اختصاصی "لاهیگ"

سینا: خلاصه حق به حقدار رسید و تمیزکار که در طول یک سال گذشته با سوء استفاده از ندیمی و دوستان او به قدرت رسید و در انتخابات با خدایگانی به لنگرود رفت تا به لاهوتی رأی دهد و یک سال گذشته، دوستان ندیمی را یک به یک تخریب کرد و در خفا پشت سر ندیمی حرف میزد و هزاران خیانت دیگر را انجام داد و از پول شهرداری برای خود تبلیغ کرد و به فلاحچای بیحرمتی کرد و دعوا گرفت و ... از تخت افتاد تا اصول را یاد بگیرد. تمیزکار خیلی خودش را گم کرد.
بیطرف: بچه جون! اولاً که خدایگانی در دوره هشتم که حاجی ندیمی نبودند، به لنگرود رفت و جواد تمیزکار هم ایندوره کلی برای حاجی فعالیت کرد. مگر آدم مغز خر خورده که همه چیزش از حاجی باشد، بعد خیانت کند؟! جواد نمکشناس است؛ اگر نباشد، این دوره رأی نمیآورد. حاج حسن هم به اندازه کافی برای خود ارزش و اعتبار دارد، احتیاجی به لاهوتی ندارد و همیشه هم به جناب ندیمی احترام لازم را دارند. و اما فلاحچای و رئیس شدنش چه عیبی دارد؟ نفر اول شورا بوده، این چند ماه هم ریاست کند. آسمان به زمین نمیرسد. ضمناً بدانید اگر نظر حاج ندیمی کسی غیر از فلاحچای بود، شفاف دخالت میکرد. فکر میکنم آنجا سیا کاری شده!
سید عقیل توکلی لاهیجانی: ضمن تبریک به همه این عزیزان دوست داشتنی. برای همه عزیزانی که وجداناً به مردم خدمت میکنن، آرزوی سلامتی و موفقیت دارم (چه زیر نظر حاجی، چه یهکم این ور و اونورتر)...
سینا: بیطرف جان (بهجای بچه جون)! خدایگانی هیچ وقت به ندیمی وابسته نبود و همیشه از او پست و مقام طلب میکرد و وقتی از سوی ندیمی جواب رد میشنید، شروع به تخریب وی میکرد و نمونه آن، انتخابات هفتم مجلس، و در محل کار خود در آموزش و پرورش میگفت که ندیمی مثل ... با خندههای آنچنانی از درون ماشین با مردم برخورد میکند. خدایگانی همانی است که میگفت بی... هستم اگه این دوره بیایم و وقتی آدمی اینطور به خود فحش میدهد و باز خیز برمیدارد، حتماً دلیلی دارد. او کسی است که نیروشم و پورنصیری را از شورا بیرون کرد. او کسی است که هیچ عقیده سیاسی ندارد و در انتخابات گذشته چون فکر میکرد موسوی برنده میشود، در ستاد او حاضر میشد و بعد به یکباره رنگ خود را عوض کرد و تمیزکار هم به همین صورت... تمیزکار کسی است که در دوره تحریم قاسمی در لاهیجان، پای او را در خفا به دانشگاه باز کرد و برایش با افتخار ضیافت برپا میکرد. تمیزکار حتی زمینهساز باز کردن پای قاسمی به شورا شد، ولی تا زمانی که کشاورز رئیس بود، نتوانست پای ندیمی را به شورا باز کند... امثال خدایگانی و تمیزکار هیچ وقت تمام قد وفادار به ندیمی نبودند و منافع، آنان را بهسوی اشخاص میکشاند... در مورد فلاحچای، او صداقت دارد و ظاهر و باطنش یکی است. همانطور که مهدی شمس و کشاورز هم صداقت دارند و امان از کسانی که هر بار به سویی میپرند، مثل آزادسرو که هر بار در شش سال گذشته سویی بوده؛ یک بار تمام قد در خدمت حاجی کشاورز و اصولگرایی و یک بار تمام قد درپی تمیزکار و خدایگانی و خط اصلاحطلبی و اینبار هم با فلاحچای مستقل و بعد هم معلوم نیست که چهکار کند... بیطرف جان! کمی منصف باش و به مسائل شهر خود با تعصب کورکورانه نگاه نکن... از دوستانت بپرس وقتی به شورا آمدند، چه داشتند و الآن چه دارند؟ اگر فقط به همین سئوال جواب صادقانه دادند، کافی است... در ضمن ممنون که حرف مرا قبول کردی که نظر ندیمی هم فلاحچای بود. چون تمیزکار پا را از گلیم خود درازتر کرده بود!!!
بیطرف: اولاً که دوست عزیز! بنده نگفتم ندیمی نظرش فلاحچای بود. گفتم در انتخاب رئیس شورا دخالت نکرد. دوم هم نگفتم خدایگانی احتیاجی به ندیمی ندارد. مطلب بنده را درست بخوان! وفاداری تمام قد هم مرگ دارد. پس از هر 10000 یکی تمام قد وفادار است. بنده صرفاً خواستم جریان را آنطوری که در ظاهر هست، به جهت جلوگیری از نفاق و چنددستگی بیان داشتم. هرکسی مسئول اعمال خویش است. این دوستان نزد اینجانب همیشه از حاجی ندیمی به نیکی یاد کردند و دیگر هیچ. درخصوص فلاحچای به هر ترتیب چند ماه ریاست برای کسی که نفر اول شورا بود، به هر ترتیب جایگاهی است.
بیطرف: آقا سینا! درخصوص دزدی و دخل و تصرف بیتالمال این شعر را در ذهنت مرور کن: گیرم که خلق را فریفتی/ با دست انتقام طبیعت چه میکنی؟
سینا: بیطرف عزیز! از اینکه با یک گفتوگوی صادقانه هر دوی ما فهمیدیم که یک سخن را با دو نوع بیان میگوییم و هر دو بهدنبال عدالت و جلوگیری از نشر دروغ هستیم، خیلی خوب است. ای کاش مدعیان راستگویی نیز از گفتوگوهای انتقادی نهراسند و بدانند عاقبت کار همان شعری است که شما گفتی: گیرم که خلق را فریفتی/ با دست انتقام طبیعت چه میکنی؟
محمد: دکان بازار باز کردین با نظراتتون عزیزان؟؟؟!!! بهجای این گمانهزنیها به کارهای انجام شده در شهر توجه کنید. توهین و بیحرمتی؛ همچنین تخریب شخصیت دیگران نتیجه نداره. پس بهتره دغدغههای شخصی خودتون رو بیجهت خرج نکنید. مردم خودشون عقل دارن. میدونن کی بد کرده و چه کسی مردمداری. ممنونم از همه.
بیطرف: آقا سینا! وقتی عدالت حتی نسبی در جامعه جاری باشد، هیچکس دچار مشکل جدی نخواهد شد. افراد توانمند جای خود و کمتوانتر نیز جای خود را خواهند داشت و هرکس حریم خود را پیدا خواهد کرد؛ چه در کارهای اجتماعی و چه در مدیریت خرد و کلان شورای شهر هم هرکسی به خود اجازه ورود نخواهد داد. اگر راهی برای دزدی نباشد، چه کسی برای خدمت به مردم تلاش خواهد کرد؟ کسی میدانداری میکند که ذات و سرشتش خدمترسانی و نوعدوستی است. از شما هم تشکر میکنم که دنبال منطق و عدالت هستی، چون اگر چنین شود، تو هم به حقت خواهی رسید و قانع از زندگی خویش. مزرعه سبز فلک دیدم و داس مه نو/ یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو...
لاهیجانی اصیل: اگه واقعاً به لنگرود رفته تا به لاهوتی رأی بده، کار خوبی کرده. من و دوستام هم از لاهیجان تا لنگرود رفتیم و به مهرداد لاهوتی عزیز رأی دادیم. چون اینقدر مرد بود که واسه دفاع از حقوق مردم، پای نامه سئوال از رئیس جمهورو امضاء کنه. ولی بعضیها این دوره مثل یه ترسو توو مجلس نشستن!!!
هادی.ص: چرا افراد بیلیاقتی مثل فلاحچای باید متأسفانه جزء شورای شهر ما باشد. این آقا در طول دورهای که در شورا حضور داشت، چه کار مهمی برای شهر انجام داد؟؟؟ این آقا اول باید از زنش اجازه بگیره، بعداً کفش بپوشه از خونه بیاد بیرون. واقعاً که...
چرا بعضی سعی دارند که وقوع هر چیز و وجود همه کس را به ندیمی متصل کنند؟! چرا بعضیها یک آدم و یک نماینده معمولی را توی بادکنک اینهمه بزرگ میکنند؟! به نظر میرسد، اطرافیان نماینده برای بهوجود آوردن توهم اشراف و تسلط ایشان به همه چيز و همه کس، از یک روش کهنه و نخنما استفاده ميکنند و با به چالش کشيدن ایشان در همه موضوعات مطروحه از طريق يک مشت آدم کوتوله که بهطور سفارشي سعي ميکنند پاي سیاسی معلول کوتاه شده ايشون رو توو همه جريانات باز کنند!!! چرا نمیخواهند بپذيرند که با بندبازيهاي سياسي آقاي نديمي و مثل حزب باد بودن و چرخش دائمي از راست به چپ که آدم رو به ياد شکل منحني جريان برق متناوب مياندازه، اين آقا رو تبديل به يه مهره سوخته کرده که ديگه نه اينوريها قبولش دارن، نه اونوريها. اينقدر سعی نکنين اين آقا رو با اين جوسازيها زنده و گنده کنين. نمونه عدم تأثيرگذاري و توو بازي نبودن ايشون هم توو انتصاب رئيس دانشگاه آزاد و مسائل بعد از اون بهعنوان يه نمونه کوچيک کاملاً واضح هست. اين آقا اگه قدرت داشت، لااقل ميتونست توو انتصاب رفيق نزديکش دکتر متضرع يه نتيجهاي بگيره؛ اونم بعد چهار ماه اين در و اون در زدن! ایشون خودشم ميدونه ديگه حناش رنگ نداره. به همين خاطر هم مجبور شد بعد از مدتها غرور و تکبر رو کنار بزاره و بره خدمت آيتالله قرباني نماينده حضرت آقا در استان. امثال حاج آقا خدايگاني هم اينقدر وزن و اعتبار در شهر و استان و کشور دارن که آويزون چنين آدمهايي نباشن. امثال آقاي نديمي هستن که به آدمهايي مثل حاج آقا خدايگاني محتاجن. آدمهاي وزيني مثل حاج آقا خدايگاني حداقل اينقدر وزن دارند که با يه فوت جهتشونو تغيير ندن، بعدشم بگن ما "تکنوکراتيم"!!! تجربه نشون داده آقاي نماينده توي کوچکترين مسائل اگه زورش برسه، به کاملترين شکل دخالت ميکنه. مطمئن باشين هرجا نظرش تأمين نشده، زورش نرسيده، نه اينکه نظري نداشته. لطفاً اينقدر از يه کاه سوخته، کوه نسازين! ايشون يه آدم کاملاً معموليه، مثل ميلونها آدم ديگه! آقاي "بيطرف"! شما هم که پستتو گرفتي، پارچهها و بنرهاي سفارشيتم که حسابي نصب کردن. بسه پاچهخواري ببم جان!!! راستي هر وقت کامنتهاتو در مورد نقش داشتن نديمي توو همه چيز ميخونم، به شکل دايي جان ناپلئون تصورت ميکنم که ميگفت: "کار، کار انگليسیهاست." حالا تو هي بنويس: "کار، کار نديمي است." حالا فردا از اين دو تا جمله نتيجهگيري نکني نديمي در تأثيرگذاري معادل انگليس است، خاله خرسه جان!!! منظور من اين است که شما معادل دايي جان ناپلئون هستي! از سایت محترم و وزین لاهیگ هم میخوام که همونطور که تا امروز به رسالت رسانهای عمل کرده و با حفظ بیطرفی، از سانسور مطالب به نفع صاحبان قدرت خودداری کرده، اینبار هم حفظ امانت کنه و از سانسور این مطلب خودداری کنه. یا علی!
اکبر: خدایگانی بره اول بگه چرا تا کنون هیچکس او را برای همیشه نخواست؟ چرا دیگر در شوا رئیس نشد؟ چرا عذر او را از دانشگاه دیلمان خواستند؟ چرا حتی اطرافیانش او را آدم صادقی نمیدانند؟ چرا هر دفعه میگوید به شورا نمیآید، ولی باز هم پیدایش میشود؟ بگوید با دفتر بیمه چه میکند و از کجا مجوز گرفته و بگوید که قرارداد ترکمانچای تلهکابین را چگونه به شهر تحمیل کرده؟ سالن چهار هزار نفری را چگونه بخشیده؟ چرا کشاورز سالها با او قهر بود؟ چرا فریدون پورنصیری با او قهر بود؟ چرا امید عزیزی یک روز خوب بود و امروز بد است؟ و ... کی تمیزکار و عباس شمس بد میشوند؟
ایمان: پشت تمام اختلافات شورا فردی به نام کهالی شهردار است که با اختلافافکنی بین اعضاء به خواستههای خود میرسد. تمام شهر را نابود کردند، تپه پنج پیران از آثار باستانی لاهیجان در خیابان کیاموسوی توسط این آقا نابود شده و فضای سبز شهر نابود و بهجای آن، موزاییک و جدول گذاشتهاند و با چند کار ظاهری، یک کلاه گشاد بر سر مردم گذاشتهاند. این آدم غریبه خوب شهر ما را به تاراج برده!!!
بیطرف: بنده خدا! اصلاً میدونی چی گفتی؟ چرا هر موضوعی پیدا میکنی، بهانهای میشه برای پریدن به نماینده؟! اصلاً اون بنده خدا که گفتی، توو این کارا نیست بیاد کامنت بزاره! خودشم فکر نمیکرد بنر و پردههاش توو شهر بالا بره! چرا ندانسته پای این و آن را به میان میکشی؟ ضمناً خدایگانی ازت خواست که پاچه بمالی؟ تو اصلاً میتونی نزدیک نماینده بشی؟ اینهمه مشکل و بیبندوباری اقتصادی، تو گیر دادی به اینکه چرا رئیس دانشگاه را نماینده نیاورده؟! بله که نیاورده! ولی خواستشان بود که تغییراتی ایجاد شود. حالا ببین اگر رئیس دانشگاه خودسری کند، چه میشود!؟ ضمناً برای آقای متضرع هم ایشان که دوره نمیتونن بیافتند، معرفی کردند؛ شد چه خوب، نشد حتماً حکمتی بوده. برو اول خوب تحقیق و فکر کن، بعد بیا قدقد کن پسرک!
ای بزرگ! ای نابغه! ای سعدی! ای چرچیل! ای هرکول! ای فرگوسن! ای پاستور! ای ابن سینا! ای مارگارت تاچر! ای گنده! ای علامه! ای پاسخ به هر سئوال! ای موجود همیشه بیکار! ای نخود همیشه حاضر! لطفاً بر بندگان جاهل خدا منت گذاشته و یک نظر کارشناسانه مبسوط در مورد فرمول: logx*t^3xybcx*45xdf3&xfg*(3xfy+2xfu)^24*2x=8g=+2x مرقوم و همینطور از جناب "دیدهبان" میخواهم که یک خاطره کامل با تمام جزئیات در مورد زمان و نحوه کشف این فرمول و نقش رئیس بزرگشان در کشف این فرمول نقل و همگان را به فیض برسانند.
بیطرف: یه روز از معلم ریاضیات در دوره دبیرستان پرسیدم آقا این فرمول اتحاد که هر روز سر کلاس برایمان مینویسی و توضیح میدهی: اولی به توان دو بهعلاوه دو برابر اولی در دومی به توان دو بهعلاوه... به چه دردی میخورد و کاربردش در زندگی روزمره و یا به درد حل کدام مسأله بهکار میآید؟ در جوابم گفت: تو هیچی نمیشی، بهجای این سئوال برو خوب فرمولو یاد بگیر. من در سال چهارم دبیرستان در دانشگاه آنهم دو مرحلهای قبول شدم، ولی پسر آن معلم ریاضی دیپلم هم نگرفت و شد عتیقه فروش، بعد هم ... حالا تو پسر باشعور! در یک کلمه برایم توضیح بده فرق خر و الاغ چیست، تا من درخصوص پیدایش آن فرمول برایت داستانها نقل کنم؟ و اما رئیس بزرگمان همین ما را بس که در بدترین شرایط موجود از نظر اقتصادی و همچنین عقبماندگی دوره گذشته، از بدو ورود همه را به جنب و جوش و مشارکت اجتماعی وا داشته است. بقیه را بعداً به عرض میرسانم.
محمدپور: مگه ندیمی بد نماینده ای بود و هست؟ مگه کم کار کرده برای این منطقه؟ تازه اگر کسی هم تعامل کنه با نماینده شهر، وصل شدنش خلافه؟ منطقی باشیم.
این که دیگه برای همه روشن شد آقای تمیزکار در انتخابات با آقای لاهوتی فعالیت می کردند و در میتینگ هاشون حضور داشتند.
آقا ما هرچه گشتیم، فرقی مابین خر و الاغ پیدا نکردیم. هرچه باشد، شما کارشناستری. ولی یک فرق مشخص مابین خر و الاغ و آدمی پیدا کردیم و آن این است که خر و الاغ فقط به فکر گذراندن امور روزمره و خوردن و خوابیدن هستند و چیزهای دیگر برایشان مهم نیست، ولی آدم سالم بهجز حل مسائل روزمره، خیلی چیزهای دیگر برایش مهم است. ضمناً اینکه بعد از مدتها یک کلمه حرف حساب از شما شنیدیم، مایه تعجب شد. واقعاً یکی از نقائص سیستم کنکور در ایران این است که در خیلی از موارد، حق به حقدار نمیرسد. ممنون که با تواضع به این قضیه اعتراف کردید. ضمناً در کامنتی که جوابش را دادید، ما هرچه گشتیم، اسمی از "بیطرف" نبود. حالا چطور شما فهمیدی مخاطب آن شمایی؟! به هر صورت، اگر روزی روزگاری خواستی کاندیدا شوی، شعار انتخاباتیات را مهمان من باش "بیطرف! بیطرف! سرور همه جوکهایی، همه امید مایی." سایت محترم لاهیگ! لطفاً سانسور نفرمایید و مثل 5 سال گذشته حفظ امانت کنید.
من و دوستانم به هیچ کدام از اعضای فعلی رأی نمیدیم.
بیطرف: دوست عزیز! بنده هم در کل کامنتها، کامنتی از دیدهبان ندیدم که فکر کنم منظورت او میباشد. پس تقریباً یقین داشتم که با بنده مباحثه دارید. ضمناً معترفم که آدم با هوش و درک خوبی هستی، بحث با شما را جالب دیدم، ولی در ادبیات نوشتاریات کمی دقت کن! سعی کن ادب و نزاکت را رعایت کنی! اگر موضوعی منطقی برای بحث داشتی، من مایل به ادامه بحث میباشم، در غیر اینصورت ما را به خیر و شما را به سلامت. زبان در دهان ای خردمند چیست/ کلید در گنج صاحب سخن/ چو در بسته باشد چه داند کسی/ که جوهرفروش است یا پیلهور...