این روزها عدهای هنوز مذاکرات به نتیجه نرسیده و منتج به عهدنامهای نشده، آن را با عهدنامه ترکمنچای مقایسه میکنند. این مدعیان یا از عهدنامه ترکمنچای و تبعات آن خبر ندارند و یا میپندارند که همه مردم ناداناند و از نتایج شوم آن عهدنامه و شرایط پیدایشش بیخبرند. ماجرا آن است که فتحعلی شاه در سال 1205 شمسی در آذربایجان مجلسی از بزرگان سیاسی، نظامی و مذهبی کشور ترتیب داد تا با آنان درباره قطع یا ادامه جنگ با روسها مشورت کند. عموماً معتقد به جنگ بودند، اما قائممقام فراهانی تقریباً بهتنهایی بهخاطر ضعف بنیه مالی و نظامی کشور در مقایسه با امکانات روسها با جنگ مخالف بود. از اینرو او را به طرفداری از روسها متهم کردند!!! جنگ درگرفت، تندروهای موافق جنگ که بر آتش جنگ دمیده بودند، عموماً فرسنگها دورتر از میادین جنگ با رمل و اسطرلاب و جادو به حمایت از جنگاوران پرداختند! و آنان که بهخاطر شرایط نامناسب کشور، مخالف جنگ بودند، در خط مقدم قرار گرفتند. پس از شکست افراطیون جنجالی، هریک به گوشهای خزیدند. تنظیم و امضای عهدنامه برعهده کسانی قرار گرفت که از ابتدا مخالف یا بیمیل به جنگ بودند. عهدنامه ترکمنچای بنا به بعضی روایات تاریخی توسط قائممقام فراهانی تنظیم و به امضای میرزا عبدالحسین خان شیرازی، آصف الدوله و عباس میرزا از سوی ایران و ژنرال پاسکوویچ از سوی روسها رسید و طی آن، باقیمانده مناطق قفقاز (ایروان و نخجوان) به روسها واگذار شد و حق کشتیرانی در دریای خزر هم از ایران سلب شد. در سایه بیمبالاتی افراطیون، این عهدنامه ننگین بیش از 90 سال سایه شوم خود را بر ایران گسترد. اما مدعیان افراطی امروزی بدانند که نتیجه مذاکرات هرچه باشد، قطعاً ترکمنچای دیگری در کار نخواهد بود، زیرا اکنون سایه رهبری فرزانه و ملتی هوشیار بر سر ایران اسلامی گسترده است. این رهبر با پیروان خود تسلیم خواستههای شیطانی و انحصارطلبانه مستکبران جهانی نخواهند شد. آنان که سرافرازان وزارت خارجه و دولت معزز دکتر روحانی را متهم به مسامحه و سازشکاری میکنند، همانند افراطیون دوران قاجار، آتش بیار معرکهای هستند که اگر به نیت و هدف خود برسند، ایران را نیز چون عراق و سوریه به ورطه ناامنی و بیثباتی و نزاع سوق میدهند. البته خام خیالی است که فکر کنیم قدرتهای جهانی به ثبات این نظام متعهد باشند؛ اما حرکت بهسوی تنش و تنازع با آنان نیز به منافع و امنیت کشور آسیب خواهد رساند. پس تعامل منطقی در راستای مصلحت و عزت نظام، عاقلانهتر از شعارهای هیجانی و بی پایه و اساس است. اما سخن ما خصوصاً با نمایندگان محترم و معزز که بهحق از ذخائر این کشورند آن است که شما عزیزان قریب به اتفاق در انتخابات خرداد سال 1392 همگام و همرأی مردم نبودید. مهم هم نیست؛ حق قانونی و مدنی شماست که همچون سایر آحاد ملت به آن که اصلح میدانستید، رأی دهید. اما وقتی رئیس جمهور انتخاب شد، انتظار مردم هم فرق میکند. آنان از نمایندگان خود انتظار دارند که صریح و شفاف خواستههای آنان را در قالب دولت جدید دنبال نمایند. اما آنچه در یک سال اخیر گذشت، بیانگر آن است که بهجز اندکی از نمایندگان محترم گیلان، بقیه هنوز پیام مردم را بهدرستی نگرفتهاند و با سکوت یا تأیید مواضع افراطیون، خواستههای مردم را نادیده میگیرند. ابتدا لازم است که از نمایندگان بزرگواری که در مراحل مختلف تا کنون از دولت منتخب مردم حمایت کردهاند، سپاسگزاری شود، اما متأسفانه عدهای از این عزیزان نیز از سوی مردم متهماند که از قدرت تقنینی و نظارتی خود برای مهار دولت سرکش و قانونگریز گذشته استفاده نکردند، ولی حرکت دولت جدید را در عرض یک سال با دهها سئوال، کارت زرد و قرمز(!) تهدید به استیضاح و حتی استیضاح سالمترین و صادقترین نخبگان کشور، کند کردهاند. البته سئوال حق نمایندگان است، اما چرا درخصوص نحوه هزینهکرد 800 میلیارد دلار درآمد دولت قبل سئوال نکردند؟ چرا درخصوص بورسیههای غیرقانونی سئوال نکردند؟ چرا در مورد نرخ بالای تورم و بیکاری سئوال نکردند؟ چرا درباره رشد اقتصادی منفی 6.8 سئوال نکردند؟ چرا از دولتی که مدعی بود سالانه هزار کیلومتر راه آهن احداث میکند، سئوال نکردند که به چه علت حدود 200 کیلومتر راه آهن قزوین ـ رشت ـ انزلی بعد ازیک دهه به پایان نمیرسد؟ چرا از دولت قبل سئوال نکردند که در استان به اصطلاح کشاورزی گیلان به چه دلیل دو پروژه سدسازی پلرود و شفارود کند و آرام پیش میروند؟ چرا درخصوص وامهای آنچنانی به دولتمردان قبلی سئوال نکردند؟ چرا وقتی برخلاف نظر صریح حضرت امام، عنوان شد که مجلس در رأس امور نیست، کسی سئوال نکرد؟ چرا وقتی تحریمهای ظالمانه در سایه سیاستهای سادهلوحانه دولت قبل تصویب میشد، کسی سئوال نمیکرد، تا امروز افراطیون صرفاً لغو تحریمها را شرط پیروزی دیپلماتهای دانشمند ما قلمداد نکنند! چرا و چرا و چرا... به هر حال سال آینده سال برگزاری انتخابات مجلس است. مردم و جریانات سیاسی میخواهند بدانند دیدگاه نمایندگان عزیزشان چیست؟ چرا عدهای از آنان در انتظاری فراقانونی، حتی در انتخاب سادهترین مدیران دولتی در شهرستانها اصرار به هماهنگی دستگاههای اجرایی با خود دارند، اما خود در انتخاب بالاترین سطح مدیران، یعنی وزرا با دولت فخیمه همکاری نمیکنند و رفتاری بیسابقه با دولت را درپیش گرفتهاند؟ آیا نمایندگان محترم قادر به همکاری با دولت جدید هستند؟ آیا خود را قادر به پاسخگویی به خواستههای مردم میدانند؟ نظرشان درخصوص سئوالات و استیضاحهای زنجیرهای چیست؟ در مورد دکتر فرهادی ـ وزیر پیشنهادی جدید وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری ـ صراحتاً چه نظری دارند؟ درخصوص مذاکرات هستهای چه فکری میکنند؟ آیا آنان نیز چون افراطیون، پیشاپیش هر عهدنامهای را معادل ترکمنچای میدانند؟ آیا این خط تندروها را توهین به ملت استکبارستیز و رهبری هوشمند و فرزانه نظام تلقی نمیکنند؟ مردم و جریانات سیاسی منتظر پاسخ صریح و صادقانه نمایندگان شایسته خود هستند و مهمتر از آن، تاریخ این کشور بهعنوان آخرین قاضی قبل از محکمه الهی به نظاره ایستاده است که آیا نمایندگانشان پا در جای پای قائممقام فراهانیها خواهند گذاشت یا میرزا آغاسیها؟ رویه امیرکبیرها را درپیش خواهند گرفت یا میرزا آقا خان نوریها را؟ دوستان عزیز و ارجمند! ما خیرخواهانه میگوییم که اگر علاقهمند به استفاده مجدد از تجارب خود در جایگاه کنونی هستید، به افکار عمومی بیشتر توجه کرده و به آن احترام بگذارید.
عابدينى: هواشناسى سياسى!!! علمى که اين روزها نقل بازار برخى از از خودراضى و مغرور و به ظاهر اصولگرا شده... ملاک اصلي راهشان، باد است و مهارت عجيبى در اين زمينه دارند! مهم، اصل باد نيست، بلکه سمت و سوي آن است!!! همه با هم منتظر ميمانيم تا سال آتى و همراهى ايشان با باد موافق!!!!!