پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۵۹۹
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۲:۳۵

مديريت گردشگری فرهنگی

دکتر حسن تقی‌زاده انصاری
سفر و مسافرت از ديرباز مورد توجه بشر بوده است. گرچه در گذشته هدف از سفرهای طولاني و پرخطر تنها به زيارت و تجارت محدود مي‌شده، اما امروزه با گسترش سيستم حمل و نقل، افزايش درآمد مردم، پديدآمدن زمان استراحت و فراغت و ... اين مهم به امري جدايي‌ناپذير در زندگي بشر مبدل گشته است، به‌طوري که امروزه هدف از سفر کردن بسيار تخصصي‌تر و پيچيده‌تر شده است. سفر همواره جايگاه خاصي در فرهنگ، تمدن و اديان کشورهاي مختلف و به‌خصوص ايران، با تمدن 7000 هزار ساله‌اش داشته است. فولکلور کشورهايي مانند ايتاليا، يونان و چين و ... پر است از افسانه‌ها، قهرمانان و آداب و رسومي که سفر نقشي کليدي را در آن ايفا مي‌نمايد. در فرهنگ ايراني ـ اسلامي ما نيز به‌طور مستقيم به فوايد سفر اشاره شده است. بسياري از اديبان، فلاسفه و دانشمندان تمدن ما، به بررسي اثرات روحي و رواني سفر پرداخته‌اند و آن را در پديد آمدن نگرشي نو نسبت به دنيای اطراف مؤثر مي‌دانند. انبوه سفرنامه‌ها و زندگي‌نامه‌ها نشانگر اين موضوع است. آري! بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي.
طبق آمار منتشرشده توسط سازمان جهاني گردشگري، تا سال ۲۰۲۰ ميلادي تعداد گردشگران در سراسر دنيا به رقمي حدود ۱‎/۶ ميليارد نفر خواهد رسيد. اين امر نشان‌دهنده گسترش روزافزون صنعت گردشگري است، به‌طوري که هم‌اکنون صنعت گردشگري پس از صنعت نفت و خودروسازي، سومين صنعت بزرگ دنيا به حساب مي‌آيد و پيش‌بيني مي‌شود تا سال ۲۰۱۰ ميلادي با پشت سر گذاشتن اين دو، به بزرگترين صنعت دنيا تبديل شود. اما اگر به وب سايت سازمان جهاني گردشگري مراجعه کنيم، با ارقام جالبي مواجه مي‌شويم. درآمد صنعت گردشگري در دنيا در سال ۲۰۰۵ ميلادي، رقمي معادل ۶۸۲‎/۷ ميليارد دلار و تعداد گردشگران نيز در همين سال رقمي حدود ۸۰۶‎/۸ ميليون نفر اعلام شده است. اين ارقام نشان مي‌دهد که توجه به صنعت گردشگري و چگونگي مديريت و بهره‌برداري مؤثر از آن، بايد جزء اولويت‌هاي اصلي نظام اقتصادي ـ اجتماعي کشورهاي داراي پتانسيل گردشگري قرار گيرد، تا با بهره‌گرفتن از اثرات بي‌شمار اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و ... آن، گام مؤثري در توسعه همه‌جانبه يک ناحيه، منطقه و يا کشور برداشته شود. ايران نيز به عنوان يکي از کشورهاي داراي پتانسيل از اين امر مستثني نيست و توسعه گردشگري در کشورمان نيازمند يک نظام مديريتي قوي و خستگي‌ناپذير است.
اما صنعت گردشگري به عنوان يک صنعت چند وجهي، متشکل از اجزاء و انواع گوناگون است. يکي از انواع گردشگري که امروزه نيز بسيار رونق يافته است، گردشگري فرهنگي است. در اين مقاله بر آنيم که در ابتدا تعريف درستي از گردشگري فرهنگي ارائه کرده و سپس با بررسي انواع آن، سيستم مديريتي مناسب توسعه اين نوع از گردشگري را بيان کنيم. در اين مقاله سعي شده است تا کشور عزيزمان ايران را مورد مطالعه موردي قرار داده و گردشگري فرهنگي را با توجه به فرهنگ و تمدن شرق و به‌خصوص ايران بررسي کنيم. بدون شک فرهنگ و تمدن شرقي پتانسيل بالايي را در توسعه گردشگري فرهنگي دارد و با توجه به اين‌که اثرات منفي توسعه اين نوع گردشگري (که در ادامه به آن اشاره مي‌کنيم) بسيار کمتر از انواع ديگر گردشگري بوده و اثرات مثبت آن بيشتر، توسعه گردشگري فرهنگي مي‌تواند يک استراتژي مناسب در توسعه صنعت گردشگري براي بسياری از کشورهاي آسيايي و به‌خصوص ايران باشد. بديهي است به بسياري از موارد تنها اشاره‌اي کوتاه و گذرا داريم و توضيح بيشتر آن‌ها نيازمند مقاله‌هاي تخصصي‌تري است که در اين فرصت کوتاه نمي‌گنجد.
"گردشگري فرهنگي" از دو عبارت "گردشگري" و "فرهنگ" تشکيل شده است. به منظور اين‌که تعريف ملموس‌تري از گردشگري فرهنگي داشته باشيم، بهتر است ابتدا اجزای تشکيل‌دهنده آن را تعريف کنيم و سپس به تعريف مستقيم آن بپردازيم. تعاريف متعددي از واژه گردشگري وجود دارد. اما به‌نظر مي‌رسد جامع‌ترين آن‌ها تعريفي باشد که توسط خود سازمان جهاني گردشگري ارائه شده است. بر طبق اين تعريف، گردشگري به فعاليت سفر يک شخص به منطقه‌اي خارج از محل زندگي خود که تا يک سال ادامه پيدا نکند و با هدف تفريح، تجارت و يا ساير اهداف باشد، گفته مي‌شود. تعداد آن‌ها بسيار زياد است؛ چيزي در حدود 160 تعريف! در ادامه تعدادي از مهمترين تعاريف را بيان مي‌کنيم.
مارگارات مکيد فرهنگ را مجموعه‌اي از رفتارهاي آموختني، باورها، عادات و سنت‌هاي مشترک ميان افراد مي‌داند که به صورتي متوالي توسط فردي که وارد آن جامعه مي‌شود، آموخته و به‌کار گرفته مي‌شود. ادوارد ساپير نير فرهنگ را مجموعه‌اي از معناها که يک گروه معين به مدد آن با يکديگر ارتباط برقرار مي‌کنند، مي‌داند. گرت هافستد نيز فرهنگ را اين‌گونه تعريف مي‌کند: فرهنگ برنامه‌ريزي جامع ذهن است که به جداسازي اعضاي يک گروه مي‌انجامد. اما شايد بهترين تعريف از فرهنگ، تعريفي باشد که ادوارد تيلور ارائه داده است. از نظر تيلور، فرهنگ مجموعه‌اي پيچيده از باورها، هنرها، اخلاق، حقوق، ارزش‌ها، آداب و رسوم و ديگر قابليت‌ها و عاداتي است که انسان به عنوان عضوي از جامعه کسب مي‌کند.
اکنون در بررسي گردشگري فرهنگي بايد توجه کرد که دو گرايش عمده در بازار گردشگري وجود دارد. يکي بازار انبوه (که گردشگري انبوه را شامل مي‌شود) و ديگري بازاري با علائق ويژه به هنر، ميراث و فرهنگ. گردشگري فرهنگي جزء گروه دوم است. بر طبق تعاريف موجود، گردشگري فرهنگي مجموعه‌اي از مکان‌ها، سنت‌ها، هنرها، جشن‌ها و تجاربي است که يک کشور و مردم آن را به تصوير مي‌کشد و تنوع و شخصيت آن کشور را منعکس مي‌کند.
شايد بتوان گفت گريسون کيلر در همايشي که در کاخ سفيد برگزار شد به بهترين شکل گردشگري فرهنگي را تعريف کرد: "ما واقعاً نياز داريم که درباره گردشگري فرهنگي فکر کنيم. زيرا در واقع هيچ نوع ديگري از گردشگري وجود ندارد! گردشگري فرهنگي معناي اصلي گردشگري است. مردم براي ديدن فرودگاه‌ها، رستوران‌ها، هتل‌ها و ديگر تسهيلات تفريحي به آمريکا نمي‌آيند، بلکه آن‌ها براي ديدن فرهنگ‌مان مي‌آيند. فرهنگ بالا، فرهنگ پایين، متوسط، چپ، راست، واقعي ... و يا خيالي. آري! آنان براي ديدن آمريکا مي‌آيند." گرچه ممکن است تعريف او خيلي مبناي علمي مستحکمي نداشته باشد، اما به راستي حقيقت گردشگري فرهنگي را بيان کرده است.
اين تعريف در مورد کشور ايران نيز موضوعيت دارد. بسياري از گردشگران براي ديدن آداب و رسوم ما، لباس پوشيدن ما، معماري ما، دين ما و بسياري ديگر از اجزاي فرهنگي ما، به ايران مي‌آيند. آن‌ها به ايران مي‌آيند تا در فضاي مسجد جامع اصفهان، فلسفه و عرفان اسلامي را جست‌وجو کنند و شايد لحظه‌اي از فضاي ماشيني و تاريک دنياي صنعتي رهايي جويند. به تخت جمشيد مي‌روند تا با تمدن چند هزار ساله ايران آشنا شوند و انگشت تعجب بر دهان بگذارند. به ديدن فرهنگ فولکلور ما مي‌روند تا زيبايي زندگي ايرانيان را لمس کنند. آنان به دنبال آرامش‌اند. به دنبال آرامش روح. آن‌ها آرامش روح را در فرهنگ ما مي‌جويند. به راستي ما تا چه اندازه قدر اين گنج گرانقيمت‌مان را مي‌دانيم؟

گونه‌شناسي جاذبه‌هاي فرهنگي
اگر بخواهيم به‌طور تخصصي‌تر گردشگري فرهنگي را بررسي کنيم، بايد اجزاي آن را بشناسيم. ما در گونه‌شناسي جاذبه‌هاي گردشگري فرهنگي، هشت مورد عمده را طبقه‌بندي مي‌کنيم. اين موارد عبارتند از: سايت‌هاي باستان‌شناسي، تاريخي و فرهنگي، الگوهاي خاص فرهنگي، هنرها و صنايع دستي، فعاليت‌هاي جذاب اقتصادي، اماکن شهري جذاب، موزه‌ها، فستيوال‌ها و رويدادهاي فرهنگي و در آخر هم آداب و رسوم مهمان‌پذيري ساکنان. هريک از اين انواع جاذبه‌ها، ويژگي‌ها و خصوصيات خاص خود را دارد. خوشبختانه ايران از نظر جاذبه‌هاي فرهنگي بسيار غني است و از لحاظ پتانسيل‌هاي فرهنگي در بين ۱۰ کشور اول دنيا قرار دارد.
1- سايت‌هاي باستان‌شناسي، تاريخي و فرهنگي: شامل يادمان‌هاي ملي و فرهنگي، ساختمان‌هاي تاريخي، ساختمان‌هاي مهم مذهبي و مکان‌هايي که در آن يک اتفاق مهم تاريخي يا مذهبي رخ داده باشد. فرهنگ شرقي به علت قدمت بسيار زياد خود، موارد بسياري از اين‌گونه را داراست. انواع معابد بودايي، مساجد اسلامي، کاخ‌ها و ساختمان‌هاي تاريخي، آرامگاه‌ها و مقبره‌ها، تپه‌ها و سايت‌هاي باستاني، اماکن مقدس مذهبي و ... از جمله آن هستند. جذابيت اين نوع از منابع گردشگري فرهنگي، به علت قدمت تاريخي يا ارزش مذهبي و ملي آن است، به‌طوري که گاهي معرف يک ملت، يک قوم يا يک تمدن هستند. به عنوان مثال، تخت جمشيد يا پارسه، به عنوان مظهر تمدن و فرهنگ ايراني در بين جهانيان محسوب مي‌شود يا مساجد ايراني به نوعي، گونه‌اي خاص از معماري اسلامي را شامل مي‌شوند. بازديد از مناطق جنگي يا اماکني که در گذشته اتفاقي خاص در آن‌جا حادث شده نيز در اين گروه جاي مي‌گيرند.
2- الگوهاي خاص فرهنگي: الگوهاي خاص فرهنگي به سنت‌ها و شيوه‌هايي از زندگي گفته مي‌شود که براي گردشگران جالبند. اين الگوهاي فرهنگي شامل آداب و رسوم، لباس، جشن‌ها، شيوه‌هاي زندگي، اعتقادات مذهبي و فعاليت‌هايي که بيشتر در زندگي روستايي و به ندرت در زندگي شهري مشاهده مي‌شود، هستند. معمولاً به علت تفاوتي که در الگوهاي خاص فرهنگ شرقي با ديگر نقاط دنيا وجود دارد، فرهنگ شرقي براي عمده گردشگران اروپايي و آمريکايي بسيار جذاب است. حتي به علت پهناور بودن قاره آسيا، اين الگوها براي خود مردم اين قاره نيز داراي جذابيت است. بسياري از گردشگران از ديدن شيوه لباس پوشيدن و آداب و رسوم مردم يک روستا در دل کوير ايران بسيار لذت مي‌برند. آن‌ها سختي سفر را تحمل مي‌کنند تا بدانند اعتقادات مذهبي ايرانيان چگونه است؟ آن‌ها چگونه زندگي مي‌کنند؟ چگونه شادي مي‌کنند؟ چگونه عزاداري مي‌کنند و ... . نکته ديگري که در اين نوع از گردشگري فرهنگي براي گردشگران جذاب است، سادگي و بي‌آلايشي فرهنگ و تمدن شرقي است، به‌طوري که آن‌ها پاکي و تصفيه روحي را در اين نوع از زندگي مي‌جويند.
3- هنرها و صنايع دستي: اشکال مختلف هنرهاي اجرايي، شامل رقص‌هاي محلي، موسيقي، تئاتر و هنرهاي تجسمي از قبيل نقاشي و مجسمه‌سازي در اين گروه جاي مي‌گيرد. بدون شک زيبايي و اصالتي که هنر شرق دارد، در هيچ جاي دنيا يافت نمي‌شود. ايران نيز يکي از تأثيرگذارترين تمدن‌ها در هنر شرق است. شايد براي توضيح، همين يک جمله کافي باشد: هنر نزد ايرانيان است و بس... و به راستي هنر نزد ايرانيان است. در ميان رشد بي‌رويه موسيقي‌هاي گوناگون، موسيقي سنتي ايراني همواره جايگاه خود را حفظ کرده و به عنوان يک موسيقي فلسفي و عرفاني خود را نشان داده است. رقص‌هاي محلي ايرانيان بسيار جذاب و متنوع هستند و نمايش‌هاي ملي ما از جمله تعزيه، در آثار معنوي جهاني ثبت شده‌اند. يکي از ويژگي‌هاي مهم هنر ايراني منحصر به فرد بودن آن است. يعني شبيه هيچ هنر ديگري نيست و به نوعي منعکس‌کننده تمدن ايراني ـ اسلامي است.
4- فعاليت‌هاي جذاب اقتصادي: يکي از انواع خاص گردشگري فرهنگي، مشاهده، توصيف و يا به تصوير کشيدن پاره‌اي از فعاليت‌هاي اقتصادي جذاب از قبيل پرورش گياهان و محصولات کشاورزي، داد و ستد در بازارهاي سنتي، به‌کار بردن تکنيک‌هاي خاص براي شکار و يا ماهيگيري و ... است. به عنوان مثال، مراسم گلاب‌گيري در قمصر کاشان يکي از انواع فعاليت‌هاي جذاب اقتصادي است، به‌طوري که روند توليد گلاب براي بسياري از بازديدگنندگان جالب است و در انتها ممکن است محصول توليدشده را خريداري کنند. امروزه بسياري از گردشگران براي بازديد از بازارهاي سنتي و تاريخي، به مقاصد گوناگون سفر مي‌کنند تا ضمن خريد از اين بازارها با فضاي تجاري و شيوه داد و ستد آن‌ها نيز آشنا شوند.
5- اماکن شهري جذاب: در مقابل جذابيت‌هايي که اماکن روستايي دارند پارک‌ها، مراکز فرهنگي، سالن‌هاي نمايش، گالري‌هاي هنري، حمل و نقل و بسياري ديگر از عناصر شهري نيز مي‌توانند داراي جذابيت باشند. در بعضي از شهرها اجراي هنرهاي مختلف، بازي‌ها، اپراها، کنسرت‌هاي موسيقي و... جذابيت‌هاي عمده‌اي را هم براي ساکنين محلي و هم براي گردشگران ايجاد مي‌کنند. به عنوان مثال حمل و نقل آبي در بسياري از شهرها که داراي رودخانه‌ها و کانال‌هاي گوناگون هستند، منبع خوبي براي جذب گردشگر است. لزوم توسعه شهري در راه رسيدن به اين نوع از گردشگري فرهنگي اهميت ويژه اي دارد. اين امر نيازمند مديريتي قوي و علمي و برپايه علم شهرسازي است.
6- موزه‌ها: موزه‌ها معمولاً در مکان‌هاي شهري و با موضوعات مختلفي همچون باستان‌شناسي، تاريخي، قوم‌نگاري، تاريخ طبيعي، هنري، صنايع دستي، علم و تکنولوژي، صنعت و ... برپا مي‌شوند. در کنار موزه‌ها مي‌توان فروشگاه‌هاي لوازم قديمي و عتيقه‌ها را نيز در اين طبقه قرار داد. بدون شک ديدن موزه ايران باستان و موزه اسلامي براي بسياري از گردشگران خارجي و حتي گردشگران داخلي داراي جذابيت است. در اين‌جا نيز مي‌توان اشاره کرد که تمدن و فرهنگ شرقي به علت همان قدمت بسيار زياد خود از لحاظ ابزار و لوازم تاريخي بسيار غني است. نکته داراي اهميت در اين بحث توجه به مديريت موزه‌ها و اين فروشگاه‌هاي خاص است، به‌طوري که درصد بالايي از موفقيت موزه‌ها در جلب مخاطب به معماري، امکانات و تسهيلات، شيوه مديريتي و به‌طور کلي کيفيت آن بستگي دارد. متأسفانه در ايران به اندازه کافي به موزه‌ها توجه نمي‌شود و بسياري از آن‌ها تنها به انبار تبديل شده‌اند.
7- فستيوال‌ها و رويدادهاي فرهنگي: انواع و اقسام جشنواره‌هاي فرهنگي و هنري، راهپيمايي‌هاي سالانه و کارناوال‌ها در اين گروه جاي مي‌گيرند. امروزه بسياري از تورهاي نمايشگاهي و جشنواره‌اي طراحي شده‌اند که طي برگزاري جشنواره و يا نمايشگاه، بازديدکنندگان را به ديدار از اين رويدادهاي فرهنگي مي‌برند. مراسم عزاداري عاشورا يکي از انواع مطرح اين نوع رويدادهاست که با توجه به ارزش مذهبي و تاريخي آن، مي‌تواند جذابيت خاصي براي گردشگران خارجي داشته باشد و ضمن آشنا کردن آن‌ها با دلايل اين عزاداري‌ها، آداب و رسوم آن را نيز به معرض نمايش بگذارد. با توجه به انواع جشن‌هاي خاصي که در کشور ما برگزار مي‌شود، توسعه اين نوع از گردشگري فرهنگي مي‌تواند بسيار مفيد باشد.
8- آداب و رسوم مهمانپذيري ساکنان: يکي از جذابيت‌هاي واقعي براي گردشگران، دوستانه بودن و شخصيت مهمانپذيري ساکنين محلي در برخورد با آن‌هاست. گردشگران از اين‌که در جامعه ميزبان مورد احترام قرار گيرند و به شيوه‌اي سنتي و بومي مورد استقبال و پذيرايي قرار گيرند، بسيار لذت مي‌برند. اگرچه معياري براي اندازه‌گيري نوع و کيفيت اين امر وجود ندارد، اما با آموزش ساکنان محلي مي‌توان آن‌ها را براي پذيرش گردشگر آماده کرد.
هنگامي که منابع گردشگري به خوبي شناسايي شده و توسعه يابند، شاهد اثراث مثبتي در اجتماع و محيط فرهنگي خود خواهيم بود. مهمترين اين اثرات، حفظ شدن و پايدار ماندن ميراث فرهنگي، هنرها، سنت‌ها و آداب و رسوم ملت‌ها است. منطقه ميزبان مجبور است به منظور ارائه اين منابع، آن‌ها را مديريت کرده و استانداردهايي را براي حفظ کيفيت آن‌ها اعمال کند که در صورت اعمال اين شيوه، علاوه بر حفظ کيفيت منابع فرهنگي آن‌ها را براي استفاده مداوم گردشگران مهيا خواهد کرد. بدين صورت ما شاهد يک سيستم خودکار در حفاظت از منابع فرهنگي خواهيم بود که مديريت آن مي‌تواند در دست بخش خصوصي و يا دولتي باشد.
به عنوان مثال، هنگامي که ما مراسم تعزيه‌خواني را به عنوان يک جاذبه فرهنگي ارائه کنيم، مجبور خواهيم بود براي استفاده مداوم گردشگران، آن را از نسلي به نسل بعد منتقل کنيم و براي تعزيه‌خوانان و دست‌اندرکاران آن، مشوق‌هايي را درنظر بگيريم که اين خود باعث حفظ اين منبع فرهنگي مي‌شود. در اين صورت ما براي بودجه هزينه‌شده در حفاظت از منابع فرهنگي، توجيهي خواهيم داشت و آن را نوعي سرمايه‌گذاري قلمداد مي‌کنيم. توسعه گردشگري فرهنگي باعث سازماندهي منابع فرهنگي مي‌شود. يعني اين‌که طي فرآيند توسعه گردشگري فرهنگي، ما شاهد خواهيم بود که منابع فرهنگي ما به‌طور خودکار سازماندهي، نمونه‌برداري و ثبت مي‌شوند، که در اين صورت در بودجه اختصاص‌يافته براي اين امر، صرفه‌جويي قابل توجهي صورت مي گيرد. در همين مثال تعزيه، درصورتي که به عنوان يک جاذبه معرفي شود، بسياري از گردشگران از آن فيلم گرفته و بسياري از شرکت‌ها هم آن را تبليغ خواهند کرد که به نوعي باعث هدفدار شدن تعزيه و اجراي آن مي‌شود. بايد توجه کرد که مي‌توان از درآمد حاصل از وروديه‌ها و يا بليت‌‌ها براي توسعه خود آن منبع فرهنگي استفاده کرد. اين امر نيز سبب صرفه‌جويي در بودجه و هزينه‌ها خواهد شد.
يکي ديگر از آثار مثبت توسعه گردشگري فرهنگي، احيای غرور فرهنگي و ملي خواهد بود. هنگامي که مردم يک منطقه مشاهده مي‌کنند که يک گردشگر مسافت زيادي را پيموده تا شيوه جشن گرفتن آن‌ها را تماشا کند، به خود مي‌بالند و به فرهنگ و آداب و رسوم خود افتخار خواهند کرد. اين امر سبب جلوگيري از بيگانه‌گرايي و احساس حقارت فرهنگي خواهد شد و به نوعي اعتماد به نفس فرهنگي را در جامعه تزريق مي کند. در اين صورت جامعه ميزبان و مردم محلي در مورد آن دسته از ابعاد فرهنگي که به خاطر توسعه اقتصادي فراموش شده‌اند، احساس غرور و برتري مي‌کنند و به احيای مجدد آن مي‌پردازند.
بروز تبادلات بين فرهنگي نيز يکي از ديگر از اثرات مثبت توسعه گردشگري فرهنگي است. اين امر سبب آشنايي مردم ميزبان و گردشگران با فرهنگ يکديگر شده و راه را براي گفت‌وگوي تمدن‌ها هموار مي‌سازد. بدون شک در دنياي آينده، فرهنگي باقي خواهد ماند که خود را محصور نکرده و با فرهنگ و تمدن‌هاي ديگر ارتباط‌ برقرار مي‌کند تا ضمن متعادل ساختن نگرش خود موارد مثبتي را هم به فرهنگ خود اضافه کند.
اما توسعه گردشگري داراي اثرات منفي نيز خواهد بود که در صورت توجه نکردن به آن‌ها مي‌توان اثرات جبران‌ناپذيري را بر روي فرهنگ جامعه ميزبان وارد کند. يکي از اين اثرات منفي تجاري‌شدن بيش از حد و از بين رفتن اصالت فرهنگي است. يعني جامعه ميزبان به منظور جذب گردشگر بيشتر و سود اقتصادي زيادتر در ارائه منابع فرهنگي خود زياده‌روي کرده و آن‌ها را به سليقه گردشگران تغيير مي‌دهد. اين امر سبب از بين رفتن اصالت و خلوص هنرهاي سنتي آداب و رسوم و الگوي معيشت خواهد شد و سرانجام مرگ‌ آن‌ها را درپي خواهد داشت، در اين حالت شخصيت فرهنگي جامعه ميزبان از بين مي‌رود و مردم به اصطلاح جو زده خواهند شد. اين امر لزوم اعمال يک شيوه مديريتي صحيح را گوشزد مي‌کند.
علاوه بر اين، در صورت عدم کنترل تعاملات فرهنگي، توسعه گردشگري فرهنگي مي‌تواند سبب ايجاد تعارض و سوء تفاهم‌هاي فرهنگي بين مردم محلي و گردشگران شود. اين امر به دليل تفاوت‌ در زبان، آداب و رسوم، ارزش‌هاي مذهبي و اجتماعي و الگوهاي رفتاري است. در مديريت اين بخش نيازمند نظرات جامعه‌شناسان و روان‌شناسان خواهيم بود تا با بررسي رفتارشناسي فرهنگي جوامع به نوعي آن‌ها را واکسينه کنيم. به عنوان مثال، در صورتي که ارزش‌هاي فرهنگي براي يک نوجوان روستايي در يکي از مناطق غربي کشور روشن نشده باشد، او به راحتي جذب شيوه لباس پوشيدن، غذاخوردن و به‌طور کلي، الگوي معيشت يک زوج غربي که براي بازديد به آن منطقه سفر کرده‌اند، خواهد شد و اين امر در درازمدت صدمات جبران‌ناپذيري را بر کليت فرهنگي ما وارد خواهد کرد.
کشور ما به علت داشتن ارزش‌هاي مذهبي و معنوي خاص در زمينه مقابله با فساد، فحشا، مصرف مواد مخدر و ... مي‌تواند خود را تا حدودي از صدماتي از اين دست مصؤن بدارد. اما نبايد لزوم مديريت فرهنگي در لايه‌هاي زيرين جامعه را فراموش کرد. در نهايت در صورتي که تعداد گردشگران کنترل نشود، مي‌توان شاهد پديده‌هايي همچون آلودگي‌هاي زيست‌محيطي، جرم و جنايت، تخريب زيرساخت‌هاي عمومي و در نهايت از هم گسيختگي اجتماعي شويم که جلوگيري از بروز اين امر نيازمند تعيين ظرفيت تحمل و اعمال مديريت بر مبناي آن است.

مديريت منابع فرهنگي
برنامه‌ريزي و مديريت براي جاذبه‌هاي فرهنگي مشابه منابع طبيعي است که شامل موارد زير است: تدوين خط مشي براي برنامه‌ريزي و مديريت استفاده از تکنيک‌هاي حفاظت محيطي و فرهنگي، ايجاد تعادل و توازن بين تعداد بازديدکنندگان و تسهيلات و امکانات و در نهايت به‌کارگيري تکنيک‌هايي براي اعمال مديريت استراتژيک.
مي‌توان مديريت منابع فرهنگي را جزء به جزء مورد مطالعه قرار داد که در اين صورت مي‌توانيم دسته‌بندي زير را انجام دهيم:
1- برنامه‌ريزي براي سايت‌هاي باستاني و تاريخي: کاربرد تکنولوژي جديد باعث شده که مطالعه و کاوش‌هاي باستان‌شناسي گسترش زيادي پيدا کند. گردشگران نيز علاقه ويژه‌اي به مناطق باستاني و تاريخي پيدا کرده‌اند و در پي بازديد از اين اماکن، به دنبال شناخت محيط، الگوي معيشت و زندگي مردمان گذشته‌اند تا يک تصوير کامل تاريخي را ترسيم کنند. فرآيند برنامه‌ريزي براي سايت‌هاي باستاني و تاريخي، شامل مطالعه، تجزيه و تحليل (اکتشافات و حفاري‌ها)، تعيين ظرفيت‌ تحمل، تجزيه و تحليل اثرات زيست‌محيطي و فرهنگي ـ اجتماعي به‌کارگيري تکنيک‌هاي حفاظتي، تعيين نوع و تعداد تسهيلات مورد نياز، تعيين نقاط دسترسي و در نهايت نظارت مداوم است و به عنوان مثال بايد براي مديريت تپه سيلک کاشان، به عنوان يک سايت باستان‌شناسي برنامه‌اي مشخص شود. سپس بر اساس ظرفيت تحمل سايت، تسهيلاتي مانند سرويس بهداشتي، محلي براي استراحت و محلي براي نمايش اشياء به‌دست آمده از حفاري‌ها آماده شود. بايد توجه کرد که بازديد گردشگران نبايد باعث تخريب تپه شود و يا در کار حفاري باستان‌شناسان خللي ايجاد کند. بدين منظور بايد مسيرهاي ويژه‌اي را براي بازديد معين کرد. در نهايت مديريت آن را برعهده شرکت و يا نهادي قرار داد تا نظارت مداوم صورت گيرد.
2- برنامه‌ريزي و مديريت هنرها و صنايع دستي: صنايع دستي و انواع هنرهاي ملي جاذبه‌هاي محبوبي در بين گردشگران هستند. مي‌توان از طريق فروش آن‌ها به درآمدزايي رسيد و يا حتي آن‌ها را صادر کرد. اما مهمترين رويکرد در مديريت هنرها و صنايع دستي، حفظ اصالت آن‌ها از طريق به‌کارگيري تکنيک‌ها، مهارت‌ها و مواد محلي براي توليد آن‌هاست. به منظور اين کار، دولت و يا متوليان ميراث فرهنگي بايد استاندارد‌هايي را براي توليد صنايع دستي و هنرهاي مختلف تدوين و اجرا کنند. نمايش مراحلي که صنعتگر و يا هنرمند به خلق اثر هنري مي‌پردازد نيز مي‌تواند جاذبه‌ مهمي براي گردشگران به حساب آيد که بايد طوري آن را طراحي کرد که خللي در کار هنرمندان ايجاد نکند. در نهايت بايد به بحث آموزش در بين علاقه‌مندان و دانشجويان و هنرجويان پرداخت تا بتوان توليد دائمي صنايع دستي و هنرهاي مختلف ملي را تا حدودي تضمين کرد. متأسفانه به علت کم‌توجهي و سياست‌هاي نادرست، بسياري از هنرها و صنايع دستي ايران زمين درحال نابودي است و يا از بين رفته‌اند. به همين سبب، معاونت ميراث فرهنگي و پژوهشکده‌ هنرهاي سنتي سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری وظيفه مهمي را عهده‌دار هستند. آن‌ها بايد با برنامه‌ريزي و حمايت‌هاي خود، مانع انقراض اين گنجينه‌هاي ملي شوند.
3- برنامه‌ريزي و مديريت ساير منابع فرهنگي: به منظور مطالعه دقيق‌تر شيوه‌هاي مديريتي، ساير منابع فرهنگي را نيز به صورت زير دسته‌بندي کرده و مورد بررسي قرار مي‌دهيم.
الف) هنرهاي اجرايي: در بحث هنرهاي اجرايي، نيازمند تالارها، سالن‌ها و محل‌هاي مناسب براي اجراي اين دسته از منابع فرهنگي هستيم. اين مکان‌ها در وهله اول براي ساکنين محلي طراحي مي‌شوند که با گسترش آن‌ها، گردشگران نيز امکان بازديد را خواهند داشت. در طراحي اين تأسيسات بايد فضاي مناسب جهت ورود و خروج و همچنين پارک اتومبيل درنظر گرفته شود. در کنار تأسيس اين‌گونه مکان‌ها، بايد بودجه‌اي را هم به جهت مطالعه و تحقيق بر روي هنرهاي درحال انقراض به منظور حفظ آن‌ها اختصاص دهيم. به عنوان مثال، مجموعه تئاتر شهر تهران چه به لحاظ معماري و چه به لحاظ تئاترهايي که در آن اجرا مي‌شود داراي جذابيت است.
ب) موزه‌ها: امروزه مديريت موزه‌ها به صورت يک دانش تخصصي درآمده است، زيرا نگهداري و نمايش مجموعه‌اي از اشياء فرهنگي نيازمند به‌کارگيري تکنيک‌هاي خاص است. در مورد موزه‌ها بايد توجه کرد که فراهم‌کردن محيطي آرام و راحت، کليدي‌ترين اقدام مورد نياز است. همچنين در مورد موزه‌ها بايد امکان خاصي وجود داشته باشد؛ امکاناتي از قبيل فضاي کافي، نورپردازي مناسب، محل استراحت به هنگام بازديد و ... برخلاف رويکردهاي سنتي موزه‌داري که فقط کارهاي هنري و يا تاريخي به نمايش درمي‌آيند، رويکردهاي امروزي به دنبال بازسازي رويدادها و اجراي نمايشي آن‌ها به جهت تقويت قدرت تجسم بازديدکنندگان است.
پ) غذاي سنتي: غذاهاي سنتي و محلي را مي‌توان به نوعي منعکس‌کننده تاريخ و فرهنگ يک منطقه دانست. در مديريت اين مرحله از پذيرايي بايد دقت کرد که کليه مراحل توليد غذا و سرو آن به شيوه‌اي سنتي انجام پذيرد و در صورت جذابيت در معرض ديد بازديدکنندگان قرار گيرد. توليد غذاهاي سنتي علاوه بر سودآوري، ميزان غذاي مورد نياز مردم محلي را نيز تأمين خواهد کرد. بهتر است در بعضي موارد با توجه به ذائقه گردشگران تا حد امکان طعم غذا را تعديل کرد تا طرفدار بيشتري پيدا کند. اما بايد توجه کرد که اين امر نبايد باعث از بين رفتن شخصيت‌ منحصر به فرد آن نوع غذا شود. به عنوان مثال مي‌توان از تندي بعضي از غذاهاي هندي کاست، اما نبايد مثلاً آن‌ها را شيرين کرد!
ت) عتيقه‌ها: در مورد عتيقه‌ها مهمترين مطلب، ايجاد قوانيني به منظور جلوگيري از صادرات آن‌هاست که در اين زمينه بايد اقداماتي قانوني صورت پذيرد. تهيه شناسنامه براي انواع عتيقه‌ها به منظور سازماندهي و شناسايي آن‌ها نيز اقدام مؤثري تلقي مي‌شود.
در خاتمه لازم به ذکر است که ميراث فرهنگي متعلق به همه مردم يک کشور بوده و حفظ و نگهداري از آن‌ها به منزله پاسداري از صيانت و ارزش‌هاي آن کشور محسوب مي‌شود. به همين خاطر، مديريت ميراث فرهنگي مي‌تواند يکي از حساس‌ترين مسئوليت‌هاي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري باشد. فراموش نکنيم که ميراث فرهنگي ما، آداب و رسوم ما، دين ما، انديشه ما و ... يادگار رشادت‌هاي جوانان و هموطنان غيور اين مرز و بوم در طول تاريخ است و شايسته است رشادت‌ها و پاسداري‌هاي گذشتگان را پاس داشته و گرانبها بشماريم.

• خبرگزاری میراث آریا
نظرات بینندگان