فرصتی دیگر رسید ای خواجه تاش تا ز تو در نگذرد آگاه باش (مولوی) "تحلیل محتوا"ی انتخابات و اینکه چه اسباب و اسراری باعث آن گردیده که جناب آقای ندیمی دقیقاً در دقیقه نود، پیروز نهایی صحنه نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی باشد، البته خود عرض عریضی دارد که مستدعی یادداشت دیگری است؛ اما از این نکته نمیتوان غفلت ورزید که انتظارات و توقعاتی که خود آقای ندیمی نیز به شدت و به طرق مختلف به آن دامن زده است، شرایط، مطلوبات و مطالبات جدیدتری را نسبت به گذشته برای او فراهم نموده است. پر پیداست که این توقعات در دو ساحت "خواستههای فردی" و "خواستههای اجتماعی" قابل توضیح و تبیین است. از مسائل روزافزون فردی که دامنگیر همه آحاد جامعه است که بگذریم، حوزه انتخابیه لاهیجان در ادوار پس از انقلاب، کم و بیش همواره با موانع و محدودیتهای توسعه روبهرو بوده است؛ خصوصاً در چهار سال اخیر که ناآزمودهای آزمند، هزینههای کلان و گران را متوجه منطقه نمود که تا دیرزمان نمیتوان آثار سوء آن را از ذهن و زبان ستُرد. آنچه منصب میکند با جاهلان از فضیحت کی کند صد ارسلان (مولوی) نگارنده این یادداشت چنانکه در مصاحبه پیشین خود نیز به اجمال آورده است (علیرغم پارهای از انتقادات که البته در جای خود قابل طرح و تأمل است)، آقای ندیمی از حیث برنامه و تجربه در نقطهای ایستاده است که رسیدن به آن، مستلزم تلاش و همت مضاعف است و از این منظر، انتظارات و توقعاتی که از او میرود، در اذهان مردم خاصتر و بلکه جدیتر جلوه میکند. شاید برای مردی که در "باران" آمده است، چهار سال دوری از صحن مجلس، زمانی مناسب برای "نقد از خویشتن" و به تعبیر فیلسوفان، فرصتی معتبر برای تأملات اولی در همه مقولات و معقولات بوده است. "باران" مظهر پاکی و صفاست. برای مردی که در باران از باران سخن میگوید، کار لطیف و تکلیف بسی سنگین میشود. کار نماینده اصلح را نمیتوان تنها در حاجات و مقتضیات محدود شهرستان به نظاره نشست. او پیریز آینده است، لذا باید وضع چنین نمایندهای را در اندازههای استانی، کشوری و بلکه بینالمللی به ترصد و ارزیابی نشست. گذشت آن زمان که انسان گذشت که برنامه و کارنامه یک نماینده را در قاب و قالب یک قریه تمنا مینمودند و بر آن میغنودهاند! شهروندان محترم لاهیجان و سیاهکل به جد از آقای ندیمی مطالبه دارند که او در کنار مسئولیتهای بنیادین پارلمان که در سوگندنامه مجلس به آن اشاره شده است، در چنین اوضاع آشفتهای از حوزه انتخابیه اعاده حیثیت نماید، و این امر مقدور نیست، مگر با استفاده و استعانت از "عقل و خرد جمعی." متأسفانه جامعه ما به دلیل استبداد کهن و ویژگیهای رفتاری متأثر از آن، گاه آدمی را چنان در مستیِ توهمات خود بد مست و خوش مست میکند که او از خود اَبَر شخصیتی فارغ از مردم میسازد! هیچ انسانی "عقل کل" نیست و به تعبیر سعدی: "من آن ظلوم و جهولم که اولم گفتی." آدمی در سجود این و در سکوت آن، ره به ضلالت و غوایت میبرد. با این دید و داوری، آقای ندیمی در وهله نخست باید از آراء و افکار نخبگان و روشنفکران خاموش و حرمان زده شهرستان (که بحمدالله العظیم فراواناند) مدد بگیرد تا اعتماد فروریخته بازسازی شود و آب رفته از جوی، مجدد به جوی باز گردد. روشنفکران فراتر از افراد و احزاب، با "حقیقت" میثاق بستهاند و تنها به آن میاندیشند و مراوده، صمیمیت و رفاقت خود با دیگران را تنها و تنها در این سپهر تعریف میکنند. لذا نگاه به آنان باید غایت انگارانه باشد، نه ابزار گرایانه. با همه تجارب تلخی که روشنفکران شهر از این و آن در انبان ذهن خود انباشتهاند، اما معالوصف اگر صداقت و شفافیتی را در خادمیِ خالص ببینند، بی اجر و مزد و منت به صحنه میآیند. به تعبیر ریچارد رورتی، فیلسوف نئو پراگماتیست و پسامدرن: "روشنفکران با اتخاذ فلسفه امید، بهجای مبدل شدن به یک ناظر دلزده و استهزاگر جامعه، به کاهش دردهای اجتماعی اهتمام میورزند و دموکراسی چیزی جز این معنا نیست." آقای ندیمی باید نظراً و عملاً نشان دهد که زبان تلخ "تنفیذ" را بر زبان شیرین "تحسین" ترجیح میدهد و البته این نه کاریست خُرد. برای فردی که سودای خدمت در سر دارد و مؤیداتی را نیز در این راه آفریده است، نباید رأی ندهندگان به او (که جمع کثیری را در این حوزه به خود اختصاص داده است) به مثابه یک اپوزیسیون جلوه کند. لذا باید از هرگونه تضاد و رویکرد آنتاگونیستی به رقبای انتخابات پرهیز نمود و بلکه برای دستیابی به "اهداف بزرگتر" به شیوههای مرضیه در جذب حداکثری حریفان کوشید. البته این اتفاق یک هنر است و سازوکار خاص خود را میطلبد. رقیب و حریف یک فرصت است، نه یک تهدید؛ چون شوخ چشم و بیباک، عیب آدمی را به او مینمایاند. متأسفانه یکی از پدیدههای دیرینه و ناخوشایند جامعه ما، وجود دغل دوستانی است که صرفاً با بواعث و انگیزههای مادی در چنین مواقع و مواضعی، تعزیه گردانان مجلساند. آقای ندیمی باید بهجای این مگسان مسکین و این اشخاص ننگین با خواستههای سنگین، جا برای دوستان منتقد خود بگشاید. چنانکه مورخان ما آوردهاند، متأسفانه نیمی از تاریخ ما از آنِ لوسان و چاپلوسان است که با جلافت رفتار خود، همواره کشتی ارباب هنر شکستهاند و زمام امور به نادانان دادهاند. برای نمایندهای فرهیخته به هیچ وجه زیبنده نیست که بعضاً افرادی پَر ریخته(!) او را در هر کوی و برزن بدرقه و مشایعت نمایند و باید در این زمینه بیشتر مراقبت نمود؛ چرا اینکه همراهی سرمستان عربدهجو موجبات سوء ظن است، هرچند آن فرد، پیامبر باشد. دوست منتقد و منتقدِ دوست اگر اصلاحی ببیند، هیچگاه پیمانشکن نیست. پیمانشکنی از آنِ مداحان زراندوز است که چون مگس دور شیرینی نشستهاند. نباید هر منتقد آگاه و همراه و دلسوز را با هیاهو و هوچیگری، حسود و بخیل و ... قلمداد نمود و با این بهانههای واهی، واقعیت را نادیده گرفت. و در پایان اینکه: آقای ندیمی خود نیک میداند که تحقق خواستههای اجرایی او در گروِ کادری کاری از مدیران مجرب است تا این کارگزاران کارآزموده، با تعهد و تخصص، جبران مافات نموده و به آبادی و آبادانی منطقه بپردازد. بهنظر میرسد که ایشان در این مسأله دچار نوعی بحران مدیریت است. لذا باید او با تجاربی که در اختیار دارد، بیش و پیش از هر مقولهای از هماکنون به چارهاندیشی در این زمینه بپردازد. گفت پیغمبر چو در جایی روی باید اول طالب مردی شوی (مولوی) آنچه در این جریده مذکور افتاد، نکاتی بود که نگارنده آن را تنها با محرک احساسِ مسئولیت به تحریر درآورد. این راه، راهی گشوده است، تنها باید اندکی حوصله نمود و مشفقانه در انتظار نشست و دید که رفیق دیرین ما جناب آقای ندیمی با این انتظارات پیش رو چه میکند. میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت پیمانه نمیداد به پیمانشکنان باز ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشت
• عضو هیأت علمی و رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان، مدیرکل اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان و فرماندار اسبق سیاهکل
مهندس محمدعلی خداجو (معاون اداره آموزش و پرورش اطاقور): آقای دکتر مهدوی استاد گرانقدرم بسیار شیوا و زیبا خدمت صادقانه و فاخر برای لاهیجیها را ترسیم نمودند. واقعاً حیف است لاهیجان از داشتن چنین مفاخری در پستهای مدیریتی محروم بماند. امیدوارم آقای ندیمی با درایت و انتخاب مدیران نمونه، این چهار سال را جبران نماید.
آقای مهدوی! ندیمی بحران مدیریتی ندارد. البته ابن الوقتهایی چون شما فراوان! شما هم دنبال مسائل مالی بودید. اکبر و حسن منصوری را که میشناسید؟ اکثر پروژههای دانشگاه را به آنان داده بودید! یادتان رفت؟ آقای مدیر! شما و کنعانی اطاق فکر نیکفر بودید، الآن شدید یار دیرین؟ آقای معاون فرماندار و فرماندار و مدیرکل و هیأت علمی و رئیس دانشگاه؟! آزموده را آزمودن خطاست! ارمیا جانت که روز رأی هم برای نیکفر رأی میخرید! سرت را بالا بگیر رئیس سابق جبهه مشارکت لاهیجان!
آقای قاسمی! شعار ندیمی در این دوره، احترام به مردم تا فرق سر و خدمت به مردم با تمامی تدبیر و تلاشهاست. به نظر خود شما این توان را دارید؟ مثلاً آن احترام تا فرق سر را در دانشگاه انجام دادید؟ اصلاً شما آدم مدیری هستید؟
آقای مهدوی! من حجت هستم، همنامت. به ارمیا سلام برسان. بگو روز رأی در اردو بازار کنار اتوشویی عبادتی برای چه کسی رأی میخریدی؟ فکر کنم نیکفر! بگو چند متر آنطرفتر هم عیسینژاد شیرجوپشتی بود، البته او برای صدیقی خرید میکرد... کملطفی میباشد اگر پیام منو نزارید!
دیگه ندیمی دنبال بومیگرایی و این حرفها نیست. هشتاد مدیر بومی در چهار شهر و شهرستان طی هشت سال خدمت گذاشت، چه گلی به سر شهر زدند؟! عدهای که خانومهاشون رو سوار ماشین دولتی میکردند و جلوی ما ویراژ میدادند، خاک بر سر ما میریختند! عدهای مال جمع کردند و خودشون رو کلفت کردند! عدهای باند بازی و فک و فامیلها رو اینجا و اونجا مشغول کردند! عدهای که همش دنبال حاشیه و دعوا بودند! عدهای زری شدند، عدهای زوری شدند و عدهای تزویری! بهتر که مدیر گماشته نباشه، که اگر برای مردم خدمت نکرد و تا فرق سر برای مردم خم نشد، بشود کریمیوار محکم دره گوشش زد! دیگر عنوانی به نام ندیمیچی بودن مرد! هرکه برای مردم کار کرد و هفت رنگ بازی درنیاورد بماند.
آقای دکتر مهدوی! یادداشت شما را همراه خانوادهام خواندم. نکات قابل تأملی در یادداشت بود که انگشت تأکید ما بر همان است. ما هم از آقای ندیمی انتظار داریم خواستههای یادداشت را برآورده کند، چون خواستههای جمع کثیری از لاهیجانیها همین است که نگذارید دغل دوستان میداندار شوند.
سلام دکتر سعیدی. قابل توجه افرادی که میگفتند شما قبل از انتخابات در صف مخالف بودید. همه میدانند که شما صف مخالف قاسمی بودید، نه مهندس ندیمی. باید افرادی که این نگاه اشتباه را دارند، مصاحبه شما را قبل از انتخابات بخوانند که در همین سایت وجود دارد. دکتر سعیدی! خیلی از این چاپلوسان نمیخواهند شما را با ندیمی ببینند، چون منافع خودشان را در خطر میبینند!!!
کریمی: با توجه به انتقاداتی که به دکتر مهدوی دارم، اما انصافاً باید بگویم که قلمش همواره راهکار و قابل تأمل است. پیشنهادات دکتر مهدوی ار نگاه دوست به آقای ندیمی کاملاً درست است و مدیران کارآمد در این چهار سال پیش رو جزء دغدغههای ما هم است. انشاءا... آقای ندیمی با توجه به تجاربی که دارند، از حضور افراد باتجربه و معتمد استفاده کنند، مانند آقای مهندس تیمور پورحیدری.
برادر مهدوی! عضو سابق رهروان شهید کریمی! همه عناوین پستی بالا رو ندیمی برات جور کرد و خودت به عنوان عضو هیأت علمی چه اثری به لحاظ علمی در شهر و استان ایجاد کردی؟ برادر عزیز! تو در کار بیست ساله سیاسیات به همه دوستان قدیمی، اعم از رهروان و اصلاحطلب و ندیمی چیها و قاسمیها پشت پا زدی و هیچ هنری جز کپی کردن از قلم دکتر سروش نداری. با این اوصاف از گذشته درخشانت، ندیمی چگونه از بد مستیانی چون تو بهره بگیرد؟ برادر عقل کل! برو دنبال زندگیات! وای به حال روشنفکرانی که مثل تو باشند! حجت مهدوی بیش از این خودت را خوار و و ذلیل نکن!
سلام دکتر جان! این نظرات مخالف همه کار چند نفر بیشتر نیست، چون آنها از سایه تو هم میترسند، چون تو آدم آگاهی هستی. به قول علامه شهید مرتضی مطهری، (قطار تا ایستاده باشد، کسی به سویش سنگ پرتاب نمیکند و تا اینکه شروع به حرکت میکند به سویش سنگ پرتاب میکند) و این هجمه حملاتی که نسبت به شما میشود، نشاندهنده حقانیت شماست و همه میدانند که شما دستان چه دل و دزدهایی را از دانشگاه آزاد قطع کردید که مانند کرم، تنه دانشگاه را میپوساندند!!!
کارمند دانشگاه: آقای دکتر مهدوی! در طول این ربع قرنی که از تاریخ واحد لاهیجان میگذرد، کسی مانند شما مقابل فساد مالی و باندبازیها نایستاد و ما کارمندان دانشگاه فقط در دوران شما دارای امنیت بودیم و شما در درون دانشگاه مخالفی ندارید، مگر چند نفر که این نظرات مخالف را در داخل سایت نوشتند و آن هم آقای فلاحچای و متضرع و جواد تمیزکار است، چون شما دست آنها را از دانشگاه کوتاه کردید و این آقایان در دوره قاسمی با همکاری دانشیان علیه شما رفتار میکردن. مخالف شما فقط این نامبردگان در دانشگاه هستند که هیچ محبوبیتی نه در قبال استاد و دانشجو و دانشگاه ندارند.
سلام و خسته نباشید به کارکنان سایت فعال لاهیگ. مقاله بالا را مطالعه کردم و گفتههای روشن صاحب مقاله را خواندم و الحق باید گفت که راهکارهای دکتر مهدوی دلسوزانه و قابل تأمل است و دوستانی که از روی دشمنی مقاله بالا را جهت گرفتن پست تلقین میکنند سخت در اشتباهند، چون فردی مانند دکتر مهدوی که سابقه درخشانی قبل از انقلاب تا به اکنون دارد، حاجتی به این گفتهها ندارد. در واقع امروز انقلاب نیازمند افرادی چون ندیمی و مهدوی است تا نگذارند افرادی که به گفته امام، توان اداره کردن یک نانوایی را ندارند بر سکان بنشینند.
دانشجوی استاد: سلام استادم! قلمت همواره چون شهید مطهر آیتا... مطهری آتشین و راهگشاست. همیشه در کلاسهای درسمان از شما بهرههای فراوان بردیم و امروز امیدواریم که از فکر شما روشنفکر تماماً دینی استفادههای شایانی برای این انقلاب صورت بگیرد.
شهروند لاهیجانی: سلام بر کارگزاران سایت لاهیگ. مقاله جناب دکتر مهدوی را از سایت شما خواندم. الحق والانصاف باید تقدیر کرد به اینکه در شهر شما همچین شخصیتی با صراحت لهجه و با دیدی آگاهانه و دلسوزانه دست به قلم میشود و از مباحث مربوط به شهرتان سخن میگوید.
ای لاهیجانیها! کی میخواهید از حاشیهبازیها دست بردارید و به متن مسائل خوب و دقیق نگاه کنید. بیایید نظرات کارشناسیتان را در تأیید یا رد نظر نویسنده در اینجا بنویسید، نه تخریب و توهین و بیحرمتی به افراد! ما لاهیجانیها کی میخواهیم دست از این سطحینگریها و اخلاق زشت خود برداریم! بسیار برای خودم و شماها متأسفم که در این شهر با تاریخ و عظمت مثالزدنیاش در این فضای مسموم معاصر تنفس میکنم!
دانشجوی رشته کامپیوتر واحد لاهیجان: متن بالا را با توجه به علاقهای که به مسائل سیاسی و اجرایی دارم، مطالعه کردم. از سایت لاهیگ هم بهخاطر جذب و پذیرش آراء متشکرم و از این سایت وزین برای ادامه راه آرزوی موفقیت میکنم. متن بالا از نگاه یک منتقد به نماینده شهر بسیار عالی است و امیدوارم که نماینده پرتلاش شهر ما به جان بخرد و کاستیها را جبران نماید و در یک کلمه میتوانم بگویم که در ایران نمایندهای مثل ندیمی کم داریم.
خطاب به اون آقایی که در رابطه با خرید رأی نظر داده بود؛ باید بگویم (کافر همه را به کیش خود پندارد). بعدش مثل اینکه نظردهنده اصلاً تو باغ نیست که نمیداند انتخابات ارمیا برای کی کار میکرد؟ با همه این اوصاف، دوستان و یا ... مثل اینکه صورت مسأله را عوض کردهاند و یا از پیدا نکردن موضوع قابل طرح به دنبال افترا و تهمت زدن هستند. خدا عاقبتشان را ختم به خیر کند انشاءا...
ارمیا و دوست همیشگی همراه! لطفاً هی از بابا جون تعریف نکنید و هی کامنت نزارید. به بابا جونت بگو یادته وقتی ندیمی تا خرداد نماینده بود و سرلشگر رحیم صفوی اومده بود دانشگاه، برای اون مراسم بابا جونت حتی اسم نماینده محترم رو نبرد، چون بابا جون اولین کسی بود که با هماهنگی ناصر رنجبر، اولین مدیر منتصب ندیمی بود که قاسمی رو نوروز خونهاش دعوت کرد و به اصطلاح راهنماییش میکرد و اولین مدیری بود که پرده تبریک در اون سال برای قاسمی زد. به بابا جونت بگو آزاده و مرد باش و همان طرف بمون. ممنون میشیم. قرار نیست سی و چهار هزار نفر به امید عمران و توسعه شهرهامان به جناب ندیمی رأی بدهند تا مثلاً تعدادی مثل بابات عین بعضی پرندهها جهت تصاحب بعضی مدیریتها سینه چاک کنند. کسانی در شهر عمده مخالفتشان با ندیمی در گذشته این نوع انتصابات بود. ارمیا خان! جدیداً فعال شدی و در بعضی جلسات عمومی ندیمی پیدا شدی. دامیشگ کجا بودی؟
شما که میدانید لطفاً راهنمایی فرمایید. جناب مهدوی که ایشان از اعضای اطاق فکر جناب نیکفر بودهاند، به همراه آقای بهمن کنعانی و پسر آقای مهدوی هم که با همان جناب نیکفر بودهاند. نکنه نظرتون اینه تقسیم وظایف شده بود و خانوادگی در ستادهای مختلف پخش شده بودند. اگر اطلاعات جامعتری دارید، بهرهمندمان سازید.
آقای مهدوی! تو حدت بالاتر از این پستهای کوچکه. این صندلیها رو فراموش کن! این صندلیها عین خودت وفا ندارند، ولش کن، برو سراغ عرفان. با خلیل جون و بهمن جون و مروج جون بشینین تحلیل بازی کنین... حوصله داریها!!!؟؟؟
سیدحجت مهدوی اگر ندیمی مؤمنه، پس مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. ضمناً بقیه آفتاب پرستها نیز بخوانند. ندیمی هشت سال نماینده بود و چهار سال مشاور رئیس جمهور و معاون وزیر؛ خوب همه اینها را میشناسد. درود بر ندیمی مؤمن و خداجو و مظلوم دوست.
مهدوی حیا کن... ندیمی رو رها کن. ارمیا حیا کن... ندیمی رو رها کن. امتحان پس دادهها حیا کنند... ندیمی رو رها کنند. نشان داران مالی، سیاسی و اخلاقی ندیمی رو رها کنند. زریها، زوریها و تزویریها ندیمی رو رها کنید!
دوستان خوبم و عزیزان و خوانندگان محترم سایت وزین لاهیگ! تمنا دارم در مورد اظهار نظر درباره نویسنده مقاله بالا از واژههای مقدس و ارزشمند استاد، مدرس، دانشگاهی، اصلاحطلب، عضو جبهه مشارکت و یا عارف یا صوفی و یا از این دست کلمات استفاده نکنید؛ چرا که در ادبیات سیاسی گروههای مرجع گیلان، نام مهدوی خود معنا و مفهومی دارد که نیاز به نامیدن و وام گرفتن از واژههای منفی دیگر نیست و همان مهدوی بنامید. آنانی که باید متوجه شوند، متوجه میشوند و صد البته ندیمی با هوش و ذکاوتش دریافت سریعتری از معنای نام مهدوی دارد.
واقعاً متأسفم براي آقاي نديمي و مهدوي كه به جون همديگه افتادن! مواظب باشيد كه رقيبتان نيكفر مثل سايه دنبال شماست. اين دعواها رو كنار بزاريد و به فكر 4 سال بعد باشيد!
علی نصرتی: سلام و تقدیر از دکتر مهدوی بهخاطر مقاله پر سروصدایش. البته سروصدا از همانهایی است که صاحب مقاله، آنها را مگسانی دور شیرینی تعبیر کرده است که غیر از این بچهبازیها کار دیگری ندارند. امیدوارم که خدا به گفته رهبر انقلاب مقداری بصیرت به آنها عطا کند.
شنیدهها حاکی از آن میباشد که تعداد قلیلی از بدخواهان دکتر مهدوی سعیدی که جز تهمت زدن، هنر دیگری ندارن، فردی را استخدام کردهاند که پشت صفحه مانیتور بنشیند و رابهرا تهمتهای آنان را نسبت به دکتر بنویسد!!! پرواضح است که این دغل دوستان برای تثبیت خودشان جز تهمت راه دیگری را ندیدند!!!
دمش گرم! مهدوی هیچ وقت در رابطه با مسائل لاهیجان بیکار وای نمیسته!!! از نامه برای حدیثی گرفته تا رسوا کردن قاسمی... تا که امروز به ندیمی در رابطه با بعضیها گوشزد میکنه.
با عرض سلام و ادب. بنده در رابطه با این نوشته سئوالات متعددی برایم پیش آمد که مستلزم زمانی برای طرح سئوالاتم است. لطفاً از آقای دکتر شماره تماس برای شنیدن سئوالاتم میخواهم. ضمناً نوشته بالا وزین و نیاز به بررسی بیشتری است.
داد میزنه که این کامنتهای مخالف بالا کار یک نفر بیشتر نیست. به خاطر اینکه کامنتهای مخالف، پشت سر هم میاد؛ مثلاً سه تا چهار تا و ادبیات و نوع جملهبندی بهکار برده، ادبیات تکراری و تابلویی است که برای یک شخص است!!! بابا ول کن این کارا رو!!! مهدوی که اینقدر ترس نداره!!!
یک شهروند: به نظرم آقای مهدوی با عملکرد سیاسی خود طی چند سال گذشته نشان داد که به عنوان فعال سیاسی از هیچگونه جذابیتی برخوردار نیست. هرجا باد قدرت میوزد، همان طرف روان است و تنها در همین مشی سیاسی با آقای ندیمی همسان است. تفاوتشان صرفاً در جایگاههاست. ندیمی به سبب جایگاه سیاسی نمایندگی که داشته میتواند با آن کارت، بازی کند و مهدوی به سبب نداشتن آن جایگاه در سطح استان و کشور نمیتواند کنشگر فعالی باشد. بهترین توصیهام به مهدوی این است که عرصه سیاسی را واگذارد و به فرهنگ و دانش بپردازد. او در عرصه سیاست بهسان آن پشه لاغری است که میخواهد نقش شیر را بازی کند. نگران هم نباشد، زیرا در شرایط سیاسی متفاوت، ندیمی هم به مانند شیری بی یال و دم درمیآید. آینده زیباست. وقتی میبینی تا پارسال قذافیها و بن علیها و مبارکها بودند، ولی اکنون نیستند.
بچه جون! فکر کردی ندیمی عین بابات بیکاره بشینه سایت بخونه؟؟؟ این از کوتهفکری شماست!!! این پیامها را حواریون ندیمی میگذارند یا نکنه فکر کردی مهدوی اینقدر گنده است که شده دغدغه ندیمی؟؟؟ بشین بابا!!! دامیش کجا بودی؟؟؟
حسن بهبودي: لطفاً جوري سخن نگویيد كه دكتر نيكفر را سكه سياه كنيد! اين دوره دكتر 26000 رأي آورد، دوره ديگر 36000 رأي. نديمي چيها نميتوانند نيكفر را ناديده بگيرند. اسم نيكفر روي خودش است. در مورد اين آقا حجت هم بايد بگويم كه اون نه اينطرفي بود، نه اون طرفي، اصلاً اون توو حوزه آستانه بود!!!
از اين حرفهايي كه اين دو سه نفر روي سايت گذاشتند، معلومه كجايشان دارد ميسوزد؟ يك سئوال از مسئول اين سايت دارم كه نميدونم كيه؟ منظور از اين سايت چيه؟ تعجب ميكنم از استاد مهدوي كه چرا ديدگاههاي خودشه رو توی اين سايت مياندازه. ما اينهمه روزنامه توي استان و كشور داريم!!!
زحمتكش: من به آقاي دكتر نيكفر رأي دادم. او آدم محترم و زحمتكشي است. براي همين بدون اينكه يك رأي بخرد، اينهمه رأي آورد. ميخواستم بگويم نديمي كه شما او را مهندس ميدانيد، كجا مهندس شده؟ از طرف ديگر با دكتر مهدوي هم دوست هستم. او اگر واقعاً از دكتر نيكفر حمايت ميكرد، حالا او توي مجلس بود. گله ما از او اين است كه حسابي از دوستش حمايت نكرد. نميدانم چرا؟؟؟
باغباني: مهدوي نه طرفدار نديمي بود، نه طرفدار نيكفر. تا جایي كه من ميدانم و خودش تو همين مصاحبه لاهيگ گفته، او طرفدار حقيقت بود، حالا هركه ميخواهد باشد.
خوش خلق: واقعاً جاي تأسف است كه كساني در زير علم آقاي نديمي بهجاي رسيدگي به اينهمه مشكلات شهري، اين چيزها را ميگويند. ايرج نديمي بايد اينها را سر جاي خود بنشاند، وگرنه من رأي خودم را پس ميگيرم.
حسن رضازاده: بحران مديريتي كه دكتر مهدوي گفته، حرف تازهاي نيست. كيست كه نداند كشور ما چند سال است دچار بحران مديريت است. يك مطلب هم اينكه اگر آقاي نديمي، مهدوي را ميشناسد، آقاي مهدوي هم نديمي را ميشناسد. شما نگران نباشيد!
يكي از فرهنگيان بازنشسته: اينها كه چند بار قاسمي را به خانه خود به شهرداري و شوراي شهر بردند و آخرسر به تلهكابين دعوت كردند، همين افرادي بودند كه اينجوري به حجت مهدوي حمله ميكنند. من طرفدار مهدوي نيستم، او خودش هم ميداند، اما در اين سي سالي كه مهدوي را ميشناسم، ميدانم او از اينجور چيزها ترسي ندارد. صد بار هم نشان داده. او پيماني را كه با مردم دارد، به هيچ چيز نميفروشد. مهدوي اگر ژست ميخواست، با همين قاسميها ساخت و پاخت ميكرد و ميماند.
آقايي كه پشت مانيتور نشستي و هي كامنت مخالف ميدي! مثل اينكه كار و كاسبي نداري!؟ بابا بسه! فهميديم! تو مخالف مهدوي هستي، خودتو نكش!!! يه مقداري هم به فكر خودت باش!!!
دكتر جان! شما كه اين دوره با جبهه پايداري بوديد و توی جلسات استاني با كانديداي جبهه پايداري شركت ميكرديد، حالا چي شده قبل و بعد از انتخابات براي اون وريا پيغام ميدي؟؟؟
یکی از بدبختیهای جامعه ما طرد کردن افراد میباشد. اگر حمایت ما مردم لاهیجان و سیاهکل نبود، الآن حاج آقا ندیمی بر کرسی وکالت مجلس نمینشست. ای مردم فهیم لاهیجان و سیاهکل! آگاه باشید خواسته ما از حاج آقا ندیمی، انتخاب افراد باسواد، با سابقه انقلابی، بااخلاق و دارای وجهه سیاسی میباشد. ناگفته نماند این دوره مسئولیت به مراتب بیشتر میباشد. درود بر ندیمی!
آقایی که گفتی نیکفر رأی نخریده، تلفن و آدرس بده، بیا ببرمت رأیهایی که خریده نشونت بدم. اون سه تا لکسوز که روز رأی در لیالستان در یک مغازه کرکره پایین کشیده با یک عرب زبان به همراه خیرالله خان بودند، فامیل و برادر که بودند؟ ستاد نیکفر ظهر رأی رفتند سراغ غفور منصوری رودبنه پنجاه میلیون تومان میخواستند برای که میخواستند؟ میشه خواهشاً بی سند حرف نزنی؟! بازم آدرس و مطلب خواستی موجوده. بچهای یا خودتو به اون راه زدی؟!
حجت مهدوی موصوف به استاد دانشگاه که ندیمی با یک نامه و دیدار با مسئولین دانشگاه برات جور کرد و تو را پس از بیکاری و برکناری از ارشاد، در آموزش و پرورش ول بودی، برای راهاندازی دانشگاه سیاهکل و سپس لاهیجان برد. بسه دیگه! توو این شهر هیچکس برات تره خورد نمیکنه. هی کامنت بذار و شاگرد و استاد راه بنداز. حجت جان! تو از نظر لاهیجانیها تمام شدی! بهتره به تصمیمی که چندی پیش گرفتی و نماینده لنگرود برات جور کرد، عمل کنی. پیگیری کن و از شهر برو. شاید ملاصدرا شدی! تو در سیاست از هیچ خلاقیتی برخوردار نیستی. ندیمی هم خودش میدونه، چه غلطی برای بهکارگیری نیروها بکنه. به اندازه کافی دیکتاتور است که بر اساس منافع خودش تصمیم بگیره. خواجه تاش عزیز این دیار! بگذار و برو!
محمديپور: اتفاقاً مهدوي با قاسمي ساخت و پاخت كرد، ولي دستش براي قاسمي رو شد و قاسمي فهميد مهدوي به نديمي وقتي وفا نكرد(!) بعد به خودش وفا ميكنه؟؟؟؟؟؟؟؟ يادش بهخير مهدوي با قاسمي سوار يك ماشين ميشد و بهش مشورت ميداد.
حیرانم! اینهمه نفرت و تهمت فقط در جواب یک نوشته؟؟؟!!! آقایان! شما نه طرفدار منافع مردمید و نه حتی طرفدار ندیمی. عمق خشمی که در پاسخهای بهدور از آدابتان به خوبی واضح است، علتی ندارد بهجز عطشتان به کسب قدرت و تاراج حقوق مردم و کسب سود مادی بیشتر. کمی توجه به ادبیات پاسخها، مخصوصاً جملاتی مانند "دامیشگ کجا بودی" واضح و آشکار مینماید که قریب به اتفاق آنها، زاییده حلقه معروف سه نفرهای است که از روز انتخاب ندیمی همه کارکنان دانشگاه را به پشتوانه سرسپردگی و حرف شنوی ندیمی از خود یا به حمایت از خود، وعده پست و ارتقاء میدهند و یا تهدید به برکناری و تصفیه حساب. شاخص ادبیات این حلقه مبتنی بر جوک گویی مستهجن است که در بیشتر پاسخها به خوبی رد پای آن واضح است. آقایان! بعید میدانم ندیمی کسی باشد که در نیمه دوم عمر، آخرت خود را به دنیای شما یا دیگران سودا کند! آقایان! اگر سفره باز است، لطفاً آداب را رعایت کنید! لطفاً از پاره کردن دیگران دست بردارید. باور کنید مردم همه را میشناسند. باور کنید!
صادق: از آقاي نديمي بزرگوار به عنوان يك شهروند لاهيجاني عاجزانه تقاضا دارم كه هيچ لاهيجانياي را به منصب رياست اين دانشگاه منصوب نكند، چون يك دوره رئيس لاهيجاني داشتيم و همه مدعيان لاهيجاني ميخواستند در اين دانشگاه رئيس باشند و ادعاي آنها ما را كشت!!! همان بهتر كه رئيس دانشگاه غيرلاهيجاني باشد، ببينيم يك رئيس غيرلاهيجاني (دكتر دانشيان) بهدور از همه حاشيهها به كار و تلاش مشغول است. تجربه ثابت كرده كه لاهيجانيها فقط تا رسيدن به هدف با هماند و از فرداي آن روز همه به جان همديگر ميافتند. درود خدا بر نديمي بزرگ.
یکی از دانشجویان: آقایی به نام صادق غیرصادقانه مطالبی را گفت که بسیار جالب است. آقای دانشیان همان بهتر که برود رئیس دانشگاه ترکها شود. این آقا هنوز فرق کاردانی ناپیوسته و کارشناسی ناپیوسته را نمیداند! خواهشاً در مورد بهروز خان چیزی نگویید که او در بیعرضگی زبانزد عام و خاص است. راستی آقا صادق! نکنه پیشنهادی بهروز خان بهت داده یا اینکه اصلاً اصالتاً بچه ترکی؟؟؟!!!
يكي از دوستان نديمي: در دوره قبل چند تا افراد شناخته شده و تئورسين مثل خرسندفر، كنعاني، شفاعي، مهدوي یا دكتر شكوهي با نديمي بودند كه براي نديمي امتياز محسوب ميشدند. اما حالا چه كساني هستند؟! نكند نديمي هم مثل رفسنجاني سياسي است و به سياسيون نياز ندارد.
شهروند لاهیجانی: سلام و خسته نباشید به سایت لاهیگ. ضمن تقدیر و تشکر به استاد قهرمان و شجاع و جسور، به جهت اینکه در تمامی صحنهها حرفی برای گفتن دارد و تا جایی که پای حق و حقانیت در میان باشد، دوست و دشمن را نمیشناسد و با تسامح و تساهل قلم بهدست نمیگیرد. حقا که ای سید مظلوم خدا بهتنهایی داری میجنگی و من به جرأت میگویم که در این عقیده پیروز خواهی شد. درود خدا بر تو و بر آل و دودمان پاکت که مثل مولای ما علی(ع)، حق را بر هیچ چیزی مقدم نمیداری.
مهدوی جان! رحیم کشاورز هم آداب مدیریت سیاسی رو بلد نبود، رفت! احیاناً در هوای انتخابات سیر میکرد، هوای تازه در لاهیجان رو حس نکرده بود، خیلی مغرور شده بود!!!
این را به جرأت میتونم بگم دکتر همانند مدرس جاش تو مجلسه، نه اینکه بیاد حرف چند تا بیسواد رو بشنوه، اینجور بهش تهمت ناروا بزنند. تازه الآن بعد از مدتی قاسمی به این نتیجه رسیده حرف مهدوی درست بوده و نسبت به مهدوی اشتباه کرده. شماهایی که حلقه به دوش ندیمی هستید، کاری نکنید آبروی ندیمی رو تو شهر ببرید! ندیمی افتخار شهر و استان و کشور هستش. ندیمی جان! مواظب این جوونهای هیجانزده باش! نصیحتشون کن که مبادا خطایی کنن! زبان گویای گیلان موفق باشی!
بنده خدا: ضمن عرض سلام خدمت همه همشهريان. واقعاً الآن وقت اين حرفها نيست. بايد به آقاي نديمي كمك كنيم تا در عرصه خدمترساني به مردم شهرستانهاي لاهيجان و سياهكل خدمت كند. هم خود آقاي نديمي ميداند چه كساني با ايشان بودهاند و هم خود آقايان ميدانند كه با نديمي نبودند! پس براي رضاي خدا هم كه شده، گوشه بنشينين! آقاي نديمي باهوشتر از اين حرفهاست.
چقدر خود بزرگ بینی دارید؟ بابا یه جا میگین مطهری هستید، یه جا میگین مدرسید، یه جا لقب دکتر و استاد و ... به خودتون میدید؟ زشته بابا! خوب شد سابقه شما معلومه؟ اندک اندک بگید شیخ عطارید، حافظ و سعدی هستید؟ خجالت هم نمیکشن! آقای سید حجت مهدوی والله تو یک آدم معمولی هستی که بسیار متأسفانه ندیمی عزیز گندهات کرد و هنوز فکر میکنی گندهای! بابا برو به زندگی عادیات برگرد بابا جان! هنوز متأسفانه فکر میکنید ندیمی عزیز همان ندیمی سال هفتاد و نه میباشد؟ تمام شد آن دوران! آقای کوچیک خود بزرگ بین! برو همون جایی که ندیمی به زور هیأت علمیات کرد، حقوق بالاشو بگیر، زندگی عادی خودتو داشته باش! حداقل از پدر خانومت یاد میگرفتی که یک بار در مجلس پنجم گفت ندیمی تا امروز ماند مثل تو هر روز رنگ و مدل عوض نکرد! برو بابا! هنوز توو هوای سالهای هشتاد و دو هستی! مهدوی اندکی زور بزن، شاید زورکی سنگین شدی! سر جایت بفرما بشین!
فضای انتخابات لاهیجان الگویی تقریباً کامل از فضای سیاسی و مدیریتی کشور را در این روزها نشان میدهد. پروسه انتخابات و یارگیریها و اقدامات نامزدها برای به زیر کشاندن رقبا از طریق تشکیل کانونهای پشت پرده که با شایعه و تهمت سازی فضا را تاریکتر از قبل میکنند، ظاهراً به اصلی ثابت تبدیل شده است. مردم پس از این همه سال ناخودآگاه نیز به اقداماتی اینگونه آگاه شدهاند. امادوستان کانون نشین و پشت پرده دستبردار نیستند. آیا میشود باور کرد که نوشته این آقا از سر مصلحت اندیشی برای مردم لاهیجان است؟ و هیچ خواهش خاصی از نماینده لاهیجان برای بهدست آوردن پست ندارد؟ به عناوین پایان متن دقت کنید! نویسنده میخواهد به یاد همگان بیاورد که چه پستهایی داشته و این عناوین در تضاد با متن نویسنده است که خواسته است فروتنانه و عالمانه درس و پند دهد و راه نشان دهد. هنوز متن نوشته ایشان در سایت نامزد مورد علاقهشان با جعل خاطره از نجدی مرحوم که مردم را به گیجی و ناتوانی در تشخیص سره از ناسره متهم کرد، از خاطر کسی نرفته است. ایشان هم مردم، هم مدیران و کلاً همه را زیردست خود میداند و میبیند. از آنسو به دنبال تأیید خود از سوی مردم و مسئولین است. پریشانی و بلاتکلیفی و تمنای قدرت در متن آنقدر برجسته است که کلمات و جملات به ظاهر عالمانه و عارفانه نویسنده نتوانست سرپوشی بر آن بگذارد. تأسف و تعجب از این است که (قدرت) چگونه میتواند پای مولانا و فلسفه و عرفان را (هرچند ناقص و دستچین شده و کج فهمیده) به خواهشهای گذران و تملقگویی برای یک میز چند روزه بکشاند و بدتر اینکه فایدهای هم نبخشد. اگر این نوشتهها بتواند بر نماینده امروز لاهیجان تأثیر دلخواه نویسنده بگذارد، باید به حال این شهر بیشتر از این گریست. باید ماند و دید که اگر اینگونه شد، سیل نامههای شبه عارفانه جای شبنامه و فحشنامه را بگیرد.
لاهیگ: توجه این کاربر عزیز را به این نکته جلب مینماید که عناوین سوابق نویسنده مقاله در ذیل آن، از "لاهیگ" بوده و در متن ارسالی نویسنده، هیچگونه سابقهای درج نشده بود.
با تشکر از سایت لاهیگ و عذرخواهی به دلیل اشاره به عناوین آقای مهدوی و ارتباط آنها با متن. لازم میبینم که به اصل مرضیه "قبول اشتباه" اشاره کنم. رویهای که بسیار بهتر از پافشاری بر اشتباه به امید فراموشی و کمبود حافظه مردم است. ای کاش آقای مهدوی در این شرایط این متن را که بدیهیات مسلم بوده و مخاطبش آگاه از هشدارها و اندرزهای مندرج در آن، نمینوشت، یا آن را به خلوت موکول میکرد تا این نشود و سندی برای قدرتخواهی ایشان محسوب نگردد.
يكي از فرهنگيان بازنشسته: از همين حملات به دكتر مهدوي پيداست كه پست طلبهاي دور نديمي (مانند نظردهنده بالايي كه مورد خطاب سايت لاهيگ هم قرار گرفت) ميخواهند بدون مزاحمت افراد ركگويي مثل مهدوي همچنان بچاپند و بچاپند!!!
جمشيد تقيپور: فكر ميكنيد چرا نديمي مهدوي رو از فرمانداري لاهيجان همراهي كرد برود فرمانداري سياهكل و از آنجا هم زيرزميني كوشش كرد برود ارشاد استان و بعد كه مهدوي آمد دانشگاه لاهيجان چه كساني رفتند توو بغل قاسمي و زير پاي مهدوي رو خالي كردند؟ مگر همونا نبودند كه بدون اينكه صادقانه به نديمي كمك كنند، الآن آمدند واسش سينه ميزنند؟؟؟!!!
ذكريا اسماعيلنژاد: بيش از اينكه مهدوي از نديمي بگيره، نديمي از مهدوي گرفت. ميگين نه، هر دو رو دعوت كنيد تا در يك ميزگرد ببينيد سواد اين دو نفر چقدر است!؟ اينكه ديگه نياز به اينهمه حرفهاي وقيحانه ندارد!
اكبر داداشي: من يكي از شاگردان استاد مهدوي هستم مصاحبه قبل از انتخابات ايشان بهطور حتم ميتوانم بگويم كه مرا ترغيب كرد كه به حاج آقا نديمي رأي بدهم. چرا كه ايشان در مصاحبه قبل از انتخابات اعلام كردند كه تنها در اين دوره حاج آقا نديمي برنامه دارد و چون من همواره حرفهاي استادم فصلالخطابم است، به او رأي دادم. اما امروز عدهاي او را متهم ميكنند به اينكه بعد از انتخابات به خاطر بعضي از موقعيتها به سمت نديمي آمده است. متأسفانه اين افراد در اشتباه بزرگي هستند، يا ميخواهند با تخريب دكتر مهدوي وجاهتي براي خودشان در نزد نديمي پيدا كنند. در ضمن استادم دكتر مهدوي اينقدر از لحاظ علمي غني هست كه نياز به اين پستهاي بيوفا داشته باشد! اگرچه باي انقلاب براي اهداف عاليه خود به دنبال همچين افرادي بگردند. از اينكه سايت لاهيگ نظرم را بگذارد، ممنون ميشوم.
میرزازاده: نظرات این مقاله از خود مقاله خواندنیتر است، چون عدهای نمیدانم برای چه؟ به زور میخواهند آقای مهدوی را پیش نماینده منتخب شهر تخریب کنند. همه سیاسیون لاهیجان میدانند که مهدوی و ندیمی سالهاست که با هماند!!!
استاد دکتر مهندس پروفسور خود مطهری! اصلاً لاهیجان فقط تو ای حجت ای مهدوی! ندیمی دیگه قبولت نداره، تفهیم شد؟ اینقدر نشین عینک بالا و پایین نکن! ندیمی قبولت نداره! والسلام!
درود بر ندیمی بزرگ که سی و پنج هزار نفر انسان شریف به او آری گفتند که حوزه انتخابیه رشد کند، عمران و آبادی بشود، امید در دل جوانان زنده شود، فریاد بزند و حق بستاند، نه عدهای با چاپلوسی اصطلاحاً مدیر شوند که قرار بر مدیربازی بود که یوسف قاسمی همان راه را میرفت!!! جناب آقای ندیمی! این مدیران در آن هشت سال کلاً برایتان ضرر بودهاند!!! حق نگه دارت باشد.
محمود وطن خواه: من یکی از دانشجویان دکتر مهدوی بودم که اکنون در یکی از حوزههای علمیه تهران مشغول به تحصیل هستم. یادداشت یکی از نظردهندگان را خواندم که سرتاپا اتهام است. لذا توجه نویسنده را به چند نکته جلب میکنم:
1- نیت خوانی اخلاقاً کار خوبی نیست، مگر اینکه دلیلی روشن در این یادداشت باشد که بتوان نویسنده را متهم به درخواست پست کرد.
2- اگر این آقای نویسنده، مقاله بیژن نجدی را خوب خوانده باشد، میبیند که دکتر مهدوی با توجه به همکاری که در چند دبیرستان با ایشان داشته، نظر ایشان را در زمینه روشن کردن ذهن مردم در انتخابات مطرح نموده است، نه چیز دیگر.
3- تخصص دکتر مهدوی در زمینه عرفان و مولانا برای همگان روشن است. لذا نمیتوان او را به کجفهمی متهم کرد.
4- خوب است که نویسنده نام خود را مطرح کند تا معلوم شود کی هست و چه در چنته دارد؟
5- دکتر مهدوی سی سال است که مینویسد. بیانصافی است او را در نوشتههایش متهم به قدرت طلبی کرد.
6- مهدوی اگر قدرت را دوست داشته باشد، بالاتر از هر چیز، راه انتخابات برای او باز است. (در دیداری که من با او در تهران داشتم، این نکته را به او گفتم)
7- همه گرفتاریهای ما همان است که نویسنده آن را بدیهیات مسلم دانسته است.
8- اصل مرضیه قبول اشتباه که نویسنده آن را ادعا کرده، به نظر بنده عذر بدتر از گناه بوده است.
آقای وطنخواه عزیز:
1- نیت خوانی یعنی چه؟ و بر اساس کدام مکتب اخلاقی کار خوبی نیست؟! آیا باید منتظر درخواست پست مدیریت با ادبیات اداری از سوی کسی بود تا این میل ثابت شود؟ تکلیف این قاعده شما در برخورد با متون فلسفی و کلامی چیست؟ به نظر شما، همه آنها را باید به جرم نامفهوم "نیت خوانی" رد کرد؟ بهجز شعار، چه گفته و نوشته دیگری میتواند از فتوای خود ساخته شما مجوز بگیرد؟
2- اگر شما جوابیه فرزند مرحوم نجدی و مهمتر از آن، اگر "یوزپلنگانی که با من دویدهاند" و "دوباره از همان خیابانها" و "داستانهای ناتمام" و "خواهران این تابستان" و دیگر نوشتههای این روشنفکر گرامی را خوانده باشید، تضاد بیژن نجدی را با راوی آن خاطره مجعول به روشنی میتوان دید. و اگر شناخت شما به اتکاء همکاری در چند دبیرستان(!؟) است، شما را به تحقیق در مورد همنشینان و همصحبتان والامرتبه ایشان دعوت میکنم تا کمی بیشتر از تاریخ فرهنگ معاصر اینجا بدانید.
3- تخصص ایشان بر همگان روشن است!؟ همگان یعنی شما و دوستانتان؟! اگر مشعوف این متن شدهاید، به عنوان یک دانشجو میتوان مراجع فراوانی را به شما معرفی کرد که "اصل"اند و کمی دشوار برای ذهن آسانگیر و آسان خواه.
4- بنده یک شهروندم مثل همه. بی هیچ ادعا و سهم و غنیمتی در مدیریت و قدرت و ثروت. بی هیچ وابستگی و نسبتی با مجریان و بی هیچ ملاحظهای برای به بازی گرفتن فرهنگ ایرانی در بازیهای کوچک و کودکانه.
5- سی سال نوشتن و بیشتر و کمتر دلیل رد قدرت طلبی نویسنده است؟! جدا از اینکه ایشان چه نوشتند (بلا تشبیه)، تاریخ پر است از نوشتههای دیکتاتورهایی چون هیتلر و قذافی و موسیلینی و ...
6- این نظر شماست و درستی آن را به اهلش میسپاریم. اما یعنی وارستگی ایشان در حدی است که قدرت را دوست ندارند؟ پستهای قبلی ایشان، یعنی به زور و غل و زنجیر به ایشان داده شد؟! این را هم به حافظه جمعی مردم لاهیجان میسپاریم.
7- ؟
8- دوست عزیز! به آنچه که نوشتهای کمی در خلوت بپرداز. اینها همه به اشاره بود و اگر قرار بر تفصیل و تشریح باشد، نه برای من حوصلهای مانده، نه برای مردم درگیر در آشفتگیهای روزمره و منتظر برای تغییر فضای شهرشان. هر جوابی بعد از این از شما بیپاسخ خواهد ماند. میتوانید آن را دلیل برتری اندیشه خود بدانید و کیفور شوید. خوش باشید!
درود بر حماسهساز گيلان جناب آقاي مهندس نديمي. رأي قاطع شما در اين دوره دوباره لاهيجان را در شهرهاي ايران قرار داد. حرفهاي دكتر مهدوي بسيار درست و قابل توجه است. ميدانيم كه آقاي نديمي دغدغه شما هم همين است؛ چرا كه شما ذاتاً انسان روشن و دانشمندي هستيد. در پايان از جناب دكتر مهدوي هم به خاطر همكاري و همراهي با مهندس نديمي تشكر ميكنم. به هر ترتيب ايشان و بسياري از مشاوران نديمي، جزء مفاخر گيلان هستند. حق يارتان!
وطنخواه: نویسنده یادداشت "ندیمی و انتظارات پیش رو" که خودش را معرفی کرد. من هم که گفتم کیام و در هر حال شهروند. نمیدانم چرا این آقای عزیز با اینهمه کرامت و ادعا از دفاع از فرهنگ میترسند که خودشان را معرفی کنند. حالا بیخیال! جدل کردن کار خوبی نیست. ما زمان تحصیل در دانشگاه آزاد لاهیجان یک استاد روانشناس داشتیم که میگفت آدم از هرچه که بدگویی میکند، در اسارت همان چیز است! مثل همان گربه که دستش به گوشت نمیرسید و میگفت... هر کس که نوشته ایشان را بخواند و نوشته حقیر را، میفهمد که ایشان بهجای پاسخ دادن به سئوالاتم، طفره رفتند و بلکه عقدهگشایی کردهاند. والسلام.
یکی از کارمندان فرمانداری سیاهکل: من نمیدونم که چرا این آقایون اینقدر شلوغ و پلوغ میکنند و پست پست میگن. مگه قراره پست تقسیم کنن؟! حجت مهدوی فرماندار اسبق ما کی گفته من پست میخوام؟ فکر نمیکنم این بنده خدا توو این خیالات باشه!؟ مگه این دوره زمونه پست جز ذلت و بله قربون گفتن به هر کس و ناکس فایده دیگری داره؟! فاعتبروا یا اولی الابصار.
با همه این تفاسیر، مهدوی برو سراغ حقگوی لیالستانی! او فیلمهای رؤیایی عرفانی میسازد. اکبر منصوری هم بشه تهیهکننده. بعد انشاءالله توی این قسمت، ارمیا تبلیغ میکنه و موفق میشی.
جهت اطلاع نازک پوست: چون اگر بنویسی، معلوم میشه چه اوضاع خرابی در جامعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی لاهیجان داری و سابقه ذهنی تودههای مردم چقدر باهات بده.
يك نماينده آنقدر قدرت دارد كه دكتر شما از هيچ خيانت و دروغ و فريبي براي رسيدن به آن چشمپوشي نكرد! اي كاش كمي از خدا ميترسيد! نديمي يك نماينده نيست، زبان گوياي گيلان من است، افتخار و غرور من است.
تقي: دوكتور جون! رفئق سي ساله! از تو خواهيش كنم ده اين سايتون مئن هيچي ننويس برار جون، چون توو دوشمن زياد داني! تمام ايرون تي حرفه! ديروز يكته دوست تهروني مئبه زنگ بزه بوته: آقا تقي لاهيجان چي خبرست؟ چرا اونجا همه به جان همند؟!! منم بوتم: دوكتور جان، لاهيجانست ديگر. البته اينجا خبري نيست، دوستان با هم شوخي ميكنن. شوما به ديل نگيريد!! در ضمن بوتم تهران چه خبر؟ مگر خبر لاهيجان به تهران هم رسيدست؟!! مي رفئق بوته: آره تقي جان! خبر در سايتست ديگر، به همه جا مونتقيل ميشود.
نعمت صفایی: آقایان بیکار تقی و نازک پوست و ...! اینجور مزخرفات در سایت نوشتن یعنی چه؟ به درد مردم توجه کنید و به آدمهایی که با هزاران مشکل اخلاقی و مالی و فقط به واسطه رابطه با نماینده، دارن پستهایی در شهر میگیرن که آبرو و آینده مردم این شهر دستشونه.
محمد حسنی: دوستان گرامی! بحثهای اینچنینی یک نوع اتلاف وقت است و خوشبختانه به مرور زمان، ماهیت افراد مشخص خواهد شد و شاید بتوان مدت کوتاهی دیگران را فریب داد؛ اما در ادامه بیشتر مسائل آشکار خواهد شد. باید به موضوعات اساسی شهر و منطقه توجه کنیم و به پیشرفت فکر کنیم.
بهرام متخلص عاشوری: ما چندین نوبت در ویلای گولک با آقای قاسمی نشست داشتیم و مسائلی را به ایشان منتقل میکردیم، ولی متأسفانه به این نکات توجه نمیشد. امیدواریم آقای ندیمی از نظرات خیرخواهان بیشتر استفاده کنند.
باقرپور سلامتی: ایی خیلی خوبه که همه تینن خوشون نظر بوگون و البته حاجی ابوذرم آدمی نیه که بخا به ای سادگی حرفی قبول بکونه. رفقا نگرون نبین! ای آدمون خوشون امتحون پس بدان و مردمم ایشون شناسنن. خو همیشک ایتو بو که بعضین نون به نرخ روز خوردن، چه اشکالی دانه آقای قاسمی و نیکفر الباقیم اگه خیر مردم خانن باید کمک بکنن تا گره از کار مردوم وا بون.
عده قلیلی از طرفداران ندیمی که تعدادشان به انگشتان دست هم نمیرسد و خود ندیمی هم از دست آنها خسته شده است، میخواهند فضای شهر را به سمت جنجال ببرند تا شاید در این آب گل آلود ماهی بگیرند! اتفاقاً هفته گذشته که در جمع این گروه که جز تهمت هنر دیگری ندارند بودم، از یک نفر از آنها که اسمش محفوظ شنیدم که میگفت: ما باید در این دوره کاری کنیم که دیگر مهدویها و کنعانیها به ابوذر ندیمی نزدیک نشوند، چون با حضور این افراد ما نمیتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم. آنجا با خود گفتم که شما جز تهمت زدن آیا حرف دیگر برای گفتن دارید؟ شما با این کار زبان گویای ایران که در طول این سالها باعث افتخار گیلان و ایران بود را زیر سئوال میبرید! بنده به عنوان فردی که در طول این سالها همواره در دورههای مختلف پیدا و پنهان با ابوذر زمان بودم و حتی در این دوره که در رکاب مهندس پورحیدری به اندازه توان خود برای پیروزی ندیمی تلاش نمودم، از نماینده منتخب مردم میخواهم که به این کوته فکران بفهماند که زمان یاوه گویی و تخریب انسانهای صادق، چون دکتر مهدوی به پایان رسیده است. اگر اینطور نبود، امروز باید تاریخ ما از آن یاوهگویانی چون آنان میشد! قدردانی از ابوذر ندیمی به خاطر احساس مسئولیتش و قدردانی از دکتر مهدوی سعیدی به جهت شفافسازیاش.
امید فرحبخت: دیروز با اصرار دوستانم به سایت لاهیگ سرک کشیدم تا مقاله بحثانگیز را بخوانم. مقاله مذکور که در جایگاه خود قابل توجه است، نکات بسیاری دارد که نیازمند مقاله دیگری برای تبیین بخشی از موارد است. اما بهطور خلاصه دیدگاه آقای مهدوی در رابطه با حوزه لاهیجان کاملاً درست است؛ چرا که در هر دورهای که فردی بر کرسی مجلس تکیه میزد، افرادی به تعبیر آقای مهدوی (مگسان مسکین) دور معتمد مردم حلقه میزنند تا به خواستههای غیرشرعی و غیرقانونی خود برسند که البته این در طول این سالها به عنوان "بیماری مزمن" به جان جامعه رخنه کرده است. نظر شخصی من یکطورهایی با نظر صاحب مقاله یکی است؛ چرا که خود بنده به دلیل همین افراد که جز ضرر برای شهر و جامعه فایده دیگری ندارد، نزدیک نماینده شهر نمیشوم. به دلیل اینکه این افراد توانایی خاصی برای از بین بردن استعدادهای موجود در شهرستان را دارند... امیدوارم که افراد دیگری این جرأت را داشته باشند که اظهار نظر بکنند؛ حتی به قیمت خیلی از چیزها!!!
آصف نوری (یکی از شاگردان سال 1374): سلام دکتر مهدوی! من میدانم که شما اصلاً حوصله ندارید این نظرات غیرعلمی و غرض ورزانه را بخوانید. اما خواهش میکنم که برای این نااهلان پاسخی درخور بدهید. شما که استادشی! البته اگر جوابی هم ندهید، چیزی از شما کم نمیشود؛ به خاطر اینکه همه اهل فن به حقانیت قلم و نیت شما اعتماد دارند.
حمید: بابا مهدوی که ندیمی رو نگرفته تا اینکه بخواد رها کنه! اصلاً نیازی برای گرفتن نیست؛ چرا که مهدوی چیزی برای از دست دادن نداره. ضمناً آخه هیچ آدم عاقلی مهدوی رو با دانشیان مقایسه میکنه؟! بابا مهدوی دانشگاه لاهیجان رو زنده کرد. اگر اینطور نبود که این مخالفا خودشونو نمیکشتن تا اونو خراب کنند! معلومه از حسادت دارن میمیرن!
احمد خرمی از آستانه اشرفیه: استادم! تو بهترین استاد این منطقه هستی. استادم! از مقاله هوشمندانهای که برای شهرتان و اوضاع آنجا نوشتید تشکر میکنم. استادم! هرجا هستی، خدا یار و یاورت باشی و دشمنانت همیشه به حول و قوه الهی سرنگون و از پا افتاده باشند. به امید پیروزی حق بر باطل!
سلام و خسته نباشید به اهالی رسانه، مخصوصاً سایت لاهیگ که تازه با این سایت آشنا شدم. انتقاد من به این سایت این است که مقداری از خبرها و تحلیلهای کشوری هم برای موادش استفاده کند. بنده افتخارم این بود که کارشناسی خودم را در واحد لاهیجان گذراندم؛ درست زمانی که تریبون مجلس همیشه در دست نماینده فعال آقای ندیمی بود و درست زمانی که دکتر مهدوی سکاندار واحد لاهیجان بود. هدف از اظهار نظرم این بود که باید دین خودم را نسبت به این یادداشت ادا میکردم. در باب شخصیت دکتر مهدوی همین بس که در دوره ما، برای من و بچههای همدوره ما تعجب بود که چرا دکتر مهدوی در لاهیجان رئیس است؟ ایشان با فکر باز و انتقادپذیری که ما در ایشان دیدیم و مدیریت دانشجو محوری که دوره ایشان بود، جای تعجب بود که چرا از حضور ایشان در مرکز اصلی تهران استفاده نمیشود؟ اما خدا را شکر که در دوره ما، سایه دکتر مهدوی بر سر ما بود؛ چرا اینکه در این دوره ما امید به تحصیل و علمآموزی در ما شدت گرفت و باید اعتراف کنم که اگر راهنماییهای مشفقانه دکتر نبود، امروز من و دوستانم دانشجوی دکترا نمیشدیم. اما در رابطه با یادداشت بالا، نکتههای دکتر مهدوی کاملاً روشن است که ادعای گرفتن پست را ندارد؛ چرا اگر اینطور بود، باید کل یادداشت جز ناز و نواز مطلب دیگری نداشته باشد. دکتر مهدوی نماینده شهر را از بسیاری از افراد حذر میدهد و این خود نگاه مستقل نگارنده را نشان میدهد. ضمناً بعید میدانم که دکتر مهدوی به خاطر این چیزهای ناچیز، گردن کج کند، بلکه باید خیرخواهان کشور برای افرادی چون دکتر مهدوی گردن کج کنند تا این کشور دست ناکارآمدان که ادعای عقل کل بودن را دارند نیفتد. انشاءا... و انشاءا... به برکت خون شهدای ما که در همه جای کشور طنینانداز است، از فکر و ایده افراد صالحی چون دکتر مهدوی استفاده شود. از جناب مهندس ندیمی میخواهم که در این دوره هم بسان دورههای گذشته از تریبون مجلس برای گرفتن حق تکتک افراد این مرز و بوم فعالیت کند.
آقای سید حجت مهدوی! فقط یک کد کوچک بهت میدم. آن شب بارانی که مدیرکل ارشاد استان شده بودی و حاجی رو از لاهیجان به سمت فرودگاه رشت میبردی یادته؟ حاجی چه نصیحتهایی بهت کرد، راننده هم خودت بودی؟ چه خواسته بود؟ خواستههایش شخصی بود؟ البته که نبود! چقدر راهنمایی و نصیحتت کرد. فقط جهت اطلاع! دیگر جناب ندیمی از تو استفاده نخواهد کرد و امتحان داده را که دوباره نمیآزمایند. جلسه سردار صفوی در دانشگاه را هم بزار روش! حافظه جنابعالی که انشاءالله خوبه. منو شناختی؟ شب بارانی هوای تاریک به سمت رشت... اگه دکتر باشی، یه کد کافیست.
آقای آستانهای! تو به فکر ولایت خودت باش! نمره هم میخوای، میگم بازم بهت بده! سرک توو لاهیجان نکش! اینجا عاقل و سیاسی زیاده. شهر بیصاحب نیست تو از اون ور برامون داستان بگی!
درود و صد سلام بر ندیمی که مگسان شیرینی را خوب شناخته و اونها جرأت نزدیک شدن بهش و چاپلوسی کردن ندارند. ضمناً آیا این مطلب واقعیت داره که بهمن کنعانی در یکم اسفند گفت که من جام زهر نوشیدم و سمت ندیمی میروم؟! اگر ایشان سکوت کند که پس مطلب درست بوده، وگرنه منتظر جوابیه ایشون هستیم.
سلام دكتر مهدوي! بنده يكي از اساتيد واحد لاهيجان هستم. همگان ميدانند كه در دوره شما، دانشگاه لاهيجان البته با حمايت حاج آقا نديمي جزء دانشگاههاي برتر ايران بود. جاي بسي تأسف است كه تعداد قليلي با سياهنمايي ميخواهند شما را مخالف نماينده شهر معرفي كنند! حال چه سودي از اين ماجرا ميبرند نميدانم، اما همين قدر ميدانم که شما براي آنها خيلي مهميد كه به در و ديوار دارند ميزنند كه بگويند با ما نبوديد! اما با همه اين تفاسير، شما شخصيت علمي در استان هستيد و نيازي به اين ناچيزها نداريد. اميدورام كه هر كجا حضور داريد، مانند گذشته پيروز باشيد.
درود بيپايان و تبريك پيروزي نديمي قهرمان بر تمام ايرانيان. مهندس نديمي! پس از پيروزي انتخابات افرادي هستند خود را همه كاره نماينده ميدانند! اميدوارم كه در اين دوره مانند دورههاي گذشته دست اينها را كوتاه كنيد! ولي در رابطه با حجت مهدوي، بنده در رابطه با مديريت دانشگاه ايشان اطلاع ندارم، اما زماني كه مديريت فرمانداري سياهكل را داشتند، مردم شهر ما جز نيكي و تلاش شبانهروزي از ايشان چيزي نديدند. البته در دوره شما، همه ادارات فعال و پرتلاش بودند. فكر ميكنم اين جريان مخالفتها با مهدوي نوعي مخالفت با شما ميباشد. آنها ميخواهند دوروبر شما آدمهاي باسواد نباشند. به این ترتيب مهندس نديمي ما خاك پايتان را سرمه چشمانمان ميكنيم.
احمد خرمي: واقعاً متأسفم براي فردي كه گفت (آقاي آستانهاي...)! واقعاً بعضي از افراد مانند اين آقا بايد درباره افكار خود تجديد نظر كنند. بنده به دليل علاقهاي كه به ايرج نديمي داشتم، در روز انتخابات در حوزه لاهيجان رأي دادم تا با برنده شدن او، گيلان پس از چهار سال خاموشي بيدار شود. از همه مهمتر، مگر اين دوست عزيز كه هويتش مشخص است، فراموش كرده كه نديمي زبان گوياي گيلان است؟ البته از نگاه بنده، نديمي زبان گوياي ايران است.
اميد شهابي از سطلسر: آقاي مهدوي سعيدي! من مثل بعضي از اين آقايان حوصله داستان گفتن را ندارم. در يك كلام ما و خانواده ما از دستنوشته شما راضي هستيم. در واقع حرف ما هم همين بود.
بهروز صفري لاهيجي: تشكر از مردم لاهيجان كه باعث شدند اين حوزه دوباره بوي سازندگي و پيشرفت به خود بگيرد. نوشته نديمي و انتظارات... را مطالعه كردم. بحثهاي خوبي بود كه دغدغه من هم هست و به صورت حتم ميدانم كه سردار سازندگي گيلان جامه عمل ميپوشاند. اگر غير از اين بود يا غير از اين بخواهد اتفاق بيافتد، محل بحث است. اميدوارم كه آقاي نديمي در اين چهار سال موفق باشند. من به عنوان يك لاهيجاني افتخار ميكنم كه در شهري زندگي ميكنم كه نماينده اون شهر نديمي است.
دوستان! عزیزان! همشهریان! گیلانیان! از همگی شما تقاضا دارم در نظرات تأیید یا رد ندیمی، اول از همه این را ملاک نظرتان قرار دهید که او هم یک انسان است با همه خوبیها و بدیهای خاص یک انسان. نعوذ بالله خدا که نیست! چرا او را اینقدر باد میکنید که خودش واقعاً باورش شود که نقدناپذیر و خدشه ناپذیر است. او معصوم نیست که خطا و اشتباهی نداشته باشد. اتفاقاً معیار ما برای اینکه در هر انتخاباتی، او را برمیگزینیم، قدرت خلاقه و مزیت بیشتر او نسبت به دیگران است، نه مقام خدایی او! متأسفانه کیش شخصیت و غرور بیش از اندازهای که در وجود ندیمی هست، شخصیت منفی او را تشکیل میدهد. او باید خوب بداند که رأی من و امثال من، به غرور کاذب و برخی خصلتهای دون شأن او نیست. رأی ما به پیشرفت و آبادانی و سازندگی میهن ماست که او با صدای رساتر و پیگیرانهتری آن را فریاد میزند.
اكبرپور از رودبنه: آقای شب باراني برفي آفتابي و ...! بزار كنار! بگو آقاي كد گو كيستي و چي بين مهدوي و نديمي ردو بدل شد؟ اينكه نشد حرف! داستان داري ميگي يا كتاب داستان زياد ميخوني؟ چيزي نيست خوب ميشي!
دكتر حجت مهدوي! شما شأنت بالاتر از اينه كه بخواي با اينا بجنگي! البته اگه جنگي باشه!؟ ضمناً ما لاهيجانيها افتخار ميكنيم که در شهر ما شخصيتي مثل شما داريم. جاي شما در رتبههاي بالاتر است. همانطور كه جاي مهندس نديمي در رتبههاي بالاتر است.
اسماعیلپور (کارمند فرهنگی بازنشسته از سیاهکل): ضمن تبریک به آقای مهندس ندیمی، نماینده پرتلاش سه دوره مجلس شورای اسلامی. انتظار ما از بعضی از اطرافیان مهندس ندیمی این بود که مقداری اخلاق رسانهای را رعایت کنند. گفتههای دکتر مهدوی در جای خود مسأله مهمی است که هر فردی باید در مسئولیتها اون را رعایت کند، حتی خود دکتر مهدوی باید بیش از دیگران مواظب نزدیکان خود باشد؛ چرا که گاهاً این نزدیکان هستند که تلاش چندین ساله آدمی را بر باد میدهند. لذا بعضی از منتقدین دکتر مهدوی که حرفی برای گفتن دارند، باید با نام و نشان و با استدلال محکم مسائل خود را مطرح کنند، نه با افترا زدن و بدون مدرک صحبت کردن! با توجه به این موضوع، اخلاق رسانهای گام اول در پرداختن به موضوعات و نظرات است. به امید توجه به این مهم.
یک کاربر: ضمن تشکر از سایت لاهیگ که همه نظرات موافق و مخالف را در صندوق نظرات میگذارد. فکر میکنم با این تعداد نظرات موافق و مخالف، لازم است که دکتر مهدوی به بعضی از ابهامات پاسخ دهد. از سایت لاهیگ میخواهم که مصاحبه دیگری را ترتیب دهد و باز اینکه از سایت لاهیگ میخواهم که با افراد دیگری هم مصاحبه کند.
برا حجت! اگر ابوذر تی رفیق دیرین بو، برا تو اونهجا بنای که ری! از نوروز هشتاد و هفت رحم نودی! قاسمی عید باردی تی خونه، اونه راهنمایی بودی! ری حجت! توی چهار سال یکته زنگاونه نزی! هنده تی پسر سیاست بیشتر بو! ری حجت! تو گونن با کنعانی اطاق فکر نیکفر بین، بعداً چوطور یار دیرین بین! مه نیاکون! کادر مدیران مجرب و قوی، شامل خرسندفر و کنعانی و شفاعی و ناصر رنجبر و یوسفی ارشاد و فلاحچای و بیدریغ و متضرع و ایشونن ده نه! برا حجت! تو به ارواح هرکس دوست دانی و ابدی یکته سئوال دانم. مراسم ختم ابوذر آقاجون اسفند ماه، بعد پیروزی بشوبی مسجد، چره تی سر همش اورا زیر دبو! حزن بو یا خجالت؟! شاید فکر کادبی چطور ای چهار سال ندیمی گیر بارم! ره حجت! ولا کن! حجت مه بگو ای ارمیای چی خانه چره هی ای در او در زنه! حجت بشو او کتابهای نخونده دوره ارشاد جماگودی بنش بخون! ولش کن! ندیمی دنبال کادرسازی با لیدری تو در شبهای نیمه شب نیه برا! ندیمی از تو دویست درجه بهترونه کار نکونه، تو که جای خود دانی! هچی ارمیای نگو هی مطلب نزنی! وابدن برا! وابدن برا! حجت خودمون ایسیم! تو هشت سال زندگی بودیا!!! حجت چه نقشههایی بکشه بی اهووووووووووووو!!!
استاد مهدوی! بنده دانشجوی رشته کارشناسی فقه و مبانی حقوق در لاهیجان هستم. مصاحبه شما را هم قبل از انتخابات و هم مصاحبه بعدیتان را بعد از انتخابات خواندم. انصافاً حق مطلب را ادا کردید. از شما استاد محترم خواهش میکنم در رابطه با مسائل لاهیجان کوتاه نیایید؛ چرا که اگر شما و چند نفر دیگر که در لاهیجان پیگیر مطالبات مردم از طریق رسانههای عمومی هستند، نبودید، معلوم نبود حق این مردم چه میشد؟!
دست بردار ارمیا! پیگیر مطالبات مردم؟؟؟؟؟ آخه تی آقاجون توی فرمانداری و ارشاد و دانشگاه که بود با کسی فالوده نمیخورد! پیگیر مطالبات حسن منصوری در کشاورزی لاهیجان و مطالبات اکبر منصوری در ساخت و سازهای دانشگاه بود، ولی مطالبات مردم، چیزی ما ندیدیم. تو چون خیلی به پدر علاقهمندی، مقداری از پیگیریها در احقاق حق مطالبات مردم رو برای ما برشمار، شاید یه تشکری کرده باشیم. الآن حجت مهدوی موزیسین پیگیر مطالبه حق مردم شد؟؟؟!!!
سلام و خسته نباشید به مجموعه خوشفکر سایت لاهیگ. فقط یه چیزی به آقای دکتر مهدوی میخوام بگم. نه از شما چیزی میخوام و نه به شما مدیونم. از شما فقط خواهش میکنم جوابیه این آدمهایی که حرفی برای گفتن ندارن، با جوابیه آتشین شما به اینا بدید. گرچه دمشون رو میذازن رو کولشون فرار میکنن میرن. اینا باید توو تاریکی به شما سنگ بزنن، رودررو یارای مقاومت نیستن. درود بر همه کسایی که شفافیت کلام و حقانیت رو بر قلم جاری میکنن!
چی خبر ایسه سایت لاهیگ مئن. آخه نفهمستیم ندیمی با مهدوی چطوری برخورد بکنی. ندیمی فکر کنم باید باهاش بجنگی یا باهاش کنار بی. اینطوری که مو سایت مئن بخوندم، نفهمستم ندیمی باهاش دوسته یا یار دیرینه. خودمونیمه مهدوی و ندیمی هم خیلی آدم باحالی ایسن. اصلاً لاهیجان فکر کنم بدون ندیمی و مهدوی مزه ندنه. انتخابات ریاست جمهوری سال بعد نگاه کن، چطور ایشان دو نفر تنور داغه کنن. دمد گرم مهدوی جون! ندیمی همیشه خندان! شمی هر دو نفره به دعا کنم. دونی چره؟ آدمهای بیتفاوتی نئین. به فکر مردم، نظام و انقلابید. شمی دو نفر چه تهرانه، اور شمه باید کار بکنید. آخ مو شیمه قربون بشم.
شهروند لاهیجانی: ما آدمها قدر همدیگر رو نمیدونیم. الآن همه مشکلات ما تحمل ناپذیری همدیگر توو عرصههای مختلف بوده. نماینده قبلی با دفع افراد مختلف باعث عقبافتادگی لاهیجان گردید. شهردار فعلی لاهیجان با جذب تمام تمام نیروها فقط به فکر توسعه میباشد. فکر کنم دیگه جایی برای کار دیگر افراد نباشد. شاید متوجه کلامم شده باشید. اگر نماینده منتخب لاهیجان با این دید بسته خود و حلقه همفکران خود جلو رود، جز سرشکستگی و طرد خود چیزی نصیب او نخواهد شد. با توجه به وضعیت موجود در جامعه و گرانی و شعار تولید ملی، همگی به مثل مردم ژاپن باید با حرمت به یکدیگر و نقدپذیری و تحمل نواقص و از همه مهمتر، تصویب قوانین از جانب وکلای مجلس، کشور ایران و مردمان را از این بنبست اقتصادی نجات دهیم.
سلام دکتر جون! برا تی مقاله چی گونن مصاحبه گوش فلک کره بوده! آقا حجت من نم دیگرون منسون ته نوازش یا تهمت بزنم. شایدم بلد نیم، امه همه یه طرف تی قلم یه طرف. خدا نکنه تو یه نفره بنده کونی، با تی قلم کاری که شمشیر که مه نه تو کنی. همه دونن تو با تی قلم کلی رأی قاسمی بشکنی! اما آقا حجت! مو که تا بیست ساله شناسنم، دونم آدمی ایستی که برده هیچ کی نبونی و دونم که در زمان ریاست تو در لاهیجان، ته به خاطر سالم بودن ویتن. اگه کیسه خلیفه همون کیسه دانشگاه گونم یه کم شوله بوده بی، الآنم رئیس بی. مو تعجب کونم بعضیون چی تهمتهایی ته زنن! مثلاً گونن تو ندیمی دستمال زه دری تا از تو استفاده بکنی! باید ندیمی دیل خیلی بخای تا آدمای سالمی مثل تو اون دورو ور بیسان. آقا حجت! دونم ای چهار سال که او آقای سیاهکلی نماینده بو بیشتی ضربه تو بخوردی، چون ته ده منیسن، همونطو که بعضی از مثلاً دوستان ندیمی که پشت پرده دشمنی کارن تا ده منن. برا از اول انقلاب امی لاهیجون ایتو بو! تا فهمسن یه نفر پیشرفت کادره، یا یه نفر باسواده، با هر کلکی ببو، اونه از صحنه حذفه گودن. اما آقا حجت! تو ناراحت نبو! اینقدر امی زاکون کی تی شاگرد بون، تی تعریف کونن که چهارته تازه به دوران برسه تی پشت سر بگون کاری که منن برا. آقا حجت! امه تی پشت ایسیم، همونطو که پشت ندیمی بیسیم، اونه نماینده بودیم.
آقا چه حرفایی میزنن!؟ میگن کنعانی با نیکفر بود! بابا اون که همهکاره ندیمی بود. بنده خدا 24 ساعته با ندیمی بود. این آدمهایی که این جملات غلطو میگن، احتمالاً یا دچار فراموشی شدن، یا میخوان کاری کنن که افراد سالم مثل کنعانی پیش ندیمی نباشند که از این طریق بر ابوذر سوار شند. بابا! کنعانی است، اشتباه نگرفتی یا میخوای تک سوار باشی؟؟؟!!!
یکی از کارمندان باسابقه دانشگاه: با عرض احترام و ادب خدمت استادم دکتر مهدوی سعیدی. دکتر جان! مطمئنم که با کثرت کار و مطالعهای که دارید، وقت نمیکنید که نظرات را بخوانید، اما اگر گذرتان خورد، باید متوجه شده باشید که غالب نظریات مخالف از یک یا دو منبع است که دو سه نفر کارگردانی میکنند. متأسفانه باید بگویم که بعضی دو سه نفر افراد ساخته دانشگاه که در آرشیو دانشگاه هم جایگاهی ندارند، به زور آنهم با جملات تکراری میخواهند بگویند ما مخالف دکتر مهدوی هستیم. این خیلی خوب است، شما نگران نباشید، چون اگر اینها دادشان درنمیآمد، جای تعجب بود. مطمئناً مخالفت آنها با شما که در دانشگاه منافعی بلند مدت برای خودشان میخواستند نبود، حقانیت و صداقت شما مشخص نمیشد. دکتر مهدوی! بنده حقیر کمتر با شما رودررو صحبت کردهام، اما از اهالی دانشگاه هستم که اسمم محفوظ؛ آنهم به خاطر اینکه اگر اسمم را بگویم، همان افرادی که به خیال باطلشان در جهت تخریب شما گام برمیدارند، به سراغ من هم میآیند. چرا چون آنها از همه کثیفتراند و به خاطر دور بودن اذهان عمومی از آنها به دنبال افراد دیگر میگردند تا گند خود را به آنها بمالند! مابقی را طی یک نامه به خدمت شما میرسانم...
الآن توی فرمانداری لاهیجان آدمی هست به نام افخمی که در دهه فجر سال گذشته یک شبنامه دستش بود علیه ندیمی و به تکتک مدیران نشون میداد و اما امروز جالبه اون میاد طرفداری فرماندار رو نزد ندیمی میکنه و از اون طرف جناب فرماندار چون هزینه تعمیرات خونهاش زیاد بود و احمد جان از شورای بخش تأمینش کرد، شفاعت اونو نزد ندیمی. ضمناً به روایت خود جناب ندیمی، حتی یک مدیر هم در چهار شهر و شهرستان توی انتخابات با جناب ندیمی نبودند!!!
(ت) با چاپلوسی و همراهی (خ) و ضیافت شامی به آقای (ق)، مسئول پژوهشی دانشکده منابع طبیعی شد و روز انتخابات به همراه (خ) و (ف) رفتند لنگرود به لاهوتی رأی دادند. اینو آقای ندیمی میدونه و (م.آ) هم که از اشارات جناب مهدوی است، دغل دوست روز انتخابات سر ندیمی رو کلاه گذاشت و از بازاری و کارخونهدار و شرکتها پول گرفت برای ندیمی و کرد توو جیبش!!!
لاهیگ: توجه این کاربر عزیز را به این نکته جلب مینماید که عناوین سوابق نویسنده مقاله در ذیل آن، از "لاهیگ" بوده و در متن ارسالی نویسنده، هیچگونه سابقهای درج نشده بود.
1- نیت خوانی اخلاقاً کار خوبی نیست، مگر اینکه دلیلی روشن در این یادداشت باشد که بتوان نویسنده را متهم به درخواست پست کرد.
2- اگر این آقای نویسنده، مقاله بیژن نجدی را خوب خوانده باشد، میبیند که دکتر مهدوی با توجه به همکاری که در چند دبیرستان با ایشان داشته، نظر ایشان را در زمینه روشن کردن ذهن مردم در انتخابات مطرح نموده است، نه چیز دیگر.
3- تخصص دکتر مهدوی در زمینه عرفان و مولانا برای همگان روشن است. لذا نمیتوان او را به کجفهمی متهم کرد.
4- خوب است که نویسنده نام خود را مطرح کند تا معلوم شود کی هست و چه در چنته دارد؟
5- دکتر مهدوی سی سال است که مینویسد. بیانصافی است او را در نوشتههایش متهم به قدرت طلبی کرد.
6- مهدوی اگر قدرت را دوست داشته باشد، بالاتر از هر چیز، راه انتخابات برای او باز است. (در دیداری که من با او در تهران داشتم، این نکته را به او گفتم)
7- همه گرفتاریهای ما همان است که نویسنده آن را بدیهیات مسلم دانسته است.
8- اصل مرضیه قبول اشتباه که نویسنده آن را ادعا کرده، به نظر بنده عذر بدتر از گناه بوده است.
1- نیت خوانی یعنی چه؟ و بر اساس کدام مکتب اخلاقی کار خوبی نیست؟! آیا باید منتظر درخواست پست مدیریت با ادبیات اداری از سوی کسی بود تا این میل ثابت شود؟ تکلیف این قاعده شما در برخورد با متون فلسفی و کلامی چیست؟ به نظر شما، همه آنها را باید به جرم نامفهوم "نیت خوانی" رد کرد؟ بهجز شعار، چه گفته و نوشته دیگری میتواند از فتوای خود ساخته شما مجوز بگیرد؟
2- اگر شما جوابیه فرزند مرحوم نجدی و مهمتر از آن، اگر "یوزپلنگانی که با من دویدهاند" و "دوباره از همان خیابانها" و "داستانهای ناتمام" و "خواهران این تابستان" و دیگر نوشتههای این روشنفکر گرامی را خوانده باشید، تضاد بیژن نجدی را با راوی آن خاطره مجعول به روشنی میتوان دید. و اگر شناخت شما به اتکاء همکاری در چند دبیرستان(!؟) است، شما را به تحقیق در مورد همنشینان و همصحبتان والامرتبه ایشان دعوت میکنم تا کمی بیشتر از تاریخ فرهنگ معاصر اینجا بدانید.
3- تخصص ایشان بر همگان روشن است!؟ همگان یعنی شما و دوستانتان؟! اگر مشعوف این متن شدهاید، به عنوان یک دانشجو میتوان مراجع فراوانی را به شما معرفی کرد که "اصل"اند و کمی دشوار برای ذهن آسانگیر و آسان خواه.
4- بنده یک شهروندم مثل همه. بی هیچ ادعا و سهم و غنیمتی در مدیریت و قدرت و ثروت. بی هیچ وابستگی و نسبتی با مجریان و بی هیچ ملاحظهای برای به بازی گرفتن فرهنگ ایرانی در بازیهای کوچک و کودکانه.
5- سی سال نوشتن و بیشتر و کمتر دلیل رد قدرت طلبی نویسنده است؟! جدا از اینکه ایشان چه نوشتند (بلا تشبیه)، تاریخ پر است از نوشتههای دیکتاتورهایی چون هیتلر و قذافی و موسیلینی و ...
6- این نظر شماست و درستی آن را به اهلش میسپاریم. اما یعنی وارستگی ایشان در حدی است که قدرت را دوست ندارند؟ پستهای قبلی ایشان، یعنی به زور و غل و زنجیر به ایشان داده شد؟! این را هم به حافظه جمعی مردم لاهیجان میسپاریم.
7- ؟
8- دوست عزیز! به آنچه که نوشتهای کمی در خلوت بپرداز. اینها همه به اشاره بود و اگر قرار بر تفصیل و تشریح باشد، نه برای من حوصلهای مانده، نه برای مردم درگیر در آشفتگیهای روزمره و منتظر برای تغییر فضای شهرشان. هر جوابی بعد از این از شما بیپاسخ خواهد ماند. میتوانید آن را دلیل برتری اندیشه خود بدانید و کیفور شوید. خوش باشید!
کاش میشد با تو بود و از تو گفت
کاش میشد با تو گم شد در همه