بوی گل صد انجمن بیپرده بود اما چه سود التفات رنگ ما را در پس دیوار داشت (بیدل دهلوی) آزاد اندیشی یكی از حاجات و غایات امروز جامعه ما، خاصه در حوزه و دانشگاه است كه تأكیدات مكرر رهبری را نیز هر از چند گاهی با خود همراه داشته است، تا آنجا كه ایشان در ابلاغ سیاستهای كلی برنامه پنجم توسعه در چارچوب سند چشمانداز بیست ساله، آن را در زمره سرفصلهای فرهنگی قرار داده و با عنوان "تحول و ارتقاء علوم انسانی"، با تقویت جایگاه و منزلت این علوم، جذب افراد مستعد و با انگیزه اصلاح و بازنگری در متون و برنامهها و روشهای آموزشی، ارتقاء كمی و كیفی مراكز و فعالیتهای پژوهشی و ترویج نظریهپردازی، نقد و آزاد اندیشی مطرح ساختهاند. اما معالوصف و متأسفانه بهرغم اهميت مضاعف این برنامه و مضافاً شكوائیههای پیاپی رهبر انقلاب در عدم اجرای این مهم، این راهبرد وارد چرخه اجرایی و سیاستگزاری نشده است و حتی به زبانی كمی تفضیلیتر، ما سالهاست كه شاهد كاریكاتوری از این مسأله هستیم و بس. در واقع در اغلب دانشگاههای كشور، خاصه در دانشگاهی كه نگارنده در آن اشتغال دارم، با تحریف و وارونهسازی كرسیهای آزاد اندیشی، ما شاهد سخنرانیهای بیرمق و فاقد رویكرد مناظره هستیم؛ سخنرانیهایی كه خارج از دلالت و بیمخاطب همچنان با صرف هزینههای نسبتاً كلان صورت میگیرد. متأسفانه امروز كلمات بهقدری مورد سوء استفاده قرار میگیرند كه تداعی معانی نادرست، معانی واقعی هر كلمه را لوث نموده است! راستی چرا اینگونه میشود؟! و چرا به دستورات اساسی نظام (آنهم در حوزه فرهنگ و اندیشه) وقعی نهاده نمیشود؟ پرواضح است كه كرسیهای آزاد اندیشی تنها در فضای باز و دموكراتیك شكل و سامان مییابد و با فهمهای دگماتیك و نگاههای آمرانه و درهای بسته نمیتوان به این مقصود نائل گردید. بیتردید هماكنون نحوه اجرای این تصمیم ادنی تناسبی با اغراض و غایات آن ندارد. محیطهای علمی را نمیتوان با نظرات پاستوریزه اداره كرد! به هر حال همین است كه بینی اوضاع! اما چرا چنین میرود؟ درحالی كه پویایی و پالایی جامعه در گرو تعاطی اندیشه است و به تعبیر رهبر انقلاب، "آزاد اندیشی در جامعه ما یك شعار مظلوم است. تا گفته میشود آزاد اندیشی، عدهای فوری خیال میكنند كه بناست همه بنیانهای اصیل درهم شكسته شود و آنها چون به آن بنیانها دلبستهاند، میترسند"، چه میشود كرد؟ زهی پندار باطل كز خیال و وهم میزاید! جوامع با انسداد و استبداد آراء منجمد شده، رو به قهقرا میرود. در كرسیهای آزاد اندیشی هدف ما بررسی مجموعه محاسن و معایب یك مكتب، نظریه یا اثر علمی است كه البته این مهم با شرایط خاص خود اجرا میشود. لذا اعمال هرگونه بروكراتیزاسیون و تشكیل دیوانسالاریهای مختلف، آن را از درون تهی مینماید. در این مقطع از زمان (كه جامعه ما ادوار پرمخاطرهای از تضارب و تضاد اندیشه را پشت سر نهاده است)، باید به دانشگاهها و حوزهها اعتماد نمود و با مراعات پرنسیبهای علمی و اخلاق گفتوگو، شرایط تحقق كرسیهای آزاد اندیشی را تمهید نمود. دكتر علی شریعتی در كتاب "نیایش" خود گفته است: "خدایا! این كلام مقدس را كه به روسو الهام كردهای، هرگز از یاد من مبر كه: من دشمن تو و عقاید تو هستم، اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا كنم."