میدان سیاسی ایران از حساسیت دراماتیکی برخوردار است. از سویی، میراث اقتصادی و از سوی دیگر، میراث بینالمللی بهجای مانده از دولتهای نهم و دهم سبب شده است که دولت حسن روحانی با بحرانهای مضاعفی روبهرو شود؛ بحرانهایی که ابعاد ملی و بینالمللی دارد. بهواقع ابعاد میراث دولت پیشین آنچنان سایهای بر ایران و دولت روحانی افکنده است که سالها زمان لازم است تا کژیهای آن میراث از ایران زدوده شود. احمدینژاد با سیاست داخلی و خارجی ایران کاری کرده است که خواسته یا ناخواسته او به پدیدهای ماندگار در تاریخ ایران تبدیل شده و هر از چند گاهی زمزمه بازگشت وی به قدرت، نگرانی فزایندهای میان گروههای سیاسی برمیانگیزد. به نظر ما میراث بهجای مانده از دولت پیشین و تداوم موانع کارآمدی نهاد دولت در ایران سبب شد که روحانی اختلاف نظر در حل منازعات را به عرصه عمومی انعکاس دهد و از امکان برگزاری رفراندوم برای حل مهمترین مسائل اقتصادی و سیاسی سخن بگوید. آن میراث چه بود؟ منازعه بینالمللی بهعنوان مهمترین میراث خارجی دولتهای نهم و دهم، کشور را با تحریمها و انزوای بینالمللی روبهرو ساخت. سبب اصلی آن نیز فعالیت هستهای ایران و مواضع دولت پیشین در قبال جهان غرب بود. احمدینژاد با زبانی تهاجمی و تحریکی با جهان غرب سخن میگفت و مباحث روابط بینالملل را از تریبونهای عمومی برای تودهها طرح میکرد؛ مباحثی که باید در دانشگاهها و مراکز علمی و نهادهای کارشناسی، نظیر وزارت امور خارجه مورد بحث و بررسی قرار میگرفت، نه در جایگاههای سخنرانی در میان تودههای مردم. ماهها طول خواهد کشید تا دولت روحانی این روابط را ترمیم کند و زبان منطق و تعامل را جایگزین زبان تقابلگرایانه پیشین نماید. در عرصه داخلی، دولتهای نهم و دهم یکی از منازعه برانگیزترین دولتهای پس از انقلاب بودند. جابهجایی و تغییر بهیکباره مدیران و سیاستهای اقتصادی، تخریب و انحلال نهادهای قانونی و تخصصی نظیر شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار و سازمان مدیریت و برنامهریزی و ایجاد نهادهای موازی در سیاست خارجی و برنامهریزی در نهاد ریاست جمهوری و خط و نشان کشیدن برای مخالفان بعضاً خیالی در تریبونهای عمومی، میدان سیاسی ایران را روز به روز بحرانیتر میساخت. در چنین شرایطی، بسیاری از نخبگان فکری سکوت اختیار کردند و اصولگرایان رادیکال میداندار سیاست در ایران شدند. در این میدان سیاسی، شیخ حسن روحانی سکاندار دستگاه اجرایی شد و تلاش کرد تا عرصه خارجی و داخلی را از بحرانهای گذشته رهایی بخشد و امیدآفرین شرایطی جدید در کشور شود. اما با موانعی بزرگ نیز مواجه بود. در میدان سیاسی بینالملل، دولت روحانی دستاوردهای بزرگی داشته است و با اتخاذ سیاست گفتوگو و تنشزدایی تلاش میکند میان ایران و غرب همافزایی ایجاد کند. در شرایط بحرانی منطقه خاورمیانه، ایران در وضعیت باثبات و آرامی قرار دارد و در چنین موقعیتی، غرب از سیاست گفتوگو با ایران برای حصول به نتیجه استقبال میکند و ایران نیز در تلاش است از این فرصت برای همگرایی اقتصادی بهره ببرد. موانع داخلی همگرایی با جهان غرب، پارهای از گروههای سیاسی و دلواپسانی هستند که به لحاظ ایدئولوژیک رابطهای میان ایران و غرب متصور نیستند. دلواپسی بعضی از افراد و گروههای سیاسی سبب واگرایی نیروهای سیاسی قدرتمند داخلی شده و زمینه برای همگرایی پیشرفت مذاکرات کاهش مییابد. این مخالفتها دولت روحانی را در شرایط سختی قرار داده است. علاوه بر آن در عرصه داخلی نیز انتظارات فزایندهای از دولت "تدبیر و امید" وجود دارد. کنترل تورم و ایجاد رشد اقتصادی و اشتغال از مهمترین مطالبات ایرانیان از دولت است. اما دولت با کاهش قیمت نفت در بدترین شرایط ممکن قرار دارد و از قدرت لازم برای حل همه معضلات در زمانی کوتاه برخوردار نیست. بنابراین طرح همهپرسی از سوی روحانی راه حلی برای خروج از منازعهبرانگیزترین مسائل ایران در شرایطی است که نیروها و جناحهای سیاسی مخالف، از دلواپسی سخن میگویند و با وجود شکست در آخرین انتخابات، همچنان خود را نماینده اکثریت مردم میپندارند. روحانی با طرح همهپرسی تلاش میکند هم این مخالفتها را بیاثر سازد و هم شرایطی دموکراتیک برای پذیرش موضوعات چالشبرانگیز فراهم نماید. بهطور کلی، بیش از یک دهه از منازعه هستهای ایران با غرب میگذرد و دولت ایران در موقعیت تصمیمسازی بزرگی قرار گرفته و ناگزیر از انتخاب مسیری درست برای آینده ایران است. بهنظر میرسد دولت ایران طی چند ماه آینده این کار را خواهد کرد. اما آیا منازعات بینالمللی و داخلی پایان مییابد؟
• استاد دانشگاه •• ماهنامه صنعت و توسعه، شماره 81، بهمن 1393
حسن سلیمی: کسی منکر ضعفهای دو دولت گذشته نیست؛ اما واقعبینی و دیدن نکات زشت و زیبا، هنر یک فرد منصف و یک تحلیلگر خوب است. بهنظر میرسد که اگر عمر این دولت هشتاد سال هم باشد، طرفداران دولت، مشکلات را از دوره هشت ساله دولت احمدینژاد ناشی بدانند؛ غافل از اینکه گذشت زمان ثابت کننده بسیاری از مسائل است.
بله، جناب سلیمی؛ گذشت زمان ثابت کننده بسیاری از مسائل است... غارت اموال بیتالمال، دزدی از جیب مردم، اختلاسهای رنگارنگ، خیانت به اموال عمومی، تشدید رکود و تورم اقتصادی، عواقب سوء تزریق مالی بی حد و حساب به مسکن مهر و ... که هر روز عواقب و آثار آنها بیشتر نمایان میشود و تا 40 سال آینده اثرات منفی آنها بر اقتصاد ایران پابرجا خواهد ماند! آیا این فلاکت اقتصادی شایسته هورا کشیدن و تمجید است، که شما و همشهری حاج سلیم محلهای شما که با معاون اول مختلس دولت مهرورزی(!!!) و عدالت(!!!) رفاقت دیرینه داشته و الآن در لانهاش مخفی شده و لام تا کام سخنی نمیگوید، سنگ آن را بر سینه میزنید!؟ همو که همه جا در بوق میکرد: من مشاور معاون پارلمانی رئیس جمهور هستم و بعداً با جسارت به ساحت خانه ملت و کلام گهربار امام خمینی(ره)، جمله تاریخی ایشان درباره میزان رأی ملت است و مجلس در رأس امور است را زیر سئوال برد و چند روز بعد در مجلس هشتم مجبور به عذرخواهی شد!!! همو که زیاد حرف میزند و خودش هم نمیداند چه میگوید و فقط دهانش را باز میکند و حرفهای متناقض و صدتا یک غاز میگوید تا بگوید من هستم!!! حتماً این دوست شفیق همنظرتان را میشناسید! نه؟ مردم دارند گرفتاریهایی که از دوره محمود خان مغول به ارث رسیده است را میبینند و لمس میکنند و نیازی به توجیه و ماست مالی شما و دوست دهان گویایتان نیست! مطمئن باشید!
لاهیجی: عمل نکردن به وعده، یکی از مهمترین مصادیق دروغگویی است. این نوع دروغگویی از نوع فریبکاری است. کسانی که وعده میدادند با آمدن ما، تحریم برداشته خواهد شد، تورم از بین خواهد رفت، گرانی به تاریخ خواهد پیوست و مشکلات اقتصادی حل خواهد شد، کجا هستند؟ آنها که اینک عرصه عمل را بسیار دشوارتر از عرصه سخنوری در مناظرههای انتخاباتی یافتهاند، از وعدههای کوتاه مدت و صد روزه عدول نموده و با متهم کردن این و آن این بار وعدههای هشت ساله میدهند!
حسن سلیمی: سلام به شما دوست گرامی که اسمتون رو نمیدونم. شایسته است به چند نکته اشاره کنم:
۱- شما چطوری از فامیلی اینجانب به این درک رسیدید که من از دوستان آقای نماینده هستم؛ یعنی خیل عظیم افراد لاهیجی که پسوند نامشان سلیمی است، باید از دوستان آقای نماینده باشند؟!
۲- به فرض، من از دوستان ایشان باشم، در کجای نظر اینجانب طرفداری یا دوستی از ایشان مشاهده شد؟!
۳- نوع شغل و دور بودن اینجانب از شهرم، امکان و اجازه دوستی با هیچگونه شخص و گروه سیاسی را نمیدهد.
۴- در ابتدای نظرم، ضعفهای دو دولت قبل را انکار نکردم و فقط نویسنده محترم و همنظران ایشان را به دیدن خوب و بد اعمال افراد در کنار هم تشویق نمودم. بنابراین باز هم بر این نظر تأکید دارم که نباید افراد را صرفاً بهصورت سیاه یا سفید دید، چون هیچیک از ما دارای مقام عصمت نیستیم؛ لاجرم اعمال و رفتار ما ممکن است با درستی یا نادرستی توأم باشد.
۴- برای شما که طبیعتاً به اصول دموکراسی اعتقاد راسخ دارید و تنها راه نجات را پیروی کامل از این اصول میدانید، تاختن به شخصی که به درست یا غلط از طریق رأی اکثریت مردم، رئیس جمهور دموکراتیکترین کشور دنیا شده (اگر قبول ندارید، مثال نقض بزنید) با صفت مغول، بهدور از انصاف و توهین به هممیهنان محسوب نمیشود؟
۵- امیدوارم همه ما در نظرات و پاسخهای خود بر اعصاب خود مسلط باشیم تا بهعنوان یک منتقد منصف بهنظر برسیم، نه یک سخنگوی وابسته و صددرصد جهتدار!!!
۱- شما چطوری از فامیلی اینجانب به این درک رسیدید که من از دوستان آقای نماینده هستم؛ یعنی خیل عظیم افراد لاهیجی که پسوند نامشان سلیمی است، باید از دوستان آقای نماینده باشند؟!
۲- به فرض، من از دوستان ایشان باشم، در کجای نظر اینجانب طرفداری یا دوستی از ایشان مشاهده شد؟!
۳- نوع شغل و دور بودن اینجانب از شهرم، امکان و اجازه دوستی با هیچگونه شخص و گروه سیاسی را نمیدهد.
۴- در ابتدای نظرم، ضعفهای دو دولت قبل را انکار نکردم و فقط نویسنده محترم و همنظران ایشان را به دیدن خوب و بد اعمال افراد در کنار هم تشویق نمودم. بنابراین باز هم بر این نظر تأکید دارم که نباید افراد را صرفاً بهصورت سیاه یا سفید دید، چون هیچیک از ما دارای مقام عصمت نیستیم؛ لاجرم اعمال و رفتار ما ممکن است با درستی یا نادرستی توأم باشد.
۴- برای شما که طبیعتاً به اصول دموکراسی اعتقاد راسخ دارید و تنها راه نجات را پیروی کامل از این اصول میدانید، تاختن به شخصی که به درست یا غلط از طریق رأی اکثریت مردم، رئیس جمهور دموکراتیکترین کشور دنیا شده (اگر قبول ندارید، مثال نقض بزنید) با صفت مغول، بهدور از انصاف و توهین به هممیهنان محسوب نمیشود؟
۵- امیدوارم همه ما در نظرات و پاسخهای خود بر اعصاب خود مسلط باشیم تا بهعنوان یک منتقد منصف بهنظر برسیم، نه یک سخنگوی وابسته و صددرصد جهتدار!!!