پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۷۴۹۶
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۹

مهم‌ترين مشكل كشور چيست؟

دکتر محمود سریع‌القلم
به سه مورد زیر، توجه فرمایید:
1- كشورهای عربی حوزه خلیج فارس حدود 2 تریلیون دلار صندوق ذخیره ارزی (خارج از بودجه جاری خود) دارند كه در سال چند صد میلیارد دلار از طریق سرمایه‌گذاری در غرب و آسیا، برای این كشورها و نسل‌های آتی آن‌ها سود حاصل می‌كند.
2- منطقه Silicon Valley كه مهم‌ترین منطقه فنآوری جهان در شمال كالیفرنیاست، با جمعیتی معادل 6.828.617 نفر در ماه جاری، درآمد سرانه 63.288 دلار كه جزء بالاترین در جهان است را رقم زد.
3- چینی‌ها اخیراً موشك زمین به دریای 1100 كیلومتری (DF-21D) با هزینه 11 میلیون دلار را با موفقیت آزمایش كردند.
معانی صریح و تلویحی این تحولات عظیم در سطح همسایه‌های ما و در مقیاس جهانی چیست؟ همه كشورها به فكر توسعه و افزایش توان‌مندی هستند؛ حتی قطر با جمعیت 250 هزار نفری، معادل یك محله تهران. اعراب جنوب خلیج فارس به‌تدریج درحال خرید روزافزون سهام شركت‌های نفتی بزرگ جهان هستند و اگر ما در آینده بخواهیم به‌منظور دستیابی به فنآوری نفت و گاز، با شركت‌های بزرگ جهان همكاری كنیم، چه‌‌بسا با دستور كار سیاسی همسایگان سهامدار خود نیز روبه‌رو شویم.
آیا می‌توان عنصر فنآوری و تكنیك را از فرآیند تولید ثروت و قدرت نادیده گرفت؟ چینی‌ها به دو دلیل وارد عرصه جهانی شده‌اند: اول، فروش كالا و خدمات و دسترسی به پول و ثروت و دوم، همكاری‌های مربوط به دستیابی فنآوری. از قدیم روس‌ها و چینی‌ها علاقه وافری به منطقه
Silicon Valley داشته‌اند، به‌طوری كه آمریكا، این منطقه را از مناطق كلیدی امنیت ملی خود تلقی می‌كند.
آیا می‌توان به‌جز افزایش توان‌مندی‌های اقتصادی، تولیدی، مالی و فنآوری، هدف دیگری برای یك كشور در این منظومه موجود جهانی تصور كرد؟ هر هدف سیاسی و هر افق فرهنگی كه یك كشور برای خود درنظر بگیرد، تابع تولید امكانات و ثروت است. وقتی روزنامه‌ها و رسانه‌ها را مطالعه می‌كنیم، هر فردی، هر نهادی و هر جمعیتی، اشكالات كشور را از زاویه دید و منافع خود می‌بیند:‌ یكی می‌گوید مهمترین مشكل، آلودگی هوای تهران است. دیگری اظهار می‌دارد، بالا بودن تعداد سارقان و معتادان مسأله اصلی ماست. باز دیگری تصور می‌كند كه مسأله اصلی ما ایرانیان، تحولات عراق است. آن طرف‌تر، مطرح می‌شود که هدف اصلی زندگی ما ایرانیان، تغییر جهت و ماهیت نظام بین‌المللی است. همین‌طور مسائل دیگر: فساد، رانت‌خواری، فرسوده بودن ناوگان هوایی، بروكراسی ناكارآمد، جاده‌های ناامن، بنزین ناسالم، لبنیات آلوده، بحران کمبود آب، تعداد پرونده‌های قضایی، نبود امكانات برای عامه مردم برای رسیدگی به بهداشت دندان، رسانه‌های ضعیف و عمدتاً تبلیغاتی و ... .
آیا با وجود صدها مؤسسه تحقیقاتی و هزاران محقق در كشور، تا به حال "درخت مسائل و مشكلات كشور" را ترسیم كرده‌ایم؟ آیا نباید تقدم و تأخر مشكلات را طراحی كنیم؟ اگر افزایش توان‌مندی را به‌عنوان كلیدی‌ترین هدف كشور بپذیریم، مشكلات و موانع تحقق چنین هدف كانونی كدام است؟ امروز چینی‌ها در بازارهای مالی آمریکا حضوری فعال دارند. امروز تحولات سیاسی خاورمیانه به سمتی می‌رود كه سرنوشت جریان‌ها و كشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه و حتی پاكستان و افغانستان با امكانات مالی كشورهای عربی خلیج فارس تعیین خواهد شد. قدرت و تأثیرگذاری وزارت خزانه‌داری آمریكا امروز با وزارت دفاع آن كشور هم‌طرازی می‌كند. در تحولات اخیر مربوط به اوكراین، ظرفیت‌های فكری و سیاسی خانم مرکل ـ صدراعظم آلمان ـ نه‌تنها 6200 شرکت آلمانی، بلکه مجموعه اتحادیه اروپا را در رابطه با تحریم‌های روسیه، اقناع كرد. در جهان امروز، اقناع سیاسی و اقناع فرهنگی، به پشتوانه قدرت اقتصادی نیاز دارد.
در كشور ما، تعداد همایش‌ها بسیار فراوان است. معمولاً مسئولان در دو ـ سه ساعت اول حضور دارند. همایش‌ها بعضاً دو روز و حتی سه روز برگزار می‌شوند. اگر به‌‌خاطر بیاوریم که در اواخر دهه 60 و اوایل 70، تنها یك فصلنامه تخصصی در متون سیاسی و اقتصادی در كشور وجود داشت، اما امروز نزدیك به سیصد فصلنامه در این موضوعات در كشور تولید و منتشر می‌شود. علی‌رغم رشد كمی در این‌گونه ادبیات و متون، آیا ما هرم علت و معلولی مشكلات كشور را توانسته‌ایم طراحی كنیم؟
مشكل 1 و 2 و 3 كشور كدام‌اند؟ طبعاً نمی‌توان گفت كشور 245 مشكل دارد، زیرا كه مجموعه مشكلات در یك شبكه علت و معلولی معنا پیدا می‌كنند. نمی‌توان در هر سخنرانی، مشكل یك كشور را تغییر داد و یا به تناسب مخاطبان، اولویت‌های جامعه را تنظیم نمود. منطقی نخواهد بود كه بعضی معلول‌ها را مشكلات اصلی بدانیم و یا 20 اولویت مساوی داشته باشیم. كشورداری و حكمرانی مطلوب به یك نظام فهم دقیق مسائل، علت‌ها و معلول‌ها، هرم مشكلات و طراحی درخت اولویت‌ها نیاز دارد. اتاق فكر بررسی ماتریس مسائل كشور كجاست؟ بخشی دیدن مسائل كشور، غرق شدن در حل و فصل مسائل یك سازمان و نادیده‌ گرفتن كل سیستم اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی ـ خارجی، ما را همچنان مشغول بحث‌های بدیهی، كلی با حواشی فراوان كرده و خواهد كرد. اگر با نگاه سیستمی و منظومه‌وار به كل مسائل ایران ننگریم، نمی‌توانیم مشكلات 1 و 2 و 3 كشور را تشخیص دهیم.
اگر مجموعه مشكلات كشور را یكجا ببینیم، به‌نظر می‌رسد كانون ماهوی این مسائل در ناكارآمدی است. از خراب‌ شدن آسفالت یك هفته پس از تكمیل گرفته تا تأخیر پروازها، از نرخ دو رقمی تورم گرفته تا اول بودن ایران در فرار مغزها، از كشته شدن 22 هزار نفر در جاده‌ها گرفته تا وضعیت دریاچه ارومیه و سایر تالاب‌ها و رودخانه‌ها، از رتبه بسیار پایین فضای كسب و كار در ایران گرفته تا بیكاری 65 درصد از زنان تحصیل‌كرده، از سقوط مكرر هواپیماها گرفته تا تعداد محدود روزهای هوای پاک در شهرها. مجدداً تكرار می‌كنم: اتاق فكر بررسی ماتریس مسائل كشور كجاست؟ آیا ما در مدیریت كشور به تئوری سیستم‌ها قائل هستیم؟ هرچند تمامی خلقت، تابع تئوری سیستم‌هاست.
بر اساس همین منطق، اگر ریشه مشكلات را در ناكارآمدی بدانیم كه صدها مصداق می‌توانیم برای آن مطرح كنیم، پس باید بپرسیم علت‌العلل ناكارآمدی ایران در كدام عنصر و عامل قابل جست‌وجو است؟ علمی و منطقی است كه در اتاق فكر كانونی كشور، پاسخ‌های متعددی به این سئوال داده شود. طی 26 سال گذشته، به یك پاسخ در رابطه با این سئوال، پایبندی علمی و استدلالی داشته‌ام: علت‌العلل ناكارآمدی در ایران، فقدان ارتباطات بین‌المللی است.
- اگر ما در حد تركیه با جهان ارتباط داشتیم، تخصص را گرامی می‌داشتیم و به یك نفر، بیش از ده حكم اجرایی نمی‌دادیم؛
- اگر ارتباطات جدی بین‌المللی داشتیم، سریع آلودگی هوای تهران، ایمنی جاده‌ها، ترافیك شهری، نظام اداری و ده‌ها مورد را مجبور می‌شدیم حل و فصل كنیم؛
- اگر ارتباطات وسیع بین‌المللی داشتیم، نمی‌توانستیم نرخ دو رقمی تورم را برای دهه‌ها حفظ كنیم؛
- اگر بین‌المللی بودیم، در دانشگاه‌های ما، از اساتید کره‌ای و ژاپنی گرفته تا محققان مصری و برزیلی حضور پیدا می‌كردند، تدریس می‌كردند، آموزش می‌دادند و می‌آموختند و افراد دانشگاهی در داخل کشور، خود را محك می‌زدند؛
- اگر بین‌المللی بودیم، قبول نمی‌كردیم درصد قابل توجهی از مردم ایران از اتومبیل پراید استفاده كنند؛
- اگر بین‌المللی عمل می‌كردیم، روبه‌روی شاخص ارزی ایران در صرافی‌های خارجی، معادل‌های بسیار ضعیف را نمی‌دیدیم؛
منظور از بین‌المللی‌ شدن چیست؟ سه اصل است:‌ رقابت، كیفیت و استاندارد. تصور نكنید كه مقصود تعامل صرفاً با غرب است. یكی از بهترین مصادیق برای فهم بین‌المللی‌ شدن، كشور كره جنوبی است. هم پیشرفت خارق‌العاده‌ای كرده‌اند و بدون منابع طبیعی نزدیك به یك تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی دارند. هم زبان و فرهنگ و ادبیات خود را حفظ كرده‌اند و هم می‌توانند با سیستمی رقابتی و جهانی كه به‌پا كرده‌اند، همسایه شمالی خود را تهدید اقتصادی كنند. كره شمالی نگران باز شدن است، چون تضادهای درونی آن برملا می‌شود و نظمی كه ایجاد كرده‌اند را متزلزل می‌كند.
آیا من و شما می‌توانیم سه نفر از مقامات كره جنوبی را نام ببریم؟ احتمالاً خیر؛ چون كره جنوبی سیستم است و نه فرد. اما همین كه در جهان گفته می‌شد ونزوئلا یا لیبی، همه می‌دانستند نام كدام افراد را باید مطرح كنند. اول شرط توسعه‌یافتگی این است كه همه بپذیرند سیستم‌سازی مبنای تحول است و افراد صرفاً سیستم را مدیریت می‌كنند. مبانی پیشرفت و فرآیندهای تحول كیفی در حد عمومی و سهل‌الوصول شده‌اند و مصادیق آن در آسیا و آمریكای لاتین پیدا می‌شود كه می‌شود آن‌ها را در گوگل جست‌وجو كرد و نیازی به این‌همه جلسه، همایش، سخنرانی، میزگرد، صدها سایت و جدول‌های نافرجام نیست. به‌نظر می‌رسد از اوایل سلطنت ناصرالدین شاه تا كنون در كشور ما بحث می‌شود كه پیشرفت خوب است یا بد.
اعتقاد به كشور و آینده كشور و آینده مردم ایران باعث خواهد شد تا از مباحث نظری عبور كرده و به راهبردها و سیاست‌های جهان‌شمول و محك‌خورده جهانی روی‌ آوریم و مانع از بروز بحران‌های جدید شویم. اگر این‌گونه تصمیم‌گیری‌ها و چرخش‌ها صورت نپذیرد، متأسفانه با قواعد علمی می‌توان نتیجه گرفت ایران با یك فرآیند افول پایدار روبه‌رو خواهد شد. مسأله ما ناكارآمدی است و راه‌ حل آن، بین‌المللی‌ شدن است. سیستم، ترتب، تخصص، كیفیت، رقابت و استاندارد منحصراً در سایه روابط گسترده بین‌المللی قابل تحقق است. ملتی كه ثروت دارد، می‌تواند فرهنگ و ارزش‌های خود را نیز حفظ كند. ملتی كه ثروت دارد، می‌تواند استقلال و حاكمیت سیاسی خود را حفظ كند و حكومتی كه تولید ثروت را برای عامه مردم خود تسهیل می‌كند، به مهم‌ترین منبع مشروعیت‌یابی سیاسی نیز دسترسی پیدا می‌كند.
در برابر هرآن‌چه گفته شد، اما یك نقطه باقی ماند. در كشور ما بیش از صدها سایت و تنها در شهر تهران 37 روزنامه به اطلاع‌رسانی، تحلیل و تبلیغ مشغول‌اند. در این آشفته بازار خبر و تحلیل و تبلیغ، فهم دقیق، علمی، سیستماتیك و منصفانه مسائل ایران كار سهلی نیست. در بسیاری از مواقع، مزاج، تعصب، احساس، حسادت، كینه‌توزی، تحریف، بزرگ‌نمایی، سیاه‌نمایی در خبر و تحلیل و تبلیغ و ترویج همه در هم مطرح می‌شوند. تمییز صواب از ناصواب بسیار مشكل است. تمییز تواضع از تزویر که بعضاً با هم آمیخته می‌شوند، کار هرکسی نیست. بدون تردید هستند روزنامه‌ها و سایت‌هایی كه دغدغه كشور و مردم ایران را دارند و به جامعه معیار و آگاهی می‌دهند. در عین حال، خلاء تحلیل علمی، بی‌طرف، سیستم‌وار و آینده‌نگرانه مشاهده می‌شود.
در متدلوژی علوم انسانی، كارآمدترین و دقیق‌ترین روش فهم یك پدیده، مقایسه آن با پدیده‌های مشابه است. شاید برای دستیابی به یك تحلیل علمی، سیستماتیك، واقع‌بینانه و منصفانه از مسائل كشور، مقایسه آن با شاخص‌های كشورهایی مانند تركیه، امارات، كره جنوبی، سنگاپور، مالزی و اندونزی، مناسب‌ترین روش باشد.

• عضو هیأت علمی و استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
www.sariolghalam.com
شهروند لاهیجانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۳
0
0
شهروند لاهیجانی: متأسفانه وابستگی بیش از اندازه کشورمان به منابع نفتی باعث شده که ارزش علم و دانش کاهش پیدا کند و تا زمانی که دلار نفتی داریم، نیازی به علم و مردم نداریم و هر نیازی را خریداری می‌کنیم و فقط مصرف‌کننده باقی می‌مانیم. با نگاهی به بودجه‌های تحقیقاتی دانشگاه‌های آمریکا و اروپا به وضوح می‌توان یافت که مشکل از کجاست؟ با تشکر؛ مقاله بسیار خوبی بود.
همشهری لاهیجان
|
Finland
|
۲۱:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
0
0
همشهری لاهیجان: مقاله بسیار خوبی بود. ای کاش همه ما دلسوزانه و صادقانه برای توسعه کشور گام برداریم. نکته دوم، عدم وابستگی کشورمان، بی‌توجهی کمتر به دلسوزان و آنانی که صادقانه و بی‌منت کار می‌کنند و وابستگی به رانت‌خواران و بهاء دادن به پرونده‌هایی که با قانون آشنا نمی‌باشند.
نظرات بینندگان