بسیاری از ماها در ضمیر خودمان احساس ادای دینی به هنرمندان، و امروز به استاد حسین محجوبی داریم. به سهم خود سعی کردهام با این نوشته، گوشهای از دینم را به استاد ادا نمایم و بگویم:
کار گل، زار شود، چون تو به گلزار آیی
نرخ یوسف شکند، چون تو به بازار آیی!
"از این پردیس" عنوان نمایشگاهی است از آثار استاد حسین محجوبی ـ نقاش پرآوازه جهانی، ایرانی، گیلانی و لاهیجانی ـ که از امروز در فرهنگیترین خانه گیلان (خانه فرهنگ گیلان) در نکوداشت هشتاد و سومین سالروز تولدش برگزار شده است.
چه اقبال شایستهای دارد، نوزادی که در 24 اردیبهشت ماه سال 1309 شمسی در عروس شهرهای گیلان ـ لاهیجان ـ و در قدیمیترین محله شهر، موسوم به شعربافان، از خانوادهای اصیل و شناخته شده، چشم به جهان گشود، که در کارنامه زندگی درخشانش، درخشانترین نمرهها ثبت شده است.
55 سال از برگزاری اولین نمایشگاه استاد در سال 1337 شمسی در باشگاه مهرگان تهران ـ که یکی از کانونهای فرهنگی پرآوازه و مطرح کشور بوده است ـ میگذرد. عدد 37 جای دیگری هم در کارنامه زندگی هنریاش دارد و آن، دائر کردن 37 نمایشگاه در طول 55 سال در شهر تهران است. وقتی به کارنامه نمایشگاههایی که استاد در ایران و سراسر جهان برپا نموده است، نگاهی بیاندازیم، ملاحظه خواهیم کرد که استاد حسین محجوبی در طول 55 سال اخیر، 53 نمایشگاه به این شرح دائر نموده است: 44 نمایشگاه در ایران که 37 نمایشگاه از سال 1337 تا 1391 در شهر تهران بوده است. دو نمایشگاه در شهر اصفهان در سالهای 1368 و 1373. دو نمایشگاه در شهر رشت، در سالهای 1369 و 1392 (نمایشگاه کنونی). یک نمایشگاه در شهر رفسنجان در سال 1369. یک نمایشگاه در شهر لاهیجان در سال 1385. یک نمایشگاه در شهر سنندج در سال 1386.
در ضمن استاد 9 نمایشگاه در سطح جهانی برگزار نمود که بهترتیب عبارتند از: نمایشگاه پاریس در سال 1350. نمایشگاه استکهلم در کشور سوئد در سالهای 1353 و 1362. نمایشگاه مونرو در کشور سوئیس در سال 1370 و 1376. نمایشگاه لس آنجلس و سان فرانسیسکو در کشور ایالات متحده آمریکا در سال 1380. نمایشگاه ویس بادن و فرانکفورت در کشور آلمان در سال 1384 و سرانجام نمایشگاه تفلیس در کشور گرجستان در سال 1389.
در خاطرات استاد حسین محجوبی آمده است: وقتی هفت ساله بودم، در کلاس درس، یک روز بعد از درس، بیکار نشسته بودم. از روی بیحوصلگی شروع کردم به نقاشی کشیدن روی کاغذ. ناگهان مبصر کلاس با صدای بلند از من پرسید: چرا نقاشی میکنی؟! معنیاش این بود که کار خطایی کردهام و باید مجازات شوم! معلم ما خانمی بود ـ خدای بیامرزدش ـ ترکه انارش را درآورد و ما هم حسابی نوش جان کردیم! این نخستین خاطرهای است که از این نقاشی کشیدن در کودکیام بهیاد دارم. ولی این کار، با آن تنبیه بدنی نهتنها در من به فراموشی سپرده نشد، بلکه ادامه پیدا کرد! بهطوری که در 13 سالگی، تابلونویسی میکردم و تقریباً خرج توجیبیام را خودم درمیآوردم.
آمدن من به تهران سبب شد تا بتوانم با محافل هنری مختلفی ارتباط برقرار کنم و این امر در دوام و استمرار و پیشرفت کارهای هنریام، نقش بهسزایی داشت."
درخصوص استاد حسین محجوبی گفته شده است که او در طبیعتی زیبا به دنیا آمد و بزرگ شد و برایش چیزی به عظمت و وسعت طبیعت وجود نداشت. استاد حسین محجوبی میگوید: "با وجود اینکه در حال حاضر انسان خودش را در شهرنشینی زندانی کرده است، فکر میکنم "درخت" مهمترین چیزی است که زندگی انسان را قابل تحمل میکند. متأسفانه انسان امروز ـ بهخصوص جوانان امروز ـ از طراوت و شور و شکوه زندگی در گستره طبیعت پاک و شفاف، کاملاً بهدور مانده است. هر کسی تأثیری را که از دنیای اطرافش گرفته در هنرش به نمایش میگذارد. دنیای امروز ما، دنیایی است که در آن میبینیم حرص و آز و خویشتنپرستی آدمی، چه فجایعی بر سر طبیعت آورده است. هنوز هم برای رشد کردن، به محیط و شرایط مناسب نیازمند است."
استاد حسین محجوبی اغلب نگران عدم حمایت از هنر و هنرمندان بوده است. او کارهای فرهنگی و خلاقیتهای هنری را بهترین وسیله ارتباط مردمان جهان، از جمله مردم ایران با ملل دیگر میداند و تأکید میکند که اگر از هنرمند و آثارش به طرز شایسته و اثرگذار حمایت نشود، نباید انتظار رشد بالنده در این زمینه داشت.
پایانبخش این نوشته را با آرزوی سلامتی و عمری شایسته برای استاد حسین محجوبی، این سخن او قرار میدهم که میگوید: "بشر هنوز زندگی کردن بر روی زمین را یاد نگرفته و قرنها گذشته است، اما هنوز زندگی کردن را، حتی از یک جفت گنجشک نیاموخته است!"