



مرداويج: با عرض سلام و ادب. آقاى استاندار محترم، ما از شما هيچى نمىخواهيم! به همين زندگى كم راضى هستىيم؛ تنها خواستهمان از شما اينكه لطف بفرمايید جلوى اين سريالهایى كه همش توهين به قوم گيلانيها مىشود رو بگيريد! سريالهایى مثل كلاه پهلوى، پوپك و آق ماشاالله، باغ سرهنگ، ستايش ٢. آقاى دكتر نجفى عزيز! جاى تأسف است كه وارثين تمدن ٧٠٠٠ ساله مارليك، شدن مسخره تهرون ٢٠٠ ساله. آقاى استاندار! باور بفرمايید، با ديدن اين سريالها از گيلانى بودنت متنفر مىشوى! منتظر حركت كوبندهتان هستيم. نزاريد كه حسرت نداشتن "قهرمانى چابك" براى هميشه توو دلمان بماند. ممنون.
منصور: آقای مرداویج عزیز! من برخلاف شما که "هیچی" نمیخواهید، همه چیزهایی که سهم من بوده، ولی از داشتن آنها محرومم را میخواهم، و هیچیک از مسئولین و مدیرانی که با بیتفاوتی آشکار به امثال من، "حقوق" متعددم را نادیده گرفتند و ثروت ملی ما را به تاراج دادند و من و امثال من را که بسیار هم هستیم، در فضایی فقرزده و ویران رها کردهاند و با جیبهای پر از پول و زندگیهای اشرافی به ریش ما میخندند و همچنان بر صندلیهای نرم و بزرگ مدیریتی مینشینند و شعار میدهند را نمیبخشم. بر حق خود واقفم و هیچیک از حقوق از دست رفتهام را فراموش نمیکنم و نمیبخشم. اما آنچه که شما خواستهاید هم بخشی کوچک از خواستههای ماست. خواهشی که کمی شجاعت و غیرت میخواهد و کمی هم جرأت تحمل "تحریم" از سوی صدا و سیما؛ کاری که مدیران بسیار کمی حاضرند آن را با توهین به یک قوم و فرهنگ معاوضه کنند.