پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۷۰۵۵
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۰

طنزپردازی رئیس شوراهای استان گیلان در سه پرده

حجت جوادپور
جوهره ادبیات پوپولیستی، بلاهت و ورّاجی سازماندهی شده‌ای است که به حسّ ملال و بی‌حوصلگی عمیقی دامن می‌زند. مهمترین عرصه این گفتمان، زندگی روزمره در حوزه‌های خصوصی و عمومی است. کوچه‌ها و خیابان‌ها و گردهمایی‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و شومن‌های دلقک‌مآب و ورّاج آن، پارانویای روزافزون روشنفکرنمایان و برخی اصحاب به اصطلاح فرهنگ و قلم در رسانه‌ها و نشریات، فضای اینترنتی، وبلاگ‌نویسی و چت و فیس‌بوک و وفور سرسام‌آور جوک‌ها و پیامک‌ها، همه و همه از جمله عرصه‌های این گفتمان روزمره‌اند.
نیاز همگان به حرّافی و کشتن وقت در جوامعی صورت می‌گیرد که در آن عملاً حرفی برای گفتن وجود ندارد. برای پوشاندن فقر علمی و فقدان اندیشه و گفتار ارزشمند و رهگشا و ایده‌پردازی‌های تحول‌آفرین، برخی دائماً حرف می‌زنند و حرف می‌زنند! این‌که چه می‌گویند، اهمیتی ندارد؛ مهم این است که باید بی‌وقفه حرف زد تا این شکاف و خلاء آشکار نشود، بلکه به شکلی کاذب با انبوهی از ورّاجی‌ها پُر شود. در این وضعیت، برخی از اصحاب فرهنگ و سیاست مدام و با هر بهانه‌ای، در انظار عموم ظاهر می‌شوند تا حضور مقتدرانه خود را پی‌درپی به همگان اعلام کنند. تنها راه این اعلام حضور، شرکت در مجالس و مجامع نه‌چندان مهم و فرمایشی و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های پی‌درپی است. در این میان شاید یکی از راه‌های گریز از ملال و کلافگی ناشی از وفور این‌همه حرّافی، گریزهای گاه و بیگاه به نوعی وادادگی در فضای طنز و هجو است؛ نوعی طنز کنایی یا نقد طنازانه عینیت‌های آزاردهنده و ملال‌آور.
*          *          *
در سال 1392 سخنان برخی از متصدیان و مسئولان شهرستان لاهیجان که تهی از هرگونه واقع‌گرایی و مستندات علمی و مدبرانه بود، توانست تا حدودی سویه‌هایی از طنز و هزل را وارد نوشته‌ها کند؛ مانند دیدگاه‌های اقتصادی نماینده لاهیجان در مجلس شورای اسلامی و یا اخیراً ادعاهای وی درباره سوابق انقلابی‌اش که توانست تا حدودی دستمایه طنز شود. اما در ماه پایانی سال، سوژه جالب‌تری یافت شد که می‌توان آن را پدیده جالب و منحصر به فردی در طنزپردازی دانست، و شاید در سال 1393 نیز در صورت تکرار، موجبات انبساط خاطر خوانندگان را فراهم سازد!
رئیس شوراهای استان گیلان نیز در راستای سنت حضور در همه جا و سخن گفتن درباره هر چیز و هر کس، اخیراً در مواضعی، سخنانی گفته‌اند که هرچند بهره‌ای از تفکر عالمانه و رهگشا ندارد، اما می‌تواند دستمایه‌های مناسبی برای طنز و مطایبه باشد. شاید با استفاده از سخنان ایشان، فضای نقدنویسی اندکی تلطیف شود و در آغاز سال جاری، لبخندی بر لبان خوانندگان گرامی بنشیند.

پرده اول
رئیس شوراهای استان گیلان ـ جناب حسینعلی خدایگانی ـ در مراسم افتتاحیه "مدرسه راهنمایی(!) تاجگردون" فرمودند: "رشد اقتصادی در ایران منفی پنج است... این آمار بسیار ناراحت‌کننده و نگران‌کننده است."(!؟)
گویا خبر رکود اقتصادی ایران به منفی پنج که محصول عملکرد دولت مهرورزی و عدالت‌محور نهم و دهم بوده، بسیار دیر به جناب خدایگانی رسیده که موجبات ناراحتی و نگرانی ایشان را در یک مدرسه راهنمایی فراهم آورده است! حتماً حاضرین با دیدگانی حیرت‌زده و دهانی باز با شنیدن این خبر فاجعه‌آمیز، منتظر ارائه راهکار نجات‌بخش جناب رئیس شوراهای استان بودند که ایشان بلافاصله راهکار شگرف خود را عرضه نمودند و گفتند: "باید در زمینه سیاست، علم و اقتصاد به‌صورت حماسی حرکت کنیم."(!) حاضرین که از شنیدن این دستورالعمل مشعوف شده بودند، از فرط هیجان فراموش کردند بپرسند که این حرکت حماسی دقیقاً از کجا و چگونه و با چه ساز و کارهایی انجام خواهد شد؟! آیا باید حماسه علمی را در راستای دیگر حماسه‌ها دید، یا جداگانه به‌نام جناب خدایگانی سند زد! البته این نکته هم به ذهن برخی از حضار رسید که نکند حماسه مورد نظر ایشان شبیه همان حماسه‌ای باشد که در زمان انتخابات شورای شهر لاهیجان خلق شد! الله أعلم!
ایشان در ادامه افاضات خود، مخاطبان را از رهنمودهای بکر و منحصر به فرد بی‌بهره نگذاشتند و فرمودند: "با وجود ده‌ها هتل و رستوران، این شهر جهش بزرگی در زمینه اقتصاد و توریسم خواهد داشت."(!؟) درود بر این بینش اقتصادی و مهندسی توریسمی! توجه فرمودید چه فرمودند؟! ما ده‌ها هتل و رستوران داریم، پس آماده یک جهش بزرگ به‌سوی اقتصاد و توریسم هستیم! فقط باید اعلام می‌کردیم که چه تعداد رستوران و هتل داریم که نکردیم! البته هنوز بر اهل فن این راز پنهان است که ابعاد و طول و عرض این جهش چه مقدار است! از کجا به کجا جهش خواهیم کرد؟ آیا رکورد جهش‌های قبلی شکسته خواهد شد یا خیر؟ چرا همگان تا کنون از این توان جهش به بهشت اقتصادی غافل بودند؟ چرا جهش نکردیم؟! باید از مسئولین شهر پرسید! البته از آن‌جا که ایام و اوقات سالانه رو به پایان است، احتمالاً این جهش به‌دلیل عمق و وسعت میدان جهش در سال آتی انجام خواهد شد. پس از هم‌اکنون سال 1393 را در لاهیجان سال "جهش اقتصادی" بدانیم!
گمان نکنید که این جهش، پایان کار است؛ خیر! ایشان فرمودند: "این شهر در آینده نزدیک می‌تواند یک شهر گردشگرپذیر نمونه در سطح کشور شود."(!!!) بله، درست خواندید؛ نمونه در سطح کشور! یعنی همه شهرهای بزرگ و توریستی کشور را پشت سر خواهد گذاشت! می‌پرسید این آینده نزدیک دقیقاً چه وقت است؟ خب معلومه؛ وقتی کار جهشی باشد و خود ایشان هم فرموده آینده نزدیک؛ حتماً حداکثر تا دو سه ماه آینده کار تمام است. یعنی با یک جهش جانانه، با سر رفتیم توی شهر نمونه! (تبریکات این نویسنده را پیشاپیش بپذیرید.)
اما هنوز بخش بسیار مهم و هیجان‌انگیز و نجات‌بخش سخنان جناب خدایگانی باقی مانده است. بنده در این‌جا از همه خوانندگانی که خدای ناکرده بیماری قلبی دارند و قلب مبارک‌شان با باتری و یارانه کار می‌کند و اساساً طاقت خوشی‌های زیاد را ندارند، توصیه اکید می‌کنم که این بخش از سخنان ایشان را نخوانند. جناب رئیس که با دیدن شور و شوق مستمعین بر سر ذوق آمده بودند، درحالی که اشک شوق در چشمان‌شان حلقه زده بود، فرمودند: "من این نوید و پیام را به مردم لاهیجان می‌دهم که با ادامه این روند برای اولین بار در گیلان طی پنج سال آینده فرد بیکاری در این شهر وجود نداشته باشد."(!!!) (صدای کف و سوت و هورای حاضرین!) برخی از شاهدان و منابع نیمه موثق روایت کردند که تعدادی از جوانان بیکار که در مراسم حضور داشتند یا درحال عبور از کنار محل برگزاری مراسم بودند، با شنیدن این سخنان دچار شوک و هیجان‌زدگی بیش از حد شدند و برخی از آنان بیهوش نقش بر زمین شدند! هنوز از تلفات جانی این مراسم خبری دریافت نشده است!
اگر این خبر در تمام شهر بپیچد، جوانان بیکار جشنی خواهند گرفت در حد جشن قهرمانی ایران در جام جهانی فوتبال در برزیل! مردم بیکار دیگر چه می‌خواهند؟ ریشه‌کنی بیکاری پس از پنج سال به‌صورت تضمینی! پنج سال انتظار که چیزی نیست! این‌همه انتظار کشیدند؛ این هم روش! در عوض بعد از پنج سال اگر ریشه بیکاران کنده نشد، ریشه بیکاری حتماً از بیخ و بن کنده خواهد شد! البته ممکن است به‌قول نماینده شهر، "برخی از دگراندیشان" چوب لای چرخ این ریشه‌کنی بگذارند و بپرسند که وقتی همه چیز آماده است و روند هم که به‌خوبی به‌پیش می‌رود، چرا حضرات تا کنون جهش نکرده‌اند؛ یا حتی یک خیز کوتاه هم برنداشته‌اند!؟ نباید به این حرف‌ها توجهی کرد. پنج سال دیگر معلوم می‌شود حق با چه کسی است! الهی بترکد چشم حسود و بخیل!
در پایان، از آن‌جا که خوشی زیاد از حد، زیر دل مردم نزند و زیاد هول و ولع ورشان ندارد، جناب خدایگانی کمی مسأله را تعدیل کردند و با تعبیه هوشیارانه سرعت‌گیر بر سر راه جهش و تحول اقتصادی، جایی برای بهانه‌های احتمالی باقی گذاشتند و سخنان استراتژیک و سرنوشت‌ساز خود در مدرسه راهنمایی را با این عبارت به پایان بردند: "تا ما از لحاظ اقتصادی مقتدر نشویم، نمی‌توانیم در منطقه حرفی برای گفتن داشته و کشور مقتدری باشیم."(!!!) بله، اینجوری خیلی بهتر شد! یعنی اگر پنج سال دیگر کسی یقه مبارک آقای خدایگانی را گرفت و پرسید: چرا ریشه‌کن نشد؟! ایشان بتواند بگوید: ای آقا! من که گفتم باید از لحاظ اقتصادی مقتدر شویم؛ خب نشدیم پدر جان! تقصیر من چیست!؟

پرده دوم
جناب مستطاب خدایگانی که اکنون کمی بیشتر از محدوده مسئولیت خود، یعنی شوراهای استان، رهنمودهای استراتژیک برای شمال کشور و گاه کل کشور افاضه می‌فرمایند، راهکارهایی قطعی هم برای رفع زباله ارائه کردند. در جایی دیگر (که معلوم نشد کجا!) فرمودند: "با همکاری سازمان‌های مردم‌نهاد و شوراهای شهر و روستا، زباله از دامن سبز طبیعت شمال زدوده می‌شود... دولت در این‌گونه موارد فقط می‌تواند به‌عنوان ناظر و پشتیبان مالی نقش داشته باشد و بر اجرای امور نظارت کند."(!!!)
درود بر ریاست شوراها! این را می‌گویند راهکار اساسی که به فکر جن هم نمی‌رسید! چه همکاری‌ای خواهد شد این همکاری! سازمان‌های مردم‌نهاد را که همه می‌دانیم چیست! همان نهادهایی که تحت اختیار و مدیریت مردم‌اند! مردم را هم که می‌شناسیم! بلانسبت کارمندان و کارگران، همان سرمایه‌گذاران هستند؛ یعنی همان سرمایه‌داران! سرمایه‌داران را هم که می‌شناسیم؛ همان کسانی که بدون استفاده از هرگونه امتیاز ویژه یا رانت و بدون هیچ‌گونه فرصت‌طلبی و زیاده‌خواهی و با رعایت قوانین و حدود شرعی، با عرق جبین و کدّ یمین، سرمایه روی سرمایه گذاشته‌اند تا در خدمت مردم شریف و همیشه در صحنه باشند! خدا سایه این سرمایه‌گذاران را از سر ما کم نکند!
قرار است زحمت همه پروژه‌های مهم و بزرگ در لاهیجان و استان بر گردن همین سرمایه‌داران ـ ببخشید سرمایه‌گذاران ـ محترم بیفتد! الحق والانصاف مسئولان محترم در واگذاری این‌گونه نهادها و بخش خصوصی نهایت هوش و درایت را به‌کار برده‌اند!
اما گویا در مورد دفع زباله یک مشکل وجود دارد که جناب خدایگانی به آن اشاره کردند و گفتند: "آلودگی محیط سرسبز استان‌های شمال بر اثر وجود زباله‌ها و فاضلاب‌ها، موجب شده که سرمایه‌گذاران تمایلی برای سرمایه‌گذاری در این استان‌ها نداشته باشند.»(!؟) توجه فرمودید! یعنی مشکل، خودِ زباله‌ها هستند! باید از جناب رئیس شوراها پرسید که پس چه باید کرد؟ از طرفی کارها باید به‌دست سرمایه‌گذاران انجام شود و از طرفی هم زباله‌ها نمی‌گذارد که سرمایه‌گذاران بیایند کار کنند! خب این‌که شد دور باطل جناب خدایگانی! کاش در این مورد هم جناب خدایگانی یک راهکار جهشی ارائه می‌کردند! چون مردم که پول ندارند و نمی‌توانند سرمایه‌گذاری کنند و باید فقط به همان مأموریت تولید زباله ادامه دهند. سرمایه‌گذاران هم که به‌خاطر بوی بد یا فضای زشت و بی‌کلاس ما نمی‌آیند سرمایه‌گذاری کنند! این‌طوری که زباله‌ها روی زمین می‌ماند و هی زیاد می‌شود و در آینده بهشت سرسبز شمال زیر آوار زباله‌ها گم خواهد شد!؟ اصلاً باید از ریاست شوراهای استان پرسید که چرا تا حال این‌قدر زباله و فاضلاب در گیلان زیاد شده که الآن تبدیل به معضلی لاینحل شده است؟ اصلاً شوراها و شهرداری‌ها تاحال چه می‌کرده‌اند که تازه به فکر انباشت زباله‌ها افتاده‌اند؟ شاید به‌خاطر این‌که به‌قول جناب خدایگانی، دولت دخالت داشت و از این به بعد باید فقط نظارت کند! چرا کاری کردند که طفلکی سرمایه‌گذاران که از هیچ موقعیتی رویگردان نیستند، از بهشت سرسبز فراری شده‌اند؟! معلوم می‌شود که فاجعه در بهشت سرسبز خیلی عمیق است!
کاش جناب خدایگانی مانند پرده اول یک راهکار جهشی ارائه می‌کردند تا بتوان هم زباله‌ها را دفع کرد، هم جایگاهی برای دولت درست کرد که در آن بنشیند و نظارت کند و بیکار نباشد و هم سرمایه‌گذاران شریف به نان و نوایی برسند! در ضمن می‌توان از طفیلی خدمات این عزیزان، با استخدام تعدادی زباله جمع کن، تعدادی زباله آتش زن، تعدادی زباله فروش، تعدادی مأموران جریمه کردن صاحبان فاضلاب‌ها، بیکاری در شهر و استان را که در آینده نزدیک با توریسم ریشه‌کن می‌شود، با این اقدامات خیرخواهانه سرمایه‌گذاران دلسوز، در نطفه خفه شود!
از آن‌جا که طبقه شریف کارگر و کشاورز و کارمند نمی‌توانند با پس‌اندازهای حقوق ماهیانه یا مازاد یارانه‌های دریافتی خود در امر سرمایه‌گذاری در نهادهای مردم‌نهاد شرکت کنند، زحمت این‌جور کارهای بزرگ برعهده سرمایه‌گذاران عزیز گذاشته شده است. اما ظاهراً باید اجازه داد که فعلاً زباله‌ها همچنان بر روی زمین بمانند و تلنبار شوند تا جناب خدایگانی بعد از حماسه اقتصادی جهشی در لاهیجان، فکری هم برای آن‌ها بکند و راه حلی استراتژیک و محیّرالعقول برای آن‌ها پیدا کند.

پرده سوم
سخنرانی‌ها و نظریه‌پردازی‌ها همچنان ادامه دارد. هر روز و در همه جا و درباره هر چیز و هر کس! رهنمودهای ایشان البته ورزش لاهیجان را هم بی‌نصیب نگذاشت و از آن‌جا که چرا این روزها با دولت و دولتی بودن مشکل دارند، در محفلی فرمودند: "احتیاج نیست که برای ورزش شهرها، استان و کشور، دولتی فکر کنیم. امروزه وضعیت ورزش، خصوصاً ورزش حرفه‌ای با تبانی‌هایش بسیار اسفناک و فاجعه است." وی با بیان این‌که یکی از مدیران عامل باشگاه‌های گیلان فقط ۹ میلیون تومان حقوق می‌گیرد، افزود: "چه تبانی‌هایی که در این باشگاه با پول دولتی درحال شکل‌گیری است."(!)
حالا ما نفهمیدیم که آیا این ورزش حرفه‌ای در لاهیجان، چنین خبط و خطایی کرده یا جایی دیگر!؟ به هر حال مشکل به فکر دولتی و پول دولتی برمی‌گردد! به هر حال ایشان بدجوری دلباخته سرمایه‌گذاران شده و از طرفداران پر و پا قرص این اقشار شریف و زحمتکش شده است! می‌فرمایید نه، توجه کنید به این سخنان حکیمانه ایشان: "همه حرف ما این است که ورزش، امنیت، هنر و آموزش را به‌دست خود مردم واگذار کنید؛ زیرا مردم برای حفظ کودکان خود تلاش می‌کنند."(!) مردم را هم که قبلاً (بلانسبت ما) معرفی کردیم! نه ورزش، بلکه باید امنیت و هنر و آموزش را هم باید به‌دست این از ما بهتران بسپاریم! دولت هم نظارت کند تا حالش جا بیاید! البته ایشان در ارائه این رهنمود استراتژیک تاکتیک جالبی را هم ارائه فرمودند و آن استفاده از روش اجبار و ناچار است، یعنی مردم مجبورند به‌خاطر حفظ کودکان خود وارد میدان شوند و از سرمایه‌گذاران عزیزان خواهش کنند که لطف کرده و منت گذارند و ورزش و امنیت و هنر کودکان‌شان را هم برعهده بگیرند! خدا خیرشان بدهد! فکرش را بکنید؛ چه ورزش و امنیت و هنری خواهیم داشت اگر به‌دست سرمایه‌گذاران سرمایه بر کف باشد!
و در ارائه راهکاری سازنده فرمودند: "سرمایه‌داران لاهیجان برای ورزش این شهر هزینه کنند. از شهرداری می‌خواهیم که زمین‌های سرگردان را مکانی برای ورزش محلات کند."(!!!) شما را به خدا تا حالا کسی به فکر زمین‌های سرگردان بود؟! با این راهکار، زمین‌های سرگردان هم از بلاتکلیفی و سرگردانی درمی‌آیند! این زمین‌ها تا کی باید سرگردان باشند؟ اصلاً در شهری که هیچ زمینی، حتی باغ‌ها و مزارع که از دست کشاورزی کردن راحت شده‌اند و با تغییر کاربری به ساختمان‌های شیک تبدیل شدند و حتی زمین‌های مراتع و کوهپایه‌ها، حتی تا قله کوه‌ها به همت زمین‌خواران و دلالان دلسوز و بساز بفروش‌های زحمتکش تعیین تکلیف شده و از سرگردانی به‌در آمده‌اند، چرا باید هنوز این زمین‌های مادر مرده سرگردان باشند؟ خب یکی بیاید این زمین‌های سرگردان در محلات شهر را هم عاقبت به‌ خیر کند! تمام داد و هوار جناب خدایگانی هم برای رسیدگی به همین امور است!
البته ممکن است ظریفی بپرسد که حالا اگر این سرمایه‌گذاران به‌خاطر بوی بد زباله‌ها و فاضلاب‌های لاهیجان یا مزاحمت دولتی‌ها، تمایل به سرمایه‌گذاری نشان ندادند، چه گِلی به سرمان بگیریم؟! این‌جاست که جناب رئیس که با هوش و ذکاوت مثال‌زدنی خود، این پرسش را پیش‌بینی کرده بودند، پاسخ دندان‌شکنی را به‌عنوان تاکتیک تهدید محترمانه، از آستین خود درآورده و فرمودند: "برگزاری این ورزش (مسابقات محلات) پیام دیگری به متمولین(!!) لاهیجان داشت... شاید اعتیاد و معضلات شهری گریبان‌گیر بچه‌های شما نباشد؛ ولی اگر این پول را برای اهداف ورزشی و اجتماعی خرج نکنیم، روزی این مسائل دامن‌گیر شما خواهد شد."(!؟)
اجازه دهید بنده سخنان علمی و عمیق ایشان را به زبان ساده بازگو کنم: ایشان با زبان خوش، متمولین شهر (یعنی خرپول‌ها) را شیرفهم کردند که اگر پول ندهید و خرج نکنید، بچه‌های شما هم که الآن (رویم به دیوار) مثل بچه‌های دیگران معتاد نیستند و به برکت پول‌های پاک و حلال که حاصل رنج و زحمات شما، درگیر هیچ معضل شهری هم نیستند، در آینده نزدیک با یک جهش منفی فرهنگی به خیل معتادان و اراذل شهر خواهند پیوست! درود بر رئیس با این تاکتیک غافلگیرکننده و عملیاتی! حالا اگه پولدارها جرأت دارند و بچه‌های‌شان را دوست ندارند، در ورزش و هنر سرمایه‌گذاری نکنند! چقدر این تاکتیک رئیس، شبیه سیاست چماق و هویج آمریکایی‌هاست! فکر می‌کنم این‌طوری مشکل امنیت و ورزش و هنر شهر و استان و حتی کشور، با زبان خوش، حل خواهد شد!
در مجموع جناب رئیس شوراهای استان تأکید زیادی بر مقوله سرمایه و سرمایه‌دار و سرمایه‌گذاری و متمولین دارند و مؤلفه‌هایی چون مدیریت دولتی و قانون‌گرایی و مشارکت و خرد جمعی، برخورد با فساد مالی و اخلاق‌گرایی و گرایش به تدبیر و اعتدال، عدالت‌محوری و استفاده از عناصر اعتقادی و فرهنگ اسلامی و ایرانی و مانند آن را بی‌خیال شده‌اند! ترجیع‌بند سخنان ایشان، "سرمایه" و "سرمایه‌گذاران" است!
*          *          *
سخنان دیگر جناب خدایگانی حاوی نکات جالب و طنزآمیزی است که آن‌ها را برای مجال دیگری ذخیره کرده‌ام. معتقدم جوهره و محور سخنان امثال جناب خدایگانی، حاوی سویه‌های قابل تأمل از فروافتادن در ورطه انحراف از ارزش‌ها و باورهای جامعه اسلامی است که می‌توان آن را آفت و تهدیدی جدی برای مدیریت و سیاست‌ورزی دانست. نوعی گرایش به سرمایه‌سالاری و اصالت سرمایه و اشرافی‌گری که متأسفانه امروزه در سخنان برخی از دست‌اندرکاران سیاسی ـ اقتصادی جامعه ایران شنیده می‌شود. این گرایش ناشی از نوعی سرخوردگی حاصل از سوء مدیریت و ناکارآمدی برخی از سلیقه‌ها و عملکردها در سال‌های اخیر است.
در یک نتیجه‌گیری اجمالی عرض می‌کنم که آری، سخن گفتن آسان است؛ البته مهم این است که در کجا قرار گرفته باشیم؟ اگر امثال بنده و شما مانند جناب خدایگانی حرف بزنیم، خلایق ما را به ریشخند خواهند گرفت. اما اگر در جایگاهی مانند نمایندگی مجلس، ریاست شوراهای استان و مانند آن قرار گیریم، آن‌گاه برای‌مان کف می‌زنند و احسنت و بارک الله خواهند گفت. پس از آن بر صدر خواهیم نشست و قدر خواهیم دید. می‌فرمایید نه! به این حضرات نگاه کنید!
شهروند منصف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۷
0
0
شهروند منصف: متأسفانه سايت لاهيگ در يك اقدام خودجوش، هر هفته مطالبي گهربار از جناب آقاي جوادپور منتشر مي‌كنند كه واقعاً استفاده مي‌كنيم از اين مطالب. پاي ثابت سايت شدن حتماً هزينه دارد كه آقاي جوادپور به تحقيق سر كيسه را شل نموده‌اند، و جالب‌تر اين‌كه، پيكان‌هاي هم‌جهت با سايت لاهيگ آقاي جوادپور مستقيماً شوراي لاهيجان را هدف قرار داده است. ناراحت نباشيد؛ چهار سال ديگر دوستان شما باز هم فرصت ارائه خود به مردم شريف لاهيجان را دارند كه در صورت قبولي در اين آزمون، مي‌توانند به اهداف خود در شورا برسند. البته با شناختي كه از مردم فهيم شهرم دارم، بعيد مي‌دانم اطمينان خاطر به افراد مورد نظر سايت لاهيگ تا صد سال آينده در بين همشهريان به‌وجود آيد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۸
0
0
این طنز نبود، هجو بود. بعضی از مطالب (هرچند اندک) از زبان خدایگانی صحیح بود، هرچند خوب بیان نشد (مثل هزینه برای ورزش که موجب کاهش معضلات اجتماعی می‌شود). لازمه در هر نوشته‌ای به ندیمی بتازی؟! آخه موضوع چه ربطی به ندیمی داشت؟ (مگه این‌که ندیمی دغدغه ذهن و روانت باشه). راستی بد نیست کمی از رزومه اجرایی خودت بگی و این‌که چه گلی تا حالا به سر شهر لاهیجان و شهروندانش زدی؟!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۸
0
0
احسنت! از شورایی که با هزینه‌های گزاف و خرید آراء آن‌چنانی بر کرسی شهر نشستند، چه انتظاری داریم؟!
بی طرف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۱
0
0
بی‌طرف: آقای جوادپور! بسیار خوب نقد می‌کنی، اگر در ردیف دشمنان و منتقدین شورا، اخص حاج حسن خدایگانی باشیم؛ ولی اگر در ردیف دوست و یا بی‌طرف منصف باشیم، مطالب نقل قول شده رئیس شورا پربیراه هم نبوده. ولی دوست عزیز! مبارزه و حق‌طلبی راهش این نیست که شما می‌روید. در مورد نماینده، رئیس شورا و هر مسئول دیگر اگر مدرکی دال بر ریا، دروغ، خیانت، رانتخواری و مسائل خلاف قانون دیگر دارید، جهت آگاهی و تنویر افکار مردم ارائه دارید تا هم انگ دشمنی و بخل به شما زده نشود و هم این‌که مردم تکلیف خود را با مسئولین بی‌غیرت و سوء استفاده‌گر بدانند. البته تا جایی که می‌دانم، خدایگانی از مقبولیت عمومی برخوردار است و بدانید که دنیا هم دار مکافات است.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۲
0
0
تشکر فراوان از نوشتار بی‌طرف.
ناشناس
|
Germany
|
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۷
0
0
آري، سخن گفتن آسان است. خدا رو شكر لاهيگ شما رو داره، كه اين‌قدر حرف مفت زدن براش آسون شده. انگار بدجوري از نماينده محبوب و پرتوان‌مون زخم خوردي (مثل همه رانتخواراي ديگه) كه قبل و بعد از هر حرف نامربوطيت، بايد اسم شريفشو بياري. حرف‌هاي دوستداران نديمي اين‌جا سر و ته اش حذف ميشه، ولي بد نيست لااقل خودشون ميخونن.
محمد آقا کریم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۰
0
0
محمد آقا کریم: یا ندیمی مظلوم! بگذارین کنار کامنت نویسان مجازی آقای نماینده! برید توو همون سایت تهه هر مطلب از نماینده تمجید کنید. آخه شما چقدر حرف گوش نکن هستید! مگه نگفت بهتون چی کار کنین!!!
حسینی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۰
0
0
حسینی: عالی بود برادر... "آری، سخن گفتن آسان است؛ البته مهم این است که در کجا قرار گرفته باشیم؟ اگر امثال بنده و شما مانند جناب خدایگانی حرف بزنیم، خلایق ما را به ریشخند خواهند گرفت. اما اگر در جایگاهی مانند نمایندگی مجلس، ریاست شوراهای استان و مانند آن قرار گیریم، آن‌گاه برای‌مان کف می‌زنند و احسنت و بارک الله خواهند گفت."
نظرات بینندگان