پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۵۴۳
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۸۷ - ۱۲:۲۸

ضرورت بازخوانی نوین پدیده‌ای به نام صمد بهرنگی

میراحمد میراحسان
"صمد" قهرمان روزهای کودکی و نوجوانی جانی نسل ما و نسل پیش از انقلاب، به‌ویژه در دهه پنجاه است. خاطره گرم و شریف و مبارز او ،چهره نجیب و رادیکال و آن سبیل‌ها و ماهی سیاه کوچولو و مبارزه چریکی و داستان‌های مبارزه طبقاتی او در ادبیات کودک و مرگ او در آن دوران با هم درآمیخته است و هریک گفتنی‌های فراوانی در خود نهفته دارد و چون نشانه‌ای راهنما به درک یک دوران کمک می‌کند. او چهره معتبر قصه کودکان و افسانه‌های انقلابی در حلقه‌ای علنی از روشنفکران چپ ضد دیکتاتوری مثل غلامحسین ساعدی و منوچهر هزارخانی بود که رأس‌شان جلال آل احمد به‌شمار می‌آمد که گسسته از حزب توده به روایت انقلابی از اسلام روی آورده بود و جمع پنهان و مخفی ستیزه‌جو و عمل‌گرای چریکی اصلی‌اش نابدل، فلکی، دهقانی و ... جزء حلقه تبریز فدایی‌ها و مرتبط با احمدزاده بودند که با هم همراهان یگانه به‌شمار می‌آمدند و بدون تردید صمد بهرنگی از آنان بود و در این مورد نوشته‌های گوناگونی وجود دارد.
اتفاقاً قصد من اعلام ضرورت بازخوانی نوین صمد بهرنگی و داوری عادلانه درباه او ـ رها از کلیشه‌های مکرر و رها از هاله قهرمانی و افسانه و تلقی کودکانه از انقلابی‌گری و قهر از یکسو و رها از جعل و بی‌اعتبار کردن ارزش‌های یک پدیده و عقده گشایی راست‌روانه کهنه یک‌طرفه ـ است. جدا از ضرورت بازخوانی جامع همه وجوه انقلابی، فکری و ادبی و اخلاقی بهرنگی، خوانش او حکم دفاع از میراث و نیز فعال‌کردن خرد انتقادی در جامعه‌ای را دارد که علاقه‌ای به نقد ندارد و به‌جای آن ثنا و ستایش را یا انزجار و نفی را ارجح می‌شمرد. بگذریم از آن‌که در دورانی بحران‌زده که شالوده زندگی و منش اخلاقی به‌طور عام از پایین تا بالا تهدید شده و دچار فروپاشی است و معامله‌گری، دروغ، نهان‌روشی، حسدة نفع‌پرستی خودخواهانه و فسادآلود به قیمت حذف دیگری، تحقیر ایثار و از خود گذشتگی و مسئولیت‌ناپذیری و نوعی خودپرستی ابلهانه همه‌جا رواج یافته، یادآوری منش و روش معرفت‌آمیز و توانا به مراعات حقوق "دیگری" و تلاش برای بنا نهادن فضای زیستی معقول‌تر، انسانی‌تر و آزادمنشانه‌تر و ... خود به تنهایی کاری مفید و ارجمند است.
با این‌همه می‌خواهم بگویم اکتفا به این بزرگداشت‌ها و یا دعوا بر سر صمد برای از آن خود کردن او یا تأیید گذشته‌ای که سپری شده (و گاه با سخت‌جانی خاص جوامع عقب‌مانده هنوز نگذشته و رؤیاهای مرده را زنده نگاه می‌دارد) نشان واماندگی، رکود تفکر، فقدان طراوت و فعالیت و تولید اندیشه و گونه‌ای به پایان رسیدگی بینش کهنه هرچند رادیکال است که از رادیکالیسم آن کاریکاتور و پوسته‌ای باقی مانده و درونه آن، تهی و بی‌توان و نوزایی است. زیرا زندگی نو، تحول فکری نو، نقد نو و گفت‌وگوی نو پدید می‌آورد و این نواندیشی قاعدتاً درباره صمد بهرنگی، ذکر وجوه نیرومند کارش و نیز برداشت‌های محدودش باید تجلی یابد. شب و روز از بدبختی ملتی نیازمند قهرمان و نفی کیش شخصیت حرف زدن و آن‌گاه در سالگرد مرگ هر فرد خاص، همه را به فراموشی سپردن و با سطحی‌نگری کلیشه‌ای و بوروکراتیک‌ها در رثای مرده سخن گفتن و از او قهرمان ساختن و ناتوانی در نقد او ویژه فرهنگی فلاکت‌بار است که بهتر است ما آن را تکرار نکنیم.
پیشنهادم این است بازخوانی نوین او از منظرهای مختلف صورت گیرد:
1- از منظر تیپولوژی نوع انسان انقلابی دهه چهل و پنجاه
2- از منظر بازتاب کلان روایت‌ها در متن ادبی
3- نسبت دوران و سبک
4- گفتمان‌های بعد از شکست، احیای گفتمان‌های ریشه‌ای همچون بستر کنش قهرآمیز علیه قدرت
5- چالش حقیقت در دستگاه ایدئولوژی قدرت و بررسی نسبت آن‌ها و دلایل صحت و عدم صحت هریک در آزمایشگاه زمان و نتایج کنونی
6- نسبت گفتمان‌های منعکس‌شده در آثار بهرنگی و رخداد انقلاب شکوهمند اسلامی (تلائم، تضاد و ...)
7- بحث زبان، تولید، متن و انقلاب قهری
8- تأثیر گفتمان‌های کمینترن در درک صمد از مسأله ملی
9- نسبت مؤلف و متن در داستان‌پردازی‌های صمد
10- افسانه‌های او از منظر انسان‌شناسی و رابطه با گفتمان‌های انقلابی آن دوران و ...
این‌ها صرفاً تعداد اندکی از امکانات بازخوانی و مکالمه با متن صمد بهرنگی و راه او برحسب خرد انتقادی امروزی است و نشان عقب‌ماندگی ما در گفت‌وگو از او.
 
• ماهنامه الکترونیک آدم برفی‌ها، شماره 4، تیر 1387
نظرات بینندگان