پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۶۱۳۰
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۶

"غیرسیاسی بودن"؛ مسأله این است! + جوابیه ایرج ندیمی

حجت جوادپور
در پستوی سایت "ابوذر نیوز" (پایگاه اطلاع‌رسانی نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی) بخشی وجود دارد با عنوان "وجیزه‌های ناچیز" که حقیقتاً به‌دلیل غیرمستند بودن، لحن شعاری، تعریف و تمجید، متن ضعیف و پر از غلط‌های ادبی و نوشتاری "ناچیز" است، و ظاهراً قصد دارد ضمن نوعی اطلاع‌رسانی از فعالیت‌های ایرج ندیمی، به نحوی مستقیم و گاه غیرمستقیم، به انتقادات و سئوالات پاسخ گوید. در این نوشتار به تحلیل و نقد ریشه و خاستگاه این‌گونه ادبیات و رفتار به‌کار گرفته شده و آثار و پیامدهای آن می‌پردازم.
در بخشی از "وجیزه‌های ناچیز" با عنوان "اجرا و سیاست" درباره این نگارنده آمده است: "صاحب قلمى (كه ما او را به‌درستى نمى‌شناسیم) و از آثار و تألیفات و تحصیلات و سوابق انقلابى و اجرایى او واقعاً مطلع نیستیم و حتى از انگیزه‌ها و مقاصد او باخبر نیستیم و نمى‌دانیم چطور شد مقاله خود را به‌صورت شلیك مستقیم بدل كرد و از این نوشته چه دستاوردى را متوجه خود ساخت... ."
جناب ندیمی باید بدانند که نقد و تحلیل عملکرد مسئولان کشور در چارچوب قانون و منطق، حق مسلم آحاد ملت و هر شهروند ایرانی، به‌ویژه اهل فکر و قلم و همه رسانه‌های کشور است و قصد و غرض یا انگیزه‌ها و مقاصد هر منتقد باید در جایی خارج از متن نقد مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد؛ زیرا آن‌چه مهم است، مضامین نقد است، نه اغراض منتقد! در ثانی برخلاف جناب ایشان که تمام تریبون‌های رسانه‌ای و اجتماعی را در اختیار دارند و در هر مراسم و همایش و بزرگداشت و کنفرانس و دیگر مجال‌ها بدون کمترین مزاحمت و ممانعتی، در باب هر مقوله‌ای به آسانی سخن می‌رانند، منتقدانی چون بنده، غیر از از چند سایت و وبلاگ و احیاناً چند نشریه کم‌تیراژ، امکانات دیگری برای نقد و تحلیل در اختیار ندارند که تازه آن هم با اقسام تهدید و بی‌مهری‌ها مواجه می‌گردد. قطعاً بسیاری از منتقدان چون بنده هیچ‌گونه بغض و خصومت شخصی نسبت به هیچ مسئول یا شخصیت سیاسی و اجتماعی نداشته و آن‌چه می‌گویند و می‌نویسند، برخاسته از احساس وظیفه و مسئولیت نسبت به مردم و مصالح کشور است و بس. اگر خللی در این نیت و رفتار باشد، خداوند بر آن عالم است و داوری و عقوبت از آن اوست، و اگر خدای ناکرده چنین نباشد، باز در صورت مسأله نقد، تغییری ایجاد نخواهد کرد.
این‌که برخی چون ایشان هرگونه نقد و ورود به عرصه نوشتن و کارهای رسانه‌ای را به انگیزه طمع و چشمداشت به تصدی پست و مقام یا قدرت‌طلبی و جاه‌طلبی تلقی می‌کنند، در واقع ریشه در افکار و شیوه‌های خودشان دارد که در ادامه به آن خواهم پرداخت. بنابراین شایسته است ایشان بدون فرافکنی و آوردن عذرهای بدتر از گناه، به انتقادات و پرسش‌ها، پاسخ‌های مستدل و مستند داده که قطعاً منجر به اصلاح و بهبود امور خواهد شد.
این نگارنده سال گذشته در یادداشتی با عنوان "سیاست به مثابه بندبازی، دموکراسی به مثابه پوپولیسم" (در سایت لاهیگ) با استناد به یکی از مصاحبه‌های جناب ندیمی، میزان دانش ایشان در مسائل سیاسی و اقتصادی و دیدگاه‌های ایشان را به نقد کشیدم، اما تا کنون پاسخی مستدل و قانع‌کننده از جانب ایشان یا هواداران‌شان دریافت نکردم؛ بلکه با انواع عتاب و سرزنش از جانب ایشان مواجه شدم که نمونه آن، همین یادداشت کوتاه جناب ندیمی در "وجیزه‌ها"ست که به‌جای پاسخگویی، به‌دنبال بیوگرافی نویسنده و انگیزه‌ها و مقاصد او و دستاوردهایش از انتقاد است! همچنین در یادداشت دیگری با عنوان "ندیمی در کمیسیون اقتصادی مجلس چه می‌کند!" دیدگاه‌های ایشان درباره مسائل اقتصادی را مورد نقد قرار دادم که هیچ سایت و وبلاگ و نشریه‌ای، از جمله "لاهیگ" حاضر به انتشار آن نشد و جناب ندیمی دلیل آن را به‌خوبی می‌دانند!

نقد بی‌تعارف یا شلیك مستقیم!
فضای چاپلوسی و تمجید و تقدیس و یا خنثی و بی‌موضع بودن در سخنان و نوشته‌های برخی از افراد بی‌مایه و ترسو موجب شده است که برخی حضرات همه چیز را آرام و مثبت ارزیابی کرده و خود را یکه‌تاز بلامنازع عرصه قدرت و سیاست تصور کنند؛ لذا هرگونه انتقاد شفاف و بی‌تعارف را "شلیک مستقیم" به خود می‌دانند. از این‌رو پس از ابراز تعجب از این صراحت به‌جای پاسخگویی به انتقادات، به همان شیوه خودستایی و خودبینی روی می‌آورد و می‌نویسد: "آیا واقعاً با خود فكر كرده‌اید كه حتى در این مجلس، چرا همه از ندیمى خیر مى‌گویند و او را مى‌ستایند و گرایش به او روزافزون است؟ یعنى ندیمى آن‌چنان ناشناخته است كه فقط شما چند نفر او را مى‌شناسید و به همین دلیل گول مى‌خورند؟" و در ادامه ادعاهایی را مطرح می‌کند که البته تا کنون خلاف آن‌ها ثابت شده و برخی از آن موارد از قضا از عیوب یک شخصیت سیاسی یا مدیر محسوب می‌شوند. از جمله می‌نویسد: "چپ و راست او را سرمایه مى‌دانند و كارشناس و مى‌گویند كه ایشان اولاً انقلابی است (البته نه همین تازگى‌ها)، ثانیاً كارآمد است، ثالثاً حزبى نیست و بیش از آن‌كه دلداده اشخاص باشد، تابع افكار است و موافقت و مخالفت او نه دستور حزبی است و نه براى خوش‌آمد این و آن و گواه آن، دو مجلس ششم و هفتم كه با دو دولت از نظر تذكر و سئوال و تحقیق و تفحص و استیضاح و اخذ پروژه‌ها و ... هرگز از نوكرى و تسلیم حرف نزد و هرگز وظایف خود را ترك نكرد"، و در ادامه فضایل و مناقبی را برای خود برمی‌شمارند و در نهایت نتیجه می‌گیرند که با این همه تعریف و تمجید و سوابق درخشان، ضرورت و مجالی برای پاسخگویی به نقدها باقی نمی‌ماند!!!

پوپولیست بودن و دیگر هیچ!
مردان سیاست فارغ از ماهیت افكار و ایده‌های‌شان، به‌دلیل داشتن اندیشه و دانش عمیق سیاسی و جامع و تدبیر و استقلال نظر، علاوه بر تأثیرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم بر وضعیت و روند جامعه خود، در آگاهی‌بخشی به مردم، تحلیل و نقد وضعیت سیاسی ـ اجتماعی، موضع‌گیری و تصمیم‌گیری به‌موقع و مناسب در حوادث و رویدادهای سیاسی، رهبری و هدایت جریان‌های سیاسی حزبی و مردمی و مانند آن همواره نقش به‌سزا، تأثیرگذار و ماندگاری دارند. چنین سیاستمدارانی حتی در صورت كوتاه بودن مدت زمان مسئولیت یا مدیریت‌شان و حتی پس از حیات‌شان همچنان در صحنه سیاست و اجتماع نقش و حضوری اثرگذار و تعیین‌کننده دارند.
اما در مقابل، شخصیت‌های پوپولیست و محافظه‌کار:
- به‌دلیل مردم‌گرایی بدون وساطت نهادهای مدنی، با نظام‌های سیاسی مبتنی بر نمایندگی و جنبش‌های مبتنی بر تشکیل احزاب و مروج برنامه‌ها و سیاست‌های معین و فعالیت‌های سیاسی نسبتاً پایدار و الگوپذیر، دشمنی و مخالفت می‌ورزند.
- با اکراه به سیاست روی می‌آورند و علی‌رغم بی‌میلی به سیاست، با دنباله‌روی از رهبران یا دور زدن احزاب، ظهوری ناپایدار در عرصه سیاست کشور دارند.
- غالباً نسبت به بحران‌ها و حوادث واکنشی تند و انفعالی دارند و رفتار آنان در مواجهه با این‌گونه امور، بر حسب شرایط و اقتضائات، همراه با نوعی همرنگی با جماعت و جریان غالب است، نه از روی بینش بنیادین فکری و سیاسی.
- برای آنان تعداد و کمیت‌ها اهمیت دارد و دائماً بر پرشمار بودن طرفداران خود و داشتن پایگاه اجتماعی تأکید می‌کنند. تأکید بر یکپارچگی مردم و نادیده گرفتن کثرت‌گرایی و تنوع مردم و مبرا دانستن آنان از تقسیمات بنیادی (دیدگاه‌ها، سلیقه‌ها، گرایش‌ها و ...) موجب می‌شود که هرگونه مخالفت و انتقادی را به خارج از توده مردم ارجاع داده و آن را توطئه‌ای بدانند که علیه خود مردم صورت می‌گیرد.
- آنان با ستایش از فضیلت‌های مردم عادی و راه و رسم زندگی آنان و دورنماهای جامعه، نخبگان و روشنفکران را در تقابل با آرمان‌های توده قرار داده و انتقادهای آنان را برنمی‌تابند.
- مردم را گرامی می‌دارند، چون توده تجسم ارزش‌های معینی هستند. لذا اهداف و اغراض خود را دائماً به مردم استناد و ارجاع می‌دهند و از سوی مردم سخن می‌گویند (ستایش مکرر و استفاده از عباراتی چون محرومان، پابرهنگان، زحمتکشان و مانند آن با همین هدف صورت می‌گیرد.)
- دائماً از افکار و نظرات دیگران و ادبیات و اطلاعات فضای ژورنالیستی تغذیه می‌کنند.
- بقای سیاسی آنان به‌ مدت زمان تصدی پست‌های مدیریتی آنان بستگی دارد و پس از انقضای مدت آن، به حاشیه رانده می‌شوند.
- سخنان و اظهار نظرهای آنان غالباً تکراری، تقلیدی، خنثی و ناکارآمد است.
- در تصمیم‌گیری‌های کلان و اساسی کشور نقشی ندارند و هیچ‌گاه نمی‌توانند نقش یک رهبر یا هدایتگر سیاسی را ایفا نمایند.
- به‌دلیل عدم استقلال فکری و فقدان بینش عمیق سیاسی و قدرت تحلیل و شهامت و صراحت لازم در بیان مواضع و دیدگاه‌ها تلاش می‌کنند تا برای جبران این نقص و ناتوانی در همه صحنه‌ها و رویدادها، حضور فیزیکی داشته باشند و درباره هر مسأله‌ای هرچند کم‌اهمیت یا بی‌اهمیت اظهار نظر کنند و دائماً به شیوه‌های مختلف حرف بزنند تا هیچ شکاف و عرصه‌ای خالی نماند و دیگران و البته رقبا، مجال عرض اندام پیدا نکنند.
با این اوصاف، پوپولیسم که همواره عمری کوتاه و کم‌فروغ دارد، همیشه ابزار جاه‌طلبان، مرتجعان، خودکامگان و فرصت‌طلبان بوده است. فقدان مردان سیاست راستین و حضور فرصت‌طلبانه پوپولیست‌ها همواره هر جامعه‌ای را با اقسام خسارت‌ها و آسیب‌های جدی و بعضاً جبران‌ناپذیر مواجه می‌کند. آن‌چه امروز بر ملت و کشور ما می‌گذرد، از سویی محصول فقدان یا اندک بودن مردان راستین سیاسی و از سویی دیگر و به تبع این فقدان، حضور فرصت‌طلبانه پوپولیست‌ها در بدنه و ساختار قدرت سیاسی و قانونگذاری است.
متأسفانه شهر لاهیجان در طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب، از داشتن مردان حقیقتاً سیاسی در عرصه‌های مختلف، به‌ویژه نمایندگی مجلس و یا مناصب سیاسی ـ اجتماعی، شورای شهر یا هرگونه تشکل سیاسی محروم بوده و وضعیت و جایگاه کنونی لاهیجان در عرصه سیاسی و فرهنگی کشور و مشکلات متعدد آن مؤید این واقعیت تلخ است!!!
به اجمال و اشاره می‌توان گفت که حضور چنین نمایندگان محافظه‌کار و پوپولیست در ساختار قدرت و مجلس نمایندگی سبب شده که کشور، به‌ویژه در هشت سال گذشته مشکلات و آسیب‌های فراوانی در عرصه سیاست و اقتصاد متحمل شود. اما امروز همه آن افراد به اقتضای ماهیت فرصت‌طلبانه خود، زبان به انتقاد از وضعیت گشوده‌اند! همان‌هایی که روزی رئیس جمهور را معجزه هزاره سوم، مردمی، ساده‌زیست، دشمن مرفهین بی‌درد و یار و یاور محرومین می‌دانستند! همانانی که سفرهای استانی را یک پدیده در خدمت‌رسانی می‌دانستند و تصویب صدها طرح در این سفرها را انقلابی در نظام مدیریتی کشور اعلام می‌کردند و اکنون همان حضرات، آن طرح‌ها را غیرقابل اجرا می‌دانند و یا از عدم اجرای آن‌ها گله‌مندند! همان کسانی که در برابر انحلال برخی از نهادهای مدنی و سازمان‌هایی چون سازمان برنامه و بودجه یا مدیریت و برنامه‌ریزی سکوت کردند! آنانی که برای کاغذ پاره خواندن قطعنامه‌های تحریم و عبارات سخیفی چون "آن‌قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دان‌تان پاره شود" کف زدند و هورا کشیدند و امروز علت همه مشکلات اقتصادی را همان کاغذ پاره‌ها می‌دانند! همانانی که ده‌ها بار در اول هفته طرح سئوال از فلان وزیر را امضاء نموده و تقدیم هیأت رئیسه مجلس کردند، ولی وسط هفته، امضای خود را پس گرفتند و آخر هفته اساساً کل سئوال یا استیضاح از آن وزیر منتفی شد! همه آنانی که در مقابل توهین‌های مکرر به نمایندگان مردم سکوت کردند و در مقابل بی‌اعتنایی به مصوبات و قوانین و عدم اجرای آن‌ها هیچ واکنش جدی از خود نشان ندادند! آنانی که در مقابل انحراف از ارزش‌ها و آرمان‌های ملت سکوت کردند و هیچ واکنش و موضع‌گیری جدی از خود نشان ندادند! برای تعمیم این ویژگی‌ها به افرادی چون ندیمی کافی است نگاهی سطحی و گذرا به سوابق و عملکرد آنان بیاندازیم. (به‌عنوان نمونه، به خوانندگان گرامی توصیه می‌شود چنان‌چه وقت و حوصله دارند، متن مجموعه سخنان و دیدگاه‌های جناب ندیمی، اعم از مصاحبه و سخنرانی در هشت سال گذشته را بخوانند. به استناد سوابق، ایشان در هیچ‌یک از مسائل و رویدادهای مهم کشور، نظر و موضع شفاف و قاطعی را ابراز نکرده، بلکه آن‌چه گفته‌اند، ضمن این‌که حاوی تناقضاتی بوده، غالباً پس از انقضای زمان مسأله و همسو با جریان عمومی در کشور و بالتبع بی‌تأثیر و ناکارآمد بوده است! به‌عنوان نمونه، مثلاً ایشان هیچ‌گاه نظر روشن و قاطعی درباره "جریان انحرافی" ابراز نکرده‌اند!؟)

غیرسیاسی بودن؛ مسأله این است!
با استناد به عملکردها، گفتار و رفتار جناب ندیمی از زمان ورود ایشان به مجلس ششم تا کنون، می‌توان گفت که ندیمی مرد سیاست نیست. او نه اصلاح‌طلب است و نه اصولگرا و نه معتقد و پایبند به هیچ جریان یا جناح سیاسی خاص. او همچنین علی‌رغم ادعاها، اظهار نظرها و تصدی پست‌های اقتصادی، اقتصاددان هم نیست. هرچند گرایش او به اقتصاد بر سایر وجوه رجحان دارد. او طی این سال‌ها به‌خوبی دریافته است که اقتضای ادامه حیات سیاسی و حضور در بدنه و ساختار قدرت و مدیریت کشور، درپیش گرفتن گفتار و رفتار پوپولیستی و بر اساس اقتضای شرایط و وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور است. او می‌داند که باید در همه حال در جهت بادهای موافق بر موج‌های به پیش رونده سوار شد تا همچنان در پست‌های مدیریتی باقی ماند. البته از شواهد و قرائن پیداست که او در این مسیر جایگاه‌های بالاتری را هدف گرفته است.
حیات به ظاهر سیاسی ایرج ندیمی چند صباحی پیش از ورود به مجلس هفتم، و از زمانی آغاز شد که او از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم بود. ندیمی در مجلس ششم به‌عنوان نماینده اصلاح‌طلب لاهیجان و سیاهکل در چهره یک کارشناس اقتصادی مدافع سیاست‌های دولت وقت ظاهر شد و در مجلس هفتم هم به‌عنوان یک نماینده اصلاح‌طلب شناخته می‌شد. مواضع سیاسی ندیمی در انتهای مجلس هفتم به گونه‌ای بود که در انتخابات مجلس هشتم، وی به‌خاطر آن‌چه عدم التزام به نظام و انقلاب خوانده شد، رد صلاحیت شد و از ورود به مجلس هشتم باز ماند. رفتار ندیمی با سرنوشت سیاسی بسیاری از نمایندگان مجلس ششم و کاندیداهایی که در مجلس هشتم رد صلاحیت شدند، بسیار متفاوت بود. او که توسط شورای نگهبان واجد صلاحیت برای حضور در مجلس شناخته نشده بود، بلافاصله در چرخشی 180 درجه‌ای از یک نماینده اصلاح‌طلب به مدیری اصولگرا و همکار و مشاور دولت احمدی‌نژاد تبدیل شد.
معاون پارلمانی وزارت صنایع و معادن با فاصله گرفتن از اصلاح‌طلبی، در دفاع از سیاست‌های دولت اصولگرا و همکاری با آن، چنان پیش رفت كه در دفاع از دولت و شخص رئیس جمهور كه جایگاه مجلس را زیر سئوال برده بود، تأکید کرد که: "مجلس حالا دیگر آن اختیارات گذشته را ندارد"! درحالی که او چند سال پیش و زمانی که هنوز نماینده مجلس بود، نظری کاملاً متفاوت داشت و اتفاقاً بر دولت خرده می‌گرفت که: "چرا خود را وامدار مجلس نمی‌داند"!
ندیمی كه در آذر 1384 در حاشیه جلسه رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی احمدی‌نژاد برای وزارتخانه نفت در جمع خبرنگاران گفته بود: "... رئیس جمهوری نوعاً در تصمیم‌گیری‌هایی كه انجام می‌دهد، در عین حال كه برای مجلس شأنیت قائل می‌شود، ولی خود را وامدار مجلس نمی‌داند. بی‌توجهی كه به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم از طرف رئیس جمهور نسبت به مجلس انجام شده، موضع اداری و كاری را به موضع اخلاقی تبدیل كرده است و مجلس هنوز از باب صداقت كامل رئیس جمهوری در به رسمیت شناختن مجلس مشكوك است..."(!؟) پس از این‌كه سخن احمدی‌نژاد مبنی بر "در رأس امور نبودن مجلس"، واکنش‌های متعدد کارشناسان و نمایندگان مجلس به این موضع را برانگیخت، ایرج ندیمی در گفت‌وگویی با هفته‌نامه "پنجره" از نظر احمدی‌نژاد دفاع کرد و در بخشی از این مصاحبه گفت: "... امام گفتند كه جمهوری اسلامی نه یك كلمه كم، نه یك كلمه زیاد؛ این سئوال مطرح است كه آیا این حرف‌ها برای مرحله‌ گذار بوده است، یا این‌كه نه؛ دائمی هستند... ما آیه قرآن نداریم كه مجلس در رأس امور است، این یك دیدگاه و بیان است، بیان یك ظرفیت و توانمندی است. ما یك زمانی برخی نهادها را داشتیم كه امروز به مقتضای زمان نداریم..."(!؟)
این موضع با واکنش شدید نمایندگان مجلس روبه‌رو شد و وزیر صنایع و معادن تهدید به استیضاح یا برکناری معاون پارلمانی خود شد. ندیمی كه قافیه را باخته بود، اعلام کرد که متن مصاحبه وی تغییر یافته است. ادعای ندیمی مبنی بر تغییر متن مصاحبه‌اش درحالی بود که هفته‌نامه "پنجره" در توضیحی اعلام کرد که هیچ‌گونه تغییری در گفت‌وگوی ندیمی داده نشده و فایل صوتی آن موجود است! با این حال به‌رغم این‌که وی مدعی شد كه متن مصاحبه‌اش تغییر داده شده، برای حفظ وجهه خود بابت همین مصاحبه تغییریافته از مجلس عذرخواهی کرد!
این تغییر جایگاه ندیمی از نماینده اصلاح‌طلب به مدیر و مشاور دولتی و نظرش درخصوص جایگاه مجلس و دولت، به وضوح بیان‌گر این حقیقت است كه وی هیچ‌گاه مرد سیاست نبوده و صرفاً با رفتارهایی بر اساس شرایط و منافع، یك پوپولیست و محافظه‌كار تمام عیار است.
آن روزها که ندیمی نماینده اصلاح‌طلب بود، شرایط چنین اقتضاء می‌كرد که رئیس جمهور، خود را وامدار مجلس بداند و اقتضای روزهایی که آقای ندیمی همکار دولت است، چنین است که مجلس دیگر آن اختیارات را ندارد!!! رمز و راز تصدی انواع و اقسام سمت‌ها و پست‌های دولتی توسط ایرج ندیمی كه منجر شده تا او را مورد وثوق دولت و از جمله مصادیق و نمونه‌های "شیفتگان خدمت" قلمداد كنند، همان رفتارهای پوپولیستی محافظه‌كارانه بر حسب و مقتضای شرایط و وضعیت است، نه آن محاسن و فضائلی كه توسط خود او و هوادارانش در "وجیزه‌ها" و دیگر مجال‌ها برای او برشمرده می‌شود! ندیمی این ویژگی را همواره برای خود "فضیلت" دانسته و خود را از "شیفتگان خدمت" (البته از نوع غلیظش كه شامل ده‌ها پست همزمان است!) می‌نامد. البته او هیچ‌گاه نگفته است كه علی‌رغم همه تحولات سیاسی و تغییرات كلان در پست‌های مدیریتی ناشی از رقابت‌های جناحی و باندی، چگونه همواره وثوق‌الدوله بوده است! همان ابن‌ الوقت بودن و فرصت‌طلبی‌های سیاسی كه فضای سیاسی كشور همواره لطمات فراوانی از آن خورده است.

و ... "دری که بر همان پاشنه می‌چرخد"!
در بخش دیگری از "وجیزه‌های ناچیز" با عنوان "حکایت انتخابات" درباره انتخابات پیش روی ریاست جمهوری آمده است: "... كاندیداهاى ریاست جمهورى و یا دوستان و اعضاى ستادهاى آشكار و پنهان آنان روزانه طى ده‌ها تماس حضورى یا تلفنى از آقاى ندیمى تقاضاى كمك و حمایت دارند. ثانیاً به‌دلیل این‌كه تقریباً هركدام به نحوى، گذشته‌اى با ایشان دارند، كار دشوارتر می‌شود. به‌عنوان نمونه توجه فرمایید آقاى ابوترابى (چند دوره رفاقت و همكارى با آقاى ندیمى) و در ادامه با نام بردن از افرادی چون آقایان: سعیدى‌كیا، شریعتمدارى، باهنر، حداد عادل، چمران، پورمحمدى، باقرى لنكرانى، فلاحیان، حاجى بابایی، قالیباف، روحانى، آل اسحاق، متكى و عارف، در ادامه با نوعی فرافکنی زیرکانه و لحنی دلسوزانه و از موضع کدخدامنشی می‌نویسد: "... و بقیه كاندیداهایی كه در آینده به آن‌ها خواهیم پرداخت و عموماً یك رابطه با آقاى ندیمى از جهت اجرایی و مجلسى و ... داشته و دارند. راستى شما در چنین شرایطى چه‌كار می‌كنید تا آقاى ندیمى به آن گرفتار است، روابط عاطفى و كارى."(!؟)
با عنایت به آن‌چه در بخش‌های گذشته آمد، می‌توان ادامه روند رفتار سیاسی ندیمی را به وضوح ترسیم کرد. در ادامه این روند، اکنون که انتخابات ریاست جمهوری درپیش است و انتخابات آتی، مردم قطعاً در وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور تغییر و تأثیر چشمگیر و محسوسی ایجاد خواهد کرد، ندیمی ترجیح می‌دهد که همچنان به همان شیوه‌های مرسوم، خود را در مسیر بادهای موافق قرار داده و با ترفندهای گفتاری، زمینه را برای موقعیت و جایگاه خود در فضای سیاسی و اجرایی کشور مهیا سازد. از عبارات او در "وجیزه‌های ناچیز" می‌توان چند نکته را به‌خوبی دریافت:
1- ایجاد وجهه‌ای کاذب و ساختگی از خود که البته با حس خودبرتربینی و پدرخوانده‌گی همراه است. زیرا همگی به‌خوبی می‌دانیم که کاندیداهای نامبرده در یادداشت ندیمی، عموماً به‌دلیل انتصاب آنان به جناح‌های ذی‌نفوذ و قدرتمند کشور، از حمایت‌های کلان و وافری برخوردارند و درخواست حمایت سماجت‌آمیز آنان از جناب ندیمی، چندان معقول و منطقی به‌نظر نمی‌رسد!
2- ایشان با این جهتگیری و به بهانه دوستی و همکاری با این افراد به نحوی اعلام می‌کند که با تمامی آنان ـ فارغ از گرایش‌های سیاسی و جناحی و سلیقه‌ای ـ مشکلی از جهت انتخاب یا همکاری و همراهی ندارد؛ لذا می‌تواند همچنان با موضعی خنثی و بی‌تنش در پست‌های مدیریتی و دیگر عرصه‌ها باقی بماند.
3- این رفتار به او این مجال را می‌دهد که تا پایان رأی‌گیری انتخابات ریاست جمهوری و حتی پس از اعلام نتایج آراء، خود را در حاشیه و یا وضعیتی تعلیقی قرار دهد تا پس از روشن شدن وضعیت و روند جدید بتواند در مسیر موافق آب به آسانی شنا کند!
شاید برخی افراد ساده‌انگار این‌گونه رفتار را حمل بر نوعی دلسوزی برای مردم و بهره‌مندی از امکان خدمتگزاری و مشارکت در امور تلقی کنند؛ درحالی که این رفتار فرصت‌طلبانه و محافظه‌کارانه سبب می‌شود فرد، جایگاه‌هایی را در بدنه سیاسی و اجرایی کشور به ناحق اشغال کند و با عملکرد خنثی و بی‌تأثیر خود، در مسیر و روند کلی نظام و کشور منشاء هیچ تحول و اصلاحی نباشد و حتی با سکوت در مقابل انحرافات و ناهنجاری‌ها، آسیب‌هایی را بر کشور و مردم وارد کند.
به نظر شما، اقتضای ادامه حیات سیاسی ندیمی و امثال او در چیست؟ ارائه نظرات و نگارش یادداشت‌هایی در این زمینه، به نقد و تحلیل بهتر و بیشتر این بحث که حائز اهمیت ویژه‌ای در سرنوشت سیاسی کشور در آینده نزدیک خواهد بود کمک می‌نماید.



نماینده دوره نهم مردم لاهیجان و سیاهکل  در مجلس شورای اسلامی در روزنگاری‌های خود در "ابوذر نیوز" با عنوان "وجیزه‌های ناچیز" که چندی است به قلم خود او و در قالب اشاره و استعاره و امثال و حکم از زبان سوم شخص مفرد و جمع پیرامون اخبار و وقایع روز در وب سایت شخصی‌اش منتشر می‌شود و به‌تازگی پس از رونمایی از "زبان گویا"، نام "صبح روشن" به خود گرفته است، به پاره‌ای از انتقادات نویسنده این یادداشت پاسخ گفته که در جای خود خواندنی است.
"لاهیگ" ضمن تأیید اظهارات نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی در مراسم رونمایی از پایگاه اطلاع‌رسانی خود مبنی بر فواید مردم‌سالاری و حق اظهار نظر و آزادی بیان و نقد مسئولان از سوی مردم (این‌جا)، توجه خوانندگان را به این جوابیه غیرمستقیم جلب می‌نماید.


¶ ایرج ندیمی در یکی از یادداشت‌های جدید خود با عنوان "همه دروغ مى‌گویند!؟" می‌نویسد: من سیاسی هستم، مجلس پر از آدم‌هاى غیرسیاسی است، من مردم را باور دارم و دیگران براى قدرت از مردم مى‌گویند. من سیاسی خوانده‌ام، پس تنها من سیاسی هستم، هىچ‌كس از نمایندگان ایران و یا مسئولان سیاسى نیستند؛ علاوه آن‌كه ما باید با همه منتخبین ملت به‌جاى همكارى، بجنگیم تا سیاسى باشیم، وگرنه اگر خداى ناكرده منتخب ما رأى نیاورد و ما به‌جاى جنگ آشكار و پنهان، گوش به حرف خدا و پیغمبر و رهبر دادیم و با او براى پیشبرد اهداف نظام و خون شهدا همكارى كردیم، حتماً اشتباه مى‌كنیم، چرا كه حضرت والا نپسندیده‌اند! این چه منطق ضد دین و انقلابی (البته غربى و شرقى) است كه مى‌گوید باید بجنگى تا ...
ما از اول آشنایی با اسلام و انقلاب اسلامى (دهه پنجاه) تا كنون یاد گرفته‌ایم تا اولاً اخلاق، محور حركت ما باشد و آن‌چه از رسول اكرم(ص) و امامان و امام راحل و رهبر آموخته‌ایم، این است كه با همه باید بر اساس رأفت و اخلاق رفتار كنیم و ثانیاً محور اصلًى حفظ نظام باشد و با كلمات غربی، آدم‌ها را مورد سىجش قرار نمى‌دهیم. مبانى فكرى متفاوت، لزوماً به تجویز نسخه‌هاى گوناگون مى‌انجامد. مثلاً ما بر این اعتقادیم كه از نظر كلى، بد مطلق نداریم و یا انتخابات بیان‌گر ضرورت زمانه است، نه بیشتر و از آن‌جا كه نگاه مسلمانان به یكدیگر بر اساس نگرش مثبت است، با نقاط مثبت یكدیگر كار مى‌كنند. مثلاً حضرت امام در مورد احزاب نظرى داشتند كه آن را به حجت‌الاسلام انصارى در تفاوت جامعه روحانیت و روحانیون مبارز فرمودند و یا رهبر كنونى ما با تقسیم‌بندى خودى و غیرخودى آن را بیان نمودند. از نظر ما چپ و راست در ایران بیان‌گر تفاوت مكاتب نیست، بلكه عمده اختلاف را در اخلاق و روش‌ها و جهت‌گیری‌هاى محدود مى‌دانیم.
آدم‌هایی كه این هنر بزرگ(!!!) را دارند كه فقط عیب مى‌بینند، معلوم است كه ربطی به اسلام و انقلاب ندارند. آن‌ها حتماً امام را به‌خاطر عدم ابراز نظریات خود نسبت به آدم‌ها و مراجع و مسئولان (غیر از شرایط خاص) پذیرا نیستند؛ چرا كه ایشان ورود عناصرى مثل مقتضیات زمان و مكان و یا كتمان نظر تا مدت نامعلوم را كاملاً رعایت فرموده‌اند؛ درست مثل استفاده از كلمات غربى براى وزن آدم‌هاى اسلامى و به‌كار بردن (و اصرار) كلمات نامأنوس غربى براى بیان كاركردها. زمانى براى ابراز رأى و نظر وجود دارد و مواقعى براى همكارى و زمان دیگرى براى رقابت؛ درست مثل آقاى ندیمى كه جلوى صدها نفر در مسجد چهار پادشاهان لاهیجان و در رودسر در مقام مقایسه شرایط کشور را براى استفاده از هاشمى (به دلیل اقتصاد و سیاست خارجى) صلاح دانست و آن را نه یواشكى، بلكه با صداى بلند در جلوى هزاران نفر اعلام كرد، ولى آقاى احمدی‌نژاد رأى آورد و در پایان نمایندگى هم تقاضاى بازنشستگى خود را تقدیم كرد، ولى شخص ریاست محترم جمهورى و معاونین ایشان از عید به بعد با اصرار، ادامه همكارى آقاى ندیمى را خواستار شدند كه خود ماجرایی دارد و یا در مورد دوره اول آقاى خاتمى، ایشان به آشكارى  از آقاى ناطق نورى حمایت كردند و البته آن نامه هم در روزنامه‌ها، از جمله رسالت چاپ شده است و در ستاد ایشان با آقایان باهنر و دیگران همكارى كرده است (با آشكارى)، ولى همین آدم قبول دارد كه آقاى خاتمى و احمدى‌نژاد رأى آورده‌اند و مردم با استفاده از حق قانونى خویش، رأى دادند و وزارت كشور و شوراى محترم نگهبان، انتخابات را تأیید كردند و امام و رهبر نیز با تنفیذ خویش، عملاً راه آینده را معلوم كردند. بنابراین ما سیاست خود ساخته شما را قبول نداریم. اسلام، سیاست دارد، ولى نه از نوع غربى و تنازع بقای آن!

نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی همچنین در یادداشت دیگری با عنوان "واى اگر از پس امروز بود فردایی" نوشت: واقعاً شگفت‌آور است؛ افرادى به‌راحتى به خود اجازه مى‌دهند كه اولاً با چهره پوشانده پشت هر مطلبى مخفى شوند و هر گفت نابخردانه‌اى را انتشار یا تأیید نمایند. امر بر این گروه رسوا مشتبه مى‌شود كه راست مى‌گویند و خود نیز آن را توشیح مى‌فرمایند و با قلمبه‌گویی، قلم‌فرسایی مى‌فرمایند و از ویژگى این جماعت رسواست:
١- شناسنامه علمى، سیاسی، انقلابى و مردمى خود را آشكار نمى‌فرمایند.
٢- پایگاه انقلابى و دوران حضور در انقلاب، مخصوصاً لاهیجان و سیاهكل را بیان نمى‌فرمایند.
٣- خطوط فكرى و سیاسى آن‌ها معلوم نیست.
٤- هویت آن‌ها در نفى دیگران است و در آن مورد یا مواردى كه قلم به انكار دیگران مى‌گشایند، خودشان كارى یا كار شایانى نكرده‌اند.
٥- آن‌ها در هر كلامى موافقانى دارند كه بیش از آن‌كه طرفدار او باشند، بیان مخالفت یا رقابت با دیگرى مى‌نمایند.
٦- این نقادان عموماً فصلى هستند كه جولان داده، ولى خداوند به‌خاطر آن‌چه در ضمیر دارند، دولت را بر آنان روا نمى‌دهد.
٧- این گروه بیش از بیان حق، عقده‌گشایی مى‌كنند و در حقیقت مردم را عوام مى‌دانند و خود را از اكابر ناس مى‌دانند؛ وگرنه به سخره گرفتن مردم وراى آنان و كل نظام جز از ذهن‌هاى بیمار برنمى‌خیزد.
بیایید به این مباحث توجه فرمایید:
الف) لقب زشت
ب) اتهامات به نام نقد
ج) فریب به نام دانش غربى
د) خود برتربینى با قلم دارى
هـ) در سال اول نمایندگى، خیز انتقام و انتقاد
ز) عدم طى فرآیند دینى و اسلامى و انقلابى، چون امر به معروف و نهى از منكر و تذكر لسانى و ...

ایرج ندیمی در یادداشت دیگری با عنوان "من فحش نمى‌دهم!" نیز می‌نویسد: ادب چه تعریفى دارد؟ آیا مى‌توان به نام سئوال، مارك زد و از چسب‌هاى لایتچسبك استفاده كرد؛ آن‌هم به آدمى كه از سال پنجاه تا كنون، شناسنامه روشنى دارد و هركس كه با اسلام و انقلاب در محدوده‌هاى حضور او آشنا باشد، او و جرأت و درك و قیام و انقلابی بودن او را مى‌شناسد. چگونه شما او را نمى‌شناسید، ولى خود را گیلانى، بلكه لاهیجانى مى‌شناسید؟ راستى حرف زشت و فحش چیست كه شما در دایره آن قرار دارید؟ تا كنون چند بار ایشان را دیده‌اید و یا با ایشان سخن گفته‌اید و در کدام مركز كارى با او همكار بوده‌اید كه به نام مسئولیت، او را نقد مى‌كنید. اصلاً تا كنون كجا و چه كسانى را نقد كرده‌اید؟ آیا این‌كه به خود حق نقد مى‌دهید، كشورى هم هستند، یا فقط ندیمى باید نقد شود؟ عجب كه مسئولیت‌شناسی شما گل كرده و حضرت ایشان باب میل شما شده و چند هوادار همیشه نقاد و البته آماده براى ده‌ها سئوال و نوشته تكرارى دارید! مقامات كشورى و لشگرى كه توسط شما نقد شده‌اند را نام ببرید! اگر بنا بر این روش باشد كه با چند كلمه همدیگر را بكوبیم و آن شما را آنارشیست و یا لمپن و یا بورژوا و یا در خدمت این و آن بداند كه كار حل نمى‌شود! كجاى دین به شما اجازه داده كه مسئولیت براى انتقاد از فرد خاص داشته باشید؟
بسیار خوب! مى‌پذیریم كه باید گوش كرد؛ ولى كدام حرف و از كدام كس، كه گرفتار لغو نگردیم؟ مى‌فرمایید غرض یا مرض ندارید، قبول، ولى چه شده كه فقط وقت نازنین شما مصروف یك نفر یا دو نفر ـ آن‌هم به‌تازگى ـ شده است؟ چرا نباید شك كرد كه شما قصدى دارید، درحالی كه به قول خودتان، نه آن‌جا كه می‌نویسید، شما را به خواننده معرفى كرده و نه خواننده شما را مى‌شناسد. از این‌رو به‌جاى هر كارى همان اول خودتان را معرفى فرمایید تا متناسب با تحصیلات و تجارب شما صحبت كنند.
برآشفتگى ندارد! مثل ده‌ها سطرى كه از نمایندگان اول تا كنون لاهیجان نقد فرموده و هیچ كدام از نمایندگان این ٩ دوره را با تراز من درآوردى خود قبول ندارید و از امیر انصارى تا کامل خیرخواه و بهرام یعقوبى و یوسف قاسمى همه از نظر شاقول خودساخته شما مقبول نیستند، لااقل بفرمایید كه از دوره اول تا كنون كدام را راهنمایی فرموده‌اید و یا علیه آن بنده‌هاى خدا نوشته‌اید؟
مى‌بینید كه حق داریم لااقل از شما بپرسیم كه در كدام تاریخ و جغرافیا از آقایان فوق‌الذكر نقد فرموده‌اید؟ شاید به‌عنوان یك متفكر ناشناخته موجبات معرفى بیشتر شما را فراهم آورد. عزیز برادر! به‌جاى این در و آن در زدن، لطف فرموده اصلاً نظام را با افاضات خود بهره‌مند سازید. قدرى از مردان سیاست مورد قبول خود بگویید تا بدانیم موضع فكرى شما چیست؟ آیا چپ یا راست و خصوصاً الآن در كدام اردوگاه سیاسى و فكرى قرار دارید؟ در میان كاندیداهاى فعلى، كدام كاندیدا را قبول دارید؟ الگوى سیاست شما از میان زندگان (نه شهدا) چه كس یا كسانى مى‌باشند؟ آیا در دوره‌هایى كه در كشور و یا استان و یا دو شهرستان شما، نماینده انتخاب شدند، شما به كدامیك از كاندیداها متمایل بودید؟ لطفاً نام ببرید! چرا كه با كلى‌گویى، چیزى حل نمى‌شود و مشت شما بسته مى‌ماند. لطفاً با صراحت و شجاعت بفرمایید منتخب شما با منتخب مردم چه فرقى دارد و ضمن ذكر نام كاندیداهاى مورد نظر شما كه مردم به او رأى ندادند، خصوصیات ترجیحى او را نام برده و به تفصیل شرح فرمایید! از خانواده خود و نقش برجسته فردى و خانوادگى آنان براى ارادت بیشتر خواننده، ذكرى به میان بیاورید، چرا كه علاوه بر شناسایی حضرت عالى برحسب و نسب نیز از باب ذى القربی مودتى حاصل گردد.

نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی در یادداشت دیگری با عنوان "من هستم" نوشت: من تخریب مى‌كنم، پس مى‌توانم تخریب شوم. من اتهام مى‌زنم، پس آمادگى اتهام را دارم. من مى‌پرسم، پس حق دارند از من بپرسند. من مى‌نویسم، پس حق دارند برایم بنویسند. من خود را معرفى نمى‌كنم، پس مى‌توانند خود را معرفى كنند. من چشم دیدن موفقیت مردم را ندارم، پس مى‌توانند از شكست‌هایم در پس گریم چهره‌ام بپرسند. من تریبون ندارم، پس هیچ كس نباید تریبون داشته باشد. مطالب مرا در سایت‌ها و وبلاگ‌هاى كم‌تیراژ منتشر مى‌كنند، پس تریبون‌ها و رسانه‌ها و مجلات و نشریات نباید براى دیگرى مطلبى منتشر كنند. من هیچ‌گاه عرضه براى رأى نشدم و منتخب مردم قرار نگرفتم، پس هیچ‌كس نباید رأى بیاورد. من از مردم به‌خاطر انتخابات پنج نماینده قبلى لاهیجان و سیاهكل متنفرم، چون با من مشورت نكردند. مردم مرا تحویل نمى‌گیرند و من مجبورم گوش مفت و چند همپالگى بیابم. پس باید از مردم انتقام بگیرم كه داراى عقل و تجربه نبودند و با من براى انتخاب نمایندگان قبلى مشورت ننمودند. من چند كلمه یاد گرفته‌ام، همه باید مرا تعظیم كنند. چرا مردم ایران این نمایندگان و مسئولان را انتخاب مى‌كنند و به حرف‌هاى دانشمندانى چون من گوش نمى‌كنند. من حزب راست قامتان هستم، چون هیچ‌كس مرا نمى‌شناسد. من صادقم و دیگران همه ناصادق. همه باید به فرمان من حركت كرده و جنگ همیشه‌اى را با این و آن ترتیب داده، وگرنه تن دادن به نتیجه انتخابات تو را از سیاست بیرون مى‌كند. من تنها مجالسی را قبول دارم كه با حكومت در جنگ باشند. این منطق افرادى است كه بیش از نظام به خود مى‌اندیشند و از بس دروغ گفته‌اند، همه را چون خود مى‌پندارند. اداى این گروه به دوران رسیده و شاید نرسیده را اگر ببینى، متعجب و حیران مى‌مانى كه فتبارك ا... احسن الخالقین.
 
ایرج ندیمی همچنین در یادداشت دیگری با عنوان "در تاریكى" می‌نویسد: فرمود كه در هشت سال قبلی، وجود نمایندگان محافظه‌كار باعث آسیب به كشور شد. این فرموده مى‌تواند قدرى از مواضع مرد تاریكى را عیان سازد. این جمله، یعنى من منتقد هشت سال اخیر هستم. این جمله، یعنى من احمدی‌نژاد را قبول ندارم. یعنى من به احمدى‌نژاد رأى نداده و او را قبول ندارم. حال آقاى ندیمى را با این دموستنس یونانى ـ ایرانى مقایسه كنیم.
آقاى ندیمى با شجاعت تمام جلوى مردم لاهیجان و رودسر این ایام را در سخنرانى معروف خویش بیان كرد. شما بفرمایید كجا این خطر را گوشزد فرمودید؟ آقاى ندیمى در مجلس هفتم مكرر در مورد همه این داستان‌ها به آشكارى سخن گفت، شما بفرمایید كجا افاضه فرمودید؟ آقاى ندیمى هزینه آن مواضع و سخنان را به كمك دوستان همشهرى‌ات داد، شما بفرما كجا هزینه داده‌اى؟ آقاى ندیمى آن سال‌هاى دور در لاهیجان و آستانه و ... پیش از پیروزى علیه طواغیت چون شاه به آشكارى حرف زد، شما كجا در پیش و پس از انقلاب مردم را به فیض رساندید؟ آقاى ندیمى در سازماندهى انقلاب در تهران و گیلان نقش بارزى داشت، شما كجا بودید؟ آقاى ندیمى سوابق تعریف شده‌اى دارد، شما كجاها تشریف داشتید؟ آقاى ندیمى در وزارتخانه‌هاى امنیتى، آموزشى، اقتصادى، سیاسی، صنعتى، معدنى، تجارى و ... جایگاه روشنى دارد، شما كجا بودید؟ آقاى ندیمى جاى كسی را در هیچ كجا تنگ نكرد و به اندازه دارایی‌هاى علمى و عملى و انقلابى خود كار كرد، شما كجا بودید؟ آقاى ندیمى همواره از طرف دستگاه‌هاى امنیتى، نظامى، انتظامى و قضایی تأیید شد، شما چطور؟ آقاى ندیمى همواره براى مسئولیت‌ها دعوت به كار شدند كه عنداللزوم اعلام مى‌كند، شما چطور؟ آقاى ندیمى همواره از محبت مردم برخوردار بوده، شما چطور؟ آقاى ندیمى از خانواده ایثارگران است، شما چطور؟

نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی در یادداشت دیگری با عنوان "براى چه خوشحالى؟!" نوشت: به این جملات توجه فرمایید: "متأسفانه شهر لاهیجان در طى سال‌هاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى از داشتن مردان حقیقتاً سیاسی در عرصه‌هاى مختلف، به‌ویژه نمایندگى مجلس و یا مناصب سیاسی و اجتماعى شوراى شهر یا تشكل‌هاى سیاسی محروم بوده و ... ." به نظر شما ایشان براى قبل از انقلاب چه شأنى قائل است؟ ایشان غیر از خود چه كسی را قبول دارد؟ لاهیجان در تمام هویت سیاسی و مجلسى و شورایی و تشكلى (به كشف كریستف كلمب سیاست) فاقد حتى یك چهره بوده و مردم نیز در همه انتخابات اشتباه كرده‌اند! "مردان حقیقتاً سیاسی" كه به‌دنبال آن هستید، چه كسان با چه مشخصاتى بوده و اصلاً در ایران، گیلان و لاهیجان قابل یافت هستند؟! مناصب سیاسی دیگر از نظر شما باید فرماندارى و بخشدارى و ... باشد که در آن‌جا نیز به‌مانند نمایندگى و شورا فاقد مردان سیاست بوده، و به معنى دیگر، امثال شهید كریمى و ... از نظر شما فاقد ویژگى "مردان حقیقتاً سیاسی" است! آیا حق مى‌دهید كه این برادر ناشناخته را با سئوالاتى از جنس شخصیت علمى و عملى و انقلابى و انگیزه‌ها مورد پرسش قرار دهیم؟ ای مردمان لاهیجان! ما اصلاً به بنده خدایی كه مى‌نویسد، ایراد وارد نسازیم، بلكه بترسید از چند نفر كه در هر سخنى، بلافاصله هورا مى‌كشند و نمى‌دانند كه درحال فحش خوردن هستند و شعورشان زیر سئوال رفته و به ریش همه لاهیجانیان مى‌خندند كه كامنت لاهیجى و دوستدار لاهیجانى را یدك بكشى، ولى بگویند نمى‌فهمى و حتى اگر بگویند از میان روحانى و اجرایی و سیاسى هیچ‌یك اندازه (تراز) آدمى كه نمى‌شناسیمش نبوده و دیوژن زمانه درحال یافت آن‌چه یافت نمى‌شود، هستند! واقعاً تأسف‌برانگیز است كه به‌نام لاهیجان، به لاهیجانى‌ها بخندند و بنویسند و دست مریزاد بگیرند و تیزبین خوانده شوند.

¶ ایرج ندیمی در یادداشت دیگری با عنوان "آن سال‌هاى حادثه" می‌نویسد: گفت: "ما تا سال 1360 چیزى از آقاى نديمى نمى‌دانيم"!؟ واقعاً يك لاهيجانى مى‌تواند از سال‌هاى پنجاه تا كنون هرجا پای حماسه و ايثار و انقلاب باشد، نديمى را در آن سال‌ها حس نكند و نشناسد؟! چگونه آن مقابله‌هاى فكرى و سياسی و عقيدتى ايشان از ياد افرادى كه كانون آستانه، غريب آباد، مسجد سليمانيه، رودبنه، شعربافان و ده‌ها مسجد و كانون و كتابخانه چون الهادى را به‌ياد مى‌آورند، ولى ابوذر را به‌ياد نمى‌آورند؟! هرچند كه ايشان از سال 1356 در تهران زندگى مى‌كند (البته در سايت خود ننوشته متولد تهران است)، ولى چه كسی از نقش ماندگار او در برپايی انقلاب بی‌خبر است؟! آن سخنرانى‌هاى پرشور و آن راه‌اندازى تظاهرات و شعارهايی كه از نواى او در شهر از اولين شب در مسجد آقا سيدحسين تا اولين سخنرانى در تظاهرات در جلوى شهربانى قديم و نشست‌هاى برپايی در منزل پدرى و شهيد كريمى و كاظم اكبرى و ده‌ها مكان ديگر و پس از انقلاب در مجادلات خيابانى در هر جاى ايران و گيلان، از جمله جلوى داروخانه شفا و بانك ملى، سياهكل، آستانه و ده‌ها برنامه ديگر در تهران و دانشگاه‌هاى آن زمان و حضور در مراكز تدريس سپاه به همراهى شهيدانى چون عليرضا موحدى كرمانى و دهها نهادى و سپاهى و كميته‌اى و فعاليت‌هاى آموزشى در اکثر مراكز نهادى و دانشگاهى و سربازى گمنام امام زمان(عج) و ديگر امور كه در بيوگرافى‌هاى ادوار حضور او در مجلس چاپ و نشر شده است.
اگر انصاف باشد، نيازى نيست كه ايشان را حتى در مقام دفاع (نه آغازگرى) محكوم كنيم كه چرا جواب مى‌دهى؟ مگر سكوت پارسال او جواب داد كه پاسخ امسال او شما را خوش نيامد؟ برادر من! هرچه مى‌خواهی مى‌گويی، بعد ادعاى دين و اخلاق مى‌كنى! كدام مرجع اخلاق و فقه و تاريخ در قوا و فعل و تقرير ائمه ما سراغ دارد كه آبروى مردم (مخصوصاً منتخبين آنان براى انجام امور، آن‌هم در شرايطى كه سه سال ديگر بايد از اين آبرو براى خدمت به مردم استفاده كند) را بريزيم، بعد اسم آن را نقد بگذاريم؛ آن‌هم توسط مدعيان، بدون آن‌كه حتى يك بار به‌صورتى (نوشته‌اى، گفته‌اى، پيغامى و ...) آن فرد مسلمان (حتى خداى ناكرده غيرمسلمان را) از طريق راهى كه دين بر ما گشوده، مثل آداب امر به معروف و نهى از منكر مطلع و يا نصيحت كرده باشی؟! كدام مسلمان حق دارد آبروى افراد را در وب كم تيراژ يا پرتيراژ ببرد كه من درحال نصيحت هستم (تو بخوان نقد)؟!
جناب عالى آن‌گاه كه آبروى يك انقلابى، يك خدمتگزار، يك برادر شهيد (كه بايد به فرموده امام و رهبر، چشم و چراغ باشند)، رگ غيرتت نجوشيد كه بگويی اين‌كه او را آماج هزار تهمت قرار داده‌اى، مسلمان است، رئيس مجمع نمايندگان گيلان است و ... . مسلمانى‌ای كه شما به آن باور داريد كه عرض و آبروى هر انسان را مى‌بريد، نمى‌شناسيم، زیرا به ما آموخته‌اند كه مسلمان كسی است كه مردم از دست و زبان او در امان باشند. اسلامى كه ما مى‌شناسيم، خون آدم‌ها و آبروى آنان را برابر دانسته و فقه دين ما براى هر عملى برنامه دارد. كجا گفته‌اند كه حتى حرف حق (نه ناحق) را بايد از راه باطل پيش برد؟! شايد شما رساله ديگرى نوشته‌ايد، ولى دين ما بزرگى را در تقوا معرفى كرده، نه وزارت و وكالت و درجه و عنوان و مقامات. از اين‌رو تقوا و اخلاق جانشين نظريات افراطى غرب‌مآبانه است كه مى‌گويد براى پيشبرد هدف، روش مباح است. چگونه در سال قبل و يا امسال هتك حرمت مباح بود، ولى اگر داد و فرياد برآيد كه اين نه مسلمانى است، دل آزرده مى‌شوى كه ... .
آرى برادرم! ما نيز درست داريم (كه دوست تو مى‌گويد نبايد از دوست خود دفاع كند). ما نيز خانواده داريم، ما نيز آبرو داريم (كه مثل تو درصدد تاراج آن است) و اسلام به ما اجازه داده است تا در مقام شكايت و دفاع از آن فروگذار نكنيم (و تو مى‌فرمايی كه هرچه گفتند، تو هيچ نگو). مثل جنابعالى كافى است فقط يك بار در يك انتخابات شركت كنى تا ببينى كه چگونه با نامردى مى‌خواهند سر بر تن تو نباشد (بعداً تو ادعا مى‌كنى كه در بين مردم، منتقد دارى). چه اشكال دارد كه آن‌هایی كه او را نمى‌شناسند و يا با او ننشسته‌اند و يا از كارهاى او باخبر نيستند و يا با او رقابت دارند، از نماينده خود بپرسند و ... . آن‌چه ما مى‌گویيم، به هيچ وجه اين نيست كه:
١- نماينده صددرصد آراء يك شهر را دارد.
٢- نماينده در طول نمايندگى به افزايش رأى و يا كاهش آن گرفتار نمى‌گردد.
٣- نماينده معصوم است.
٤- همه مردم طرفدار او بوده و يا خواهند بود. يعنى حتى پاكترين و معصومان نیز متأسفانه از اين نعمت محروم بوده‌اند و حتى خداى بزرگ نيز دوستان و دشمنانى دارد، چه رسد له ما كه ادعايی نداشته و نداريم و در پيش تمام بزرگان هيچ اندر هيچيم.


© یادآوری: مطالب منتشره در بخش "یادداشت" صرفاً بیان‌گر دیدگاه نویسنده است
و الزاماً بیان‌کننده نظرات "لاهیگ" نمی‌باشد

شهروند
|
United Arab Emirates
|
۲۲:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۳
0
0
شهروند: آقای جوادپور! شترسواری دولا دولا نمی‌شود. با توجه به ادعای‌تان مبنی بر ناکارآمدی ندیمی، لطفاً بیا با ایشان مناظره کن.
دهاتي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
0
0
ظاهراً دولا دولا نيست شهروند جان! اين مسائل بر كسي پوشيده نيست. حرف‌هاييه كه نديمي زده و كارهاييه كه انجام داده، ولي كسي جرأت گفتنش رو نداره! واقعاً ما تا حالا چه كسايي رو انتخاب كرديم؟!
لاهيجي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
0
0
لاهيجي: درود بر شهامت و صراحت شما آقاي جوادپور! متأسفانه در شهر ما بسياري از آدم‌ها، مدعي دلسوزي و چيزفهمي هستند، ولي فقط در خفا حرف مي‌زنند و جرأت بيان علني و رك حرف‌هاشونو ندارند. بايد به مردم آگاهي و اطلاعات داد تا در انتخاب‌هاشون اشتباه نكنند.
كريمي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
0
0
كريمي: من نمي‌دونم خيلي از آدم‌هايي كه در لاهيجان اداي روشنفكري و علامه بودن رو در ميارن، چرا وارد اين بحث‌ها نميشن و از مسئولين انتقاد سازنده نمي‌كنند؟ بالاخره در آينده خيلي چيزا روشن ميشه. در اين شرايط نبايد از زير بار مسئوليت‌ها شانه خالي كرد.
سليماني
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
0
0
سليماني: از سايت لاهيگ كه چنين انتقاداتي را منتشر مي‌كند، سپاسگزارم. متأسفانه بسياري از سايت‌ها و نشريات از انتشار مطالب روشنگرانه و سودمند خودداري مي‌كنند. درود بر شما.
باطرف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
0
0
باطرف: بالاخره يه نفر توو لاهيجان پيدا شد كه از پس نديمي بر بياد. خيلي‌ها در شهر ما نديمي رو علامه و همه چيز دان ميدونند! ضمناً مگه نديمي مناظره هم ميكنه؟!!! البته بهتره با يكي هم‌اندازه خودش مثل قاسمي مناظره كنه! خيلي بامزه ميشه!!!
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
0
0
محمد: اين مقاله "ندیمی در کمیسیون اقتصادی مجلس چه می‌کند!" كجا منتشر شده كه ما هم بخونيم؟ از سايت لاهيگ درخواست مي‌كنم كه اگه ممكنه، لينكش رو بذاره تا همه بخونند. تشكر.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
0
0
شهروند عزیز (کامنت اول)! قرار نیست هر منتقدی مناظره کند. اگر از مناظره انتظار روشنگری دارید، نقد همین وظیفه و نقش را دارد. نقد را بخوانید و با آن‌چه می‌بینید، مقایسه کنید. به سئوالاتی که نقد در ذهن‌تان می‌سازد فکر کنید.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
0
0
ندیمی وکیل خودش است و بس! البته دچار توهمی بزرگ هم هست! البته زرنگ هم هست و می‌داند با چه کسانی جدل کند! لیاقت ندیمی یک کارمند ساده اداره پست بود...
احسان ایمانی
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
0
0
احسان ایمانی: با تشکر از نویسنده تیزبین این نقد عالمانه! حقاً که ایران امروز، سرزمین فرصت‌طلب‌های حزب باد و نان به نرخ روز خورهای مردم فریب و غیرپاسخگوست! افسوس و صد افسوس!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
0
0
خسروی: ندیمی از اون آدم‌هایی است که اگر یک ریال خرج چیزی کنه، یک میلیون تومان خرج تبلیغات اون می‌کنه. نمی‌دونم اون ضرب‌المثل رو شنیدید که گفتند در دیزی بازه، اما... شنیدم که ایشون گفته اون مقاله "وجیزه‌های ناچیز" مال من نیست؛ ایشون بگه مال کیه؟ دیگه ایشون بگه که توو این دوره کدوم آدم باسواد که میتونه توی لاهیجان با این قلم وکیل مآبانه، این کلمات رو روو هم سوار کنه؟! این‌که ایشون همیشه یه مشت وکیل و وزیر رو به یدک میکشه، بگه که کدوم نماینده، این کار رو نمیکنه؟ آقای ندیمی باید بدونه آقا آقا از خونه بیرون میره... همین!
حسن زاده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
0
0
حسن‌زاده: در دين اسلام اين نون به نرخ روز خوردن و هر روز به شكلي درآمدن شديداً نكوهش شده. چنين نماينده‌اي در شأن مردم لاهيجان نيست. ولي چه مي‌توان كرد كه همه سكوت كرده‌اند و عاقلان سر در گليم فرو برده‌اند!
مسلم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
0
0
مسلم: آقاي جوادپور! كاش در مورد آدم‌هاي چاپلوس و قدرت‌طلب شهر و استان كه از نديمي حمايت مي‌كنند نيز مي‌نوشتي. كوتوله‌هايي كه هميشه براي موندن خودشون آويزون چنين آدم‌هايي ميشن و لياقت پست‌هايي كه در اختيار گرفتن رو هم ندارن. و آدم‌هاي مقدس‌مآب و دائم الوضوء و قرآن خون و پيشاني كبود كه چشم‌شون رو بر بسياري از ظلم‌ها و پليدي‌ها مي‌بندند. كاش من قدرت قلم شما را داشتم!!!!!
ميثم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
0
0
ميثم: وقتي پيشكسوتان ايثار و شهادت به فراموشي سپرده شوند، بايد هم افرادي كه در دوران خون و شهادت و حماسه به‌دنبال ارتقاء مقام مديريتي خودشان بودند، اين‌چنين ميدان‌داري و ترك‌تازي كنند!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
0
0
نماینده محترم که بگم‌بگم راه انداختن، میشه بگن شخص خودشون توی هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی کجا تشریف داشتن؟ و چرا خود خودشون هیچ وقت سند و مدرکی در این مورد ارائه نمیدن تا در کنار افتخارات دیگه‌ای که بهش مینازن، علم کنن؟؟؟!!!
امینی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۶
0
0
علیرضا امینی: از آن‌جا که آقای ندیمی همیشه به‌جای پاسخگویی به انتقادات، فرافکنی کرده و به تعریف و تمجید از خود و بیان سوابق و فعالیت‌های خود می‌پردازند، لازم دیدم به‌عنوان یکی از دوستان قدیمی آقای جوادپور (علی‌رغم تمایل ایشان)، شمه‌ای از سوابق ایشان را عرض کنم تا جناب ندیمی ایشان را بیگانه با انقلاب اسلامی و چهره‌ای مهجور و حاشیه‌ای معرفی نکنند!!! آقای جوادپور متولد سال 1341 در محله خمیرکلایه لاهیجان هستند. فعالیت انقلابی ایشان از سال 1356 در ارتباط با شهید کریمی در دبیرستان محمدی و مساجد لاهیجان آغاز شد و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عضو کمیته انقلاب در کنار کسانی چون شهید کریمی، آقای انصاری، حجت‌الاسلام قربانی و دیگران بودند. پس از پیروزی انقلاب در کمیته انقلاب فعالیت داشته و پس از مدتی به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمده و علیه گروه‌های معاند و ضد انقلاب فعالیت داشتند و بحث‌های ایدئولوژیکی ایشان با این گروه‌ها فراموش شدنی نیست، تا جایی که نام ایشان در لیست ترورها و مغضوبین سازمان منافقین قرار گرفت (در نشریه راه مجاهد). همزمان ایشان به عضویت بسیج و در سال 1360 به عضویت سپاه درآمده و مسئول عقیدتی ـ سیاسی و تبلیغات و انتشارات سپاه بوده‌اند. (ضمن آن‌که در مدارس شهر و روستا به تدریس نیز می‌پرداختند) و در دوران دفاع مقدس همرزم بسیاری از شهدای لاهیجان چون شهدای عزیز کیاموسوی، حامدی‌ها، صادق حسنی، یوسفی‌نژاد، باغبان و ... ده‌ها ماه در جبهات جنگ (در لشگر قدس گیلان، تیپ ویژه شهداء و ...) حضور داشتند و علی‌رغم مجروحیت در عملیات نصر هشت، تا کنون نام خود را در زمره جانبازان ثبت نکرده و از این‌گونه امتیازات استفاده‌ای نکرده و نمی‌کنند. ایشان در سال 1367 برای تحصیل در دانشگاه تهران به این شهر عزیمت کرده و از آن سال در نهادها و سازمان‌های مختلف عمدتاً به فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی و پژوهشی (از جمله فلسفه و عرفان، ادبیات و نقد هنری، به‌ویژه فیلم) اشتغال داشته و دارند و علاقه چندانی به پست‌های اجرایی ندارند. مقالات و آثار ایشان در گذشته با نام مستعار منتشر می‌شده و در حال حاضر به نام اصلی‌شان منتشر می‌شود. ایشان رازها و ناگفته‌ها و خاطرات فراوانی از دهه اول انقلاب در سینه و یاد دارند. در حال حاضر به تألیف و تدوین دستاوردها و آموخته‌های خود مشغول هستند که در آینده‌ای نزدیک منتشر خواهد شد. مدارک مواردی که ذکر شد موجود است و در صورت نیاز برای آقای ندیمی ارسال خواهد شد تا بدانند که در آن سال‌های خون و ایثار، بعضی‌ها کجا بودند و بعضی‌ها کجا؟؟؟!!! شخصاً تا کنون سوابق روشن و دقیقی از آقای ندیمی از سال پیروزی انقلاب تا اواخر دهه 1360 در هیچ جایی ندیده‌ام. اما با همه این‌ها عرض می‌کنم که آن‌چه امروز مهم است، محتوای افکار و عملکردهاست، نه نام و رسم و سوابق افراد! به فرمایش حضرت علی(ع): نگاه کن که چه گفته می‌شود، نه آن‌که چه کسی می‌گوید. والسلام.
یاسر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۶
0
0
یاسر: آقای ندیمی! خب ایشون درست گفته! واقعاً کدوم یک از نماینده‌ها و مسئولین لاهیجان را می‌توان واقعاً مرد سیاست نامید؟! از انصاری که از اون زمان تا کنون جرأت گفتن یک جمله به‌درد بخور نداشته!؟ از خیرخواهی که ...؟!! از یعقوبی و قاسمی که حضور خنثایی در مجلس و شهر داشتند!؟ یا شما با این وضعیتی که در این یادداشت گفته شده؟!!
خسروی/
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۶
0
0
خسروی: از توضیحات ندیمی چیزی عاید ما نشد. بهتر نبود آن جناب به‌جای این‌همه فیلم کردن خلق الله می‌آمد و توضیح می‌داد که چرا این‌همه منتقد توی شهر خودش دارد؟ شاید ایشان بگوید که خوب معلوم است لاهیجانی‌ها حق ناشناس، تنگ نظر و حسودند و چشم دیدن سیاستمدارانی چون او را ندارند، یا این‌که مقامات آن عالیجناب بر خاص و عام پوشیده است و یا چیزهای دیگر. آقای ندیمی اگر یک مقدار از خودش فاصله بگیرد، می‌فهمد که تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها...
بی طرف
|
Finland
|
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۶
0
0
بی‌طرف: با سلام و ادب و احترام به کسانی که منطق در وجودشان نهادینه است و اخلاق را برای پاک کردن زشتی بداخلاقی خود تمجید نمی‌کنند و به نوعی واقعاً تابع اخلاق هستند. قصد ندارم با این صحبت خود به طریقی به بزرگ کردن مخالفین نماینده کمک نمایم، ولی از جهت ارادت و دوستی و موافقت با عملکرد مثبت نماینده در اکثر حوزه‌های تحت مسئولیت ایشان، نکاتی را به نگارنده گوشزد می‌کنم:
1- جناب جوادپور! می‌دانید و آگاهید که حداقل 70 درصد مردم امکان استفاده از سایت و اینترنت را ندارند تا از مطالب شما بهره‌مند شوند و در مقام تأیید و یا تکذیب برآیند. پس مطالب شما جناحی و صرفاً یکسونگرانه می‌باشد.
2- آیا نمی‌دانید که نقد، یعنی بررسی نقاط ضعف و قدرت؟ متأسفانه شما در تمام مطالب خود در مقام منتقد، نقاط ضعف را مطرح نمودید که آن‌هم جای بسی تأمل دارد!
3- آیا این نماینده که به نظر شما تمام قد نافرم است، در طول این‌همه سال، خدمتی نکرده است و یا نقطه روشنی در کارنامه خود ندارد که مطرح نمایید؟
4- آیا شما با این‌که سال‌ها از شهر و دیارتان دور هستید، به این‌همه کمبودها و کاستی‌ها اشراف دارید و دیگران هیچ؟
5- آیا آمار عملکرد نماینده فعلی با نمایندگان همه دوران لاهیجان را دارید و در مقام مقایسه سنجیده‌اید؟
6- بارها از شما در همین سایت خواسته شد در مجامع و جلسات شرکت نمایید و شفاف نقد نموده و جواب بگیرید و طرح‌ها و راهکارهایی که دارید ارائه نمایید. چه شد؟ آیا غیر از این است که شما از روی بغض، سخن می‌نگارید؟ آیا این دشمنی پنهان ریشه در گذشته ندارد؟ آیا این روش شما در شأن انسانی به قول دوستان‌تان با سابقه درخشان پسندیده است؟
نه، جناب جوادپور! شما هنوز هم مانند دانشجویان جوان علاقه‌مند فعالیت در فضاهای مجازی هستید و از واقعیت به‌دور. ندیمی بد یا خوب روزی از لاهیجان خواهد رفت و این قاعده طبیعت است، ولی افسوس که به‌جای کمک و همراهی و استفاده از تجربیات بی‌نظیرش در جهت تربیت انسان‌های دیگر هم‌سنگ و هم‌تراز او، دنبال تخریب و دور نمودن آدم‌هایی هستید که شاید او را الگو قرار داده‌اند و روزی چون او شوند. او در تاریخ لاهیجان و سیاهکل جاودانه شد و در اذهان خواهد ماند، همچون بزرگان عملگرای تاریخ، ولی مایی که در خلاف جهت عقل و منطق حرکت کردیم و شیطان‌گونه به‌دنبال تاریک کردن ذهن‌ها و پاک کردن عملکردها بودیم، چه...
گیلانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۶
0
0
گیلانی: آقای بی‌طرف؟! نمی‌دانم جواب آقای جوادپور به شما چیست، اما به‌عنوان یک منتقد آقای ندیمی موارد اشاره شده شما را به نوعی خطاب به خود نیز می‌دانم:
1- کدام رسانه صددرصدی است؟! ضریب پوشش رسانه چه ربطی به نقد دارد؟ مخاطب نقد باید پاسخگو باشد و بس. به زعم شما، کدام رسانه برای نقد آقای ندیمی لیاقت دارد؟! اخبار ساعت 2 تلویزیون؟ قرار بر رأی‌گیری هم نیست. در این فضا نقدی صورت گرفته و کسانی موافق و کسانی هم مخالف‌اند. ظاهراً همراه نبودن اکثریت با حضرتعالی در تقدیس همیشگی آقای ندیمی باعث افاضه "یکسونگرانه و جناحی بودن نقد" شده است.
2- با تعریف شما از نقد، فقط شیطان قابل نقد است و بس! چون شر مطلق است!
3- آقای ندیمی کارهای مثبتی انجام داده است. آیا چیزی جز وظیفه‌اش بوده؟ استفاده از امکانات عظیم (وکالت مجلس) که عطش رسیدن به آن را در انتخابات و دست زدن به هر حیله‌ای برای ورود به مجلس شاهدیم، مابه‌ازای چیست؟! نکند انتظار دارید آقای ندیمی در هشت سال هیچ کاری انجام ندهند و آن وقت ایشان نقد شوند؟! برای اجرای ناقص و معیوب وظایف قانونی آقای ندیمی، چه منتی بر سر مردم می‌گذارید؟!
ادامه دارد...!
بی طرف
|
Finland
|
۰۰:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
0
0
بی‌طرف: گیلانی عزیز! ادبیات شما نشان‌گر آن است که می‌توان با شما وارد بحث و گفت‌وگو شد. بحث اینجانب با جناب جوادپور که بچه محل می‌باشد، مدل و شکل رفتارشان درخصوص فعالیت سیاسی و اجتماعی ایشان است. بنده اعتقاد دارم، حرف و سخن در جایی که مخاطب خاص دارد، باید موضوعیت خاص هم داشته باشد. آیا شما با بنده موافقید در این‌که ندیمی از نظر دانش و تجربه و توانمندی و درک و فهم و شأن برای لاهیجان و سیاهکل نماینده موجه می‌باشد؟ اگر نیستید، چه کسی هست و چرا؟ آیا بعد از دو دوره نمایندگی و همچنین چهار سال غیبت، در صورت عدم وجاهت، مردم جاهل بودند که به ایشان رأی دادند؟ مخالفت‌ها اگر از روی بغض نباشد، سازنده است، در غیر این صورت دشمنی است. اگر مردم را به حقوق‌شان آشنا کنیم، چه می‌شود؟ آیا شده مخالفین درصدد تشکیل گروهی منتقد برآیند و با نماینده تشکیل جلسه دهند و ایشان را نقد و نقاط کور و کمرنگ وظایف نمایندگی را روشن و پررنگ نمود؟ مگر وظیفه نماینده در قبال مردم و مردم در قبال نماینده را نمی‌دانید؟ خواسته یا ناخواسته ایشان 4 سال نماینده است و وظیفه شرعی، قانونی و عرفی‌شان است که از حقوق حقه همه مردم ـ چه موافق و چه مخالف ـ دفاع کنند. پس بر ما وظیفه است که اکر کمی و کاستی و یا کوتاهی مشاهده کردیم، اول در مقام تذکر و گوشزد و سپس تأکید و در نهایت مخالفت تا هیچ دین و ذمه‌ای بر گردن‌مان از جهت قضاوت نادرست باقی نماند. ادامه دارد...
آرش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
0
0
آرش: جناب بی‌طرف! چرا علی‌رغم این‌همه ادعا، خودت و دوستانت نقد به اصطلاح سازنده نمی‌کنید؟ برای یک بار هم که شده نشان دهید که نقد سازنده کدام است؟! خود جناب ندیمی که تا کنون یک جواب درست و درمان به مطالب یادداشت آقای جوادپور نداده است! فقط تعریف از خود و سیاه‌نمایی در مورد منتقدان! این چیزهایی که شما و ایشان می‌گویید، جواب مستدل نیست! فقط تکرار می‌کنید که ایشان توانمند است و مردم به ایشان رأی دادند و چه و چه!!! آخر این‌ها شد حرف؟! جنابعالی بیا نقاط مثبت و منفی نماینده را مشروحاً بیان کن تا آن وقت ببینیم مردم چه برخوردی می‌کنند. منتظریم!
بی طرف
|
Finland
|
۰۰:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
0
0
بی‌طرف: ضعف هر انسانی با توجه به ذات و سرشت انسانی غیرقابل اجتناب است و هیچ انسانی جز معصومین از این قاعده مستثنی نیستند. نماینده هم ضعف‌هایی دارد، مانند همه انسان‌ها. بعضی‌ها را خودشان می‌دانند و بعضی را بنده و جنابعالی از دید خود ضعف می‌دانیم که ممکن است آقای ندیمی مانند ما فکر نکنند، پس ضعف را همه دارند. اگر از نظر مسئولیت اجرایی می‌گویید، که اول باید درک و شعور و دانش کسی که از یک مسئول نقد و یا ضعف می‌گیرد، مشخص شود که آیا در حدی هست که بتوان به حقیقت آن شهادت داد؟ فرق بنده با شما جناب آرش و شما جناب جوادپور در نوع نگرش ماست. یعنی هرکدام ما از دریچه دید خود، نماینده را سبک و سنگین می‌کنیم که این مسأله برای هر نماینده‌ای وجود دارد. روزی همه مردم رشت دکتر نوبخت را می‌ستودند، امروز بر توانمندی ندیمی که نماینده لاهیجان است، اتفاق نظر دارند. البته این موضوع را گفتم که بدانید مردم شهرستان‌های دیگر گیلان حسرت ما را می‌خورند. بعد اگر قرار باشد نماینده، خود را به استناد نظرات متعدد منتقدان تغییر بدهد، فکر می‌کنید چه می‌شود؟ قبول کنید نقد و نظرات مطرح شده فاقد ارزش است، چون خروجی ندارد. توضیح: بنده می‌گویم نماینده نباید در مدیریت شهری دخالت کند، یکی می‌گوید چرا نماینده دخالت نمی‌کند؟ دیگری می‌گوید دخالت نکند، ولی نظر دهد، و الا ماشاءالله. درحالی که بایستی تمام مدیران به جهت خدمت‌رسانی درست و قانونی تمام و کمال با نماینده هماهنگ و همراه باشند. خب حالا چه جوابی است درخصوص این موضوع از سوی شما؟ یا می‌گویند نماینده کارش قانون‌گذاری است و باید در مجلس فعال باشد. مگر نیست؟ آیا نماینده نباید پیگیر کار مردم در شهرستان‌های حوزه نمایندگی باشد؟ شما می‌گویید چگونه باید باشد؟ مگر ندیمی نگفت جلسات و پیامک و نامه و سایت را به جهت شنیدن نظرات و خواسته‌های شما و همچنین مشکلات و انتقادات‌تان ایجاد نموده‌ام؟ خب چه شد؟ هر وقت ما به حقوق شهروندی خود آشنا شدیم و برای حق خود جنگیدیم و از هیچ احدی جز خدا نترسیدیم، همه چیز درست می‌شود. یکی از بزرگترین و همچنین شجاعانه‌ترین کارهای ندیمی که نشان از صداقت ایشان دارد، همین بحث ارسال پیامک سایت و جلسات همراه با پیگیری است. مگر انسان ناتوان جرأت چنین عملی را دارد؟ چه کسی می‌تواند با دست خود شرایط نقد و بازخواست را نسبت به خود از سوی مردم فراهم کند؟ بنده به جهت اثبات راستی گفتارم با شما عهدی می‌بندم. بدون این‌که کسی بداند، اگر مشکلی دارید مکتوب، البته در چهارچوب قانون به نماینده مراجعه و پیگیر کار خود باشید. اگر نتیجه لازم کسب نشد، بنده حرف خود را پس گرفته و بر صحت گفتارتان گواهی خواهم داد. ادامه دارد...
سحری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
0
0
سحری: آقای ندیمی لااقل چند تا آدم باسواد برای پاسخگویی بذاره که این‌قدر با املاء و انشاء دوره ابتدایی حرف‌های بی‌ربط و پیش و پا افتاده نزنند! به‌جای گیر دادن به شعرهایی که اونا رو هم نمی‌فهمند، به مسائلی که در این نوشته آمده پاسخ بدهند.
حامدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
0
0
حامدی: جناب بی‌طرف دروغین! اون کارهای خوب و سازنده و آگاهی دادن و ... رو خودت انجام بده! تخریب و انتقاد و دشمنی رو بذار برای دیگران!
انگولک چی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
0
0
انگولکچی: بی‌طرف (دامت تأییداته) فرمود که ندیمی جاودانه شد و منتقدان او بی‌عقل و شیطان‌اند! پس زبان در کام گیرید تا رستگار شوید!!!
سعیدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
0
0
سعیدی: چرا آقای جوادپور کم مطلب می‌نویسند؟ چرا بعضی از آقایان اهل فکر و قلم در این شرایط حساس کشور ساکت‌اند و چیزی نمی‌گویند؟ متأسفانه ما لاهیجانی‌ها فقط به‌صورت تبلیغاتی ادعای فرهنگی بودن داریم! شخصاً از آقای جوادپور درخواست می‌کنم که درباره مسائل لاهیجان بیشتر بنویسند.
بی طرف
|
United Arab Emirates
|
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
0
0
بی‌طرف: سحری! تو که مطالب اینجانب را املاء و انشاء ابتدایی دیدی، پس چرا نفهمیدی برادر نماینده با تمام دانش و علم را که قبول ندارید، دیگران را هم بی‌سواد می‌خوانید. معلوم است که دنبال چه هستید؟ دل‌تان می‌خواهد برای‌تان بر اساس دستور زبان فارسی کتابت کنم تا خواندن مطالب برای‌تان راحت و قابل فهم باشد؟ چون شما تازه درس‌تان تمام شده و در مد علمی و دانشمندی سیر می‌کنید. خدا به شما خیر بدهد باسواد!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
0
0
خسروی: این آقای بی‌طرف که هیچ وقت بی‌طرف نمی‌نویسد، باید توجه کند که در جمهوری اسلامی وقتی ما درباره یک نفر که عالی‌ترین منصب کشوری مانند نمایندگی را دارد سخن می‌گوییم، نباید مسأله را آسان فرض کنیم و با بیان نقطه ضعف‌های انسانی غیرمسئولانه از کنار مسأله بگذریم. نقطه ضعف‌های مسئولین ضریب افزایش خاص خود را پیدا می‌کند و آن را نباید با ضعف‌های آدم‌های معمولی مقایسه کرد! از این گذشته تا کنون که دیده است ابوذر دیروز و ایرج امروز و بیاید و بگوید من در حق مردم این اشتباهات را کردم و یا این نقطه ضعف‌ها را داشتم. البته عجیب هم نیست، چون ایشان هم مشتی از نمونه خروار است. همون‌هایی که همیشه طلبکار مردم‌اند، نه بدهکار. خوب است که ما به‌عنوان کنش‌گرایان سیاست طرفیت را کنار بگذاریم و همه چیز را با عینک بی‌طرفی ببینیم.
بی طرف
|
United Arab Emirates
|
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
0
0
بی‌طرف: جناب خسروی! دیدگاه شما به‌عنوان یک شهروند که ادب را رعایت می‌کند، قابل احترام و پسندیده است و بنده هم با شما درخصوص بخشی از گفته‌های‌تان موافقم. ولی لازم است بدانیم روش و راه انتقاد از یک نماینده که مقام و قدرت خود را مستقیماً از مردم می‌گیرد، این‌گونه که بعضی از منتقدین درپیش گرفته‌اند، نیست. بله! نماینده باید پاسخگو و مسئول اعمال و رفتار خویش باشد و همچنین معترف به اشتباهات، ولی به هر ترتیب فرق است بین ماه من تا ماه گردون. بایستی در شأن و منزلت افراد با آن‌ها برخورد کرد. نقد هم قانون و اصول خاص خود را دارد.
طرفدار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
0
0
طرفدار: هر وقت کم میاری، از این حرفا میزنی که بله، نقد هم قانون و اصول خاص خود را دارد! چند ساله از این حرفا می‌زنی، ولی بالاخره نگفتی که قانون و اصول آن چیه؟! اگر اصول و قانون آن رعایت بشه، باز هم در صورت مسأله و محتوای بحث فرقی ایجاد نمیشه! میشه؟
ناشناس
|
United States of America
|
۲۳:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
0
0
خسروی: جناب بی‌طرف! از حسن نظر شما نسبت به اینجانب تشکر می‌کنم. امیدوارم اسم شما همیشه برازنده نقطه نظرهای شما باشد. غرض این بود که گفته شود اشتباه داریم تا اشتباه. حتماً می‌دانید وقتی که یکی از خلفای راشدین در ابتدای خلافت در جمع مسلمانان از آنان خواست در میان کج‌روی‌های او، به او تذکر دهند، در این هنگام عربی از میان جمع برخواست و شمشیر از نیام درکشید و خطاب به آن خلیفه گفت: اگر کج رفتی، ما با این شمشیر راستت می‌کنیم! البته ناگفته پیداست که قصد اینجانب توجیه بعضی از بدخلقی‌ها نیست که امروز در جامعه ما رواج دارد، بلکه مطلب این است که باید سهل‌انگاری و تعارف و مجامله و ترس را کنار گذاشت و جلوی اشکالات و اشتباهات فرماندار و نماینده و یا هرکس دیگر ایستاد، تا بزرگترین واجب فراموش شده، یعنی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه احیاء شود.
بی طرف
|
Finland
|
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۲
0
0
بی‌طرف: زبان در دهان ای برادر چیست/ کلید در گنج صاحب سخن/ چو در بسته باشد چه داند کسی/ که جوهر فروش است یا پیله‌ور. از مطالب مطروحه شما چنین پدیدار است که صاحب فکر و اندیشه و درک شهودی می‌باشید و بنده با چنین افراد و اشخاص همیشه رعایت ادب و احترام را خواهم داشت، ولی علاقه‌مند کارهای اثرگذار و منطقی هستم. انشاءالله بتوانم افتخار آشنایی و فعالیت‌های بیشتر سیاسی و اجتماعی را داشته باشم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۲
0
0
از همه خوانندگان درخواست می‌کنم به جدیدترین یادداشت جناب نماینده در سایتش توجه فرمایند: "آقاى عبادی و آقاى عاشورى، نمایندگان بيرجند و فومن و شفت در مذاكره با آقاى نديمى، نسبت به هوش و تيزى و زرنگى نماينده لاهيجان و سياهكل تأكيد داشته و اعتقاد خويش مبنى بر اين خصيصه و آثار آن در واخواهى مطالبات مردم براى مردم ايران و گيلان و لاهيجان و سياهكل را بيان نمودند." به‌نظر شما، نفس نوشتن این جملات و عبارات توسط جناب نماینده، مصداق کیش شخصیت و خودشیفتگی حاد جناب ایشان (که البته مقام معظم رهبری چندی پیش تمام مسئولان را از این خصلت بسیار زشت و ناپسند برحذر داشتند) نیست؟؟؟!!!
محمد دوست
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۵
0
0
محمددوست: متأسفانه بعضي از كامنت گذاران با طرح مباحث انحرافي مي‌خواهند بحث‌ها و انتقادات اصلي فراموش و به حاشيه رانده شوند. كشاندن بحث‌ها به توصيه‌هاي اخلاقي، دردي را دوا نمي‌كند. بايد پذيرفت كه انتقادات مطرح شده بر نماينده شهر وارد است و ايشان بايد شفاف به آن‌ها پاسخ گويد، نه به مطالب بي‌ربطي كه بعضي مطرح مي‌كنند.
عرفان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۵
0
0
عرفان: نديمي در سايت خود به‌جاي تحليل و پاسخگويي به انتقادات، دائماً از خود تعريف و تمجيد مي‌كند و نويسنده و منتقدان را با سخنان نامربوطي تخطئه مي‌كند! ايشان مي‌تواند با طرح مباحث و ايجاد فضاي گفت‌وگو، چهره بهتري از خود به نمايش بگذارد كه متأسفانه تا كنون چنين نبوده است.
هیچکس
|
United Arab Emirates
|
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۲
0
0
جواد ندیمی + رودخانه + کاظمی اداره راه
عارفه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۲
0
0
عارفه: ندیمی در تازه‌ترین اظهار نظر خود (به نقل از فارس) می‌گوید: "غرب با ۲۰۰ سال قدمت می‌خواهد ما از فرهنگ چند هزار ساله خود غافل شویم."(!!!؟) یعنی غرب قبل از 200 سال پیش وجود نداشته!!! هرکس که حداقل دانش ابتدایی از تاریخ داشته باشد، می‌داند که تاریخ تمدن غرب سابقه‌ای بیش از دو هزار سال دارد! غرب یعنی جایی که همه مظاهر دوران مدرن و تکنولوژی و اندیشه و هنر مدرن از آن‌جا ظهور کرده و به تمدن‌های دیگر رسیده است، به زعم ندیمی، فقط دویست سال قدمت دارد!!! باید به طرفداران ندیمی و کسانی که به چنین فردی رأی داده‌اند گفت چشم‌تان روشن و دست‌تان درد نکند!
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۲
0
0
علی: یکی دیگر از افاضات حکیمانه جناب ندیمی (به نقل از افکار نیوز) که گفته‌اند: "انتخابات یعنی مردمی بودن نظام"(!!!؟) یعنی هرجای دنیا که انتخابات برگزار میشه، نظامش مردمیه آقای وکیل؟!!! واقعاً گفتن این‌گونه جملات پیش پا افتاده کار شاق و ویژه‌ای هست که فقط از شما برمیاد؟!! به‌قول نویسنده یادداشت، فقط باید حرف زد تا فضا را به نفع خود پر کرد!
آرش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۲
0
0
آرش: از عبارت "جواد ندیمی + رودخانه + کاظمی اداره راه" چیزی دستگیرمان نشد. از دوست عزیزی که این کامنت را گذاشته‌اند تقاضا می‌کنم توضیح دهد.
م. صفايي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۳
0
0
م. صفايي: بابا اين نديمي بنده خدا توي اين فازها نيست! شما هم چه توقعي داريد؟ اين جماعت فقط بايد حرف بزنن كه چيزي گفته باشند. اين‌جور آدم‌ها فقط دور و بر خودشون رو مي‌بينند و بس. يكي نيست به ايشون بگه حالا اگر از فرهنگ خودمون غافل نبوديم، چه اتفاقي ميفته؟ سر تا پاي ما و زندگي ما پر از مظاهر غربيه!!!
شريفي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۳
0
0
شريفي: دوست عزيز! متأسفانه رأي دهندگان به چنين افرادي، به دانش و خردمندي آن‌ها كاري ندارند. همان‌طور كه در اين يادداشت آمده، پوپوليست‌ها فقط از احساسات و عواطف عوام براي جلب آراء استفاده مي‌كنند.
محمد ق.
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۳
0
0
محمد.ق: قابل توجه كساني كه نديمي را علامه مي‌دانند!!!!!!!!
لاهیجی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
0
0
لاهیجی: در همین زمینه سخنان و نظر ندیمی در مورد مقوله فرهنگ در مراسم تودیع و معارفه مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان (به نقل از ایسنا) قابل توجه است!!! مثلاً می‌گوید: "هدف فرهنگ استکباری، تحقیر کردن انسان‌ها به‌وسیله استعمار فکری است. فرهنگ استکباری با تحقیر و کوچک‌ کردن افراد کاری می‌کند تا اطاعت در وجود آنان ریشه بدواند و تحت سلطه استکبار درآیند..."(!!!؟)
عارفه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
0
0
عارفه: جناب ندیمی در سایت خود پاسخی به انتقاد بنده داده است که نشان‌دهنده صحت ادعای اینجانب است. ایشان درباره نقد من درباره فرهنگ غرب نوشته‌اند: "ما با غرب تاريخى و جغرافيايي و طبيعى كارى نداريم، ولى ما غرب (امروز مظهرش آمريكا) سلطه را نمى‌توانيم آموزگار فرهنگ خود سازيم؛ درحالي كه ما از نظر ايرانى و اسلامى بايد به نقش تاريخى خود عمل كنيم، مبين كدام برداشت است." گفتند: "آيا در اين‌كه ايران با قدمتى چند صد برابر آمريكاى امروز به‌عنوان مظهر غرب سلطه برابر روبه‌روست كه نبايد ترديد كرد؛ چرا كه خود آنان از كشف اين قاره سخن می‌گويند... ولى ما كه براى آن چند نفر معلوم‌الحالى (كه نه سواد دارند و نه اعتقاد) كه نبايد حرف بزنيم!؟ مگر می‌شود ايرانى باشى، ولى تاريخ كشورت را نشناسي و يا ادعاى سواد داشته باشي، ولى تاريخ آمريكاى سلطه بى‌اطلاع باشد..."
در این‌باره چند نکته را به اجمال پاسخ می‌گویم:
1. وقتی درباره فرهنگ و تمدن حرف می‌زنیم، مگر می‌توان تاریخ و جغرافیای آن را نادیده گرفت؟ جالب این است که ایشان خود از قدمت و تاریخ آن صحبت کردند!!؟ مگر یک تمدن و فرهنگ در فضا و بیرون از یک تاریخ و جغرافیا به‌وجود می‌آید؟!
2. غرب را با آمریکا برابر و یکسان گرفتن اشتباه دیگر ایشان است! اگر منظور ایشان از غرب فقط آمریکاست، پس درباره فرهنگ و تمدن اروپا چه می‌گویند؟
3. همه می‌دانند که کشف قاره آمریکا، کشف یک سرزمین یا منطقه جغرافیایی است، نه کشف یک تمدن و فرهنگ جدید! تمدن آمریکایی محصول مهاجرت اروپایی‌های طالب ثروت و قدرت بیشتر بود که لاجرم با انتقال تمدن و فرهنگ غربی همراه شد. مگر این‌که جناب ندیمی معتقد باشد که این تمدن و فرهنگ یک‌شبه یا یک‌باره به‌وجود آمده است!!!
4. ندیمی منتقدانی چون بنده را معلوم الحال، بی‌سواد و بی‌اعتقاد می‌نامد. این درحالی است که ایشان همیشه خود را انتقادپذیر و مردمی و صبور معرفی می‌کند!!! البته با این افاضات معلوم شد که چه کسی بی‌سواد است!
من قبل از خواندن نوشته‌های نویسنده محترم جناب آقای جوادپور به مسأله کم‌دانشی و سطحی بودن آقای ندیمی توجهی نداشتم. اما اکنون به این مسأله کاملاً باور دارم.
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
0
0
محمد: در همین زمینه نظر همگان را جلب می‌کنم به نظر و دیدگاه ندیمی درباره فرهنگ در مراسم تودیع و معارفه مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان در ۱۱ خرداد ماه (به نقل از ایسنا) که در نوع خود جالب است!!!!! نمی‌دانم این‌که یک نماینده باید در هر مراسم و برنامه‌ای حضور داشته باشد و حرف‌های پیش پا افتاده و سطحی بزند، یعنی چه؟!!!! یعنی در مجلس و کمیسیون اقتصادی آن، کارهای مهم‌تر و ضروری‌تر وجود ندارد؟ یکی از مشکلات مجلس، غیبت بیش از حد برخی از نمایندگان در جلسات آن است تا جایی که اخیراً رهبری هم از این مسأله گله کرده‌اند!!!
رهگذر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
0
0
رهگذر: ندیمی در جلسه معرفی فرماندار جدید لاهیجان: "تمام اعتبارات پروژه‌های میلیاردی از حالت استانی توسط بنده و دیگر دوستان دوباره به حالت ملی تبدیل شده است."(!!!!؟)
عارفه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۷
0
0
عارفه: از رفتار و عملکرد سیاسی و انتقاد پذیری جناب ندیمی همین بس که تمام مخالفان دو نماینده رودسر و لاهیجان در شورای عالی نظارت استان رد صلاحیت شدند، اما افراد مسأله‌دار تأیید شدند؟! مراجعه کنید به: http://www.lahig.ir/fa/pages/?cid=6197
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۳
0
0
فاطمه: این‌که ندیمی برخلاف بسیاری از نمایندگان، از هیچ کاندیدایی حمایت نکرده، مؤید سخن و نقد آقای جوادپور است. ندیمی منتظر نتیجه است تا پس از آن در جهت باد موافق از شرایط به نفع خود استفاده کند!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۶
0
0
فاطمه! خوش به حال لاهیجانی‌ها که این‌همه نمایندشون زرنگه!!!
مازيار
|
Finland
|
۱۹:۵۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۲
0
0
مازيار: اين‌كه آقاي نديمى به كدام جناح سياسي وابسته است، هيچ‌كس نمي‌داند. در زمان انتخابات مجلس ششم در روستاي حسنعلي‌ ده صراحتاً اعلام نمود كه اصلاح‌طلب هستم. در دوره مجلس هفتم در پاسخ همان سئوال اعلام نمود قصد خدمت به مردم و انقلاب است، مهم نيست وارد مسائل جناحي شوم. در مجلس هشتم رد صلاحيت شد و در مجلس نهم به‌عنوان كاندیداي مستقل وارد مجلس شد. اين‌ها را گفتم تا عدم وابستگي نامبرده (البته به‌صورت علني) به گروه‌هاي سياسي را يادآور شوم. بنده شخصاً به اين نتيجه رسيدم که ايشان هم اصلاح‌طلب، هم مستقل و هم اصولگرا هستند و به نظرم هيچ اشكالي ندارد، مشروط به اين‌كه قصدش خدمت به مردم و انقلاب باشد. با بررسي عملكرد ساير نمايندگان شهر لاهيجان به نظر بنده ايشان فعال‌ترين نماينده شهر بوده‌اند و از قدرت چانه‌زني بالايي برخوردارند، و اگر كمتر محافظه‌كاري كنند، مي‌توان بيشتر به ايشان اميدوار بود. البته نمي‌گويم ايشان بهترين براي نمايندگي شهر لاهيجان مي‌باشد.
نظرات بینندگان