روزهای پایانی سال 1391 خبر دستگیری برخی از اعضای شورای اسلامی شهر رشت که پیگیریهای آن همچنان ادامه دارد، مردم استان گیلان، بهویژه شهر رشت ـ این کلانشهر مرکز استان ـ را غافلگیر کرد و این تعجب از دستگیریهای پیدرپی وقتی به اوج خود رسید که نامهای معتبری در نزد افکار عمومی شهر را دربر میگرفت و حتی در روز افتتاح پیادهروی علمالهدی که آن را باید نخستین فعالیت ثبت شده به نام شهردار جدید رشت برشمرد، او را هم برای پاسخگویی به سئوالاتی از حضور در مراسمی که خود تدارک دیده بود، محروم کردند و این موضوع نیز شایعات بسیاری را درپی داشت که بهدلیل عدم روشن شدن جنبههای مختلف این دستگیریها، تا کنون شاید سمت و سوی شایعات بهسوی افراد مختلفی ـ حتی پیشینیان ـ به چرخش درآید. شاید شهروندان مختلفی که بهدلیل نیاز به خدمات شهرداری و شورای شهر گذرشان به این نهادها افتاده است، شنیده یا دیدهاند که برخی از عوامل این مجموعهها با روحیه سوداگری، سوداهای دیگری در سودجویی از مسئولیتهای خود داشتهاند، بهطوری که در نگاهشان، این نهادهای مردمی، دکان دونبشی برای بهرهمندیهایی بوده که گویا ملک میراثیشان بهشمار میرود و همین انگیزه موجب شد تا چه بسیار افرادی که اهل سوداگریهای غیراخلاقی و رانتی بودهاند، برای ورود به عرصه مسئولیت شوراها از مدتها در اندیشه معاملههای کلان برآیند تا شاید پس از کسب قدرت و جایگاه مناسب در شورا، پاسخ سرمایهگذاریهای آنچنانی خود را بیابند؛ مانند آنچه که در انتخابات همین دوره سوم شایعه شده بود و برخی شنیدهها حاکی از هزینهکردهای چندین میلیونی برای ورود به این موقعیت در غیاب فضای صحیح رقابتی و معاملات بعدی آن در انتخاب شهردار و داستانهای بعدی داشت. هرچند که برخوردهای ایجاد شده با شورای فعلی شهر رشت از سوی نهادهای نظارتی، لااقل این امید را در مردم زنده کرده است که هر اقدام دور از شأن اخلاق و دست بردن به بیتالمال و سودجویی و سوداگری از موقعیتها بهدور از نظارت نیست و با سوداگران آنگونه که شایستهشان است، برخورد خواهد شد، اما ضربهای که به اعتماد عمومی در این زمینه زده شد، شاید زودهنگام قابل ترمیم نباشد و در انتخابهای بعدی، مردم را دچار تردید کند. اگرچه بروز پدیدههایی چون اتفاقات سودجویی اعضای شورای شهر و شهرداری رشت، معلول علتهای مختلفی است، اما از مهمترین دلایل آن، نبود نظارت بر سیستم از یکسو و وابستگیسازی افراد به باندها و جریانهای سیاسی در کنار محدود کردن انتخاب مردم با برخوردهایی سلیقهای که هیچ ارتباطی با کلیت و اهداف نظام ندارد از سوی دیگر باشد که موجب آن میشود تا بهجای قرار گرفتن افرادی با شایستگیهای لازم در مسندهایی اینچنین، دیگرانی که از کمترین اعتباری در جامعه برخوردارند، به جایگاه تصمیمگیری در حوزه مدیریت شهری دست یابند که در تصمیمسازیهای آن، بیش از آنکه در اندیشه خدمت و ایجاد بسترهای توسعه برای بهبود زندگی مردم و در مجموع باعث رضایتمندی آنان از نظام و خدمات آن شوند، در سودای منفعتطلبی و دست درازی به بیتالمال برای منافع خود و همباندیهایشان برآیند که این تجربه را در این سالها بارها تجربه کردهایم! اینک فرصتی دیگر دست داده است تا در سال جدید که از سوی رهبری نظام به نام "حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی" نام گرفته است، برای برونرفت از این وضعیت و دستیابی به آرمانهای انقلاب اسلامی که در این سی و چند سال، مردم ایران به دنبال آن بودهاند و هر روز با پشت سر گذاشتن موانع مختلف به آن نزدیکتر میشوند، اتفاق دیگری بیافتد؛ زیرا با هوشمندی که در شعار سال نهفته است، به این واقعیت پی میبریم که "حماسه اقتصادی" بهعنوان نیاز جدی جامعه امروز برای رسیدن به رفاه اجتماعی و رفع مشکلات اقتصادی از مسیر تغییر و انتخاب مدیران جدید کشور که در انتخابات آینده ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی اتفاق خواهد افتاد و میسر میشود و مردم با حضور هوشمندانه و آگاهانه در این انتخابات و دست زدن به "حماسه سیاسی"، راه برونرفت از مشکلات و چالشهای جامعه را فرا خواهند گرفت و اینک باید برای تحقق آن اتفاق جدیدی که مهمترین آن، کنار گذاشتن آزمودههایی است که آزمودنهای آن خطاست، در اندیشه تحول و تغییری جدی با بهکارگیری نیروهای متخصص و معتدل و رفتن بهسوی توسعهای پایدار در راستای چشماندازهای برنامهمحور بود، زیرا دیگر دوران افراط و تفریطها و سنگر گرفتن پشت عناوین و بازیها و شعارهای سیاسی گذشته است. در شرایط خاص امروز میبایست با بهرهگیری از خط مشی مشخص شده در شعار سال، زمینههای انتخاب مدیران کارآمدتر را فراهم و دستهای آلوده را از سیستم مدیریت جامعه حذف کرد تا مردم نیز بتوانند با آرامش زندگی خود را در راستای آرمانهای خود به پیش ببرند؛ زیرا این شایسته جامعه و شهر ما نیست که مدیریت آن در دستانی آلوده باشد که به طمع چنگاندازی بر بیتالمال، حیثیت جامعهای فرهیخته را غبارآلود کنند!
ح.م: آقای رنجکش بزرگوار! مسأله شورای شهر مسأله صلاحیتها و تشخیص این صلاحیت از جانب ما مردم است. چرا کسی جرأت ندارد بگوید ما بد عمل کردیم؟ مثال میزنم: وقتی آبدارچی دفتر فلان نماینده سابق مردم رشت میشود عضو شورا (م.م)، کسی که آموزش لازم برای این پست را ندیده و آذری زبانها به او رأی دادند، آیا از این شورا انتظار بیشتری میتوان داشت؟ خود رشتیها آیا انتخابهای درستی کردند؟ یک نفر از اعضای شورای منحله تخصص شهرسازی نداشت؛ این چه انتخابی بود که ما کردیم؟ چرا با خودمان تعارف داریم؟ در حال حاضر خواهرزاده فلان نماینده محترم مردم رشت در مجلس که بیکار است و تجربه اداره کردن یک مغازه را هم ندارد و کمتر از ده سال است پا به رشت گذاشته، میخواهد عضو شورای کلانشهر شود؟!!! آیا از این فرد میتوان انتظار داشت که دست و دلش به وقت امضای چک میلیاردی فلان پیمانکار پروژه شهرداری نلرزد؟ آقایانی که سنگش را به سینه میزنند، میگویند پسر خوبی است!!!!! جنس انتخابها و توجیهات مردم ما را میبینی؟ لیسانس کشاورزی که هیچ تجربهای در هیچ عرصهای ندارد، لابد برآوردی از تعداد رأیدهندگانش دارد که میخواهد بدون تجربه و با یک لبخند وارد گود انتخابات شود و ... . چرا نمیفرمایید از ماست که بر ماست؟! چرا هیچکس از مردم رشت نمیپرسد حالا که خودمان انتخاب کردیم، باید پای لرزش هم بشینیم؟! اگر شورای شهر ما شهره آفاق شده، بهدلیل رویکرد نادرست ما در انتخاب است. باید بدانیم که پسر خوب یا مظلوم یا ... به درد شورا نمیخورد، چون کار هر کس نیست خرمن کوفتن/ گاو نر میخواهد و مرد کهن. امیدوارم اینبار با خودمان روراست باشیم. بسیاری از اعضای دستگیر شده شورای منحله قبل از رسیدن به کرسی شورا، پسران خوبی بودند، اما نتیجهاش چه شد؟ باید نیروهای متخصص امتحان پس داده را انتخاب کنیم.
سيدحسن.ر: وقتي بهجاي اظهارنظر درباره مطالب و مقالات درج شده، عرصهاي براي كوبيدن مفصل يك كانديداي كاملاً مشخص فراهم ميشه، كاش اون اندازه صداقت و شرافت رسانهاي و انساني وجود داشته باشه كه ديدگاه ديگري هم منعكس كنيد. قبل از هر ابراز نظری، مگه قراره هركس از اقوام مسئول و مديري بود، به اين خاطر خونه نشين و مطرود و از انجام فعاليتهاي اجتماعي و اجرايي محروم بشه؟!! حتماً هستند اشخاصي كه ميتونند به خودشون هم دروغ بگن، اما واقعاً چند سال فعاليت و مديريت دفتر يك نماينده با همه گستردگياش كه شوراي شهر و شهرداري فقط يكي از زيرمجموعهها و مسائلش هست، سابقه كاري محسوب نميشه؟!! راستي! چند نفر از كانديداهاي شورا نسبت فاميلي دور يا نزديك با مسئولين استاني دارند؟ آيا در قياس با اين جوان، كانديدايي نيست كه فاميل نزديكتر يك نماينده باشه؟ اگر از وضع فعلي مديريت شهرمون راضي نيستيم ـ كه البته حق هم داريم ـ به ياد داشته باشيم بدون شاخص وجدان و واقعبيني انتخابمون بهدرستي نزديك نخواهد بود. آيا مديريت دفتر نماينده مركز استان كمتر از اداره يك مغازه است!؟ اگر اينطوره، بهتر نيست كل جوونها رو از بحث مديريت شهرمون حذف كنيم؟ اصولاً اگر جوانهايي مثل اين كانديداي جوان تا اين حد خام، بيتجربه و ناشي هستند، اين مقدار نگراني توهين به درك عمومي شهروندان نيست؟ مردم ما هر اندازه كه صبور هستند، همون قدر هم هوشيارند. به خاطر داشته باشيم که در اظهار نظرهامون به درك بالاشون حرمت بگذاريم، حرف آخر رو مردم خواهند زد. پس شكيبا باشيم و قرار از كف نديم كه در انتها تنها اسباب زحمتي بيهوده خواهيم بود.