عرصه موسیقی طی سالهای اخیر شاهد ظهور و بالندگی هنرمندانی از خطه شمال ایران بوده است که در سطح کشوری و حتی بینالمللی عرض اندام کردند و زیبایی و طربناکی موسیقی آن دیار را در معرض دید و شنید قرار دادند. 12 سال پیش بسیار بودند هموطنانی که به شوق شنیدن آواز حزنآلود و جادویی فریدون پوررضا در تیتراژ سریال "پس از باران" هفتهای را به انتظار ساعت پخش این سریال سپری میکردند؛ حتی اگر معنای کلماتش را درنمییافتند. اما از این حزن پرجذبه که بگذریم، شاید شادمانگی و سرزندگی پنهان در روح موسیقی گیلان است که علاوه بر انگیزش اقبال عامه مردم، پژوهندگان موسیقی نواحی ایران را به کندوکاو در فولکلور این استان تشویق کرد؛ پژوهشگرانی که عاشقانه برای ثبت و ضبط آوازهای محلی از زبان راویان کهنسال حتی تا دل دورافتادهترین کوهستانهای گیلان سفر کردند و به گردآوری این گنجهای فراموش شده همت گماردند. ناصر وحدتی ـ خواننده گیلانی ـ خود یکی از همین پژوهندگان است که پس از سالها تلاش در ثبت و ضبط آوازهای فولکلور خطه گیلان، کوشید با بازخوانی این آثار، به کالبد متروک آوازهای گمشده در دهلیزهای زمان جانی دوباره ببخشد. او کار خوانندگی را با گروه "شمشال" آغاز کرد و تا کنون 3 آلبوم به نامهای "زرنگیس"، "شورم نقش" و "دامون" تقدیم بازار موسیقی کرده است. وی همچنین نویسندهای چیرهدست است و تا امروز چندین داستان و رمان به نامهای "خوندشت"، "داستان یک زندگی"، "روی خوش زندگی" و "من ریحان هستم" به قلم وی منتشر شده است. کتاب "زندگی و موسیقی" که اثر پژوهشی درباره موسیقی گیلان است، از دیگر آثار منتشر شده وحدتی است. برگزاری کنسرت ناصر وحدتی در تالار وحدت در روزهای 28 و 29 مرداد فرصت مناسبی بهدستمان داد تا گفتوگویی با این خواننده و پژوهشگر موسیقی محلی گیلکی داشته باشیم.
• عاطفه بزرگنیا
• سال گذشته در گفتوگویی که باهم داشتیم، اعلام کردید بهزودی علاوه بر ترانههای فولکلور، قصد دارید از بعضی ترانهسرایان معاصر در کارهایتان استفاده کنید. آیا در کنسرت 28 و 29 مرداد این موضوع عملی شده است؟ ترانههایی از 3 ترانهسرا شامل محمد امینی (م. راما)، جهانگیر سرتیپپور و میرنقیبی که همگی از ترانهسرایان 60 سال پیش گیلان بودند، انتخاب کردم. ترانههای سرتیپپور و میرنقیبی را آقای احمد عاشورپور ـ خواننده بزرگ گیلانی ـ در گذشته اجرا کرده است. این ترانهها انتخاب شدند و کارها شروع شده و قرار است در استودیو ضبط شوند تا بهصورت یک آلبوم در دسترس علاقهمندان قرار بگیرد.
• پس این آلبوم بازخوانی برخی ترانههای عاشورپور خواهد بود؟ غیر از اشعار محمد امینی، بقیه ترانهها که متعلق به دو شاعر دیگر است، بازخوانی خواهد بود و ما در اسکلت ترانهها دست نبردیم. فقط تغییراتی در سازبندی خواهیم داشت.
• بنابراین این آلبوم چهارمین آلبوم شما در حوزه موسیقی محلی گیلان خواهد بود. احتمالاً این آلبوم شماره 5 ما میشود. آلبوم چهارم ما یک آلبوم تصویری به نام "رعنا" خواهد بود، که شامل همین اجرای تالار وحدت است.
• چه قطعات جدیدی از ترانههای فولکلور را در این کنسرت از گروه گیل و آمارد خواهیم شنید؟ امسال هم طبق روال کنسرتهای پیشین تقریباً نیمی از کار شامل قطعات جدید خواهد بود که شامل آهنگهای بلند بالا، نرگس بانو، لیلی، زرنگیس (ورژن جدید)، کورد لاکو، زن خنه هنر بداره و آپلا می تی است. برخی از آهنگهای پرطرفدار قدیمیتر مثل "آها بوگو" و "رعنا" هم در این برنامه اجرا خواهد شد.
• در کنسرت پیش رو نحوه ارکستربندی به چه صورت خواهد بود؟ در این کنسرت برای اولین بار ساز نیلبک گیلان را داریم که آقای مصطفی منجزی آن را مینوازند. بقیه اعضای ارکستر هم عبارتاند از مهیار غضنفری (کمانچه)، سعید پورمحمد (تار)، نیما برزگر (تار) و بنیامین چارهجو و آرش نیکخواه هم نوازنده سازهای کوبهای هستند. همخوانها هم خانمها مهتاب حقیقی، فاطمه یونسی، اکرم فغانزاده و رؤیا نوری ضیابری هستند.
• پیشتر اعلام کرده بودید که بهزودی کتابی از شما در حوزه پژوهش موسیقی فولکلور منتشر میشود که بنا بر گفته خودتان، میتواند مرجع بسیار ارزشمندی برای پژوهشگران و علاقهمندان حوزه موسیقی نواحی باشد. آیا این کتاب به مرحله انتشار رسیده است؟ این کتاب "آواها و نغمههای موسیقی فولکلور گیلان" نام دارد که بیش از 80 ترانه فولکلور را به زبان گیلکی همراه با ترجمه فارسی و آوانگاری (فونتیک) و نت ترانه در خود جای داده است. این کتاب قرار است همراه با سی دی صوتی ترانهها که با صدای خودم و بدون همراهی ساز ضبط شده، به همت انتشارات حوزه هنری گیلان منتشر شود. اردیبهشت امسال هم آخرین اصلاحات را روی آن انجام دادم و در حال حاضر این کتاب در نوبت انتشار قرار دارد. همچنین کتابی دارم به نام "دوبیتیهای عامیانه مردم گیلان" که شامل فولکلورهای گیلکی دیلمانی متعلق به حوزه سیاهکل و اشکور و رودسر و رامسر و املش است که این کتاب هم قرار است توسط انتشارات حوزه هنری گیلان منتشر شود.
• جناب آقای وحدتی! پس از سالها فعالیت در عرصه پژوهش موسیقی فولکلور گیلان، چه عاملی شما را به سمت خوانندگی سوق داد؟ کودکی من در یکی از روستاهای سیاهکل به نام لیش سپری شد و نخستین بار از طریق مادر و مادربزرگم بود که با دادههای فرهنگی گیلان و آوازهای محلی آشنا شدم. آن زمان درک درستی برای ثبت و ضبط این شنیدهها وجود نداشت و من فقط آنها را به حافظه میسپردم. از اوایل دهه 50 بود که با یک ضبط صوت ساده، کار ضبط کردن موسیقی فولکلور را شروع کردم. 15 سال به این طریق کار کردم تا اینکه در سال 1375 یکی از دوستانم به نام قباد رضایی که از نوازندگان بزرگ گیلانی است، مرا به حسین حمیدی ـ پژوهشگر موسیقی نواحی ـ معرفی کرد. حمیدی از غمخواران موسیقی نواحی بود که بهطور جدی در زمینه جمعآوری فولکلور فعالیت میکرد. همان وقت بود که با همکاری یکدیگر گروه "شمشال" را به خوانندگی خودم تشکیل دادیم و در سال 1380 سه شب متوالی در کاخ نیاوران کنسرت اجرا کردیم. این پیشنهاد حمیدی بود که من بخوانم و خوشبختانه نتیجهبخش بود.
• چرا موسیقی کار گیلان به زنان اختصاص دارد؟ کار نشاء در گیلان به همت زنان روستایی انجام میشود؛ برخلاف مازندران که مردان و زنان در کنار هم به نشاء میروند. در فصل نشاء، زنان گیلانی در شالیزارها بهصورت دستهجمعی آوازهایی میخواندند که موسیقی کار را شکل داد؛ به همین سبب است که موسیقی کار با نام زنان پیوند خورده است.
• جنابعالی در برخی از گفتوگوهایتان به این نکته اشاره کردید که به همراه گروهتان پایهگذار ژانر جدیدی در موسیقی گیلان هستید. گواه شما بر این مدعا چیست؟ مهمترین گواه من این است که من آواز فولکلور را دقیقاً مثل همان پیرزنی میخوانم که آن قطعه را با صدای او ضبط کردم. چون من قطعه موسیقی را از یک روستایی یاد گرفتم؛ زمانی به دل خواهد نشست که مثل خود او اجرایش کنم. دومین تفاوت عمده کار ما با سایر کارهای رایج در زمینه موسیقی محلی، بهکار نبردن سازهای غربی در اجراهایمان است. این روزها در بسیاری از کارهای موسیقی محلی گیلان از سازهای پیانو، ویولن و ارگ استفاده میشود، اما ما نقاره را روی سن آوردیم؛ سازی که بیش از 30 سال است در اجراها دیده نشده است.