با پایان یافتن سناریوی غیبت اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بهمدت هشت سال در بدنه اجرایی کشور و ناکامی آنها در انتخابات سال 1388، هاشمی و خاتمی ـ پدرخواندههای معنوی این جریانات ـ با ائتلافی استراتژیک و فرار از نگرش منفعلانه و با نگاهی همسو، فرصت انتخابات مجلس دهم را برای عرض اندام سیاسی و تداوم حضور خود در ماراتن قدرت مغتنم خواهند شمارد. آنجایی که حامیان جبهه اصلاحات و اعتدال قصد آن را دارند که همهپرسی مجلس دهم را به انتخابات یازدهم ریاست جمهوری گره زده تا هم مرهمی بر زخم بهبود نیافته خود نهاده و هم عرصه قدرتنمایی و شاخ و شانههای سیاسی و افراطیگریهای موجود را تنگتر نمایند.
هرچند اصولگرایان در انتخابات اخیر، دولت را به رقیب اصلاحطلب خود واگذار نموده، ولی همچنان بهعنوان یک پای میدان و مصمم، عزم خود را جزم کرده تا حداقل در آخرین فرصت باقیمانده، کرسیهای بهارستان را به رقیب دیرینهشان واگذار ننمایند. با توجه به اینکه بخشی از اصولگرایان افراطی در مجلس با حمایت برخی جریانات رسانهای تندرو در خارج از مجلس که با نفوذ خود، اکثریت آراء را در خانه ملت به خود اختصاص میدهند، با کارشکنیهای متعدد و تخریب و تضییع عوامل دولت و جلوه دادن ناکارآمدی آنها به سمت بالا بردن سطح توقع اصلاحطلبان و اعتدالگرایان گام برمیدارند تا به زعم خود در یک بزنگاه سیاسی، تیر خلاص را بر پیکر اصلاحطلبان زده و با این حربه، بذر ناامیدی و یأس و نفاق را در دل حامیان نوزده میلیونی دولت "تدبیر و امید" بکارند.
شکستخوردگان انتخابات و اصولگرایان افراطی ـ چه در مجلس و خارج از آن ـ بهسبب احساس سرخوردگی سعی دارند تا توقعات را به شکل غیرمنطقی و حساسیتزا بالا برده، بلکه از این رهگذر، تلاشهای دولت نوپا به چشم نیاید و با ایجاد تفرقه بین حامیان دولت و به تعبیری، نخبگان اصلاحات و اعتدال، مانعی برای رسیدن آنها به یک انسجام درونزا باشند. آنها بهدلیل داشتن خلق و خوی تنگنظرانه، تمامیتخواهانه و قیممآبانه همچنان بر حذف اصلاحطلبان از قدرت اصرار خواهند ورزید و تا جایی که بتوانند به سهمخواهی از شیخ دیپلمات روی خواهند آورد تا با چنگ و دندان، کرسیهای مجلس دهم را تصاحب نمایند. بهعنوان مثال، بیش از هزار تذکر در مدت کمتر از هشت ماه به روحانی و وزرایش، برخورد قهری و منفعتطلبانه با پرونده هستهای و بیاهمیت جلوه دادن سیاستهای خارجی کشور، عدم تعامل مناسب در جریان بررسی و تصویب بودجه سال 1393 و ... را میتوان بهعنوان نمونههایی از این غرضورزیها و کارشکنیها برشمرد. جالب است که اخیراً در عامیانهترین و شاید کماهمیتترین جنبه آن، یعنی پروژه توزیع سبد کالا، سوء تبلیغ و هجمههای رسانهای فراوان اعمال نمودند تا جایی که صاحبنظران سیاسی از آن بهعنوان یکی از ریز پروژههای افراطیون جهت دلسرد کردن طیف خاصی از مردم در بدنههای کوچک جامعه، بالاخص روستاییان نام برده تا بتوانند رأی از دست رفته در انتخابات را به سمت خود بازگردانند.
هرچه به انتخابات مجلس دهم نزدیکتر میشویم، زمزمه نفوذ اصولگرایان افراطی در وزارت کشور و زیرمجموعههای آن، همچون استانداریها و فرمانداریها و بخشداریها افزایش مییابد. آنها قصد آن را دارند که از خط مشی زیگزاگی و بیثبات محمدرضا رحمانی فضلی در صدر وزارت کشور استفاده بهینه برده و با صدور بخشنامههایی که یکی پس از دیگری به نفع آنها صادر میشود(!!!) خود و منصوبین خود را به بدنه وزارت کشور متصل نمایند و از یاران و همراهان مؤثری که از دوران محمود احمدینژاد برایشان در این وزارتخانه به یادگار مانده است، در راستای کسب منافع و تسهیل سازوکارهای اولیه انتخاباتی جریان خود بهره گیرند. آنها حتی پا را از گلیم خود فراتر نهاده و نیمنگاهی نیز به شورای نگهبان داشتهاند تا جایی که به نقل از پایگاه خبری تحلیلی امید، چندی پیش آیتالله محسن غرویان ـ از شاگردان اسبق آیتالله مصباح یزدی ـ اظهار داشت: "جبهه پایداری تلاش میکند در شورای نگهبان و مجلس نفوذ کند تا مسیر انتخابات را به سمت اهداف خود تغییر دهد." از طرفی، اصولگرایان افراطی با اظهار نظرهای خود و دادن خط مشی به نهادهای مرتبط با انتخابات با نگرشی خامدستانه عرصه را برای ورود اصلاحطلبان تارتر نموده و بنا به ادعای اخیر یکی از نمایندگانشان در مجلس، اظهار داشتند: "یکی از موارد تخلف که شورای نگهبان میتواند در آن مورد کاندیدایی را رد صلاحیت کند، تبلیغات زودهنگام است و شورای نگهبان عملکرد کسانی که به این شکل عمل میکنند را رصد میکند و در زمان مشخص، آنها را رد صلاحیت خواهد کرد."
با اینهمه، با وجود تمامی هجمهها و ناملایمات، کلید نهایی پیروزی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در انتخابات مجلس دهم، در گام اول، اجماع دقیق و پرهیز از هرگونه اختلاف و چنددستگیهای درونگروهی و تضارب آراء میباشد. مثلث هاشمی، خاتمی و روحانی هریک از اضلاعش دربرگیرنده طیفهای مختلف سیاسی و نیروهای کارآزموده و وزنههای متفکر و مؤثر انتخاباتی است. انتخابات سال 1394 مجلس شورای اسلامی بر اساس نزدیکی محتوایی افراد و شخصیتهایی است که در سال 1392 برای تغییرات اساسی گرد هم آمدند.
استفاده از نیروهای جوان و خوشفکر و آزمون پس داده در انتخابات اخیر در اردوگاه اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، میتواند شور انتخاباتی را با حضور مردم افزایش داده و باعث طراوت و شادابی انتخابات پیش رو گردد و در حوزه تربیت نیروهای جوان و کادرسازی آنها برای آینده مؤثر و مفید باشد؛ هرچند که تا کنون آنها نتوانستند بهخوبی به این مهم تحقق بخشند. از طرفی، هاشمی و خاتمی نیک میدانند که در ارائه لیست انتخاباتی برای مجلس دهم نباید تجربه تلخ انتخابات شورای شهر تهران و نمونههایی از این دست را دوباره بیازمایند و با دقت کافی و وافی و رصد فعالیتهای تمام کاندیداهای بالقوه و توجه به سوابق آنها، افرادی همگون و همساز با دولت را بهارستان نشین نمایند. هرچند که با توجه به حد و مرزهای موجود و فشار مضاعف تندروان هیچگاه خاطره شیرین مجلس ششم تداعی نخواهد شد، اما تعامل مناسب جنبش اصلاحات و اعتدال با اصولگرایان معتدلی همچون علیاکبر ناطق نوری میتواند مصونیت انتخاباتی این جریان را افزایش داده و عاملی بازدارنده در مقابل تاکتیکهای مخرب اصولگرایان باشد که در یادداشت دیگری به اهمیت این موضوع خواهم پرداخت.
"هرچند که با توجه به حد و مرزهای موجود و فشار مضاعف «تندروان» هیچگاه «خاطره شیرین مجلس ششم» تداعی نخواهد شد، اما تعامل مناسب جنبش اصلاحات و اعتدال با اصولگرایان معتدلی همچون علیاکبر ناطق نوری میتواند مصونیت انتخاباتی این جریان را افزایش داده و عاملی بازدارنده در مقابل «تاکتیکهای مخرب اصولگرایان» باشد."
اصولگرایان تندرو هستند، اما مجلس ششم نهتنها تندرو نبوده، بلکه خاطرات شیرینی هم برجاگذاشته! مجلس ششم! تحصن! جام زهر! مطمئنی؟ شیرزاد کجاست؟ اخوان بازارده، فاطمه حقیقتجو، شکوریراد و خیلیهای دیگه الآن کجا هستند؟ معاون پارلمانی دولت اعتدال هم اونهارو تندرو دونسته: مجید انصاری: "تندرویهایی مثل جریان تحصنها در مجلس ششم صورت گرفت که از دید من زیبنده نبود."
2- برای شهرهای کوچکی مثل لاهیجان باید بهدنبال نمایندهای مقتدر با تواناییهای فردی بالا باشیم تا در این برهوت بیپولی دولت، بتواند وضعیت لاهیجان را هرچند اندک رشد دهد.
3- از میان نمایندگان کنونی گیلان در مجلس، بیتردید ندیمی بسیار قویتر، پیگیرتر و مؤثرتر است که مصادیق بسیاری میتوان برای آن ارائه کرد. هرچند انتقاداتی نیز به ایشان وارد است، اما هیچیک از این انتقادات در حیطه وظایف نمایندگی نیست.
4- در اثبات بند 3 کافی است نگاهی به عملکرد نماینده قبلی لاهیجان بیاندازید که چه فرصتهایی را در دولت قبل از دست داد.
5- اگر شخص دیگری را یافتید که از ندیمی قویتر، پیگیرتر، دارای ارتباط وسیعتر و دارای رزومه اجرایی متنوعتر و بهتر بود، معرفی کنید. حتماً من هم به او رأی میدهم. والسلام.