از زمان کاشت نخستین نهال چای در کشور بیش از یک قرن میگذرد. پس از آن با تأسیس سازمان چای کشور در سال 1337 با هدف کمک به تولید کننده و صنعت چای کشور، تولید و فرآوری چای در کشور رونق گرفت. در طی سالهای مختلف هر از چندگاهی مدیریت و نوع تفکر در نحوه تولید، فرآوری و بازرگانی صنعت چای دچار تحولات بعضاً اساسی میگردید.
از حدود نیم قرن پیش خرید برگ سبز چای و تولید و بازرگانی آن در انحصار دولت درآمد، ولی سیستم ناکارآمد دولتی که متأثر از تغییر و تحولات مدیریتی، عدم برنامهریزی مدون بلند مدت (و حتی میان مدت)، عدم وجود بازار رقابتی تولید و بازرگانی چای، نداشتن مدیریت بر ذائقه مصرفکننده و بالطبع، تغییر آن به چای خارجی و عوامل متعدد دیگر بود، سبب گردید این نوع نگرش بر نحوه اداره این صنعت کهن، پاسخگوی نیازهای تولید کننده، مصرف کننده و سایر عوامل دستاندرکار این کشت و صنعت نبوده و حتی سبب انباشت دهها هزار تن چای خشک در انبارها گردد. لذا دولت و مسئولین وقت با امعان نظر به موارد مذکور، تصمیم به تهیه و اجرای طرحی مبنی بر واگذاری امور چای به بخش خصوصی و تعاونیها نمود، که متأسفانه طرح مذکور بدون مهیا نمودن زمینههای فرهنگی، ایجاد بسترهای لازم و اجرای پایلوت آن و از ابتدای دوره بهرهبرداری سال 1379 در کل مناطق چایکاری استانهای گیلان و مازندران به مرحله اجرا درآمد.
طرحی که با ایدههای آرمانی میآمد تا این صنعت را از رکود خارج و به رشد و پویایی برساند، در اجرا به دلایل مذکور و همچنین عدم جامعنگری لازم، عدم اجرای بندهای اساسی طرح (از قبیل خرید چایهای فروش نرفته توسط دولت)، عدم استقبال و نیز پشتیبانی نامناسب از اجرای طرح و عوامل دیگر که مجال طرح آن در اینجا نمیگنجد، به بیراهه رفت و خیلی زود از اهداف پیشبینی شده خویش فاصله گرفت. هرچند دولت در طی دوره پنج ساله پیشبینی شده اجرای طرح (در سالهای 1379 تا 1384) با صرف هزینههای گزاف در قالب پرداخت تسهیلات با سود بالا به مدیران کارخانجات چایسازی جهت خرید برگ سبز و تولید و فرآوری آن و پرداخت کمک بلاعوض به چایکاران جهت بهزراعی باغات چای کوشید تا این صنعت در گذر از سیستم دولتی به خصوصی راه خود را پیدا نموده و در مسیر رشد و تعالی رهنمون گردد، ولی در عمل به نتیجه مطلوب نرسید؛ زیرا دولت از حمایتهایی که نسبت به سیستم دولتی داشت، در بخش خصوصی دریغ کرد. در نهایت پس از اینکه طرح اصلاح ساختار تشکیلاتی چای کشور، طرح انتقال دین کارخانجات بدهکار به تشکلهای کارخانجات چایسازی و طرح پنج ساله پرداخت کمک بلاعوض به چایکاران نتوانست موفقیتی کسب نماید و حتی سبب نارضایتی گسترده چایکاران، مقروض شدن و تعطیلی کارخانجات چایسازی و رکود بیسابقه صنعت چای داخلی، واردات بیرویه و بیسابقه سالیانه صدها هزار تن چای قاچاق خارجی به کشور (بدون هیچ نظارت بهداشتی و پرداخت عوارض گمرکی) و سایر مشکلات متعدد دیگر، از قبیل رهاسازی باغات چای توسط چایکاران مأیوس و ناامید از آینده و تغییر کاربری اراضی چایکاری گردید، عملاً نقطه پایانی بر طرح خصوصیسازی صنعت چای بود.
در این شرایط حساس که نیاز به متولی متخصص با هدایت مدیران دلسوز و مدبر جهت حل بحران بهوجود آمده در منطقه ضرورت داشت، در اقدام شتاب زده دیگری، بحران صنعت چای با پاک کردن صورت مسأله که همانا انحلال کامل سازمان چای کشور، عدم حمایت از چایکار و چایساز بود، وارد مرحله دیگری شد. مجلس شورای اسلامی که وضع را به این شکل دید، با هدایت و حمایت نمایندگان مردم استان گیلان وارد عمل شد و دولت را ملزم به خرید تضمینی برگ سبز چای و چای خشک از ابتدای سال 1384 نمود و این روند با خرید برگ سبز چای و فروش یارانهای آن به کارخانجات چایسازی طرف قرارداد و تحویل چای خشک (به میزان بدهی کارخانجات بابت خرید برگ سبز) از آنان تا سال 1388 تداوم یافت. در طی این سالها که مجدداً خرید تضمینی چای صورت گرفت، به دلیل انحلال سازمان چای کشور، سازمان مرکزی تعاون روستایی کشور مسئولیت این وظیفه خطیر و مهم را با بهرهگیری از کمترین امکانات و عدم آشنایی با چای بهعهده گرفت که متأسفانه از سال 1384 الی 1388 مشکلات عدیدهای جهت کشاورزان و کارخانهداران در بخش تولید و صنعت چای که متأثر از بیتدبیری و عم اجرای مصوبات دولتی توسط دولتیها بود، بهوجود آمد و متأسفانه بازار هم با همان روند سنتی خود بهجای اینکه به تولید داخل توجه کند و همچنان نفع خود را در فروش و ارائه چایهای وارداتی بزک کرده به رنگ و اسانس میدید، روی خوش به چای داخلی نشان نداد که این حرکت بیبرنامه نیز راه به جایی نبرد و نتیجه مطلوبی دربر نداشت. فلذا مشکلات چای کشور همچنان باقی ماند و سبب شد تا دولت به این نتیجه برسد که متولی دیگری دوباره مهیا نماید که ابتدا با راهاندازی اداره کل چای شمال و سپس ارتقاء آن به سازمان چای کشور ـ آنهم در مرکز چای کشور (لاهیجان) ـ که تلاشهای بیشائبه مسئولین وقت استانی، خصوصاً استاندار وقت گیلان ـ مهندس روحالله قهرمانی چابک ـ را نباید نادیده گرفت، امیدواری ایجاد شد که چای ایرانی با همت مدیران و کشاورزان و مسئولین دوباره قامت راست نموده و کیفیت بینظیر خویش را بار دیگر (همانند قدیم) به رخ جهانیان بکشاند؛ ولی متأسفانه چنین نشد و هر مسئولی ـ فارغ از مشکلات چایکاران و تولید کنندگان ـ به ارائه آمار و عملکرد میپردازد که علیرغم تلاشهای فراوان، خروجی مناسبی که بتواند سبب ارتقاء و بهبود وضع این صنعت باشد، نداشته است که نمونههایی از این گلهمندیها را هر از چندگاهی توسط نمایندگان و مسئولین و نیز در رسانههای جمعی و جراید و تحقیقات علمی و پژوهشی میبینیم.
هماکنون چای داخلی همچنان به دلیل تغییر ذائقه مصرف کنندگان، عدم رغبت تجار و خرید و عرضه آن در بازار، مقرون بهصرفه نبودن کشت و کار چای، بالا بودن هزینههای تولید و دهها عوامل دیگر از این دست، همچنان بیفروغ باقی مانده است. در عوض آنچه که در چند سال اخیر به وضوح مشاهده میشود، روند تخریب و رهاسازی و تغییر کاربری باغات چای، فرسودگی و پیری بوتههای چای، کاهش شدید بهای چای داخلی (که بعضاً هیچگونه تناسبی با هزینههای تولید ندارد)، افزایش حوالههای چای خارجی در بازار (که در قبال تولید و خرید چای داخلی اعطاء میشود) و بعضاً انباشت انبارها از وجود چای داخلی میباشد.
حال در چنین شرایطی که باغات فرسوده و خسته از گذر زمان، تولید کنندگان مأیوس و مقروض به سیستم بانکی و تجار و مصرف کنندگان گریزان از چای داخلی هستند، امید است دستاندرکاران محترم ضمن استفاده از فرصتها، شناخت تهدیدها و عبرت از چالشهای گذشته، با همدلی و تلاش و همیاری تمامی دلسوزان و تلاشگران این صنعت دیرینه که سالها در این صنعت حضوری مؤثر داشتهاند، آن را مجدداً به پویایی برسانند و در این مسیر از تواناییهای متخصصان، محققان، کارشناسان و دستاندرکاران مجرب این صنعت غافل نباشند.
چالشهایی که در بحث تولید، فرآوری و تجارت چای وجود دارد، عبارتند از:
1- عدم نظارت و کمک (تسهیلات و آموزش) در بهزراعی باغات چای به کشاورزان
2- عدم نظارت به تولید و فرآوری و کیفیت
3- پایین بودن نوآوری و دانش به جهت ارتقاء اصلی تولید و تجارت
4- عدم شناخت بازارهای هدف، اعم از داخلی و خارجی
5- پایین بودن بهرهوری و بالا بودن تورم داخلی
6- حمایتهای نامناسب توسط سیستمهای دولتی در بخش تولید، فرآوری و تجارت
راهکارهای پیشنهادی نیز به این شرح است:
1- تأمین منابع مالی چایکاران و چایسازان در جهت بهزراعی باغات و بهینهسازی کارخانجات
2- فراهم کردن زمینههای مناسب جهت شناسایی بازارهای هدف توسط دولت (اجرای مصوبات دولتی، بهطور مثال چای در سبد خانوار و وزارتخانهها و ارتش و ...)
3- حمایت و تشویق در نوآوری و توسعه و تعمیق دانش در تولید و تجارت
4- گسترش و بهروز کردن برنامههای تشویقی در بالا بردن راندمان کیفیت در تولید
5- مدیریت در واردات به جهت اختلاط با چای داخلی با رعایت مقدار تولید سالیانه و مصرف سالیانه چای در کشور
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
• رئیس هیأت مدیره اتحادیه صادرکنندگان و بازرگانان استان گیلان
مدیرعامل کارخانه چایسازی نوبر املش