نقدی بر یادداشت "آقایان! کدام توریسم؟ کدام گردشگری؟"
حقیقتی به نام گردشگری لاهیجان
رضا علیزاده
گردشگری در ایران و گیلان اگر هیچ مزیتی نداشته و مجالی را بر رسیدن آنچه از ماهیت آن برمیخیزد، بهبار ننشانده باشد، همین بس اهمیت جایگاه خطیر آن باعث شده تا بسیاری از علاقهمندان این بخش، در هر فرصتی این مقوله تعیینکننده را به بوته بحث و بررسی کشانده و بسیاری از موضوعات مستتر مانده را رونمایی نموده است. "آقایان! کدام توریسم؟ کدام گردشگری؟" به قلم آقای حجت جوادپور در پایگاه خبری تحلیلی "لاهیگ" را میتوان در شمار یادداشتهایی دانست که این رسانه با هدف باز کردن فضای بحث و بررسی کارشناسی در زمینه گردشگری مورد توجه قرار داده است. مدیر پایگاه خبری تحلیلی "لاهیگ" به فراست در سخنان خود با خوانندگان این پایگاه خبری، "گشایش فضای اطلاعرسانی مؤثر و دایره گفتوگوی سازنده و سالم" را جزء اهداف رسانهای خود برشمرده، چنانکه اثرات آن با "آبادانی و تعالی گیلان" همراه باشد. بر همین اساس درج یادداشت مذکور را نیز میتوان در زمره این نگاه مسئولانه قرار داد و در واکاوی آنچه بر قلم نگارنده نشسته است، بازپرداختی مجدد از زوایای مختلف به آنچه از حواشی این یادداشت برمیخیزد، نمود.
1 اساساً محققان، پژوهشگران و منتقدین منصف در قلمفرسایی و نگارش یک موضوع همواره بر آناند که مهمترین تکیهگاه خود را بر منابع و مآخذ مؤثق و موجه بنیان نهند، چنانکه بتوانند به اعتبار آنچه بر آن مرجع شده است، قوت، قدرت و صلابت گفته را به مخاطب خود القاء نمایند؛ نکتهای که در یادداشت "آقایان! کدام توریسم؟ کدام گردشگری؟" کمتر نگارنده را متوجه این موضوع ساخته و به دلیل عدم ذکر منبع و مآخذ مباحث به عاریه گرفته شده، مخاطب را به این امر رهنمون میسازد که تمامی موضوعات محتوایی یادداشت، اعم از "تعاریف" و یا "تحلیل" از ذهن صاحب قلم برخواسته است که البته اینجانب به دلیل اندک مطالعهای که به برخی منابع گردشگری داشتهام، این موضوع را منتفی دانسته و صد البته ارائه دادههای آمارهای مقایسهای از چند مرجع برای تحلیل بحث مؤثرتر خواهد بود.
2 آنچه محصول تفکر برخاسته از کشورهای توسعه یافته در امر گردشگری است، این صنعت "علیرغم همه معایب و محدودیتهای [خود] ـ از جمله نوسانات فصلی شدید در تقاضا، مدت زمان نسبتاً محدود فعالیتهای توریستی و هزینههای بالا برای ایجاد زیرساختها و روبناهای توریسم ـ بسیاری از کشورهای سطح جهان، توریسم را بهعنوان بهترین مدل مفهومی برای توسعه بلند مدت انتخاب کردهاند." (محمودی میمند، محمد ـ مقدمی، امیر، مدیریت نوین توریسم جهانی، ص 10) به همین دلیل نمیتوان آنچه از توسعه گردشگری به ذهن متبادر است، با همه فراز و نشیبهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که کشورمان پشت سر نهاده است، به یکبار وقوع آن حاصل شود، بلکه درک شرایط زمانی و موقعیتهای حساس پشت سر نهاده شده میتواند دلایل روند کند توسعه یافتگی در گردشگری را توجه دهد.
3 نکته حائز اهمیت آن است که "سمت تقاضا در صنعت گردشگری به شدت تحت تأثیر عوامل غیراقتصادی قرار دارد." (رنجبریان، بهرام ـ زاهدی، محمد، شناخت گردشگری، ص 21) نگاهی گذرا بر آنچه بر این کشور طی سی و اندی سال گذشته است، نشان میدهد که گردشگری پس از پیروزی انقلاب کاملاً ماهیتی دیگرگونه به خود گرفت و در مسیر خود، نزاعهای سیاسی سالهای ابتدایی انقلاب، 8 سال جنگ تحمیلی و آثار بهجا مانده از آن که بخش عمدهای از آن به شکل محسوسی در زیرساختها خود را نشان داد، روند توسعهبخشی در این صنعت را با اختلال مواجه ساخت که خوشبختانه پس از دوران سخت جنگ، وجهه همت بر آن قرار گرفت تا خسران حاصله، جبران و بستر فعالیت مهیا شود؛ جهتدهی دولتهای پس از جنگ اگر نگوییم صددرصد، اما میتوان گفت در تمامی برنامههای توسعهای کشور یکی از محوریترین موضوعات گردشگری بوده و شرایط در وضع موجود آنگونه که تیره و تار ترسیم شده ـ متناسب با عقبه اتفاقات ـ انصاف حکم مینمود قدری با نگاه خاکستری نیز به داوری نشسته شود و به یکباره همه تلاشها در جهتدهی عکس و معیوب ترسیم نشود!
4 به دلیل عدم اتکاء یادداشت مذکور از منابع و مقالات معتبر و بهروز، متأسفانه قدری در کپیبرداری مطالب کمتوجهی و کلیشهای برخورد شده است. بهعنوان نمونه، "فقدان وزارتخانه توریسم و گردشگری یا سازمان و نهاد مستقل و متمرکز در ایران" بهعنوان یکی از موانع اصلی در توسعه گردشگری ایران شناخته شده است! که جهت انتقال مطالب صحیحتر به خوانندگان عزیز ذکر این نکته لازم بهنظر میرسد که به دلیل آنکه "سازمان ایرانگردی و جهانگردی وقت" بهعنوان یکی از سازمانهای زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت مینموده است، در "برنامه ملی توسعه گردشگری کشور" که توسعه جمعی از کارشناسان صاحبنظر سازمان جهانی جهانگردی (UNWTO) و کارشناسان متخصص داخلی در سال 1381 تدوین و به تصویب شورای عالی جهانگردی کشور رسید، بحث ایجاد چنین سازمان مستقلی پیشنهاد و نهایتاً این موضوع با ادغام سازمان ایرانگردی و جهانگردی و سازمان میراث فرهنگی و بعدها سازمان صنایع دستی در سال 1384، تحت عنوان "سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری" تحقق هدف مورد نظر صورت پذیرفت و رئیس این سازمان نیز با عنوان معاون رئیس جمهور از اختیارات لازم برخوردار شد. (حال آنکه در چندین مرحله مجلس شورای اسلامی در سالهای اخیر بحث وزارتخانه شدن این سازمان را در دستور کار قرار داد که به دلیل منافاتی که در عدم فربهسازی نظام دیوانسالاری کشور و کوچکسازی دولت در برنامههای توسعهای سوم و چهارم وجود داشته، طرح مذکور مسکوت مانده است.)
5 اطلاعرسانی در صنعت گردشگری یکی از مهمترین ارکان فعالیتی این صنعت بهشمار میآید؛ "چرا که ماهیت و طبیعت صنعت گردشگری، به گونهای است که از یک طرف با کالاها و خدمات ویژهای سروکار دارد که هریک از آنها در این صنعت، اشکال و ماهیت جدید به خود میگیرند؛ و از سوی دیگر، با مصرفکنندگان، یعنی گردشگران در ارتباط است که ماهیت و طبیعت آنها با سایر مصرفکنندگان تفاوت بسیاری دارد." (حیدری، رحیم، مبانی برنامهریزی صنعت گردشگری، ص 139) آنچه در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است، جز هجمه تبلیغاتی و القای نامطلوب از فضای عمومی کشور از سوی رسانههای غربی نبوده است. بر اساس این ضرورت، جمهوری اسلامی نیز با راهاندازی شبکههای مختلف ماهوارهای فارسی زبان و سایر زبانهای متداول دنیا تلاش داشته است تصویر روشنتری از واقعیتهای کشور عزیزمان به نمایش نهد. گویا نویسنده یادداشت مذکور در پیگیری اخبار و اطلاعات بهروز نبوده و اطلاع ندارند که علاوه بر شبکههای ماهوارهای فعال جمهوری اسلامی، شبکه ماهوارهای "شما" نیز بهعنوان شبکه تخصصی گردشگری فعالیت خود را در ماههای اخیر آغاز کرده است! اگرچه اعتقاد بر این نیست که صرف راهاندازی یک شبکه میتواند نقش مؤثر اطلاعرسانی گردشگری را بهعهده گیرد و باید تلاش کرد به لحاظ محتوایی و تخصصی، این شبکه بتواند انعکاسدهنده صحیح فعالیتهای گردشگری کشور باشد.
6 در بخشی از یادداشت به "فقدان نیروی انسانی كارآزموده و متخصص امور جهانگردی در دفاتر گردشگری در ایران و بیاطلاعی و بیتجربگی كادر شاغل در مؤسسات جهانگردی" اشاره شده است که این موضوع در سالهای گذشته بهعنوان یکی از عمدهترین مشکلات بدنه فعال تأسیسات گردشگری بوده و در جلب رضایتمندی گردشگران اثرات سوء خود را بهجا مینهاده است، اما در سالهای اخیر با تشکیل مؤسسات و آموزشگاههای تخصصی گردشگری و ایجاد رشته مدیریت جهانگردی و رشتههای مرتبط در مقاطع مختلف تحصیلی، اعم از کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد در مراکز آموزش عالی، دانشگاههای علمی ـ کاربردی، دانشگاههای آزاد و غیرانتفاعی، قدری از نگرانی موضوع کاسته شده است. خوشتر آنکه در روز جهانی جهانگردی، افتتاح "دانشگاه علمی ـ کاربردی" در سطح دکتری نیز در تهران صورت پذیرفت و راه تحصیلات تکمیلی را هموارتر ساخت.
7 نویسنده یادداشت بر پایه همین اطلاعات، نهایتاً به این "نتیجهگیری" میرسد که "به دلیل فقدان معیارها و شاخصهای جذب توریست خارجی در استان گیلان، باید این مقوله را در طراحی و برنامهریزی، فعلاً از دایره شمول بحث خارج کرد"!!! و بلادرنگ نسخه "گردشگری تفریحی" و در نهایت "گردشگری طبیعی و بومگردی (اکوتوریسم)" را برای "استان گیلان و لاهیجان" میپیچد. این درحالی است که بررسیهای بهعمل آمده کارشناسی که در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان، پژوهشهای موجود محققان صاحبنظر و پایاننامههای موجود دانشجویان، بهویژه مقطع کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی توریسم دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، "گردشگری روستایی" (Rural Tourism) بهعنوان یکی از انواع گردشگری با علائق ویژه در دنیا، به دلیل فرهنگ غنی مردم این سامان، مردمشناسی متنوع، میراث معنوی پرقدمت، صنایع دستی دربرگیرنده، همپیوند با گردشگری کشاورزی (Agritourism) فرصت مناسبی را برای گردشگران فراهم نموده است؛ بهویژه آنکه با ایجاد موزه میراث روستایی گیلان، ترغیب گردشگران خارجی با این انگیزه برای سفر به گیلان بیشتر شده است. در سایر علائق گردشگری در گیلان نیز نمیتوان بیاعتناء از موضوع گذشت. کفایت این موضوع به همین اندازه بسنده است که تیتر خبرهای ورزشی "لاهیگ" در انعکاس برگزاری مسابقات ورزشی چون اتومبیلرانی (آفرود)، انواع دوچرخهسواری، ورزشهای بومی و محلی، چون کشتی گیلهمردی که امسال با نظم بهتری برگزار شد، فرصت گردشگری ورزشی را مهیا ساخته و تلاش بیشتر در جهت تأمین زیرساختها، این استان و نیز لاهیجان را میتواند به قطب گردشگری ورزشی بدل کند.
8 برخلاف نظر صاحب قلم یادداشت مذکور، مدتی است در حوزه گردشگری سلامت و درمان، جریانسازی خوبی در استان گیلان شکل گرفته است که برگزاری سه همایش تخصصی گردشگری سلامت در سطح ملی و استانی در استان گیلان با حضور گروههای فعال بخش خصوصی حوزه درمان و گردشگری و دستاندرکاران بخش دولتی فضای مناسبی را برای این نوع گردشگری فراهم ساخته است؛ حال آنکه این نویسنده با اندک بررسی و تحقیق در مجموعههایی چون کلینیک مهر و یا بیمارستان بینالمللی حضرت قائم(عج) در رشت که با هدف گردشگری سلامت و رویکرد هتل ـ بیمارستان (Hospital-Hotel) احداث شده است، میتوانست مرجع خوبی برای دستیابی به دادههای آماری در زمینه ورود گردشگران خارجی جهت درمان به استان گیلان برای نگارنده باشد. گذشته از آن، گیلان به دلیل موقعیت ممتاز طبیعی، بستر سرمایهگذاری گردشگری سلامت را داشته و در همین راستا، متقاضیان زیادی جهت ایجاد دهکدههای سلامتی در مناطق ساحلی و کوهستانی ـ ییلاقی به اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان مراجعه نموده و موفق به اخذ موافقت اصولی شدهاند.
9 گویا نویسنده یادداشت با همه تلاش خود برای ورود به بخش تخصصی گردشگری، بی آنکه تأمل و تعمق بیشتری نموده باشد، صرفاً از باب یک اظهار نظر کلی تلاش داشته است در سلسله مقالات اخیر خود از بخش گردشگری نیز غافل نمانده باشد. وی بیمحابا اظهار میدارد که "در بخش زیارتی، وجود برخی زیارتگاههای نسبتاً ناشناخته برای مردم کشور را نمیتوان مشمول امر سفرهای زیارتی دانست؛ زیرا هیچ گردشگری به مقصد زیارت این اماکن به لاهیجان سفر نمیکند، بلکه در خلال مسافرت ممکن است در گذار از این مکانها، ضمن زیارت، اعمال عبادی خود را در آن مکانها بهجا آورند." همین نکته کفایت میکند تا سطحینگری مطلب خود را نشان داده و نقش گردشگری مذهبی صرفاً در اماکن زیارتی مورد تحلیل قرار گیرد. این درحالی است که علاوه بر اماکن مذهبی و بقاع متبرکه، رویدادها و آیینهای مذهبی در ردیف فرصتهای گردشگری تلقی میشود؛ چنانکه این موضوع در استان گیلان و لاهیجان که پایگاه تشیع است، همواره در کانون توجه بسیاری از افراد قرار داشته و در انگیزهسازی سفرهای مذهبی میتواند مؤثر واقع شود.
10 نوبسنده یادداشت، گفتوگوی اعضای شورای شهر لاهیجان درخصوص نوع سفر به این شهر و مدت اقامت گردشگران "ولو در یک شب" را سطحینگرانه میانگارد؛ این درحالی است که اگر صاحب قلم تعریف دقیقتر و کاملتری از توریسم ارائه میداد، اینگونه بیمحابا در ورطه نقد غیرکارشناسی قرار نمیگرفت، چرا که بر اساس تعریف سازمان جهانی جهانگردی (UNWTO) از توریسم، "مسافرت افراد به مناطقی خارج از محیط معمول زندگی خود و اقامت در آنجا برای مدتی بیش از 24 ساعت و کمتر از یک سال پیاپی با هدف تفریح، موارد شغلی و سایر موارد غیرمرتبط با کسب درآمد از منطقهای که به آنجا سفر شده است" (سازمان جهانی جهانگردی، 1995) مورد تأکید قرار میگیرد. بر اساس این تعریف، توریسم را معمولاً در قالب عباراتی که بیانکننده فعالیتهای توریستهاست، بهکار میبرند، اما "هیچ کالا یا خدماتی ذاتاً نمیتواند بیانگر فعالیت نظیر توریسم باشد، بلکه این شرایط مصرفکننده آن کالا یا خدمات است که میتواند چنین تعریفی را ارائه کند. برای مثال، اگر شخصی نوشابهای را از فروشگاه محل سکونت خود خریداری کند، واضح است که عمل او یک فعالیت توریستی نبوده است، اما اگر شخصی ساکن آن منطقه نبوده و برای گذران تعطیلات از آنجا بازدید میکند و از همان فروشگاه همان نوشابه را خریداری نماید، یک فعالیت توریستی انجام داده است." (محمودی میمند، محمد ـ مقدمی، امیر، مدیریت نوین توریسم جهانی، ص 18) محصول بحث آن است که به هر صورت، یک جریان اقتصادی، ولو جزئی از سوی گردشگران حتی عبوری در شهر اتفاق میافتد و میتواند در مقیاس خود بر روی آن محاسبه صورت گیرد.
11 برآیند آنچه از گفتهها، شنیدهها و از دل مکتوبات مورخان و سفرنامهنویسان برمیخیزد، لاهیجان همواره بهعنوان منطقهای با طبیعت زیبا در کانون توجه افراد بوده است؛ حال آنکه بسیاری از گردشگرانی که لاهیجان را مقصد سفر انتخاب میکنند، به جذابیتهای آن باور دارند و این، همه دلیل "بکر و مسحورکننده خواندن طبیعت لاهیجان و خاطرهانگیز دانستن کوه و جنگل و آبگیرها و رودهای" لاهیجان است، مگر اینکه بخواهیم چشمان خود را ببندیم و با یک پیشزمینه قبلی ـ که البته در مسیر انصاف قرار ندارد ـ این "بهشت برین" را نادیده بگیریم. طرح بحث در حوزه کارشناسی و اندیشهورزی، بازار مکاره کاسبکاری نیست که شخص بخواهد جملاتی "مانند آگهیهای تبلیغاتی" را یدک بکشد. نادیده انگاشتن محور زیبای کوهبیجار، کتشال، سطلسر و زمیدان به سمت سل سوستان فقط بخش کوچکی از داشتههای لاهیجان در یک حلقه بههم متصل شده است که تردد هفتگی و چندیدن و چندباره، هر شخصی را به وجد میآورد. با این وصف، صاحب قلم اگر لاهیجان را "مسحور کننده" نمیداند، خود حکایتی است از منویات گوینده که ریشههای آن را باید پیجویی کرد!!!
12 اندر حکایت تاریخ لاهیجان اگر اندک مطالعهای در این زمینه وجود میداشت، درمان توسعه گردشگری فرهنگی ـ تاریخی نیز از آن یافت میشد. بیاعتنایی به این تاریخ، هویت زیستن در این شهر را از بین خواهد برد. بد نیست قدم در بافت تاریخی این شهر نهید؛ اگرچه نامهربانی بسیار دیده، اما زنده است، آنگونه که لاهیجیهایی که قلبشان برای این شهر میتپد، بر آناند با طرحی که تهیه کردهاند، اولین اکو موزه تاریخی در بافت تاریخی لاهیجان را بنا سازند. این اتوپیای ساخته شده در ذهن پیر و جوان لاهیجی است که بر آن است آن را به بار معنا نشاند، هرچند سخت. نکته دیگر آنکه، جستوجوگری ریشه در انگیزه روانشناسانه گردشگری و محرک این موضوع تلقی میشود و این موضوع بهخوبی در دیدگاه نظریهپردازانی چون کارل راجرز، جورج کلی، میهالی شیکزنت میهالی و دی ایی برلین با تأکید بر نظریه "نیاز به ارضاء کنجکاوی، جستوجوی تحریک فکری" وجود دارد. (رنجبریان، بهرام ـ زاهدی، محمد، شناخت گردشگری، ص 54) پس برخلاف گفته نگارنده مقاله مذکور که اعتقاد دارد: "مقوله گردشگری، نه با تاریخ درخشان و پرقدمت لاهیجان (البته این دو ویژگی محل درنگ و مناقشه است) و نه با رمز و رازهای نهفته در آن سروکاری ندارد"، این موضوع در فطرت وجود بشر و خاصیت بافت تاریخی لاهیجان میتواند به آن قابلیت ببخشد. اما یک نکته باقی است و آن اینکه، کسی نمیتواند خط بطلان به این تاریخ و همه المانها و آثار بهجا مانده آن بکشد. آقای حجت جوادپور در یادداشت "آقایان! کدام توریسم؟ کدام گردشگری؟" اگرچه تلاش داشته نقدی بر نظام برنامهریزی توسعه گردشگری از سوی متولیان امر به تصویر کشد، اما گاه این نقد آنچنان از مسیر خود منحرف شده است که گاه لاهیجان اساساً موقعیت مناسبی برای گردشگری و توسعه آن نبوده؛ گاه افراد مورد هدف قرار گرفتهاند تا اصل موضوع و گاه نیز هرگونه تعلق خاطر افراد ـ چه بومی لاهیجان و چه گردشگران که وارد این شهر شدهاند ـ مورد سئوال و گاه استهزاء قرار گرفته شده است. این یادداشت در لابهلای مطالب خود نکات دیگری داشته که بیتردید پرداختن به همه موارد آن در این مجال نمیگنجد و قطعاً علاقهمندان این حوزه میتوانند در پیگیری و ارائه آن کمک شایان توجهی نمایند.
منابع 1- محمودی میمند، محمد ـ مقدمی، امیر، "مدیریت نوین توریسم جهانی (شناخت مفاهیم، اصول و بازاریابی توریسم)"، تهران: نشر مهکامه، 1390 2- رنجبریان، بهرام ـ زاهدی، محمد، "شناخت گردشگری"، اصفهان: نشر چهارباغ، 1386 3- حیدری، رحیم، "مبانی برنامهریزی صنعت گردشگری"، تهران: انتشارات سمت، 1389
• مشاور اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان و مدرس دانشگاه
لاهیجی: نظر آقای جوادپور واقعگرایانهتر است. با تعاریف کارشناسانه و بایدها و شایدها و میتوانها و آنچه در کتابها و نوشتهها وجود دارد، نمیتوان چندان دل بست. شما باید وضعیت لاهیجان در کل مسأله گردشگری در ایران را ببینید، نه از روی احساسات و علاقه به شهر خود. وضعیت عینی و آمارها و تأثیرات مسأله در شهر ما، خلاف ادعای شما را ثابت میکنند.
فاطمه: آقای علیزاده! پاستوریزه کردن بحث، دردی از دردهای شهر و مردم دوا نمیکند. بهتر است شما نیز مانند آقای جوادپور بدون واهمه و تعارف و دل خوش کردن به چیزهایی که فقط در حرفها وجود دارند، به تحلیل واقعیتها و بیان دردهای مردم میپرداختید.
عارف: وقتی فروشندگان صنایع دستی در گیلان کالاهای چینی میفروشند، به کدام آینده دل خوش میکنید؟ وقتی مستی تماشای منظرههای زیبا و مسحورکننده از سرتان پرید، بهتر است گشتی در شهر و اطراف آن بزنید!
از سوئد: کدام توریسم؟! کدام گردشگری؟! کدام آمار؟! اگر هم باشد(!) مرا به یاد آمار بیکاری میاندازد! با قلب و احساسات نمیشود فکر کرد! فکر از مغز بیرون میآید! اگر منظورتان مهاجرین ایرانیتبار دو پاسپورتی است که هم برای سیر و سیاحت و هم برای دیدن فامیل و اقوامشان و هم برای زیبایی لبان و دندان و چهرهشان میآیند، با دلاری 4500 تومان(!) شاید درست میفرمایید. آمار نشان دهید چند میلیون یا هزار یا نفر وارد گیلان میشوند؟! اگر از گردشگران (غیر ایرانیتبار) دیگر کشورهای جهان میفرمایید، که چهرهشان را میتوان به آسانی در کوچه و بازار و طبیعت و دریا با چهرههای مردم بومی تشخیص داد! عده اندکی پیرمرد و پیرزن برای دیدن آثار باستانی وارد کشور میشوند! فکر میکنید چند نفر از شهروندان کشورهای دوردست، آمریکای شمالی و جنوبی و اروپایی و آفریقایی یا حتی کشورهای اطرافمان، پاکستان و افغانستان و ترکیه و کویت و دوبی و بحرین و لبنان و فلسطین و عراق و سوریه و عربستان و کشورهای کمونیستی سواحل دریای خزر عزیز و زیبایمان با امامزادهها و زیارتگاههای ما آشنایی دارند؟! اگر از گردشگران داخلی میفرمایید، همگی ما هم که از وضعیت اقتصادی اسفناک مردم کشورمان واقفیم! چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟! به گفته نمایندگان کشور و رسانههای داخلی کشور، بیش از 70 درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند! یعنی حسرت لقمه نان بر سر سفره، نه غذای گوشتی!!! در شمال بهشت زمین!
چرا دوستانی که تلاش میکنن مطلبی بنویسند، دقت کافی بهخرج نمیدهند و این همه تناقض در جملاتشان پیدا میشود؟ آقای جوادپور! دوستان محترم! انتقاد کردن خوبه، اما باید کمی نقادی عالمانه کرد. مشکلات و موانع در گردشگری الی ماشاءالله، ولی مقاله بیپایه نوشتن، باری نیز به مشکلات گردشگری مضاعف میکند.
عارف عزیز! مستی مناظر زیبای لاهیجان را قرار نیست فقط در سر خود بپرورانیم، بلکه این واقعیت اگر از زبان من و تو انکار شود، دیگر همین اندک گردشگر هم به گیلان سفر نمیکند. همین خودباختگی درخصوص صنایع دستی بومی نیز زمینه جایگیری صنایع دستی چینی، هندی، تایلندی و ... در جایجای استانمان شده است. بهجای تخطئه، بضاعت موجود را معرفی، تقویت و عرضه کنید.
فرزین: آقای مشاور! شما چند سال بالاترین پست در گردشگری استان را داشتی، برای شهر و حتی زادگاه خودت چه کار بهیاد ماندنی انجام دادی تا حقیقتی به نام گردشگری لاهیجان به منصه ظهور برسد؟
فرزین عزیز! این بیانصافیست که عملکرد آقای علیزاده را اینچنین زیر سئوال ببری! صحبت جنابعالی خود گویای این مطلب است که ایشان بالاترین پست گردشگری استان گیلان را داشتند؛ هرچند که اکثریت کارشناسان و فعالان گردشگری، حق ایشان را مدیرکلی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میدانند که با داشتن قدرت بیشتر در تصمیمگیری اجرایی، بتوانند تغییرات بهیادماندنی را در صنعت گردشگری گیلان ایجاد کنند. با توجه به روحیه شجاع و خستگیناپذیری و توان اجرایی که در ایشان سراغ دارم، در صورت تحقق چنین امری قطعاً شاهد تحول چشمگیری در این صنعت خواهیم بود، به امید آن روز. با این اوصاف شما چگونه توقع دارید در این مدت کوتاه مدیریتی در سطح استان که در اختیار ایشان قرار گرفت، فقط در زادگاه خود تغییرات را اجرا میکردند و استان را رها میکردند؛ هرچند که خوب میدانیم تصمیمگیرنده نهایی چه کسی بود و به دلیل همین انتقادهای ایشان به عملکرد اجرایی بود که کنار گذاشته شدند.
به نظر من دور از انصاف است که آقای علیزاده را بهعنوان کسی که هم سالها در عرصه گردشگری کار کرده و تجربه مدیریت دارد و هم دلسوز شهر خویش هست، اینطوری که در بعضی کامنتها و نقدها دیدم، مورد عنایت خویش قرار بدهیم! بعضی دوستان دیرا گوده آمدهاند و تیزا گوده!