پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۵۷۸۶
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۱

شرکت تعاونی روستایی؛ قاتق نان یا قاتل جان؟!

حسين لطفی
شرکت‌های تعاونی روستایی شاید اولین تشکل تعاونی در کشور باشد که به منظور تأمین رفاه حال کشاورزان در امر تولید شکل گرفت و در مقطعی از زمان به آن حد از توسعه و کارآیی رسید که علاوه بر تأمین نیازهای اولیه و زیربنایی کشاورزان در اوایل انقلاب با استقرار فیزیکی تقریبی در تمامی مراکز بخش‌ها و دهستان‌ها و با دائر کردن فروشگاه‌های مصرفی، شعبات نفت و توزیع کالاهای اساسی کشاورزان و حتی توزیع تسهیلات و وصول مطالبات بانک کشاورزی تا چند سال پیش منشاء خدمات مؤثری در امر کشاورزی بود.
به مرور زمان با پایان گرفتن توزیع کالاهای کوپنی و قطع توزیع تسهیلات بانکی از این طریق و افزایش قیمت‌های نهاده‌های کشاورزی کم‌کم از رونق افتاد و فروشگاه‌هایش به‌غیر از شعبات توزیع نفت، یکی پس از دیگری تعطیل و دامنه فعالیتش محدود و محدودتر و در عمل از حیز انتفاع ساقط شد تا جایی که امروزه عامه کشاورزان این تشکل تعاونی را فقط به‌عنوان توزیع‌کننده کود و سم ـ آن‌هم با هزار اما و اگر ـ می‌شناسند.
این تشکل که در اوج شکوفایی عوامل زیادی را به خدمت گرفته و اماکن متعددی را از محل سرمایه‌های کشاورزان احداث و در تملک خود داشت، امروزه به دلیل قطع خدمات برشمرده، درآمدهای آن تا آن‌جا کاهش یافت که حتی قادر به تأمین هزینه‌ها، حقوق عوامل و پرداخت سنوات بازنشستگان تحت امر و حتی نگهداری مایملک کشاورزان نیست. از این‌رو قریب به ۱۵ سال ـ کمی بیشتر و کمتر ـ نه‌تنها از سود سهام کشاورزان خبری نیست، بلکه جسته و گریخته شنیده می‌شود که با فروش دارایی‌های کشاورزان، هزینه‌های خود را تأمین و پرداخت می‌نماید و عدم ارائه بیلان عملکرد و اسامی مایملک از سوی شرکت‌های تعاونی روستایی این شایعه را روز به روز تقویت می‌نماید.
درست است که یک زمانی تعاونی روستایی به‌عنوان بازوان کشاورز در تولید محسوب می‌شد، ولی امروزه به دلیل عدم پویایی به حال و روزی افتاد که حتی قادر به تأمین و توزیع کود کشاورزان نیست؛ کمااین‌که عملکرد بسیار ضعیف این تشکل در سال زراعی گذشته سبب شد نه‌تنها جمعی از کشاورزان تا کنون که سال زراعی جدید پیش رو قرار دارد نتوانند سهمیه کود خود را تمام و کمال دریافت نمایند و این ناتوانی سبب شد حدود یکصد تن از کود سهمیه گیلان در انبار باقی بماند و برای سال زراعی جدید منظور شود و در حقیقت همین مقدار از سهمیه استان کسر شود.
شاید مدیران این تشکل تعاونی حق داشته باشند توجه خاصی به کشاورز نداشته باشند، زیرا وقتی تحت لوای این تشکل، اشتغال آنان تضمین، حقوق، مزایا، حق مأموریت، خودرو و هزینه سوخت خودرو، سنوات بازنشستگی و ... آنان به هر طریق ممکن پرداخت می‌شود، توزیع یا عدم توزیع یکصد تن کود کشاورز برای‌شان مهم نباشد، زیرا در عوض همین تساهل و تسامح موجبات بقای عوامل این تشکل را فراهم خواهد نمود!؟
شاید خالی از لطف نباشد که گفته شود همین شرکت‌های تعاونی به‌جای ارائه خدمات بهتر در جهت تولید بیشتر و کاهش هزینه تولید با ایجاد گلوگاه در زمان توزیع کود از کشاورزان مبالغی به‌عنوان افزایش سرمایه دریافت می‌نماید که با توجه به ضعف روزافزون خدمات، چنین در اذهان القاء می‌نماید که آنان از این طریق قصد تأمین کسری هزینه خودشان را دارند، نه کمک به تولید!
متأسفانه برخی از ادارات اگر نگوییم موازی بل همسو، مانند جهاد کشاورزی با اطلاع کامل از ضعف عملکرد این تشکل در توزیع سهمیه کود سال گذشته و زیان ناشی از تبعات این کوتاهی به استان از حیث میزان تولید، هزینه تولید و کاهش سهمیه استان باز هم در راستای حمایت از این تشکل، امر توزیع را به آن واگذار می‌نماید، درحالی که حکما گفته‌اند: آزموده را آزمودن خطاست.
متأسفانه کشاورز با آن‌همه رنجی که در عکس مشاهده می‌شود، سرمایه خود را به جایی سپرده که مطلقاً مورد احترام نیست و نه‌تنها هیچ حساب و کتابی به او پس داده نمی‌شود، بلکه هر وقت اراده نمایند، به بهترین وجه ممکن و در سخت‌ترین شرایط او را سرکیسه می‌کنند و احدی هم به این ظلم مضاعف توجه نمی‌کند.
به‌راستی صاحب یا صاحبان شرکت‌های تعاونی روستایی کیست یا کیان‌اند؟ وقتی در شرکت‌های تعاونی روستایی حساب و کتابی حاکم نباشد! وقتی کشاورز از سود و زیان سرمایه خود بی‌اطلاع باشد! وقتی مدیران شرکت تعاونی روستایی هر وقت اراده کنند، با سوء استفاده از استیصال کشاورز، افزایش سرمایه اجباری از او اخذ می‌کنند، آیا این نوع مدیریت، بهره‌کشی از کشاورز نیست؟!
عجیب‌تر این‌که یک مقام مسئول در سازمان تعاون روستایی گیلان به‌عنوان ناظر عالی بر عملکرد تعاونی‌های روستایی ضمن ناچیز خواندن سرمایه کشاورزان در این تشکل، بدون توجه به سرنوشت شرکت‌های زیان‌ده به صراحت اعلام می‌نماید که حقوق، مزایا، سنوات بازنشستگی، حق مأموریت و ... عوامل این تشکل باید از محل سرمایه‌های کشاورزان مفلوکی که در تسویه دخل و خرج خود درمانده‌اند، پرداخت گردد!؟
حالا رئیس سازمان جهاد کشاورزی مرتب بگوید: "کشاورزی شغل انبیاء است"، "زمین‌های کشاورزی نباید فروخته شود"! و با این افزایش قیمت سرسام‌آور نهاده‌ها بگوید: "هزینه تولید در دو سال متوالی یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است و می‌تواند کمتر هم باشد"! "ما هیچ مشکلی در توزیع کود نداریم"! ما! کدام ما معلوم نباشد! گوهر را باید کشاورز "گوهر" کند و تولید در سطح را به قریب ۹ تن رسانده‌ایم، درحالی که گوهرکاران به عذاب الیم گرفتار هستند! و قس علی‌هذا.
به‌راستی کشاورز تا کی باید این هزینه سربار را تحمل نماید؟! وجود یا عدم وجود این تشکل با کیفیت برشمرده چه تأثیری در زندگی کشاورز و سرنوشت تولید می‌تواند داشته باشد؟!

www.guilanian.ir
نظرات بینندگان