پس از انتخابات ۲۴ خرداد 13۹۲ انتظار همگان این است که با محوریت شعار "تدبیر و امید" و رویکرد اعتدالگرایی، با پایان دادن به افراط و تفریطها، تمامیتخواهیها، باندبازیها و اقسام قانونگریزیها و انحرافات، فصل نوینی در مسیر رشد و توسعه کشور آغاز شود؛ اما از شواهد و قرائن چنین برمیآید که در استان گیلان چندان بوی خیری استشمام نمیشود و تغییر مؤثر و مثبتی در بهبود وضعیت سیاسی استان رخ نداده است. بدیهی است که تحقق انتظارات و مطالبات مردمی و ایجاد فضای مشارکت و فعالیت سیاسی که یکی از زمینههای رشد و توسعه استان و کشور است، منوط به مدیریت مدبرانه و اندیشمندانه سیاسی، بهویژه در عالیترین مرجع سیاسی استان، یعنی استانداری و بالتبع معاونت سیاسی آن است؛ اما با بررسی و ارزیابی عملکرد این نهاد در همین چند ماهه اخیر، بهنظر میرسد که چندان توفیق و کامیابی در تحقق شعارها و تدابیر راهبردی دولت اعتدالگرا در استان تحقق نیافته است، بلکه متأسفانه با عنایت به رویهها و رویکردها و سلیقههای کنونی در معاونت سیاسی استان، این نگرانی جدی برای مردم، بهویژه فعالان سیاسی و مدیران استان وجود دارد که وضعیت گذشته همچنان تداوم یافته و اعتماد عمومی نسبت به دولت اعتدال در بدنه جامعه از دست برود و یأس و سرخوردگی جایگزین امید و اعتماد شود. برای اثبات این ادعا میتوان استدلال و شواهدی را در اینباره ارائه کرد: الف) تردیدی نیست که اکثر مدیران، از جمله استاندار محترم و معاون محترم سیاسی ایشان با حسن نیت و احساس مسئولیت، گام در مسیر این خدمتگزاری دشوار گذاردهاند؛ اما سخن در این است که در مدیریت، سلامت نفس و حسن نیت و حتی اعتقاد و مانند آن بهتنهایی کافی نیست، بلکه اساس یک مدیریت موفق، تدبیر و تأمل و اجرا بر اساس خردورزی و هوشمندی است. متأسفانه معاونت سیاسی استانداری، مهتمرین اقدام و رویکرد خود را چونان معاونتهای پیشین، جابهجایی مدیران و تغییرات و عزل و نصبها قرار داده است و از سوی دیگر، برخی از مدیران و اهالی سیاست و رسانه هم در چند ماه گذشته، چنان با آب و تاب و وسواس به این مسأله پرداختهاند که گویا این قضیه ام المسائل همه امور و کلید گشایش مشکلات است! اما معاونت محترم سیاسی، امنیتی و اجتماعی استان و اهالی سیاست باید بدانند که: ۱- هر جابهجایی به معنای تغییر نیست. ۲- هر تغییری الزاماً به معنای بهبود وضعیت نیست. با بررسی سخنان و عملکرد معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری گیلان در چند ماهه اخیر که عمدتاً ناظر بر تغییرات و جابهجاییها و در نهایت برخی مصاحبهها و سخنرانیهای ناکارآمد و نهچندان رهگشا بوده، فقدان تدبیر و برنامهریزی و عدم نگرش توسعهمحور و خردورزانه مشهود و ملموس است که میتوان در ابعاد مختلف به تحلیل و نقد آن پرداخت. این درحالی است که یکی از دو محور اساسی دولت اعتدال، "تدبیر" است که امید به هرگونه توسعه و رشد بر مبنای آن شکل میگیرد. ب) جناب آقای محمد احمدیپور، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری گیلان در سخنانی فرمودهاند: "کارکنان و مدیران از سرمایههای استان هستند و برای استفاده مناسب از تجربه و تخصص آنها جابهجاییها انجام میشود."(!) اکنون میتوان از جناب ایشان پرسید که مدیران جدید بر اساس کدام عملکرد و سوابق مثبت یا توانمندیهای سیاسی و فکری انتخاب یا جابهجا شدهاند؟ تجربه و تخصصی که مبنای انتخابهای حضرتعالی بوده، بر اساس کدام سوابق مثبت یا رضایتمندی مردم شکل گرفته و اساساً چرا این تجربیات و توانمندیها نتوانسته در گذشته منجر به بهبود وضعیت و توسعه سیاسی استان شود؟! ایشان در بخش دیگری فرمودهاند: "تغییرات مدیران گیلان، تنها برنامه سیاسی نیست؛ استفاده بهینه از امکانات موجود از اهداف جابهجایی مدیران است."(!) باید از ایشان پرسید بر اساس کدام شواهد و قرائن، تغییرات و جابهجاییهایی که توسط ایشان صورت گرفته، "بهینه" و یا "بهترین گزینشها" بوده است؟ آیا همه امکانات و استعدادهای استان همین است که انتخاب یا بهکار گرفته شدهاند؟ یا اینکه بسیاری همچون گذشته، بنا به دلایل متعدد، همچنان مورد بیتوجهی و بیمهری قرار گرفتهاند؟ جناب احمدیپور! آیا در این تغییرات، رویکرد یا برنامه سیاسی هم دخیل بوده است و مدیران منتخب از جهت سیاسی منتسب به جریان اعتدال بوده و دارای سوابق مثبت سیاسی و مدیریتی هستند؟ آیا نظرات و انتقادات مردم استان با گزینشهای شما موافقت دارد؟ در موضع دیگری فرمودهاند: "مدیران باید به برنامههای دولت اعتقاد داشته باشند." میتوان از ایشان پرسید که آیا همه مدیران منتخب شما از معتقدان به رویکرد سیاسی دولت اعتدال هستند، یا برخی از آنان از گذشته تا کنون دل در گروِ جریانهای دیگری دارند؟ ج) جناب احمدیپور با تأکید بر ساماندهی و رسیدگی به وضعیت احزاب و گروههای سیاسی و نقش مهم اداره کل سیاسی استانداری در آن گفتند: "ساماندهی احزاب و گروهها بهعهده معاونان سیاسی است." اینک از جناب ایشان میپرسم که آیا در انتخاب مدیران سیاسی استان به نظرات و دیدگاههای احزاب و گروههای سیاسی توجهی شده است و رایزنی و هماندیشی لازم صورت گرفته است؟ آیا در رویدادهای سیاسی آینده، از جمله انتخابات، شاهد همراهی، همدلی و مشارکت سیاسی همگان با مدیران سیاسی خواهیم بود؟ آیا مدیران منتخب حضرتعالی میتوانند با برگزیدن مشی اعتدال، به بهبود و اصلاح وضعیت سیاسی استان کمک کنند؟ اگر غیر از این بوده، معاونان سیاسی با کدام پشتوانه و اعتماد میخواهند به ساماندهی احزاب و گروهها بپردازند؟ به عبارت دیگر، آیا سازمان و تشکیلات قدرتمند و مقبولی ایجاد کردهاید که برنامهها و اهداف سیاسی آن معاونت را به مقصد و سامان برساند؟ آیا اساساً سایر نهادها، سازمانها، جریانها، رسانهها و گروههای صنفی و اجتماعی، از جمله صدا و سیمای استان، با مدیریت سیاسی استانداری همسو و همداستان هستند یا خیر؟ لازم به ذکر است که صدا و سیمای استان تا کنون در این زمینه کارنامه مثبت و قابل قبولی نداشته است. د) تغییرات و جابهجاییها و عزل و نصبها از اقدامات مقدماتی و اولیه یک مدیر است. بهبود وضعیت و نشانههای رشد و توسعه زمانی آشکار میشود که استراتژیها و برنامهریزیهای خرد و کلان در یک حوزه سیاسی یا اجرایی، با تدبیر و عقلانیت و جدیت در حوزه فکر و عمل بهبار بنشیند. غیر از اخبار داغ و پرحاشیه تغییرات و جابهجاییها، تا کنون برنامه جامع و کاربردی و سیاستگذاری توسعهمحوری از سوی معاونت سیاسی استان ارائه نشده است و گویا قرار است که امور بر همان روال پیشین تداوم یابد! در این وضعیت برخی از سخنان و دیدگاههای معاونت سیاسی استان بر نگرانیها و ابهامات میافزاید. مثلاً در شرایطی که فرصت آزمون و خطا وجود ندارد و کشور در شرایط ویژهای قرار گرفته و "مدیریت جهادی" تنها راه برونرفت از این وضعیت ترسیم شده است، معاونت سیاسی استان سخنان عجیبی بیان میکنند که محل پرسش و تأمل جدی است! به این عبارات ایشان توجه کنید: "دوره انتقال قدرت خیلی سخت است(!)... در بحث تئوری بسیار عقب هستیم، چون بیشتر عملگرا هستیم(!)... تعریف خاصی از اعتدال نشده است(!) اگر تعریف درستی از اعتدال داشته باشیم، میتوان در جذب نیروی انسانی هم خوب عمل کرد(!)... برای برونرفت از این وضعیت باید نیروهای تشکیلاتی آموزش دیده داشته باشیم... ."(!) با اذعان به اهمیت مسأله نظریهپردازی یا تئوریپردازی در حوزه علوم سیاسی، آنچه در شرایط کنونی از یک مدیر سیاسی انتظار میرود این است که بر مبنای قانون اساسی، مبانی و اصول نظام جمهوری اسلامی، قوانین و دستورالعملهای مصوب و ابلاغی مجلس و دولت، اسناد بالادستی از جمله سند چشمانداز و برنامههای توسعه کشور و نیز شرح وظایف ابلاغی مربوطه، به اجرای تمام و کمال مأموریتها و وظایف خود اهتمام ورزد و تئوریپردازی و قانونگذاری را به مراجع آن وا گذارد. بخش عمدهای از مصائب و مشکلاتی که کشور در سالهای اخیر با آن مواجه بوده، ناشی از قانونگریزیها، افراط و تفریطها، خودسریها و اقسام بیاخلاقیها و انحرافات بوده است، نه فقدان قانون و تئوری و دستورالعمل! از سوی دیگر، باید از ایشان پرسید که آیا تا کنون در دولتهای پیشین و دولت کنونی، از همه استعدادها و ظرفیتهای انسانی استان استفاده شده است که اینک حضرتعالی بهدنبال نیروهای تشکیلاتی آموزشدیده هستید؟! آیا اصولاً میدانید که در حال حاضر استان گیلان دارای چه تعداد از نخبگان و تحصیلکردگان سیاسی و نیروهای فعال انقلابی و سیاسی است؟ جناب احمدیپور! اگر حضرتعالی ـ بهعنوان یک مدیر سیاسی ـ تا کنون به تعریف خاصی از اعتدال نرسیدهاید، چگونه میخواهید امور سیاسی استان را در فضای اعتدال و در پاسخ به انتظارات رأیدهندگان به رویکرد اعتدال سامان دهید؟! البته میدانیم که جریان اعتدالگرایی بدنه اجتماعی دارد، اما سازمان و تشکیلات گسترده یا مقبولی ندارد و این مهم از وظایف مدیریت سیاسی کشور، استانداریها و معاونتهای سیاسی هر استان است. جناب احمدیپور! از شما انتظار میرود که بهجای پرداختن به مباحث ناسودمند و بیان عباراتی پر از باید و نباید و رویکردهای ایدهآلیستی، با درک درست از وضعیت سیاسی استان و روزهای حساس و مهم پیش رو، با تدبیر و امید و نگاهی به محور برنامهریزی و توسعه، بهدنبال رفع موانع و بهبود وضعیت در حوزه سیاسی، امنیتی و اجتماعی باشید. هـ) معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری در سخنانی دیگر فرمودهاند: "مدیران شهرستانی تنها نباید منتظر اعلام نظر از مرکز و استان باشند و از مسئولان استانی و کشوری کمک بگیرند... مدیران باید برنامه توسعه شهرستانی را در چارچوب برنامه پنج ساله بررسی کرده و برنامهریزی داشته باشند." همچنین در سخنان دیگری، با بیان اینکه "خط قرمز ما در استانداری مانع ایجاد کردن برای سرمایهگذار است"، افزودند: "راهی جز حمایت از سرمایهگذار برای رفع مشکلات اجتماعی و اشتغال نداریم."(!؟) جناب معاون! شنیدن چنین سخنانی از شما ـ آنهم در جایگاه معاونت سیاسی استانداری ـ تعجببرانگیز است! اینگونه نگرش آشفته و نابسامان ـ آنهم در شرایطی که به گفته خودتان تعاریف و برنامههای منسجم و نیز سازمان مناسبی وجود ندارد ـ آیا منجر به نوعی سردرگمی و نابهنجاری نخواهد شد؟ چگونه میخواهید با چنین وضعیتی، مدیریت متمرکز و هدفمندی را جهت تحقق اهداف دولت اعتدال در استان محقق سازید؟! جناب احمدیپور! فرضاً اگر سرمایهگذاری در حوزههای اقتصادی یا اجتماعی صورت نگیرد، یا تمایلی برای این کار از سوی سرمایهگذار وجود نداشته باشد، آنگاه حضرتعالی چه تدبیری خواهید اندیشید؟ آیا اقتصاد مقاومتی یا مدیریت جهادی با چنین دیدگاههای شکستخورده، نظیر مشی دولت تکنوکراتها و کارگزاران سازندگی محقق خواهد شد؟ مراقب باشید! زیرا گاهی برخی از سخنان شتابزده و نسنجیده، تبعات نامطلوبی درپی خواهد داشت! مهمترین و شاید ارزشمندترین کار یک مدیر سیاسی این است که همه برنامهها و عملکرد او منجر به اجتماعی کردن "سیاست" و "سیاستورزی" شود. یعنی سیاست را از انحصار گروهها و نهادهای خاص بهدر آورده و آن را از طریق نهادهای آموزشی، تبلیغاتی، رسانهای، اصناف، انجمنها، شوراها و مانند آن به درون جامعه ببرد و شهروندان را به فعالان سیاسی مبدل ساخته و بالاترین مشارکتهای سیاسی را خلق کند. جناب احمدیپور! انتخابات ۲۴ خرداد 13۹۲ حامل پیامهای مهم و روشنی بود. آینده پیش رو محمل رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی چون انتخابات مجلس و مشارکت مردم در عرصههای مختلف سیاسی خواهد بود. مطمئناً هیچکس تمایلی به تداوم وضعیت پیشین، چون اقسام روزمرهگیهای اداری، بروکراسی فرساینده، سخنرانیها و مصاحبههای پیدرپی و همایشها و جلسات بیحاصل ندارد. همه ما در معرض آزمونهای مهم و جدیدی هستیم. دیگر مجالی برای اقسام فرصتسوزیها و تجربههای تکراری و آزمون و خطاها نیست. رویکرد و مشی مدیریتی شما ـ چنانکه از سخنان و عملکردتان برمیآید ـ چندان با ضرورتها و مطالبات و انتظارات کنونی جامعه امیدوار ما همخوانی ندارد. از شما و سایر مدیران استان انتظار میرود که این نقد دلسوزانه و مشفقانه را روی برتابید و با پاسخگویی شفاف و صادقانه به پرسشهای این نوشتار و درک درست و واقعگرایانه از وضعیت موجود و رویکردی مدبرانه، به بهبود وضعیت و رفع ابهامات و نگرانیها و گام برداشتن در مسیر رشد و توسعه استان و کشور اهتمام ورزید. به امید آن روز.