سهم مردم دیلمان از کارخانه سیمان بهظاهر گیلان سبز
ابوطالب قاسمی وسمهجانی
از زمانی که زمزمه تأسیس کارخانه سیمان در منطقه دیلمان بر سر زبانها افتاد، بهدلیل اینکه صنعت سیمان، صنعتی آلودهساز بوده و در یک منطقه از نظر زیستمحیطی حساس مکانیابی شد، دغدغهها و نگرانیهای بسیاری را پدید آورد و مقاومتهایی در بین مردم بومی منطقه و دلسوزان طبیعت بهراه انداخت. از یکسو، مسئولان شهرستانی و استانی از اینکه مجوز تأسیس این کارخانه را در دوره صدارت و ریاست خود ارائه نمودهاند، بدان میبالیدند و از سوی دیگر، کارشناسان و دلسوزان، اقدامات پیش رو که موجب آسیبهای غیرقابل جبران به محیط اجتماعی، اقتصادی و زیستی منطقه میشود را به مسئولان و از طریق رسانهها به مقامات عالی کشوری گوشزد میکردند. اما مسئولین راه خود را رفتند و منتقدان خسته از اعتراض و درگیر با مسائل روزمره زندگی، سکوت پیشه کردند، تا اینکه، در یک حرکت محیرالعقول، "گیلان سبز" به ابتدای نام کارخانه اضافه شد تا اینگونه استدلال شود که با خرید تجهیزات و فیلترهای مجهز از آلمان، از هرگونه آلودگی و تخریب محیطی جلوگیری بهعمل خواهد آمد.
ایام گذشت و پس از اخذ تمام مجوزها و خرید اراضی به انحاء مختلف ـ که خود جای نگارش دیگری دارد ـ ساخت سازههای کارخانه با ظرفیت تولید روزانه 3500 تن آغاز شد. همزمان زلزلهخیزی مکان کارخانه، تأمین آب مورد نیاز، آلودگی خاک و بحث تردد وسایل نقلیه سنگین برای توزیع سیمان تولید شده، از مباحث داغ در منطقه بود. مسئولان با شعار اشتغالزایی بالا برای مردم محلی، در تسریع کار کارخانه پیگیریهای جدی داشتند. بالاخره با همه حرف و حدیثهای موجود، در سال 1392 این کارخانه به بهرهبرداری رسید و تولید سیمان آغاز شد. اما هنوز چند روزی از تولید و عرضه سیمان نگذشته بود که مشکلات آن زودتر از پیشبینیهای انجام شده، بروز نمود. مزاحمت خودروهای حمل سیمان و خطرات جانی ناشی از آن، برداشت بیملاحظه مواد اولیه از معادن منطقه که تخریب منظر و چشماندازها را موجب شده است، آلودگی شدید هوا و خاک، گرانی کالاها و خدمات در منطقه، تخریب بالای 80 درصدی جاده عبوری محلی، استرس و نگرانی از حیات و آینده مردم، همگی بخشی از آسیبهای مشهود و ملموس در منطقه است. شاید نتوان کسی را در منطقه پیدا کرد که به فردای دیلمان خوشبین باشد. کارخانه که ساخته شد تا به توسعه دیلمان کمک نماید، خود به عامل نابودیاش تبدیل شده است.
فهماندن این نکته به مسئولان دشوار است که اول باید مردمی در در دیلمان بتوانند زندگی کنند تا به پیشرفت آن کمک نمود و برای دستیابی به توسعه برنامهریزی کرد. دیلمانی که بهدلیل سبقه تاریخی و فرهنگ بومی و محلی و اقلیم مطلوب برای توسعه گردشگری بر سر زبانها افتاده و بهصورت یک طفل نوپا درحال رشد و بالندگی بود، با سم سیمان درحال نابود شدن است و دیگر کسی برای دیدار از منطقه رغبتی ندارد. در این بین افرادی که از عمق فاجعه رخداده شده آگاهی ندارند، اگر بخواهند عازم منطقه شوند، علاوه بر خطر تصادف، آسیبهای جدی جانی و مالی در کمینشان است. حال چند سئوال از مدیران و مسئولان وقت که این هدیه اجباری را به مردم دیلمان تقدیم کردند: 1- مکانیابی کارخانه تا چه حد با استانداردها و شاخصهایی مانند راه دسترسی، نزدیکی به بازار توزیع، وجود منابع آب در منطقه و ... انطباق داشته است؟ 2- ملاحظات زیستمحیطی در منطقه با نگاه اینکه دیلمان در یک حوزه کوهستانی با حساسیت زیستمحیطی قرار دارد، چه اندازه درنظر گرفته شده است؟ 3- زندگی مردم منطقه و روستاهای دیلمان در زمان مکانیابی کارخانه تا چه اندازه برای مسئولان مهم بوده است؟ 4- اولویت، توسعه منطقه بوده است، یا سود سرشار سرمایهگذاران و صاحبان کارخانه؟ 5- میزان نظارت بر فعال بودن فیلترهای جلوگیری کننده از آلودگیها تا چه اندازه میباشد؟ 6- آیا در زمان موافقت و صدور مجوز به این نکته فکر میکردند که روزی زندگی مردم تحتالشعاع اثرات کارخانه یک سرمایهگذار غیربومی قرار گیرد که تنها و تنها به سود بیشتر خود فکر میکند، ولاغیر؟ 7- سهم مردم منطقه از سرمایهگذاری صورتگرفته و بهرهبرداری از منابع منطقه که متعلق به آنها و اجدادشان است، چقدر میباشد؟ 8- آیا مجوز دهندگان، اصلاً کارخانه سیمان را میشناختند و یا قبلاً جایی دیده بودند؟! و هزاران سئوال دیگر که ترجیح میدهم خوانندگان این متن بدان بیافزایند. آری، این است سهم ما مردم دیلمان از کارخانه "سیمان" بهظاهر "گیلان سبز".
لاهیجانی: از نماینده محترمی که یکی از مدالهایی که دائماً روی بیلبورد مدالهایشان چسب میزنند، همین مدال اخذ مجوز و ساخت کارخانه سیمان یاد شده است، خواهش میکنم حالا هم پاسخگو باشند... بسم الله!
ناظر: در ادبیات غنی ما، ضربالمثلهایی به میراث مانده که هریک بهتنهایی دریایی حرف ناگفته در درون خود نهفته دارند. یکی از این ضربالمثلها بیتی است که معنی آن ناظر به این نکته است که بسیاری از جملات نوشتاری و گفتاری حاصل به تنگ آمدن قافیه است که ناچار گوینده را به "درفشانی" میکشاند. القصه... پاسخ نماینده محترم حامی و باعث و بانی احداث کارخانه کذایی سیمان در قلب منطقه بکر و از دید زیستمحیطی "ذخیرهگاه استراتژیک" دیلمان، از جمله همین "درفشانیها" بهنظر میرسد. ایشان در جواب مردم معترض به عملکرد مخرب و ویرانگر و غیرقابل جبران کارخانه سیمان بر زیست بوم و جاده تخریب شده سیاهکل به دیلمان ظاهراً استدلال مینمایند که اصلاً کارخانه سیمان با این دید ساخته شده که بهدنبال ساخت آن، مسئولان مجبور به احداث جاده چهار بانده سیاهکل ـ دیلمان شوند!!! البته در منطق صنعتی تربیت یافته در نزد خودروسازانی که راه افزایش کیفیت خوروهای بیکیفیت و افتضاح داخلی را در افزایش هر روزه تیراژ تولید آن میدانند، اینگونه نگاه و توجیه چندان عجیب نیست! از آنجا که قطعاً چون ایشان درحال حاضر نماینده شهر در مجلس هستند، نظرات کارشناسیشان مبتنی بر علم و کار کارشناسی و با نگاه بر اصول ابتدایی و اولیه توسعه پایدار بوده و اصلاً غیرممکن است که اینگونه نباشد ـ هرچند که ظاهر آن در نگاه عوام کاملاً خلاف این اصول باشد ـ با بهرهگیری از دریای خروشان نظرات کاربردی و نظریههای مدیریتی ایشان، و با الهام گرفتن از راهبرد درخشان ایشان در احداث کارخانه سیمان در "دیلمان" برای حل مشکلات فراوان این منطقه، چند راهکار اجرایی دیگر جهت حل مشکلات بزرگ موجود در چند نقطه دیگر کشور عزیزمان پیشنهاد میگردد:
1- احداث کارخانههای بزرگ کشتیسازی ـ در حد اقیانوس پیما ـ در کنار دریاچه اورمیه و نیز در مرکز شهر اصفهان مجاور سی و سه پل تا بدینوسیله پس از احداث کارخانه کشتیسازی و ساخت کشتی، دولت مجبور به تأمین هزینه لازم جهت آوردن آب به دریاچه اورمیه و زاینده رود شود.
2- استخدام چند نفر شکارچی بینالمللی درجه یک جهت شکار سریع پلنگها و یوز پلنگهای باقیمانده در کشور تا بدینوسیله دولت مجبور به تخصیص بودجه و امکانات لازم جهت حفظ نسل پلنگ ایرانی شود.
3- ساخت منطقه قطب تولید باتری، اسید سولفوریک، گچ و آهک ایران در جنگل گلستان و جنگل ناهارخوران جهت مجبور کردن دولت به تخصیص بودجههای ضربتی جهت نجات این عرصههای جنگلی.
4- به کلیه شهروندان و روستاییان عزیز که کوچههای محل سکونت و جادههای روستاییشان دارای چاله چوله است، توصیه میشود با حداکثر سرعت و با استفاده از تمام امکانات موجود، مانند کامیونهای سنگین با وزن خارج از توان جاده و کمپرسور و بیل و کلنگ و ... نسبت به تخریب کامل جاده اقدام تا مسئولان مجبور به احداث یک جاده جدید شیک شوند.
خداییاش حیف است که یک دریای مواج نظریه بهدرستی بهرهبرداری نشود. بجنبید دوستان!
اسماعيل: بهنظر ميرسه نگارنده فراموش كرده كه ما يك كشور جهان سومي هستيم؛ اول كار را انجام ميدهيم، سپس فكر ميكنيم... حالا كه خوشبختانه فكر هم نميكنند. مگر 10 يا 15 هزار نفر سكنه بخش عددي هستند كه بايد برايشان غصه خورد؟؟؟!!!
براي پاسخگويي همين بس كه جاده را ببيني كه چقدر از پرتگاههاي آن عريض شده، چقدر از آن درحال ساخت است، چقدر آدم مشغول كار و مشمول درآمد شدهاند كه سالها از عدم صنعت رنج بردهاند، و مهاجرت افرادي به شهر آنها، در نتيجه رونق گرفتن اين منطقه، اينهم از همان حرفهاست، مثل تصويب قطار تهران به رشت و گرفتن مجوز بندر انزلي براي منطقه آزاد تجاري با تلاشهاي بيشائبه نديمي. آن موقع ميگفتند آخر چرا بايد به بندر انزلي كمك كرد؟ حالا ماشينهای منطقه آزاد را در لاهيجان ميبينيد با يك سوم قيمت تهران، مواد ارزاني كه به لاهيجان ميرسد از نعمت بندر آزاد و البته وقتي قطار هم راه بيفتد، از نعمات باربري و توريست آن كه به روسيه متصل خواهد شد، بهرهمند ميگردد و البته قدردانان و دانايان يادشان نميرود چه كسي تلاش كرد و خون دل خورد؟ اما بعضي "فرقه غر" خواهند گفت اينكه كاري نيست!؟ يا نديمي نبود؟! يا خوب كه چي!؟ يا ... پيشرفت مرحلهاي است كه جز نادانان در مقابل آن نميايستند. (انيشتین)
جوابیه: استاد! پیشرفت مرحلهای است که منابع طبیعی و محیط زیست ظرفیتهای منطقهای و آسایش مردم تأمین شود. بله، احداث کارخانه و گسترش صنایع قطعاً به توسعه کشور کمک خواهد کرد، ولی بنگر با چه هزینهای تحقق مییابد استاد؟؟؟ تفکرات تکنوکراتی مثل ... جز به تحقق منافع سرمایهداران و دلالانی که با ولع بسیار به بلعیدن منابع ملی و مردمی اقدام میکنند، نمیانجامد. اشتغال مردم منطقه با چه هزینهای تحقق میباید؟ در ضمن چند درصد افراد تحصیلکرده و اهل فن دیلمان در کارخانه سیمان دیلمان مشغول شدهاند؟ کدام پرتگاه عریض شده؟؟؟ لطفاً یک بار از اسپیلی به سمت پیرکوه حرکت کن، ببین چه کوهزایی و چالهزایی با تردد ماشینهای سنگین ایجاد شده است؟ در تمام دنیا کارخانههای آلوده، مانند سیمان در کشورهای جهان سوم مکانیابی شده است. استاد! استاد! استاد! اگر مانند من فرزند دیلمان بودی، عنوان فرقه "غر" را نمیآوردی و با من همسو و همصدا گریه میکردی...
لازم است به این نکته توجه شود که در مدت کوتاهی، گرد و غبار کارخانه تمام زمینهای اطراف را خواهد پوشاند و آن را لم یزرع خواهد نمود و مردم مجبور خواهند شد محل سکونت خود را ترک نمایند.
ناظر: دوست عزیزی که با نقل جمله انیشتین و نوع نگاهش، روشن است که برایش "دیلمان" معنی خاصی را به همراه ندارد، باید یکی یکطوری بهش بفهماند که چندین سال قبل از انیشتین، استادان توسعه و پیشرفت علمی را ـ یا بهتر است برای درک بهتر شما بگویم چیزی را ـ پایهگذاری کردهاند به نام "آمایش سرزمین" که هدف از آن این بوده که به عدهای بفهمانند که "چی" باید "کجا" ساخته شود تا ضمن درست ایفا کردن نقش اقتصادی یا اجتماعی یا هر کارکرد مجرد مربوط به خود در تضاد با اصول کلی "توسعه پایدار " قرار نگیرد. اینکه عدهای "عقل کل" بعد از اینهمه سال در درک این مفهوم یا عاجزند و یا به سبب انواع منافع مادی و باندی، این اصول را نادیده گرفته و به آن بیتوجهاند، شاید این باشد که آنان جملات امثال انیشتین را فقط برای نقل در جملاتشان "حفظ" کرده و نفهمیدهاند. از نگاه شما به پدیده "ماشینهای منطقه آزاد" میشود حدس زد که متعلق به چه مشربی هستید؟ تا وقتی که چنین نوع نگاهی به پیشرفت و اقتصاد بر عدهای حاکم باشد، عجیب نیست که در دیلمان کارخانه سیمان بسازند و به آن ببالند! جز تأسف چیزی برای گفتن ندارم، زیرا وقتی کسی نخواهد بفهمد، سخن گفتن هیچ مشکلی را حل نمیکند. باور کنید از انیشتین هم برای فهماندن حقیقت مطلب به شما کمکی برنمیآید.
1- احداث کارخانههای بزرگ کشتیسازی ـ در حد اقیانوس پیما ـ در کنار دریاچه اورمیه و نیز در مرکز شهر اصفهان مجاور سی و سه پل تا بدینوسیله پس از احداث کارخانه کشتیسازی و ساخت کشتی، دولت مجبور به تأمین هزینه لازم جهت آوردن آب به دریاچه اورمیه و زاینده رود شود.
2- استخدام چند نفر شکارچی بینالمللی درجه یک جهت شکار سریع پلنگها و یوز پلنگهای باقیمانده در کشور تا بدینوسیله دولت مجبور به تخصیص بودجه و امکانات لازم جهت حفظ نسل پلنگ ایرانی شود.
3- ساخت منطقه قطب تولید باتری، اسید سولفوریک، گچ و آهک ایران در جنگل گلستان و جنگل ناهارخوران جهت مجبور کردن دولت به تخصیص بودجههای ضربتی جهت نجات این عرصههای جنگلی.
4- به کلیه شهروندان و روستاییان عزیز که کوچههای محل سکونت و جادههای روستاییشان دارای چاله چوله است، توصیه میشود با حداکثر سرعت و با استفاده از تمام امکانات موجود، مانند کامیونهای سنگین با وزن خارج از توان جاده و کمپرسور و بیل و کلنگ و ... نسبت به تخریب کامل جاده اقدام تا مسئولان مجبور به احداث یک جاده جدید شیک شوند.
خداییاش حیف است که یک دریای مواج نظریه بهدرستی بهرهبرداری نشود. بجنبید دوستان!