به‌راستی در لاهیجان چه كسی پاسخگوست؟!
خانواده یک بیمار
هفته گذشته در لاهیجان اتفاقی نادر افتاد. شاید هیچ‌كس باور نكند كه در یكی از بیمارستان‌های لاهیجان، یكی از پرستاران به‌خاطر یك آمپول 4700 تومانی و ترخیص یک بیمار، از خانواده او 475 هزار تومان برای ضمانت برگشت و خرید آمپول طلب می‌كند!!! خانواده بیمار كه از قیمت آمپول اطلاع نداشتند، به بیمارستان و پرستار می‌گویند كه حاضریم چند برابر پول آمپول را به شما بدهیم، ولی مریض را ترخیص كنید! پرستار می‌گوید كه باید برای ضمانت، وجه نقد بگذارید كه خانواده بیمار بدون اطلاع از قیمت و طبق اظهارات بیمارستان، 470 هزار تومان وجه نقد می‌گذارند. اما وقتی به داروخانه رجوع و آمپول را خریداری می‌كنند، با چهره متعجب فروشنده دارو مواجه می‌شوند. قیمت آمپول فقط 5000 تومان بود!!!
بخش جالب ماجرا این‌جاست كه با اعتراض و شکایت خانواده بیمار به مسئولین بیمارستان و فرمانداری لاهیجان، هیچ‌گونه اقدامی صورت نمی‌گیرد و تنها به این پاسخ اکتفا می‌شود كه بیمارستان خصوصی است!؟ از مسئولین اجرایی و نماینده عالی دولت در شهرستان لاهیجان چند سئوال داریم:
1- چه كسی باید پاسخگوی این مردم باشد كه اگر پرستاری در بیمارستان شفا لاهیجان با بدترین برخوردها با خانواده بیمار برخورد كند، چون بیمارستان خصوصی است، نمی‌توان كاری كرد؟!
2- در كجای قانون و دنیا و ایران برای ضمانت برگشت آمپول 5000 تومانی باید 470 هزار تومان وجه نقد نزد بیمارستان گذاشت؟!
3- آیا در این سال‌ها و سال‌های آینده، چون جناب سركار خانم پرستار از بستگان یکی از اعضای هیأت مدیره بیمارستان هستند، هر كاری كه دل‌شان خواست باید با مردم فهیم لاهیجان و شهرهای همجوار بكنند؟!
4- آیا نظارت دانشگاه علوم پزشكی و بهداشت و درمان لاهیجان بر این بیمارستان كافی است؟!
5- آیا این بیمارستان چون تنها بیمارستان خصوصی لاهیجان است، هر كاری خواستند می‌توانند بكنند؟!
6- آیا باید از كنار همه این مسائل به‌راحتی گذشت كرد؟
7- جناب نماینده، فرماندار و ... چه كسی پاسخگوی فقرا، محرومین و مردم این شهر است؟!
بخش جالب ماجرا این‌جاست كه با اعتراض و شکایت خانواده بیمار به مسئولین بیمارستان و فرمانداری لاهیجان، هیچ‌گونه اقدامی صورت نمی‌گیرد و تنها به این پاسخ اکتفا می‌شود كه بیمارستان خصوصی است!؟ از مسئولین اجرایی و نماینده عالی دولت در شهرستان لاهیجان چند سئوال داریم:
1- چه كسی باید پاسخگوی این مردم باشد كه اگر پرستاری در بیمارستان شفا لاهیجان با بدترین برخوردها با خانواده بیمار برخورد كند، چون بیمارستان خصوصی است، نمی‌توان كاری كرد؟!
2- در كجای قانون و دنیا و ایران برای ضمانت برگشت آمپول 5000 تومانی باید 470 هزار تومان وجه نقد نزد بیمارستان گذاشت؟!
3- آیا در این سال‌ها و سال‌های آینده، چون جناب سركار خانم پرستار از بستگان یکی از اعضای هیأت مدیره بیمارستان هستند، هر كاری كه دل‌شان خواست باید با مردم فهیم لاهیجان و شهرهای همجوار بكنند؟!
4- آیا نظارت دانشگاه علوم پزشكی و بهداشت و درمان لاهیجان بر این بیمارستان كافی است؟!
5- آیا این بیمارستان چون تنها بیمارستان خصوصی لاهیجان است، هر كاری خواستند می‌توانند بكنند؟!
6- آیا باید از كنار همه این مسائل به‌راحتی گذشت كرد؟
7- جناب نماینده، فرماندار و ... چه كسی پاسخگوی فقرا، محرومین و مردم این شهر است؟!
http://www.alef.ir/vdcjvhevauqemoz.fsfu.html?169817
1- باعث تأسف گرديد كه مكاني كه بايد باعث و باني اميد، زندگي و آرامش باشد، جايگاهي براي درگيري ذهني، فكري و اداري خانواده‌ها شده است!
2- از قرار معلوم اين نوع بي‌حرمتي‌ها در آن بيمارستان خصوصي يك رويه گرديده كه جاي هيچ‌گونه عذرخواهي و دلجويي در آن ديده نمي‌شود.
3- به‌نظر مي‌رسد نماينده محترم شهرستان تلاش‌ها و پيگيري‌هاي مؤثرتر و جدي‌تر و قوي‌تري جهت اتمام ساخت بيمارستان‌هاي لاهيجان، رودبنه، سياهكل و ديلمان و نيز حمايت‌هاي معنوي و اداري بيشتري جهت ساخت بيمارستان‌هاي خصوصي شهر در خروجي شهر لاهيجان و خيابان كاشف غربي لاهيجان همت گمارد.
4- به‌نظر مي‌رسد بهتر است مقام عالي اداري شهرستان جناب فرماندار با حضور سرزده به اين نوع اماكن كه موجبات دلخوري و ناراحتي مردم را به همراه دارد، شناسايي نموده و درصدد راهكارهايي جهت جبران اين نوع خسارات مادي و معنوي برآيد.
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست ِ منست
هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را به کس
همه یکدلانند یـزدان شناس
بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
همـه روی یکسر به جـنگ آوریــم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم
همه سربه‌سر تن به کشتن دهیم
بـه از آن‌که کشـور به دشمن دهـیم
چنین گفت موبد که مرد به‌نام
بـه از زنـده دشمـن بر او شادکام
اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار
چــه نیکــوتر از مـرگ در کارزار