
دوست: برادر عزیز! تو مگر نمیدانی باید برای رشد و پیشرفت در صف کوتولهها قرار بگیری؟! کی به تو گفته تلاش کنی، کار کنی، زحمت بکشی؟! مگر ندانستی کذابان حاکم شدند و شما را با تفکر انسانی قبول نمیکنند؟! خوش باش که هستی و نمردی/ همسایه شده عاقبت کار ببینی... از شما خاطره خوبی دارم از سال هشتاد. البته نمیدانم گناهت چیست، ولی بدان که چون بر اساس اصول حرفهای کار کردی، به چالش افتادی. متأسفم برای همه!
لاهیجی: جناب جهانگیری! وقتی اساس ساختار و مدیریت نهاد یا سازمانی محل مناقشه و نقد و دهها مشکل و تناقض است، پرداختن به فرع آن، یعنی روابط عمومی آنهم با این طول و تفصیل چندان محلی از اعراب ندارد! اصولاً پرداختن به بحث روابط عمومی در فضای اداری و اجرایی ایران به دلیل مشکلات عدیدهای، از جمله سیستم مدیریت هیأتی و روزمرهگی مدیران و یا تغییرات پیدرپی سازمانی و ابلاغیههای سلیقهای و گزینشهای غیرتخصصی و فقدان علمگرایی در مدیریت و دهها معضل دیگر، ضرورت و اولویت ندارد، بلکه امروز باید به این بحث پرداخت که چرا شهرداریها در ایران تافته جدابافتهای هستند که میتوانند در بسیاری از موارد با قانونگریزی و رفتارهای سلیقهای، عرصهای برای به قدرت رسیدن یا سوء استفادههای مالی عدهای قرار بگیرند. گفت جانا خوب ورد آوردهای/ لیک سوراخ دعا گم کردهای!
صالحی: اینکه گفتهاید: "در طول یک سال گذشته، ایرج ندیمی ـ نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی ـ فصل تازهای در روابط عمومیها را در لاهیجان بنیان نهاد و ..." بیشتر به طنز میماند! وای بر جامعهای که کسی بخواهد بعد از اینهمه سال و در قرن بیست و یکم، تازه فصل تازهای را در روابط عمومی بنیان گزارد!!! از این نمایش مضحک و فضیلتتراشی دروغین برای نماینده شهر دست بردارید!
ابراهیم خوشحال: دوست گرامی، جناب جهانگیری! من بهعنوان یک شهروند و همکار که از نزدیک شاهد کارهایت بودم، از زحمات شما تشکر میکنم. هر کجا هستی، پیروز باشی. جات در شهرداری لاهیجان خالیست.
مازیار خداجو (رئیس اداره ورزش و جوانان لنگرود): آقای جهانگیری! متأسفانه ما لاهیجیها نمرهمان همیشه 18 است و حتی به 19 هم نمیرسیم. یک درخت استوار و بلند آب و غذای بیشتری برای سربلند ماندن میخواهد، ولی متأسفانه ما همیشه در 2 نمره آخر کم میآوریم و ما را به خود واگذار میکنند. انشاءالله مانند همیشه موفق باشی. الهی به امید آینده نسل سوم و چهارم.