بر اساس قانون آزادی اطلاعات، هر شخص ایرانی حق دسترسی به اطلاعات عمومی را دارد، مگر آنکه قانون آن را منع کرده باشد. همچنین بر این اساس، سازمانها و مؤسسات عمومی نمیتوانند متقاضیان دسترسی به اطلاعات را بدون هیچ دلیل یا توجیهی از اطلاعات محروم کنند. اما این حق را چه کسانی میتوانند به مردم بدهند؟ مردم چگونه میتوانند از فعالیتها و عملکرد مثبت، منفی یا کارآمدی و ناکارآمدی وزارتخانهها و سازمانهای اجرایی مطلع شوند؟ بدون شک در این راستا زیرمجموعهای که میتواند در هریک از وزارتخانهها و سازمانها بیانگر خواستههای منطقی مردم باشد، روابط عمومیها هستند، چرا که بر اساس ماهیت و کارکردشان باید به برقراری مطلوب جریان آزاد اطلاعات و ارتباطات تا حد ممکن کمک کنند و این امر تحقق نمییابد، مگر آنکه روابط عمومیها با رسانهها به یک ارتباط مؤثر و سازنده برسند؛ ارتباط مؤثری که در نهایت به رفع خواستهها و مطالبات منطقی مردم بیانجامد و این مهم امکانپذیر نخواهد شد، مگر آنکه روابط عمومیها، تکنیکهای ارتباط با رسانهها را بهکار بندند. مسئولان و کارشناسان روابط عمومی باید بدانند که روابط عمومی قبل از هر چیز یک هنر است؛ هنر تنظیم روابط برای ادراک دوطرفه که در جهان ناآرام امروز، میتواند شکل و محتوای ارتباط بین اشخاص، گروهها، دولتها و ملتها را به صورت مناسب درآورد. مسئولان روابط عمومی باید بدانند که نقش روابط عمومی در فرآیند ارتباطات همچون پلی است که میتواند شکاف ایجاد شده را از مفهوم مورد نظر فرستنده و آنچه گیرنده بهدست آورده است پر کند. روابط عمومیها باید بتوانند اعتماد و اطمینان خلق و تقویت کنند. روابط عمومیها باید بدانند که ادراک مناسب در فرآیند ارتباط صورت نمیگیرد، مگر آنکه با مشکلات مردم سهیم شوند و خواستهها و مشکلات مردم را که از زبان رسانهها به گوش آنان میرسد، بهطور شفاف پاسخگو باشند و اینها میسر نمیشود، مگر آنکه نگرش مدیران و مسئولان نسبت به روابط عمومیها اصلاح شود. مدیران دستگاههای اجرایی باید بدانند که روابط عمومی موفق و پویا صرفاً نمیتواند و نباید مدیریتمحور باشد و از سوی دیگر، مسئولان روابط عمومی هم باید با تعریف علمی از جایگاه روابط عمومی، وزیر، رئیس سازمان یا مدیر اجرایی را متقاعد کنند که باید انتقادپذیر باشند و صرف ارائه فعالیتهای مثبت مورد نظر آنها به رسانهها، ناکارآمدیها و محدودیتها را از چشم مردم پنهان نخواهد کرد، بلکه برعکس، تعامل بین روابط عمومی و رسانه است که میتواند به رفع معضلات و مشکلات موجود کمک کند. روابط عمومیها باید بدانند که رسانهها انتقالدهنده مشکلات مردم به آنان هستند و اگر خبرنگاران اصرار بر گرفتن وقت گفتوگو با یک وزیر، مدیر و مسئول اجرایی دارند، صرفاً به منظور حل مشکلات و خواستههای مردم است، نه نفع شخصی. پس چه خوب است که روابط عمومیها بر اساس وظایف و مسئولیتهای خود با همه رسانهها به یک شیوه برخورد کرده و در امر پاسخگویی و دادن وقت مصاحبه و اطلاعات، نه فقط با رسانههای خاص و همجهت و همسو که با همه رسانهها به یک شیوه برخورد کنند، چرا که برای رفع مشکلات مردم، همه باید فراجناحی و بهدور از جهتگیری خاص عمل کنند.
محمد آوندی: شناخت درد، نیمی از درمان است. شرح وظایف روابط عمومیها را بهدرستی ذکر کردید. اگر پشت این میز کسی را بنشانند که فرق "عمومی" و "حمومی" را نمیداند، چه توقعی باید داشت؟!