پیشینه (قدمت) سردر ورودی اصلی، ۵۸۰ سال برآورد شده است." سپاسی میگوید: "تا پیش از کاوشهای باستانشناسی در قلعه رودخان، گمان میرفت که این قلعه ساخته دست اسماعیلیان (دوران سلجوقی) باشد؛ اما همه میدانیم که اسماعیلیان، دژهای خود را کوچک و در کنار جادهها میساختند. افزون بر این، آنان همواره در جابهجایی و در جنگ و گریز با سلجوقیان بودند و مجالی برای ساخت چنین دژ باشکوهی را نداشتند." میپرسم: "این دژ چرا نامهای متفاوتی دارد؟" او پاسخ میدهد: "بومیان به آن هزار پله میگویند؛ چون در کاوشهای باستانشناسی، بیش از ۹۰۰ پله در کناره دیوارها و دیدهبانیها از خاک روبیده شده است؛ و در متنهای تاریخی، نامش قلعه حسامی آمده، چون بهدست حسامالدین دباج اسحقی بازسازی شده است." - آیا اینک همه چیز قلعه سر جایش است؟ - تا سال ۱۳۷۵ قلعه به حال خود رها شده بود و از اینرو بسیار مورد دستبرد قرار گرفته است؛ به گونهای که بیشتر بخشهای قلعه، به سبب کندوکاو دستبردزنندگان، ویران شده است. او در ادامه این گفت و شنود میافزاید: "برآیند کاوشهای رسمی سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳ مگر شماری سفال و اندکی کاشی، چیز دیگری نبود و فلزی بهدست نیامد. همیشه دستبرد زنندگان، چابکتر از باستانشناسان هستند!" - شمای این دژ در متنهای تاریخی چگونه است؟ - توصیف قلعه در سفرنامه "رابینو" آمده است. در سال ۱۸۳۰ میلادی، الکساندر خُچکو لهستانی نیز پس از گشت و گذار در گیلان، در یادداشتهایش از موقعیت این بنا نوشته است که دژی است بر بالای کوهی و در بخش بالادست رودخانهای به نام رودخان. بام آن سنگی و در دو سوی ورودی، دارای دو برج دیدهبانی است. گزارش دکتر منوچهر ستوده نیز که بر پایه مشاهدات میدانی و نیز مطالعه بنچاقها انجام گرفته، بسیار کامل است. سپاسی میافزاید: "این قلعه ساخته شده از سنگ، آجر کوره پزخانههای روستاهای دور و بر، و ملاط ساروج و گچ است. دو بخش ارگ (جایگاه زندگی فرمانروا و خانواده او) و قورخانه (یا همان سربازخانه) است. بخش دو اوشکوبه غربی، از جنس آجر است و قراول خانه در بخش شرقی و آنهم دو اُشکوبه و نورگیر است و دارای روزنههای بیشمار." وی با این سخن که برجهای هشتگوش زیادی بر گرد قلعه قرار دارد، میافراید: "در بخش شرقی قلعه، افزون بر درهای ورودی، زندان، یک در پنهان، گرمابه و چند بنای مسکونی قرار دارد؛ و در بخش غربی نیز درهای ورودی، چشمه، آب انبار، سردخانه و اتاقهای مسکونی است." سپاسی همچنین میگوید: "برخی تاریخنگاران بر این باورند که با نشانههای معماری، پیشینه قلعه به دوران ساسانیان برمیگردد و برای مقابله با تازیان و بهدست گیل گیلانشاه، فرمانروای گیلان، طبرستان، گرگان و دماوند ساخته شده است."
کاش نام نویسنده را میدانستم. نویسنده بدون کوچکترین شناختی از پدیده گردشگری و عوامل مؤثر بر رونق یا کسادی آن صرفاً درحال مقایسهای غلط است. ضمن اینکه آنچه از رونق گردشگری در ارمنستان ذکر میکند، اساساً وجود خارجی ندارد. در کشور ما گزارههای مؤثر بر گردشگری خارج از حیطه جاذبههای متعارف گردشگری است.