بهنظر جا دارد مصرف بالای چای در کشورمان را هم به رکوردشکنی ایرانیان در مصرف اقلامی چون نمک، نوشابه و ... در جهان بیافزاییم تا به یاری این آمار و ارقام بزرگ که ناگفته مانده، ضرر بزرگی را که از قبل این اتفاق نصیبمان میشود، دریابیم.
به گزارش "لاهیگ" به نقل از "تابناک"، هرچه فرهنگ مصرف چای در کشورمان، ریشه در گذشتههای دور داشته و نوشیدن چای همواره، یکی از مؤلفههای شاخص جامعه ایرانی در ذهن جهانیان نقش بسته، شواهد حکایت از آن دارند که این فرهنگ نیازمند بازبینی سریع است؛ زیرا مدتهاست حکم یکی از نقاط ضعف کشورمان را یافته و در سایه سانسور مسئولان و بیاطلاعی ما، همچنان روند آن تداوم دارد.
مشکل از آنجا شکل گرفته که طی بیتوجهیها به صنعت چای کشور در سالهای گذشته، حجم بزرگی از زمینهای زیر کشت این محصول تغییر کاربری یافته و یا رها شده است که این کاهش، سهم بهسزایی در تشدید عقبافتادگی تولید این محصول در کشور نسبت به نیاز به چای در بازار داشته است.
بدین ترتیب آنگونه که آمار و ارقام نشان میدهند، درحالی که ایران تنها ۱ درصد از جمعیت کل جهان را داراست، ۴ تا 4.5 درصد مصرف چای جهان را از آن خود میکند؛ آماری که رتبه ایران را در بین کشورهای تولیدکننده چای در جهان، چیزی بهتر از رتبه دهم نشان نمیدهد که در قیاس با رتبه چهارم ایران در مصرف این محصول، نیاز به واردات چای را فریاد میکند.
با تکیه بر این آمار میتوان بهسادگی دریافت که فاصله عمیق میان ۱۰۵ هزار تن مصرف سالانه چای خشک با ۲۵ تا ۳۰ هزار تن تولید این محصول در کشورمان، بهترین فرصت را در اختیار واردکنندگان این محصول میگذارد تا اینقدر بی مرز و اندازه در این زمینه بتازند که حتی سهم اندک تولید داخلی را هم تحت تأثیر قرار داده و جای کشاورز و کارخانهدار ایرانی را در بازاری تا این اندازه پرسود، تنگ کنند.
وقتی به مشکلاتی که گریبان صنعت چای کشور را گرفته، سطح توقع بالا رفته مصرفکنندگان ایرانی، حمایت نکردن مسئولان از این صنعت، شامل رها کردن نظارت در واردات این محصول، اعمال نکردن نرخ تورم در نرخ خرید تضمینی برگ سبز چای، خالی کردن پشت سرمایهگذاران و شاغلان در این عرصه که منجر به جا ماندن ایشان در بازار ارتقاء فنآوریهای مرتبط شده و عواملی از این دست را بیافزاییم، عجیب نیست که بشنویم حمایت بیسابقه دولت حسن روحانی از این صنعت هم نتوانسته تغییر شگرفی ایجاد کند.
منظور از حمایت بیسابقه، افزایش دو برابری نرخ خرید تضمینی برگ سبز چای از چایکاران است که هم توانسته اوضاع مالی این قشر را تکان دهد، هم زمینهساز پرداخت بدهیهای کارخانههای چای به ایشان شده، هم کارخانهها و دیگر شاغلان در این عرصه را به نان و نوایی رسانده، ولی نمیتواند مشکلات عمده این بخش را مرتفع نماید.
هیأت تحقیق و تفحص مجلس در نخستین گام، بررسی وضعیت بدهی کارخانههای تولیدکننده چای خشک به بانکها و کشاورزان، عملکرد ضعیف این کارخانهها در توزیع چای خشک به تمام نقاط کشور، تولید و فروش چای ایرانی، خرید تضمینی چای از کشاورزان و فرمول قیمتگذاری چای، جلوگیری از حوالههای بیرویه واردات چای خارجی و همچنین کاهش سطح زیر کشت چای به میزان هفت تا هشت هزار هکتار را در دستور کار خود قرار داده، اما اینکه نتایج این بررسیها چه شده، موضوعی است که تا این لحظه اعلام نشده است.
اینجاست که از یکسو برخی منتظرند نتیجه تحقیق و تفحصی که مجلسیان مهر سال 13۹۲ با ۱۲۲ رأی موافق، ۱۲ رأی مخالف و ۱۱ ممتنع از ۲۰۴ نماینده حاضر به تصویب رساندند آشکار شود تا دریابند کدامیک از محورهای مطرح در این طرح بهعنوان گره اساسی صنعت چای کشور شناخته خواهد شد و رفع و رجوع مشکلات آن در دستور کار مسئولان قرار خواهد گرفت و بعضی دیگر حتی به نتیجه این تحقیق و تفحص هم برای رفع مشکلات امیدی ندارند.
بدین ترتیب کمک بزرگ دولت تنها حکم مسکنی را یافته که اگر سالهای بعد تجویز آن ادامه نیافته و وارد فاز حل مشکلات اساسی چون افزایش سطح زیر کشت این محصول نشود، نخواهد توانست نیاز کشورمان به واردات این محصول را مرتفع کرده و در نتیجه احتمال آن میرود که بهمانند سالهای گذشته، لابیهای واردکنندگان چای بتوانند وضعیتی را که در سالهای اخیر به این صنعت داخلی تحمیل کرده بودند، احیاء کنند.
این درحالی است که آمارها حکایت از افزایش تقاضای چای در کشورمان را دارد که اگر با افزایش تولید همراه نشود، پیشبینی چربش بیشتر زور واردکنندگان به تولیدکنندگان چای دور از ذهن نخواهد بود و میتوان توقع داشت که شکست تولیدکنندگان در این مصاف قریبالوقوع، بهمراتب سختتر از دفعات گذشته بوده و جبران آن دشوارتر از همیشه شود؛ مگر اینکه با ابزارهای دیگر، به جنگ واردات چای برویم.
کافی است، کمی در این نکته دقیق شویم که در اثر مصرف بسیار چای در ایران، چه سودی عاید کشورمان شده و چه سود بزرگی به جیب واردکنندگان و تولیدکنندگان خارجی این محصول سرازیر میشود، تا دریابیم در سایه تبلیغات فراوان انواع چایها در رسانه ملی و مشوقهایی مانند جایزههای نفیس که میتوانند مصرف این محصول را افزایش دهند، در نهایت امر در ابعاد ملی سود خواهیم کرد یا زیان خواهیم دید؟
با این رویکرد، نهتنها باید پرهیزهایی داشته باشیم، بلکه لازم بهنظر میرسد که در زمینه فرهنگ مصرف چای، آموزشهای مهمی را در دستور کار قرار داده و به گونهای برنامهریزی کنیم که کاهش مصرف چای بهنوعی نقش جبرانکننده کمبود تولید در این زمینه را عهدهدار شود؛ دستکم تا زمانی که بتوانیم تولید این محصول را به حجم چند سال گذشته رسانده و لطمات وارده به صنعت چای در سالهای گذشته را تا حدودی جبران کنیم.