نقش دولت و سیاستگذاریهای آن در جایگاه رفیعی قرار دارد، زیرا سیاستهای دولت است که به بازیگران اقتصادی و اجتماعی کشور علامت میدهد. بهعبارت دیگر، دولت میتواند با سیاستهای خود، به شکل غیرمستقیم در تصمیمگیریهای مردم مداخله کند. بهطور مثال، اگر دولت (یا دیگر نهادهای حاکمیتی نظیر شهرداری) طرح احداث پروژه عمرانی مانند مترو را در دستور کار داشته باشد، بخش قابل توجهی از مردم که قصد خرید مسکن را دارند، تلاش میکنند تا محل زندگی خود را در نزدیکترین مکان نسبت به مترو تهیه کنند و در نتیجه، تقاضا و سپس قیمت خانه در چنین مناطقی، تحت تأثیر این طرح قرار خواهد گرفت. مسأله دیگر این است که به همان اندازه که سیاستهای دولت میتواند مثبت و راهگشا باشد، به همان اندازه نیز قادر است منفی و تخریبکننده باشد. برای مثال، اگر مغازه شخصی در داخل محدوده یک پروژه عمرانی قرار گیرد، بدون شک او ضرر خواهد کرد؛ زیرا بهرغم پرداخت هزینه آن مکان توسط دولت به فرد، هزینه کسب اعتبار توسط فروشنده در آن محل، به هیچ وجه جبران نخواهد شد. شهرداریها نیز بهعنوان یک نهاد دولتی، با اتخاذ سیاستهای مثبت و منفی در قالب اهداف کوتاه مدت و بلند مدت و چارچوبهای هزینهای و درآمدی، بر روند توسعه و پیشرفت یک جامعه اثرگذارند، اما آنچه قصد داریم موشکافانهتر مورد بررسی قرار دهیم، مسأله تأمین مالی شهرداریها و همچنین بحث در رابطه با وظایف اصلی آنهاست. شهرداریها در کشورهای مختلف منابع مالی خود را از محل دریافت مالیاتهای سالانه محلی از مردم و مبالغی بهعنوان کمک از ناحیه دولت، تأمین میکنند و در مقابل مردم نیز با توجه به هزینهای که در قالب مالیات میپردازند، انتظار دارند تا سیاستهای شهری، با بررسی و نظارت دقیق و صحیح به نحوی انجام گیرد که منافع جمع حداکثر شده و کمترین آسیب به منافع فردی برسد. در ایران، شهرداری عمده درآمد خود را از ناحیه تراکمهای ساختمانی و اعطای مجوز ساخت به ساختمانهای قدیمی و همچنین تغییر کاربری، کسب میکند. بنابراین با توجه به مقدمه بحث مبنی بر این نکته که سیاستهای دولت، راهنما و علامتدهنده عاملان سرمایههای اجتماعی و اقتصادی است، این نوع تأمین مالی از سوی شهرداری مورد نقد است. در شرایطی که وظیفه اصلی شهرداری، پاکسازی و نظافت فضای شهری، ساخت جاده، بهبود حمل و نقل و افزایش کارآیی آن، ایجاد مکانهای تفریحی و همچنین فضای سبز است، متأسفانه شهرداری در کشور ما، به جهت شیوه درآمدزایی، خود به یک مخرب فضای شهری بدل شده که با تخریب خانه باغهای قدیمی و تبدیل آنها به آسمانخراشهای سر به فلک کشیده و گودبرداریهای گاه و بیگاه و آلودگیهای ناشی از آن، اوضاع را روز به روز پیچیدهتر میکند: 1- این سیاستها سبب شده است که منافع کل جامعه، قربانی منافع گروه اندکی از سازندگان قرار گیرد. 2- این سیاستها در افزایش جمعیت شهری که هماکنون در کلانشهرها گرفتار مشکلات ناشی از آن هستیم، تأثیر بهسزایی داشته است. 3- کمبود فضای پارک برای اتومبیلها که پیشبینی میشود در سالهای بعد به یک بحران جدی بدل شود، از پیامدهای منفی دیگر این سیاست است. بهطور مثال، مجوزهای اعطایی برای ساخت خانه به ازای هر 5 طبقه 3 پارکینگ است. بنابراین در کنار روند افزایش تعداد اتومبیلها، بهنظر میرسد مسأله ترافیک برای پارک اتومبیل، از مشکل ترافیک خیابانها نیز حادتر شود. 4- اتلاف منابع و سرمایههای ملی؛ این سیاست فعالان اقتصادی را به سمت سرمایهگذاری در ساخت و ساز مسکن که از سود بالاتر و باثباتتری برخوردار است سوق میدهد و ساختمانهای کمتر از 15 سال ساخت را که نیاز به بازسازی آنها نیست، مستعد ساخت میکند. بنابراین بسیاری از منابع مادی و انسانی جامعه بهخاطر تأمین منافع گروه اندکی، به هدر میرود. با توجه به نکات ذکرشده، بهنظر میرسد شیوه شهرداری در تأمین منابع مالی، بیش از اینکه آن را یک نهاد حاکمیتی و حامی رفاه و منافع ملی نشان دهد، آن را به شکل یک بنگاه خصوصی که درصدد تأمین حداکثر سود برای خود است نشان میدهد. بنابراین به هر اقدامی در این مسیر دست میزند، معرفی میکند. نظام درآمدی کنونی شهرداری، به نوعی، در مسیر بدل ساختن آن به یک نهاد رانتی و بیضابطه، درحال پیریزی است. در این یادداشت، قصد بر این است تا شرایط بحرانی را که از بابت چنین سیاستهای درآمدی، گریبانگیر جامعه میشود، خاطرنشان نمود. بنابراین چالشهای فوق، همگی بیانگر لزوم تغییر و تحول در شیوه تأمین مالی شهرداری و نظارت هرچه بیشتر بر این نهاد دولتی است تا زمینههای ایجاد خطر بیش از آنچه هماکنون شاهد آن هستیم، فراهم نشود.
لاهیجانی: بهعنوان یک شهروند که دارای تخصص و سابقه نسبتاً طولانی در امور عمرانی و شهرسازی هستم، و همان شرط اول ـ یعنی شهروند بودن ـ در صلاحیتم برای انتقاد و اعتراض و اظهار نظر کردن کفایت میکند، باید بگویم که متأسفانه شهردار فعلی لاهیجان مصداق کامل این بحث است. صرفنظر از میزان صلاحیت علمی ایشان در مباحث شهری و شهرسازی، سیر رشد او در مسیر رسیدن به کرسی شهرداری و نیز پیامدها و میراث بهجا مانده از او در مسئولیتهای قبلی در لاهیجان و شهرهای دیگر از مباحثی است که مورد انتقاد و اشاره منتقدان جدی و مخالفان تکیه او بر صندلی شهردار شهری چون لاهیجان بوده و بسیاری این لباس را برای وی بسیار گشاد میدانند. صرفنظر از شرایطی که زمینه را برای انتصاب او و اشغال کرسی شهرداری مساعد کرد، باید به این نکته اساسی توجه کرد که او جانشین شهرداری جوان، قانونمدار و خوشفکری شد که علاوه بر تخصص، بهعلت سالها کار در عمران شهری ـ برخلاف جانشینش ـ طرحهایی بلند پروازانه، ولی عملی و لازم برای نجات شهر را با جزئیات اجرایی و بستر مناسب برای اجرا فراهم و درست در سر بزنگاه به مرحله عمل درآمدن این طرحها ـ بهعلت خستگی ناشی از فشار وارده بر او به جهت پایبندیاش به اصول و جلوگیری از ویژهخواری عدهای بساز بفروش ـ کرسی ریاست شهرداری را به او واگذار و این طرحها و بستر آماده را به میراث برد. آنچه در سال اول و قسمت چشمگیر اوایل دوران ریاست او بر شهرداری شکل گرفته، در اصل میراث بهجا مانده از مهندس گنجهای است که از بخت نیک کحالی، به نام او ثبت شد. اما متأسفانه نیمه تاریک و سیاه دوران شهرداری کحالی، جولان بی حساب و کتاب و لجام گسیخته جمعی خاص است که با چماق توجیه "کسب درآمد" برای طرحهایی خاص که بیشتر به "بزک" شبیه است تا "طرح شهری"، عرصه را برای تاخت و تاز مناسب دیده و با مجوزهای افسانهای از دامنه کوه گرفته تا اندک بافتهای بهجا مانده با ساختار شهری مناسب را هدف طمعورزی و ویژهخواری خود کرده و فربهتر شدهاند. آخرین و داغترین مورد مثال آن، ساختمان خیاط دیروز و بساز بفروش امروز در ورودی کوی استادان است که حکایتش بیشتر به قصههای هزار و یک شب تبدیل شده، ولی دریغ از یک عکسالعمل و گوش شنوا! شاید چون سابقه کحالی بیشتر در امور مالی است تا اداره یک شهر در ابعاد لاهیجان، این شیوه مدیریتی وی بیشتر ناخودآگاه باشد تا آگاهانه؛ ولی آنچه که حتمی است، این است که در صورت ادامه این روند، میراث او برای جانشینش و مردم شهر ـ نه عدهای خاص و ویژهخوار ـ شهری خواهد بود که با فرو ریختن اصول لازم برای انجام توسعه پایدار شهری، دیگر در آن نه قانونی حاکم خواهد بود و نه ضابطهای. بهخصوص که در این روزها، وجود یک تخلف در محلی، مجوز انجام دوباره آن تخلف تلقی میگردد. باید به کحالی و هر شهردار دیگری بهطور قاطع و جدی یادآوری شود که دایره درآمد شهرداری با این انگیزه که هرکس که پول بیشتری دارد، مستحق امتیازات بیشتری است ـ و از چرخه "فربهها و دم کلفتها"، "فربهتر و دم کلفت تر" ـ بهوجود نیامدهاند. اینگونه مدیریت درآمد اصلاً مدیریت نیست، بلکه کاسبکاری است که نه نیاز به تخصص دارد و نه افتخاری به دنبال! شهرداری هنرمند است که با بهوجود آوردن چرخه سالم در تولید و توزیع ثروت و از این مسیر، اخذ عوارض قانونمند از این چرخه سالم، شهری را مدیریت کند که فردای مردمش ـ همه مردمش، نه عدهای خاص و فربه ـ از امروزشان بهتر باشد. معنی "اخلاقمداری در مدیریت شهری" این است آقای شهردار!
بهزاد سليمي: آقاي شهروند! شماها حتي جرأت اينكه اسم خودتون رو بيان كنيد، نداريد، بعد از آدمي انتقاد ميكنند كه با شجاعت تمام لاهيجان رو كه تبديل به لانه موشها شده بود، متحول كرد. خنده داره واقعاً! آقاي متخصص با سابقه طولاااااااااااني عمراني! از چي ميترسي كه اسمتو نميگي؟ احتمالاً از اون دست آدمهایي هستي كه ساعتها پشت در اتاق شهردار منتظر ميماني تا ايشان تشريف فرما شوند، بعد تا در ماشين همراه ميشوي و تملقگويي ميكني!!!
شهروند: درست پشت این ساختمان و در فاصله کمتر از 10 متر، یک ساختمان دیگر در دست احداث است که فقط یک متر در داخل حیاط خود ساختمان بهصورت کنسول قصد اضافه بنا داشت که با شکایت مشابه اهالی شهرک، از ادامه کار ساختمان جلوگیری و کمیسیون ماده صد رأی به قلع اضافه بنا داد و سازنده ساختمان که یک جوان بیچاره بیکس بود و روابطی را که آقای (ت) با شهردار دارد، نداشت، مجبور به قلع شد. تمام حکایت همین است که در شهری که یک مشت بساز بفروش تازه به دوران دسیده با استفاده از رانت هر کاری دلشان میخواهد، میکنند و از همه نوع امتیاز و حمایت و دیوار آهنین برخوردارند، چرا کسی به فکر حفظ حقوق مردم عادی نیست؟!
لاهیجانی: آقای بهزاد سلیمی! قسمت بزرگی از فساد و رانتخواری که امروز باعث آزار مردم و اینهمه ناهنجاری است، طرز فکر و شیوه عمل افردی مثل شماست که برایشان اینکه "که" میگوید و "که" میخواهد، مهم است، نه اینکه "چه" میگوید یا "چه" میخواهد؟ برادر من! انتقاد و انتظار عمل به قانون و درخواست "حق" که نیاز به "اسم" ندارد. این پاچهخواری و مویزگویی است که چون به طمع دریافت امتیاز آتی و بهرهوری و شراکت در رانتهای آتی است، نیاز به معرفی خود دارد. ضمناً آقای عزیز! موشهای واقعی، ویژهخواران و غاصبان حقوق مردم و قانونشکنان هستند، که مبارزه با این موشهای آدمنما بسیار مهمتر و واجبتر از مبارزه موجوداتی است که موجودات بیگناه خلق شده خدای! جهت مزید اطلاع شما و امثال شما که قطعاً نمیتوانید "لاهیجانی" باشید، عرض کنم که شأن و منزلت شهری چون لاهیجان بسیار اجل از آن است که شما و امثال شما آن را "لانه موش" تعبیر کنند! لانه موش واقعی در درون مغز افرادی است که مرامشان "پاچهخواری" و شیوه ارتزاقشان برای فربه شدن "رانت و ویژهخواری" است. خدای ناکرده شما که از آنها نیستید؟!
لاهيجاني در لاهيجاني: بابا لاهيجاني! بابا متمدن! بابا همهچي تموم مبارز در راه مبارزه با رانتخواري! شما شهرتون شهرداريش يه ساختمون نداشت، شهرداريش تا چند ماه پيش مستأجر بود، داداش يادت رفته يه شهردار داشتيم ساعت دو به بعد ميرفت دنبال كفتر بازيش؟!!!!!!
لاهیجانی: از اینکه عدهای از دوستان متخلفان عزیز سعی میکنند تا "شلی" را به "غمزه" به فراموشی بسپارند، بسیار شاد شدیم. اگر این عده کک به تنبان مبارکشان نیفتاده بود، اینچنین با چرخش کمر به هنرنمایی مجبور نمیشدند. به هر حال جهت جمع شدن خیال هنرمندانی که سعی دارند با گوهرفشانی، به انحراف بحث از موضوع اصلی بپردازند، سئوال اصلی را دوباره میپرسیم: "دلیل واگذاری امتیازات ویژه به برخی و دخل و تصرف در حقوق مردم و بیتالمال و بهرهوری عدهای خاص از این رانتها و فربه شدن عدهای و علیالخصوص ساختمان آقای (ت) در ورودی کوی استادان چیست؟ چرا عدهای به حکم اینکه پول دارند، میتوانند همه چیز را بخرند؛ حتی قانون و حقالناس را؟!"
ناظر: آقاي لاهيجاني! حضراتي در كمیسيون ماده ١٠٠ نشستهاند كه در مورد تخلفات ساختماني تصميمگيرندهاند. شهرداري طبق قانون، اجازه يك سطح اشغال در پروانه صادر ميكند. چنانچه سازنده تخلفي داشته باشد، به كمیسيون معرفي ميشود و آقاي شهردار ـ كه ظاهراً شما قصد تخريب ايشان را داريد ـ در آنجا هيچ نقشي ندارد. در ضمن، ككي به تمبان حضرتعالي افتاده است كه چشم روي حقايق بستهايد!!!
جناب لاهيجاني! بنده نه آقاي (ت) رو ميشناسم، نه مثل شما ككي به تمبانم افتاده است، ولي خوب ميدانم كه شما از روي لجاجت و حسادت داري نظر ميدي!؟ باعث بدبختي و عقبماندگي ما، شما آدمهاي لجوج و بهانهگير هستيد. افكارت را درست كن كه رفتارت ميشود.
يك مطلع: بنده از دوستاني كه از شهردار انتقاد ميكنند، چند سئوال دارم. آقاياني كه عضو شوراي شهر هستند، ٩ انسان عاقل و بالغاند كه هم سلامت روحي و روانيشان تأیيد شده و هم سلامت رفتاريشان مورد تأیيد مراجع قانوني بوده. همين آقايان يك آدم با سوابق مشخص را بهعنوان شهردار انتخاب ميكنند و بعد از حدود ١٠٠ روز يكي از اعضاء به دفتر ايشان مراجعه كرده و ميگويد من به نمايندگي از طرف ٥ نفر ديگر آمدهام و ما ديگر نميخواهيم با شما كار كنيم. معني اين كار چيست؟ شهردار در طول اين مدت زير بار چه چيزي نرفته است؟ بعد ٤ نفر از اعضاء درخواست اتومبيل پرشيا صفر با راننده براي خود ميكنند. دوستان! خواستهاي اين آقايان پاياني ندارد؛ البته حضرت نماينده يكي از صحنهگردانان اين ماجراست و اين قصه سر دراز دارد...
لاهیجانی: جناب آقای "ناظر"! اولین شرط صلاحیت برای "نظارت"، داشتن دید و اطلاع درست است که ظاهراً از آن بیبهرهاید! اصلاً تمام دعوا بر سر این است که تخلف ساختمانی یاد شده اصلاً به کمیسیون ماده صد معرفی نشده و جناب شهردار "قهرمان سازندگی" با استفاده و در اصل سوء استفاده از اختیاراتی که قانوناً "نداشته"، اقدام به صرفهجویی برای جیب آقای (ت) از محل حق مردم کرده و بهجای معرفی متخلف به کمیسیون ماده صد، اقدام به تشویق متخلف کرده و "اصلاحیه" پروانه صادر فرمودهاند. خبر خوش برای متخلفان و غاصبان بیتالمال اینکه، آقای (ت) زمین متصل به این زمین را هم از محل همین صرفهجوییها خریداری کرده تا قسمت دوم این سریال را هم به کارگردانی خودش و تهیهکنندگی آقای شهردار بسازد و مردم و شهروندان را فیلم کند!
يك مطلع: جناب شهروند! بنده چند بار مطلب شما رو به دقت خواندم. اينكه بهعنوان يك شهروند حق انتقاد داريد، كاملاً صحيح است. اما شما ٢ شهردار را با هم مقايسه كرديد كه يكي با سابقه قريب به ١٢ سال شهردار بودن در دو شهرستان و يكي با كمال احترامي كه برايشان قائلم، بدون هيچ سابقهاي و رداي شهرداري را براي آدمي كه سابقه شهردار بودن را دارد، گشاد دانستيد. به نظر شما، اين يك نوع لجبازي نيست؟ شما كه به امور آشنا و وارد هستيد، نميدانيد كه شهردار در مورد تخلفات ساختماني نقشي ندارد؟ شما فرموديد كه ايشان از اندوخته شهردار قبلي استفاده كرده است. آيا شهردار بايد براي شهرداري قلك باشد و پول جمع كند، يا وظيفهاش كار عمراني است؟ آيا شما از بدهي جناب (گ) در زمان رفتنشان اطلاعي دارد؟ جناب شهروند! آيا لاهيجان الآن با ٢ سال پيش قابل مقايسه است؟ جناب نماينده در جایي فرمودند اين آقا به شهر رژ لب زده است؛ آيا اين بايد ادبيات يك نماينده مجلس باشد؟ رفع مشكل آبگرفتگي قيام و كيلومترها كانالكشي، خريد ساختمان براي شهرداري كه در ساختمان استيجاري مستقر بود، خريد چندين دستگاه ماشين براي آتشنشاني، باز كردن خيابان عاقليه و رفع مشكل پل عاقليه با اون وضعيت خطرناك و دهها مورد كار عمراني كه در ويترين شهر قرار گرفته، رژ لب است؟ برادر بزرگوار! كمي منصفتر و مهربانتر باشيم! كهالي نه شهردار زاده شده و نه قرار است تا آخر عمر شهردار باشد. او اثر خودش را گذاشت؛ خيلي بيشتر از من و شما كه ادعا داريم. بي هيچ ادعایي تمام خود را براي شهر گذاشت. شما كه به امور آشنايي، بسم الله...
شهروند: جناب آقا یا خانم "یک مطلع"! در مورد توضیحات شما ذکر چند نکته را ضروری میدانم:
1. در مورد تخلف ساختمانی ذکر شده واقع در ورودی کوی استادان، شخص آقای شهردار مسبب اصلی بوده است، و لاغیر! دلایل این امر هم این است که اولاً شخص آقای شهردار دستور به صدور نامه خطاب به نظام مهندسی لاهیجان و درخواست کنترل مجدد و تأیید نقشههای اصلاحیه برای ساختمانی که با خلاف در دست احداث بوده داده و پس از صدور این نامه خلاف قانون و روال و تأیید نقشه توسط نظام مهندسی ـ آنهم برای ساختمانی که اسکلت آن نیمه ساخته بوده ـ باز هم شخص آقای شهردار در اقدامی قانونشکنانه، بهجای معرفی متخلف به کمیسیون ماده صد و استیفای حقوق مردم از شخص متخلف، دستور به صدور اصلاحیه پروانه دادهاند! برادر یا خواهر عزیز! اگر "شهردار" در آنچه شرح داده شد، "نقشی" ندارد، قطعاً باید مادربزرگ مرحوم بنده دارای نقش اصلی باشد!!!
2. اصولاً چرایی و چگونگی ترقی کحالی و انتصاب ایشان به شهرداری خود نیاز به واکاوی و بررسی دارد که نگارنده قصد ورود به آن را ندارد، ولی شاید با مراجعه به میراث بهجا مانده از وی برای شهر قبلی، بتوان کمی در مورد آینده این شهر پیشگویی کرد.
3. نکته اصلی و کلیدی توجه به این امر است که با پذیرش این فرضیات که اداره شهر خرج دارد و شهر نیاز به نوسازی دارد و ایشان وارث یک مخروبه هستند ـ که نبودند ـ آیا این فرضیات، انجام هر تخلفی را بهمنظور کسب درآمد مباح میسازد؟ آیا به بهانه نیاز شهرداری به پول میتوان قانون را به آسانی لگدمال کرد و شهر را به عدهای متخلف که اگر یک ریال به شهرداری بدهند، صد ریال ما به ازای آن از حق و جیب این مردم بخت برگشته به جیب میزنند، واگذار کرد؟! آیا این توجیه همان "توجیه وسیله با هدف" نیست که دزدی را برای دزد و نابودی فرزندان این آب و خاک را برای سوداگران مرگ، مباح میکند؟!
ح.ع: اين آقایي كه اينجا داره به نام "شهروند" ميتازونه رو بنده خيلي خوب ميشناسم. جناب لاهيجاني! زماني كه بابا جون شما عضو شورا بود و شماها ملت رو تلكه ميكردين، فساد بود، نه الآن. زماني كه حتي از يه پيمانكار خرده پاي شهرداري هم باج ميگرفتين و به بركت همون دورانه كه الآن فروشگاههاي [...] آنچناني زدينو ماشينهاي چند صد میليوني سوارينو و [...]. پسران كدوم يكي از كارمندان شهرداري و شوراي شهر دارن مثل شما زندگي ميكنند؟ اين دور هم كه توو انتخابات مردم خوب جوابتونو دادن كه هر چقدر پول ريختينو رأي خريدين، باز هم شكست خوردين. همين كه دارين توو اين شهر زندگي ميكنید، از مهرباني نظام و بزرگواري مردمه؛ پس شما ديگه براي ما دم از رانت و فساد نزنيد كه خودتون زاييده فسادين.
شهروند: جناب (ح.ع)! اگر سایر اطلاعات و توانمندیهای شما هم مانند مردمشناسی شما و توانمندیتان در شناسایی افراد باشد، قطعاً از دسته افرادی هستید که برای ادامه زندگی نیازمند کمک مراکز خاص بهزیستی هستید! عزیز من! نه پدر مرحوم من عضو شورا بوده و نه آن مرحوم هرگز توسط کسی به باجگیری و ظلم به مردم متهم شد. برعکس آن مرحوم تا آخرین روز عمر به خدمت بیمنت به مردم مشغول بود و همه کسانی که حتی یک برخورد با او داشتهاند، به نیکی و صداقت و مردمداریاش معترفاند و مطمئنم که اگر مرا درست شناخته بودید، شما هم چنین کلماتی بر زبان جاری نمیکردید. اتفاقاً من چون پسر همان پدرم و دیدهام که میتوان خدمت کرد ـ آنهم بدن قانونشکنی ـ به این تاراج بیتالمال معترضم. همان پدر به من آموخته که کژی را هر جا که دیدم، بیتفاوت نگذرم و چشم بر رانتخواهی و ویژهخواری عدهای تازه به دوران رسیده نبندم! ضمناً باز هم بر این استدلال پایبندم که وقوع تخلف توسط شخصی ثالت، مجوز تخلف و قانونشکنی برای من و شما نیست.
آقاي شهروند! كرباسجي فدا شد كه تهران ساخته بشه. كهالي خودش رو فداي لاهيجان كرد. قانون شهرداريهاي ما در سال 1342 ابلاغ شده كه از قانون شهرداريها در سوئد الگوبرداري شده. ديگه با قانون 50 سال پيش نميشه كار كرد. به قول يه بزرگي، شهردار بايد هر روز روو ميزش احضاريه دادگاه باشه.
شهروند جان! تو اينقدر از خودت متشكري و احمدينژادي هستي براي خودت، چرا خودتو معرفي نميكني؟ تو كه فساد ستيزي، از چي ميترسي يا از كي ميترسي؟ خودتو معرفي كن تا ما هم از تو حمايت كنيم؛ اينجور كه ما فهميديم از اين توهمات، شما بيشتر به بهزيستي نياز داريد.
لاهیجانی: از تمام دوستانی که درپی برخورد با رانتخواری و قانونشکنی هستند، خواهش میکنم اجازه ندهند در دام حامیان قانونشکنی که یقیناً از کسانی هستند که از اینگونه قانونشکنیها فربه شدهاند، افتاده و با شخصی کردن بحث، افکار عمومی و جهتگیری مطالب را از مطلب اصلی دور کنند. فراموش نکنید یرای قانونشکنان و غارتکنندگان حقوق مردم، بازار آشفته، امنترین فضاست. مسأله اصلی هنوز بدون پاسخ مانده: دلیل و انگیزه شهردار محترم در قانونشکنی و واگذاری امتیازات خاص به افراد خاص، از جمله آقای (ت) در ورودی کوی استادان چیست؟ ضمناً جهت اطلاع همه دوستانی که برای قانون حرمتی قائل نبوده و "حرمتشکنان" را قهرمان میدانند، باید بگویم: در تمام جوامع مدنی، این اصلی پذیرفته شده است که رعایت "قانون بد" بهتر از "قانونشکنی" است. اصولاً این توجیه که مدیر خوب، یعنی مدیر قانونشکن، توسط مشتی قانونشکن که منفعت شخصی و فربه شدن خود را در قانونشکنی و رانتخواری تأمین شده میبینند، توصیه و ترویج میشود!
کیوان: آقای لاهیجانی! تو سلامت خود را حفظ کن و در راه صواب و حق و عدالت قدم بردار! هستند انسانهای آزاده و قدرتمندی که شرف خود را به مال دنیا و جاهطلبی و خودخواهی نمیفروشند. هرچه بگندد نمکش میزنند... وای به روزی که بگندد نمک!
1. در مورد تخلف ساختمانی ذکر شده واقع در ورودی کوی استادان، شخص آقای شهردار مسبب اصلی بوده است، و لاغیر! دلایل این امر هم این است که اولاً شخص آقای شهردار دستور به صدور نامه خطاب به نظام مهندسی لاهیجان و درخواست کنترل مجدد و تأیید نقشههای اصلاحیه برای ساختمانی که با خلاف در دست احداث بوده داده و پس از صدور این نامه خلاف قانون و روال و تأیید نقشه توسط نظام مهندسی ـ آنهم برای ساختمانی که اسکلت آن نیمه ساخته بوده ـ باز هم شخص آقای شهردار در اقدامی قانونشکنانه، بهجای معرفی متخلف به کمیسیون ماده صد و استیفای حقوق مردم از شخص متخلف، دستور به صدور اصلاحیه پروانه دادهاند! برادر یا خواهر عزیز! اگر "شهردار" در آنچه شرح داده شد، "نقشی" ندارد، قطعاً باید مادربزرگ مرحوم بنده دارای نقش اصلی باشد!!!
2. اصولاً چرایی و چگونگی ترقی کحالی و انتصاب ایشان به شهرداری خود نیاز به واکاوی و بررسی دارد که نگارنده قصد ورود به آن را ندارد، ولی شاید با مراجعه به میراث بهجا مانده از وی برای شهر قبلی، بتوان کمی در مورد آینده این شهر پیشگویی کرد.
3. نکته اصلی و کلیدی توجه به این امر است که با پذیرش این فرضیات که اداره شهر خرج دارد و شهر نیاز به نوسازی دارد و ایشان وارث یک مخروبه هستند ـ که نبودند ـ آیا این فرضیات، انجام هر تخلفی را بهمنظور کسب درآمد مباح میسازد؟ آیا به بهانه نیاز شهرداری به پول میتوان قانون را به آسانی لگدمال کرد و شهر را به عدهای متخلف که اگر یک ریال به شهرداری بدهند، صد ریال ما به ازای آن از حق و جیب این مردم بخت برگشته به جیب میزنند، واگذار کرد؟! آیا این توجیه همان "توجیه وسیله با هدف" نیست که دزدی را برای دزد و نابودی فرزندان این آب و خاک را برای سوداگران مرگ، مباح میکند؟!