پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۶۹۵۱
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۹

عوامل به خطر قرار گرفتن زبان گیلکی

سرزمین کاسپی
از قرن نوزدهم، دانشمندان علوم اجتماعی و زبان‌شناسان، زبان را یک موجود زنده می‌دانند که پس از زایش و پشت سر گذاشتن دوران طفولیت، به رشد و بالندگی می‌رسد و ممکن است از زوال تدریجی، رو به خاموشی رود و زبان دیگری جانشین آن شود. تغییر زبان حالتی است که یک جامعه دو زبانه یا چند زبانه از زبان بومی خود به نفع زبان دیگری دست بکشند که به آن "مرگ زبان" گفته می‌شود.
در زمستان سال گذشته، ماری اسمیت جونز ـ آخرین بازمانده بومیان (ایاک) آلاسکا و تنها کسی که می‌توانست به زبان این گروه از سرخپوستان ساکن شمال غرب آمریکا سخن بگوید ـ در سن 89 سالگی درگذشت. با مرگ او، یک زبان دیگر هم در دنیا از بین رفت. از خانم جونز هفت فرزند به‌جای مانده، ولی آن‌ها قادر به سخن گفتن به زبان مادری خود نیستند، چون در آلاسکا زبان آن‌ها ممنوع بوده و مردم بومی مجبور بوده‌اند فقط به انگلیسی صحبت کنند. در بسیاری از مناطق دنیا علاوه بر محدودیت دولت‌ها در تکلم و آموزش زبان مادری، این زبان‌ها در خانه‌ها و به‌دست پدر و مادران است که می‌میرند. سازمان یونسکو پیش‌بینی می‌کند که بیش از 40 درصد از زبان‌های دنیا سرنوشت مشابهی چون سرنوشت زبان بومیان ایاک خواهند داشت و خطر منقرض شدن، زبان گیلکی را هم همانند بقیه زبان‌ها تهدید می‌کند.
یکی از شرط‌های مهم برای نابودی یک زبان، وجود دوزبانگی در جامعه است، ولی این دوزبانگی به‌تنهایی برای نابودی یک زبان کافی نیست. تقریباً تمامی موارد حذف زبان‌ها بین دو نسل اتفاق می‌افتد و یک نسل دوزبانه، یک زبان را برای آموزش به فرزندان خود انتخاب می‌کنند. عوامل مختلفی وجود دارد که نگرش خانواده‌ها و فرزندان‌شان در یک نسل را به یک زبان تعیین می‌کند. در جنوب دریای کاسپین، مردمان گیلان و مازندران دوزبانه هستند و در کنار زبان گیلکی، به زبان فارسی هم صحبت می‌کنند. کودکان گیلک در سن شش سالگی وقتی به مدرسه می‌روند، با زبان فارسی آموزش می‌بینند و زبان گیلکی در مدارس هیچ جایگاهی ندارد. از این‌رو می‌توان خانواده را نقطه آغاز فرآیند "مرگ زبان" دانست، زیرا فقط خانواده‌ها هستند که می‌توانند از نابودی زبان گیلکی جلوگیری و آن را به نسل دیگر منتقل کنند. شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، نگرش خانواده‌ها و مردمان جامعه به یک زبان را تعیین می‌کند و این شرایط نقش تعیین‌کننده‌ای در زنده ماندن و کاربرد آن زبان در نسل‌های بعدی دارد. زبان گیلکی در صورتی می‌تواند شانس بقا داشته باشد که از نظر اعتبار اجتماعی، وضعیت بهتری نسبت به زبان فارسی داشته باشد. برخورداری اعتبار اجتماعی هم مستلزم داشتن پشتوانه‌های اقتصادی و سیاسی و نظامی و ادبی و علمی است که این عوامل مانند زنجیر به‌هم متصل شده‌اند.
I. یکی از مهمترین عواملی که در جامعه دوزبانه همانند گیلان به نابودی یکی از زبان‌ها کمک می‌کند، از دست دادن استقلال اقتصادی است. برای نمونه، از دست رفتن شغل و حرفه سنتی و وابستگی به گروه بزرگتر برای اشتغال و کسب درآمد یکی از این عوامل اقتصادی است. چندین سال است استان گیلان و سرزمین‌های سبز جنوب دریای کاسپی در بیکاری حرف اول را می‌زند و در کشورمان گیلک زبان‌ها از نظر اقتصادی وضعیت مناسبی ندارند. واردات برنج و چای در این چند سال ضربه بزرگی به کشاورزان گیلک زده و چای که مهم‌ترین محصول زراعتی گیلان بود را به نابودی کشانده است.
II. این مشکلات اقتصادی باعث شده تا گیلک زبان‌ها زمین‌های کشاورزی خود را بفروشند و به سرزمین‌ها و شهرهای دیگری که شرایط اقتصادی بهتری دارند، مهاجرت کنند. با این مهاجرت‌های روزافزون گیلک زبان‌ها و خرید زمین‌های‌شان توسط فارس زبان‌های پایتخت نشین، روز به روز بر تعداد جمعیت فارس زبان‌ها افزوده می‌شود.
III. در کنار مشکلات اقتصادی، مشکلات فرهنگی ضربه‌ بزرگ‌تری به زبان گیلکی می‌زند. برای نمونه، زبان آموزشی و تدریس زبان فارسی که زبان گروه برتر است، در مدارس این سرزمین می‌تواند این حس را به‌وجود آورد که زبان مادری آن‌ها هیچ ارزش و کاربردی ندارد. در نتیجه یادگیری آن ضروری نیست و همین موضوع مقدمه‌ای می‌شود تا خانواده هم زبان فارسی را به فرزندان خود آموزش دهد.
IV. توهین و تمسخر زبان گیلکی در فیلم‌ها و سریال‌ها در شبکه‌های ملی، نمونه‌ای دیگر از مشکلات فرهنگی است. در سریال‌های مختلف صدا و‌ سیما، افراد بیکار و بی‌سواد با لهجه‌ای از زبان گیلکی صحبت می‌کنند و در برنامه‌های مختلف به رویه‌ای عادی در صدا و سیما تبدیل شده است. افرادی که هیچ مطالعه‌ای درخصوص فرهنگ مردم گیلکان نداشته‌اند، به‌صورت ناشیانه با اصالت و ریشه‌های فرهنگی مردم گیلک بازی می‌کنند و همین امر باعث شده بیش از نیمی از گیلکان نگرش منفی به زبان مادری خود داشته باشند و این گروه در موقعیتی هستند که نمی‌توان نگرش منفی آن‌ها را تغییر داد، زیرا این گروه که اکثراً جوانان آن را تشکیل می‌دهند، در آینده وارد بازار کار یا دانشگاه می‌شوند که هر دو به نگرش منفی کمک می‌کند و این نگرش منفی به نسل بعد منتقل می‌شود.
V. رادیو و و شبکه استانی گیلان و مازندران می‌توانست مناسب‌ترین رسانه برای تبلیغ و گسترش زبان گیلکی محسوب شود، ولی در جهت معکوس گام برداشته است. در صدا و سیمای استانی گیلان ـ به‌صورت گسترده‌تر از صدا و سیمای ملی ـ برنامه‌هایی تولید می‌شود که در آن، افراد طبقه پایین، مجرمان و بزهکاران لهجه دارند. در این برنامه‌ها فقط برای ایجاد خنده و کمیک از زبان گیلکی استفاده می‌کنند و این مسأله باعث دلزدگی در جوانان و کودکان بومی گیلک می‌شود.
VI. همان‌طور که می‌دانید، زبان‌شناسان نقش شعر و آثار ادبی را در حفظ و پویایی زبان تعیین‌کننده می‌دانند. با این توضیحات، زبان گیلکی که فاقد نظام نوشتاری و آثار ادبی و هنری قابل توجه است، در مقابل زبان اکثریت فارسی که آثار ادبی و هنری فراوان دارد، شانس کمتری برای بقاء می‌یابد. نگرش‌های منفی که در میان نسل جدید گیلک وجود دارد، حتی می‌تواند مانع اقبال گویشوران زبان گیلکی به ادبیات و شعر زبان مادری خود شوند و این در کنار عوامل دیگر می‌تواند تسریع‌کننده نابودی زبان گیلکی باشد، زیرا شعر در پویایی و زنده ماندن زبان‌ها اهمیت بالایی دارد و زبان‌شناسان در این ارتباط می‌گویند: "هر زبانی آن‌گاه می‌میرد که آخرین شاعرش مرده باشد."
VII. کمبود آثار ادبی، مانند کتاب داستان و مجله و کارتون برای کودکان یکی دیگر از مشکلات گیلک زبانان است. گیلکان دارای ادبیات فولکور غنی در حوزه ادبیات کودک می‌باشند، اما عدم گردآوری آن در قالب تولیدات مصور فرهنگی برای کودکان باعث شده تمام توانایی این زبان در حوزه ادبیات کودک مسکوت مانده و به تصویر کشانده نشود. قصه‌ها و لالایی‌های داستان‌ها که مادران گیلک برای کودکان خود تعریف می‌کردند، هیچ‌کدام به‌صورت کتاب‌های مصور برای کودکان گیلک ثبت نشده‌اند و کودکان گیلان از این ویژگی زبان‌شان محروم هستند.
هرکدام از این عوامل می‌تواند یک زبان را به نابودی بکشاند، ولی متأسفانه تمام این مشکلات برای زبان گیلکی وجود دارد. هر روز تعداد گیلک زبان‌ها کمتر می‌شود و زبان گیلکی یک قدم به نابودی نزدیک می‌شود. با وضع موجود، مسئولان رسانه‌ها و نویسندگان و دوستداران زبان گیلکی باید در جهت دادن اطلاعات و آگاهی درست به مردم تلاش کنند، زیرا زمانی شاهد رشد و شکوفایی زبان و رواج آن در یک منطقه خواهیم بود که مردم درک و شناخت درستی از کارکردهای زبان خود داشته باشند. از این رو باید برای مردم روشن کرد که: "نقش اولیه زبان‌های مختلف، برقراری ارتباط میان گویشوران است و هر زبانی، از جمله گیلکی، فارسی، کردی، انگلیسی و ... جدا از موقعیت و اعتبارش، به‌خوبی از عهده این کار برمی‌آید."
گیلک زبان‌ها باید به این درجه از درک و شناخت برسند که استفاده از زبان گیلکی مایه خجالت و شرمندگی و نشانه عقب‌ماندگی نیست و در مقابل، صحبت کردن به زبان فارسی نمی‌تواند به‌تنهایی مایه افتخار و نشان از تمدن و فرهیختگی باشد. این احساس باید نزد گیلک‌ها به‌وجود بیاید که حراست از زبان گیلکی وظیفه هر گیلک زبان است، زیرا این زبان میراث گذشتگان ماست و با فرهنگ، آداب، رسوم، باورها و ارزش‌های ملت ما گره خورده است.

www.caspiland.com
نظرات بینندگان