درهای بسته دوباره به روی ایران باز شده است. این را میتوان از نگاه مردم در كوچه و خیابانها به وضوح مشاهده كرد. بیمها و ناكامیها به شور و امید و دلنگرانیها به آرامش تبدیل شده است. فیاض زاهد این امید را به "نقطه رهایی" تعبیر میكند و میگوید: "ایران پس از توافق هستهای در تمامی زمینهها پوست اندازی خواهد كرد." شمرده و با طمأنینه سخن میگوید، اما نمیتواند شور و شعف ناشی از این اتفاق بزرگ را پنهان كند. در عین حال متذكر میشود: "ما نه باید از این توافق دچار توهم شویم و نه اینكه مرعوب شویم. مبادا حجم زیاد اقبال، امید، سرمایهگذاری و آزادسازی داراییها، «بهمنی» شود و بر سر برنامههای مدیریت شده دولت آقای روحانی فرو ریزد."
در ادامه، متن گفتوگوی "آرمان" با دكتر فیاض زاهد ـ تحلیلگر مسائل سیاسی و چهره برجسته اصلاحطلب ـ را از نظر میگذرانید.
• احسان انصاری

• با به نتیجه رسیدن توافق هستهای حسن روحانی در یكی از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر ایران قرار گرفته است. با این وجود باید دولت را به دو دوره قبل و بعداز توافق نهایی تقسیمبندی كنیم. به نظر شما این دو دوره چه تفاوتهایی با هم دارند؟
بنده هم با تقسیمبندی شما موافقم و معتقدم كه حتی میتوان عملكرد نظام را به دوران پیش و پس از توافق هستهای تقسیمبندی كرد. بدون شك توافق هستهای میتواند نقشی را در آینده ایران ایفا كند كه قطعنامه598 در چشمانداز آینده نظام جمهوری اسلامی بازی كرد. جامعه ایران پس از قطعنامه598 وارد یك مقطع جدید از زندگی خود شد و ما حتی شاهد بودیم كه این تغییرات در شعر، تئاتر، سینما، معماری و سیاست نیز تغییرات زیادی به وجود آورد. به همین دلیل جامعه ایران پس از توافق هستهای یك پوست اندازی جدید در همه عرصهها خواهد داشت. گروهی كه به درست یا غلط نام خود را گفتمان «مقاومت» گذاشته بود پس از انتخابات ریاستجمهوری سال92 از سپهر سیاسی ایران كنار گذاشته شد. به همین دلیل توافق هستهای به معنای پایان موقت و نسبی پوپولیسم سیاسی در ایران خواهد بود. مردم ایران در انتخابات ریاستجمهوری سال92 كه من از آن به عنوان یك رفراندوم برای ساختن آینده ایران نام میبرم بین گفتمان اعتدال و گفتمان«مقاومت»، گفتمان اعتدال را انتخاب كردند تا مسیر آینده كشور با محوریت تدبیر مدیریت شود. مردم ایران در انتخابات ریاستجمهوری سال92به گفتمانی كه با كشورهای جهان چالش و تنش ایجاد میكرد«نه» گفتند و خواستار تعامل سازنده با دنیا شدند. گفتمان اعتدال دارای دركی انسانیتر و بعدی جهانیتر است. پیروزی احمدینژاد در سال84 برای برخی كه همچنان در سوءتفاهم مثبت بودن روشهای رادیكال قرار داشتند نوعی حماسه و دستاورد بزرگ تلقی میشد. به همین دلیل این نوع نگرش به مدت 8 سال آثار خود را در حوزههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی نشان داد. دولتی كه مدعی بود نفت را به سر سفره مردم میآورد و درآمدی بالغ بر 750میلیارد دلار داشت، در نهایت یك جامعه فقیر و از نظر فرهنگی درهم شكسته و از نظر اجتماعی بحرانساز را به دولت بعد از خود تحویل داد. در نتیجه مطالبات، پشتوانه اجتماعی آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری مسیر و خط مشی آینده دولت را مشخص میكرد. آقای روحانی خیلی زود به این نكته پی برد كه بدون حل مسائل بینالمللی و حل پرونده هستهای ایران كه عملأ ارتباطات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ما را با كشورهای جهان دچار اختلال كرده بود نخواهد توانست گره از مشكلات داخلی باز كند. شرایط كنونی جامعه جهانی نسبت به گذشته تغییرات زیادی پیدا كرده است. شرایط امروز به مانند دوران جنگ سرد نیست كه یك كشور دور خود دیوار بكشد و تلاش كند به تنهایی به خود كفایی دست پیدا كند. در وضعیت كنونی اغلب كشورهای جهان با سرمایهگذاری در كشورهای دیگر به فعالیت اقتصادی و سیاسی میپردازند و سیستمهای اقتصادی كشورها به یكدیگر متصل شده است. به عنوان مثال یك امیرزاده اماراتی باشگاه منچسترسیتی را خریداری میكند یا اینكه یك سرمایهدار روس باشگاه چلسی انگلستان را خریداری میكند. اینگونه اقدامات به معنای این نیست كه امنیت كشور با سرمایهگذاری كشور دیگر زیرسوال میرود یا اینكه اتوریته آن كشور مورد خدشه قرار میگیرد. در نتیجه نگرش قدیمی نسبت به مفهوم مالكیت و استقلال از بین رفته است. در شرایط كنونی جهان در عین بزرگی روز به روز برای بشر كوچكتر میشود. بنابراین اگر ما نتوانیم تغییرات جهان را درك كنیم و خود را با آن تطبیق دهیم دچار خسارتهای بزرگ خواهیم شد. آقای روحانی نیز به این مسائل آگاهی دارد و به خوبی تاثیر حضور موثر در عرصه بینالمللی را درك میكند. به همین دلیل توافق هستهای ظهور دوباره پوپولیسم وافرادی به مانند محمود احمدینژاد را به تاخیر میاندازد یا غیرممكن میسازد.
• چرا توافق هستهای را به معنای پایان پوپولیسم میدانید؟
من معتقدم در «میان مدت» پوپولیسم توانایی بازگشت به عرصه قدرت را در ایران ندارد. مردم ایران دوباره ودر كوتاهمدت «هوس»اقبال به پوپولیسم نخواهند كرد و این میل در میان مردم از بین رفته است. بازگشت پوپولیسم تنها در شرایطی محقق خواهد شد كه نسل كنونی از بین برود و نسل آینده خاطرات این دوران را فراموش كند و دوباره به دلیل فقر در زیرساختها وفقدان ایدئولوژی و جهانبینی معقول از طرف نیروهای پیشرو، فضای سیاسی به دست نیروهای «فرودست» بیفتد. پوپولیسم همواره پایه اصلی خود را بر روی دوش نهادهای فرودست قرار میدهد تا نهادهای فرادست را به چالش بكشد. همواره نیروی گریز از مركز «حاشیه» تلاش میكند به این وسیله «متن» را درگیر خود كند. من مطئمن هستم كه در ایران در كوتاهمدت و میان مدت دیگر شاهد چنین اتفاقی نخواهیم بود. اگر قبل از توافق هستهای شما این سوال را عنوان میكردید كه آیا خطر بازگشت احمدینژاد به قدرت جدی است؟بنده در پاسخ میگفتم«بله» ممكن است جدی باشد. اما در شرایط كنونی كه تدبیر دولت آقای روحانی نتیجه گرفته وایران با كشورهای قدرتمند جهان به توافق و تفاهم رسیده است، توافق هستهای زمینه تحقق آرمانهای دولت آقای روحانی به مردم را فراهم خواهد كرد. بنابراین دولت آقای روحانی از امروز به مدت شش سال فرصت خواهد داشت كه از بازشدن درهای جهانی و دیده شدن افقهای جدید بین ایران و كشورهای غربی به معنای رابطه با اروپا و ایران وشرق به معنای رابطه با ژاپن و كره جنوبی استفاده كند.
• پس از توافق هستهای گروههای سیاسی دارای تفسیر مختلفی از توافق هستند و برخی از گروههای تندرو همچنان با بدبینی نسبت به توافق هستهای نگاه میكنند. دولت آقای روحانی برای تفسیر مناسب و عقلایی از این توافق چه اقداماتی باید انجام بدهد؟
ما باید این نكته را در نظر داشته باشیم كه تندروها به هر حال تفسیر خاص خود را ارائه میكنند. پس از توافق هستهای نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی غرب را متهم به باج دهی به ایران كرد. دلیل این مساله هم این بود كه اسرائیل به هیچ چیز جز ناكامی و از بین رفتن توان هستهای و اقتصادی ایران راضی نیست. در نتیجه چنین واكنشهایی كاملأ طبیعی است. در فضای داخلی كشور هم عدهای با توافق مخالفت میكنند كه نمیتوان این عده را ساكت كرد. شاید مزه دموكراسی هم به همین نكته باشد كه منتقدان دائمی یك دولت حتی موفقیتهای یك دولت را نادیده بگیرند و دولت را مورد نقد قرار بدهند. بنده معتقدم وجود «منتقد ناآرام» خیلی بهتر از «فضای قبرستانی» است. با این وجود باید به این نكته اذعان كنیم كه این اقلیت كارآیی لازم را در انتقال مفاهیم خود به افكار عمومی از دست داده است. هنگامی كه برخی نمایندگان تندرو در این باره اظهارنظر میكنند یا اینكه برخی رسانههای خاص نسبت به این دستاورد مهم ملی موضعگیری میكنند تكلیف مردم مشخص میشود و مردم راحتتر میتوانند سره را از ناسره مشخص كنند. به همین دلیل نمایندگان جبهه پایداری كه بیشترین مخالفتها را با دولت آقای روحانی از خود نشان دادهاند در هر كجا كه قرار بگیرند افكار عمومی در مقابل آنها خواهد ایستاد. نكته دیگر كه در این زمینه دارای اهمیت زیادی است حمایت مقام معظم رهبری از تیم مذاكرهكننده هستهای است. سختگیریهایی كه ایشان در لحظاتی كه مذاكرات به گره برخورد میكرد انجام میداد اتفاقا سبب شد محمد جواد ظریف در مذاكرات دارای دست برتر باشد. اگر كشورهای غربی متوجه میشدند كه ایران برای رسیدن به توافق بسیار مشتاق است و به مذاكره نیاز دارد مطمئن باشید به ما رحم نمیكردند و از هیچ گونه كارشكنی و سنگ اندازی كوتاهی نمیكردند. ما خواستار تعامل با جامعه جهانی هستیم. اما این یك اصل اساسی در مناسبات جهانی است كه اگر قدرت كافی در اختیار نداشته باشید در مناسبات قدرت «له» خواهید شد. آن چه «جهان امروز» ما را بر مبنایش تفسیر میكند توازن قدرت است. اما این توازن قدرت تنها با موشك و كلاهك هستهای به وجود نمیآید. همین كه قدرتهای جهانی سالها پای مذاكره با ایران ایستادند به این معنا است كه به قدرت و توانایی ما ایمان دارند وبرای ما در كیك قدرت جهانی سهم قائل هستند. نكته مهم در این زمینه این است كه پس از توافق هستهای نه باید «مرعوب» و نه باید «متوهم» باشیم. مساله مهم این است كه مسئولانی كه باید درباره پرونده هستهای ایران تصمیمگیری میكردند به درستی این كار را كردند. مساله پرونده هستهای میلیاردها دلار به اقتصاد ایران صدمه وارد كرد. اگر این رقمها قیمت عزت، مقاومت و سربلندی ما بوده مشكلی نیست. اما از امروز به بعد ما باید تلاش كنیم عقب ماندگیها را جبران كنیم. ما در شرایط كنونی میتوانیم یك كشور الهام بخش در بین كشورهای منطقه باشیم. ایران در این «نقطه رهایی» كه «نقطه صفر» پایان پرونده هستهای است میتواند شروعی دوباره داشته باشد.
• چرا توافق هستهای را به«نقطه رهایی» تعبیر میكنید؟
من معتقدم توافق هستهای میتواند نقطه آغاز یك تحول بزرگ برای ایران در داخل و خارج از كشور باشد و تاریخ جدیدی را برای كشور رقم بزند. ما در شرایط كنونی در نقطهای ایستادهایم كه میتواند الهام بخش آینده باشد. ما یك ملت استثنائی در منطقه هستیم كه نزدیك به 150سال سابقه مبارزاتی در مقابل استعمار و استبداد دارد اما هیچگاه روزی به نام «روز استقلال» نداشته است. ما هیچوقت مستعمره هیچ كشوری نبودهایم به همان شكل كه هیچگاه در تاریخ بزرگ خود «بت پرستی» و «برده داری» نكردهایم. ما دارای تاریخ پیچیدهای در گذشته هستیم. پس از توافق هستهای ما نباید متوهم باشیم. در جهان امروز هیچ كشوری نمیتواند دور خود دیوار بكشد و به تنهایی به دنبال خودكفایی باشد. در شرایط كنونی كشور روسیه هم تحریم شده است. با این تفاوت كه اقتصاد روسیه از اقتصاد ایران قویتر است. ولادیمیر پوتین با پوست خربزهای كه زیرپایش قرار گرفت در باتلاق اوكراین غرق شد و تمام دستاوردهای بیست سال گذشته اش را از دست داد. در نتیجه ما نباید نسبت به این توافق دچار توهم شویم. همچنین نباید مرعوب باشیم. ما باید خودمان باشیم و با تواناییهای درونی در مسیر آینده حركت كنیم. عملكرد محمدجواد ظریف هم به همین شكل بود كه نه از مذاكره با وزرای قدرتهای جهانی دچار توهم شد و نه اینكه مرعوب آنها قرار گرفت. ظریف به خوبی به این نكته آگاهی داشت كه ایران قدرت تعیینكنندگی در مذاكرات دارد. ما در بهترین زمان ممكن عاقلانهترین تصمیم را اتخاذ كردهایم. نقطه رهایی توافق هستهای این امكان را به ما میدهد كه ایران قدرتمند جدید را در حوزه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و روابط بینالمللی تعریف كنیم.
• مدیریت دوران پساتحریم چه ویژگیهایی دارد و آقای روحانی باید چه سیاستهایی را در این زمینه در دستور كار خود قرار بدهد؟مساله دیگر اینكه آقای روحانی بسیاری از شعارهای خود در دوران مبارزات انتخاباتی مانند تقویت نهادهای مدنی را به دلیل پرونده هستهای به تاخیر انداخته است. در این زمینه چه اقداماتی باید انجام شود؟
آقای روحانی تاكنون از نظر ادبیات سیاسی، روح فرهنگی و نگرش اجتماعی به آنچه كه به مردم وعده داده است پایبند بوده است. گفتمان آقای روحانی در تعارض مستقیم با گفتمان محمود احمدینژاد و همچنین در تعارض مستقیم با گفتمان سنتی و افراطی در ایران قرار دارد. با این وجود ایشان تاكنون از هیچ كدام از وعدههای انتخاباتی خود عدول نكرده است. متاسفانه باید بین آقای روحانی و كابینه ایشان تفكیك قائل شویم. روحانی یك رئیسجمهور تنهاست. در ابتدا به نظر میرسید آقای روحانی قصد دارد به مانند مقتدای سیاسی خود آیتا... هاشمی در دهه هفتاد تمام بار سیاسی دولت را به دوش بكشد، اما پس از مدتی مشخص شد كه كابینه آقای روحانی زیاد با ایشان همراه و همگام نیستند. به نظر من آقای روحانی یا در انتخابهای اولیه خود دقت كافی نكردند و انتخابهای سطح پایینی انجام دادند یا اینكه این استراتژی تعمدا انتخاب شد كه آقای روحانی را در دوران پساتحریم و با مدیرانی جدید كمك كند. به همین دلیل این احتمال وجود دارد كه آقای روحانی در ادامه مسیر تصمیم بگیرد كابینه خود را ترمیم كند. در چنین شرایطی ممكن است كسانی وارد كابینه شوند كه شجاعت همراهی با كابینه را داشته باشند. متاسفانه برخی از اعضای كابینه آقای روحانی در دو سال گذشته به دلیل ترس از استیضاح و مقابله با تندروهای مجلس در یك لاك دفاعی مطلق فرو رفته بودند كه حتی به دولت اجازه نمیداد قدم از قدم بردارد. نكته دیگر اینكه به نظر میرسد آقای روحانی برای برخی وعدههایی كه به صورت خاص به مردم داده در پشت پرده اقداماتی را صورت داده است. با این وجود حسن روحانی پس از توافق با حسن روحانی قبل از توافق تفاوتهای معناداری خواهد داشت. همواره در ایران هر كدام از روسای جمهور پس از گذشت دو سال از عمر دولتشان محبوبیت خود را از دست میدهند. این در حالی است كه حسن روحانی در شرایط كنونی و با توجه به توافق هستهای بیش از گذشته در بین مردم محبوب شده است. به همین دلیل در وضعیت كنونی این امكان برای آقای روحانی وجود دارد كه با دست پرتری به سراغ تحقق مطالبات مدنی و سیاسی مردم برود. نكته دیگر كه به مسائل اقتصادی باز میشود این است كه ما هنوز از نظر زیر ساختها، تجهیزات و برنامهریزی برای دوران پسا تحریم آماده نیستیم. ما به دلیل تحریم مجبور شدیم به انضباط مالی روی بیاوریم. به همین دلیل اگر پولهای بلوكه شده ایران آزاد شود و ما همچنان انضباط مالی خود را حفظ كنیم برای همگان این نكته مشخص میشود كه دولت حسن روحانی در یك راهبرد استراتژیك و برای گذار از دوران تحریم سیاست انضباط مالی را انتخاب كرده است. همچنین برای همگان این نكته مشخص میشود كه دولت تدبیر و امید به ناچار و از سر اضطرار تن به این برنامهها نداده است. اگر با بازگشت پولهای بلوكه شده به ایران دوباره ریخت و پاشها آغاز شود و دوباره پروژههای بیهویت و بیمعنا كلید بخورد نشاندهنده این مساله خواهد بود كه سیاست انضباط مالی دولت یك سیاست هدفمند و آینده نگرانه نبوده است. به همین دلیل در مقطع كنونی نقش تیم اقتصادی دولت حسن روحانی با محوریت اسحاق جهانگیری بسیار كلیدی خواهد بود. مبادا حجم زیاد، رجوع، اقبال، امید، سرمایهگذاری و آزادسازی داراییها «بهمنی» شود و برسر برنامههای مدیریت شده دولت آقای روحانی فرو ریزد. توصیه من این است كه آقای روحانی بلافاصله پس از تصویب توافق هستهای توسط سازمان ملل یك تیم منسجم و قوی را برای تدوین برنامههای شش سال آینده خود تشكیل دهد. آقای روحانی باید به این نكته آگاهی پیدا كند كه دو سال پیش رو فرصت خوبی است كه وی بتواند زیرساختهای برنامههای خود را ساماندهی كند و در چهارسال دوم ریاستجمهوری خود به سمت اقدامات نرم افزاری حركت كند.
• موفقیت یا عدم موفقیت دولت حسن روحانی در مدیریت پسا تحریم چه ارتباطی به اصلاحطلبان پیدا میكند؟
اگر این دولت زمین بخورد بدون شك اصلاحطلبان زمین خوردهاند. حسن روحانی در مقطع زمانی كنونی نوك پیكان آرمان اصلاحطلبی و جریان تحول خواه ایران است. به همین دلیل اصلاحطلبان هیچ گونه بدیل و جایگزینی برای حسن روحانی انتخاب نكردهاند. اصلاحطلبان معتقدند كه حسن روحانی انتخاب درستی بوده و به درستی در این زمینه سرمایهگذاری كردهاند. تاكنون نیز وی به آرمانهای اصلاحطلبی وفادار بوده است. اصلاحطلبان به دلیل همصدا نشدن با افراطیون در دو سال گذشته از انتقاد بیمحابا نسبت به عملكرد دولت خودداری كردند. با این حال و پس از گذشت دو سال از عمر دولت و همچنین موفقیت در پرونده هستهای زمان آن رسیده كه ما «آیینه» را در مقابل آقای روحانی قرار بدهیم تا ایشان نگاهی به خود، كابینه و اقداماتی كه در گذشته صورت داده است بیندازد.
• شما از ترمیم كابینه در دوران پسا تحریم سخن گفتید. به نظر شما كابینه آقای روحانی در چه نقاطی نیاز به تغییر و ترمیم دارد؟
كابینه آقای روحانی در برخی قسمتها نیازمند تغییر و ترمیم است. نخست اینكه كابینه ایشان كابینه كهنسالی است و این مساله به دولت صدمه وارد میكند. دوم اینكه برخی از وزرای آقای روحانی برخلاف آب شنا میكنند. برای من همواره این مساله لاینحل باقی مانده كه چرا آقای نعمتزاده تحت فشار جبهه پایداری حمید رحمانی را از ریاست شركت دخانیات بركنار كرد. حمید رحمانی یكی از مدیران لایق و توانمند دولت اصلاحات بود و دوران وی را دوران طلایی دخانیات در ایران لقب دادهاند. در نتیجه بركناری یك مدیر لایق تنها به دلیل پایگاه و پیشینه سیاسی آن، عملی غیرمنصفانه بوده است. همچنین همواره این سوال برای من وجود داشته است كه چرا وزیر ورزش و جوانان هیچگاه حوزه جوانان را فعال نكرد. همچنین هیچگاه جواب این سوال را متوجه نشدم كه چرا وزیر ورزش علاقه زیادی به باشگاههای پرسپولیس و استقلال دارد و ساعتها از وقت خود را صرف این باشگاهها میكند. این وضعیت در وزارت كار و تعاون اجتماعی نیز حاكم است و به نظر میرسد كه در این وزارتخانه ما با نوعی فقر سازماندهی و ناتوانی در حوزه اجرایی روبه رو هستیم. بنده به وزیر كشور آقای رحمانی فضلی توصیه میكنم حتما در حوزه مدیران میانی دولت و استانداران تجدید نظر كند. متاسفانه بسیاری از استاندارانی كه در دولت تدبیر و امید انتخاب شدند از مدیركلهای مخالف دولت در زیر مجموعه خود استفاده كردند.
• پیش بینی شما از واكنش تندروها نسبت به توافق هستهای چیست؟
تندروها قطعأ این توافق را نخواهند پذیرفت و بهشدت به هجمههای خود نسبت به آقای روحانی و محمدجواد ظریف ادامه خواهند داد. اتفاقأ این مساله به سود آقای روحانی و اصلاحطلبان خواهد بود. جریان تندرو به خوبی به این نكته آگاهی دارد كه اقبال افكار عمومی نسبت به توافق و دولت تدبیر و امید سبب خواهد شد آقای روحانی دست برتر را در فضای سیاسی كشور داشته باشد و این مساله سبب ناخشنودی آنها خواهد شد. نكته دیگر اینكه توافق هستهای ایران را مجددا به آغوش جامعه جهانی خواهد برد. هرچه تندروها به حملات خود علیه دولت شدت ببخشند به همان اندازه ریزش آنها در انتخابات مجلس بیشتر خواهد شد. مطمئن باشید هیچ نمایندهای با مخالفت با توافق هستهای دوباره از حوزه انتخاباتی خود وارد مجلس نخواهد شد.
• آیا توافق هستهای كلید ورود اصلاحطلبان به عنوان جریان اصلی حامی آقای روحانی به مجلس آینده خواهد بود؟
رابطه اصلاحطلبان و حاكمیت در سال88 دچار مشكلاتی شد كه این وضعیت در انتخابات ریاستجمهوری سال92 تاحدودی ترمیم شد. اصلاحطلبان در سال88 دچار اشتباهات فاحشی شدند. به همین دلیل اصلاحطلبان باید در یك فضای شفاف به دیالوگ با حاكمیت بپردازند و ایرادات و مشكلات خود را بپذیرند. من معتقدم در شرایط كنونی این اتفاق رخ داده و اصلاحطلبان به بازنگری در عملكرد خود مشغول هستند. در شرایط كنونی اصلاحطلبان به صورت چراغ خاموش در حال نزدیك شدن به خاستگاه اصلیشان هستند. اصلاحطلبان برآمده از جریان چپ خط امامی هستند. اصلاحطلبان فرزند معنوی امام هستند. اصلاحطلبان جنگ را اداره كردند و سپس خرابیهای جنگ را بازسازی كردند. در نتیجه اصلاحطلبان نمیتوانند با حكومتی كه امام خمینی به وجود آورده است مرزبندی داشته باشند. برخی اختلافها در درون خانواده طبیعی است كه نباید به آن به چشم خروج از حاكمیت نگریست.
• روزنامه آرمان امروز، شماره 2805، 29 تیر 1394