فقر و محرومیت مسألهای نیست که مختص یک کشور یا یک منطقه باشد؛ حتی پیشرفتهترین کشورها نیز با اشکال مختلف مقوله محرومیت مواجه بوده و البته به فراخور امکانات و رویکردهای خود، راهکارهایی را برای از بین بردن این پدیده ناخوشایند اجتماعی و برونرفت از فضای متأثر از پیامدهای آن اتخاذ کردهاند. در ایران، تا پیش از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، فقرزدایی جایگاه چندانی در برنامهها و رویکردهای مسئولان حاکم نداشت و همین مسأله باعث شده بود در کنار کاخهای سربرافراشته، کوخهایی مملو از ساکنان فقیر و کمبرخوردار شکل گرفته و قشر وسیعی از مردم با سختی و دشواری فراوان روزگار بگذرانند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و متأثر از آموزههای دینی و انقلابی، رویکردها در این زمینه دچار تحول اساسی شد و محرومیتزدایی در دستور کار نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی قرار گرفت. نهادها و بنیادهای متعددی به همین منظور تأسیس شد تا آثار فقر برجای مانده از دوران گذشته بهتدریج از چهره کشور زدوده شود. آنچه در این میان حائز اهمیت فراوان است، رویکرد موجود نسبت به فقرزدایی و مبارزه با محرومیت در کشور است. در واقع برای مبارزه با فقر دو رویکرد اساسی در کشور تجربه شده است؛ یک رویکرد مبتنی بر کمکهای بلاعوض و موقت و دیگری مبتنی بر توانمندسازی اقتصادی. بدون تعارف باید گفت با وجود تلاشهای خستگیناپذیر و زحمات بیدریغ و بیپایان نهادهای متولی بهدلیل غلبه رویکرد حمایت بدون توانمندسازی اقتصادی در بسیاری از اقدامات انجام شده، هنوز فقر و محرومیت در برخی مناطق کشور، خودنمایی میکند. بسیاری از مناطق دوردست و حتی حاشیه شهرهای بزرگ همچنان با مشکلات مربوط به محرومیتها دست و پنجه نرم میکنند و همین مسأله خود منجر به بازتولید و درونزایی فقر شده است. شکی هم نیست فقر اقتصادی، مرتبه اول محرومیت بوده و فقر اجتماعی و فرهنگی که عموماً معلول فقر اقتصادی است، بهمراتب زیانبارتر و مخربتر به حال جامعه است. از اینرو، در صورت توجه نکردن به بهبود وضعیت اقتصادی مناطق محروم، با سیل مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به حاشیه شهرهای بزرگ مواجه خواهیم شد و پوشیده نیست که بسیاری از آسیبهای اجتماعی اعم از اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی در بستر همین حاشیه نشینیها زاییده و تکثیر میشوند و در صورت نبود چارهاندیشی بهسرعت در تمام جامعه رسوخ پیدا میکنند. در این میان، رویکرد دوم بهعنوان مبنای اقدامات بنیاد برکت، که مجموعهای پرتلاش در حوزه فعالیتهای اقتصادی ـ اجتماعی در کشور است، قرار گرفت و این نهاد از همان ابتدا اقدامات خود را مبتنی بر توانمندسازی و تدبیر دائمی برای مقابله با این واقعیت ناخوشایند جامعه استوار کرده است. کمک و همیاری برای بهبود و ارتقاء توانمندسازی اقتصادی و کارآفرینی افراد، گروهها و واحدهای کسب و کار مستعد فعالیت و فاقد دانش و مهارت لازم در مناطق محروم و کمتر توسعهیافته کشور رویکرد اصولی و اساسی بنیاد برکت در فعالیتهای محرومیتزدایی این نهاد عامالمنفعه بهشمار میرود. توانمندسازی اقتصادی در واقع عبارت است از فراهم آوردن فرصتهای پایه برای افراد محروم بهمنظور ورود به فرآیند تولید ثروت و رهایی از فقر و محرومیت. در این فرآیند پرداخت اعانه و کمکهای موقت جایی ندارد، بلکه آنچه اهمیت دارد، ترغیب و توسعه مهارتهای فردی و اجتماعی افراد در مناطق محروم بهمنظور بینیازی از دریافت کمکهای ناپایدار و گاه نامطمئن است. طبیعتاً طی کردن این فرآیند بهمراتب دشوارتر از رویکرد کمک صرف و پرداخت اعانه است؛ چرا که مستلزم شناسایی استعدادهای مناطق محروم و فرصتهای اقتصادی و سرمایهگذاری اولیه نسبتاً قابلتوجه است. در واقع اگر بخواهیم دو رویکرد حاکم بر محرومیتزدایی و مبارزه با فقر را به لحاظ کارکردی تقسیمبندی کنیم، باید گفت رویکرد نخست همچون یک مسکن، صرفاً تأثیر کوتاه مدت و موقت داشته و پاسخگوی نیازهای فوری طبقه محروم جامعه است، اما رویکرد دوم با ایجاد زیربناهای لازم، فقر و محرومیت را به شکل اساسیتر ریشهکن کرده و آثار و نتایج بلندمدتی درپی خواهد داشت.