پانزدهمین دوره "دوسالانه 109 (Biennal 109)" که هر دو سال یکبار در پاریس برگزار میشود، با آثار 46 نقاش و 27 مجسمهساز از شصت کشور مختلف، از تاریخ 22 سپتامبر تا امروز دوم اکتبر در خانه بینالمللی هنرها در پاریس برپاست. در میان نام 46 نقاش که تابلوهایشان را در این نمایشگاه به نمایش گذاشتهاند، یک تابلو بهخصوص برای مخاطب ایرانی کاملاً چشمگیر است: تابلویی از قاسم حاجیزاده، هنرمند ایرانی ساکن پاریس. قاسم حاجیزاده 65 سال پیش در لاهیجان ـ مرکز چای و برنج ایران ـ متولد شد. از 12 سالگی به نقاشی روی آورد و پیش از انقلاب به یکی از نقاشان مطرح و معروف ایران مبدل شد. در سال 1968 ایران را ترک کرد و مقیم پاریس شد. ملیت فرانسه گرفت، اما هرگز سرزمین مادری و فرهنگ آن سرزمین را فراموش نکرد. زنان قاجار، قهرمانان ایرانی، بهویژه میرزا کوچک خان، مصدق، صادق هدایت و نیز چهگوارا از سوژههای مورد علاقه او بوده و هستند. او علاقه زیادی به نقاشی از روی عکسهای قدیمی دارد. به این بهانه در محل نمایشگاه با او گفتوگویی کردهایم. نخست از او خواستم تا درباره نمایشگاه دوسالانه 109 که در یک مرکز معتبر هنری به نام "خانه بینالمللی هنرها" برگزار میشود برای ما بگوید.
ایرج ادیبزاده
• شما در این دوسالانه با یک تابلوی بزرگ و دو تابلوی کوچکتر شرکت دارید. این پنجمین بار است که تابلوهایی از شما در این برنامه فرهنگی به نمایش درمیآید. این دوسالانه چند سال است که به راه افتاده و هیأت انتخاب چطور تابلوهای به نمایش درآمده را انتخاب میکنند؟ سی سال پیش این بیینال درست شده است. یعنی نقاشها دور هم جمع شدند و انجمنی را تأسیس کردند به اسم "109" که دو سال یکبار نمایشگاهی برگزار میکند. اینکه چگونه انتخاب میکنند، به این ترتیب است که یک کمیته انتخاب که حق ندارند در نمایشگاه شرکت کنند، کارها را انتخاب میکنند. انتخاب بسیار مشکلی است، چون داوطلب زیاد است. به هر صورت هر سال آنها یکسری را انتخاب میکنند و انتخاب امسال را هم که میبینید.
• شما تنها نقاش ایرانی هستید که در پانزدهمین نمایشگاه دوسالانه 109 شرکت دارید؟ تا بهحال اینطور بوده است. حتی کاتالوگ قبلی را هم که نگاه کردم، گویا به عنوان تنها نقاش ایرانی این شانس را داشتم که در این نمایشگاه شرکت کنم یا دعوت شوم.
• در این نمایشگاه هر نقاش میتواند یک تابلوی بزرگ و دو تابلوی کوچک ارائه دهد. تابلویی که شما ارائه دادهاید، تصویر زنی است که روی بینیاش با پرچم ایران پوشیده شده است. بالاتر روی موهایش پرچم آمریکاست و دو هواپیما آن بالا دیده میشوند. بعد هم قله دماوند که موضوع مورد علاقه شماست. اسم این تابلو چیست؟ اسم این تابلو "گرم شدن هوا" است.
• منظورتان چیست؟ نمیدانم ترجمهاش چه میشود. به فرانسوی میگویند: Réchauffment Climatique، یعنی هوا دارد گرم میشود. مثل اینکه میگویند روز به روز کره زمین دارد گرمتر میشود. اسم این تابلو هم همین است.
• در تابلوی "گرم شدن هوا" زنی با پرچم ایران روی صورتش و پرچم آمریکا روی موهایش، درحالی که موهایش پوشیده است، به مقابل نگاه میکند و پشت سرش قله دماوند است. این زن نماد چیست؟ من اصولاً از روی عکسهای قدیمی کار میکنم و این عکسی است که من 40-35 سال پیش از یک آنتیک فروشی در قاهره خریدم. درواقع عکس یک دختر مصری است. خیلی از آن استفاده کردم، به اشکال مختلف و اینبار هم این فکر به ذهنم رسید و این کاری را که میبینید را با عکس کردم. این پرچمها معنی خاصی ندارند، ولی هرکسی میتواند هر معنایی که دلش میخواهد به آن بدهد. برای خود من فقط برای زینت است.
• شما جزء آن دسته از نقاشهای ایرانی هستید که همیشه در تابلوهایتان اشارهای به فرهنگ ایران میکنید؛ ضمن اینکه تابلوهایتان پر از نوگرایی هم هست. یعنی هربار یک چیز تازهای باید در تابلوهای شما دید. این کوه دماوند نماد چیست؟ این کوه دماوند برای من یک قدرت دوستداشتنی است، اما اینکه چرا من از آن استفاده میکنم؛ یادم هست زمانی که به هنرستان میرفتم، آنجا یکجور صابونی را میخریدند که کاغذی بود و دستهایمان را همیشه با آن میشستیم. روی این صابون عکس تختی و پشت سرش عکس دماوند بود. میگفتند برادرش چاپ کرده است و میفروشد. خلاصه این صابون کاغذی و این عکس دماوند و این پرتره تختی برای ما نشان قدرت بود. این تصویرها در ذهنم ماند و از آن زمان به بعد سعی کردم در کارهایم استفاده کنم.
• معنی بهخصوصی ندارد؟ معنی بهخصوص همین ایران است. به نظر من دماوند نماد قدرت ایران است. دماوند از دور منظره خیلی قشنگی است. خیلی دوستداشتنی است و من خیلی دوستش دارم.
• آن دو هواپیما هم کمی آشنا هستند. گویا همان دو هواپیمایی هستند که به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی حمله کردند. اینطور نیست؟ بله! این در واقع یک کمپوزیسیون است. فکر کردم مثلاً اینجوری دارند در هوا پرواز میکنند.
• به گرم شدن هوا ارتباطی ندارند؟ بله! این گرم شدن هوا به هرحال مسأله روز است و همه راجع به آن صحبت میکنند. این است که من هم اینجا از آن استفاده کردم.
• در همین تابلو، زنانی را هم نشان دادهاید با چادرهای سیاه یا رنگهای زرد و سبز و قرمز. آنها مثل مرغهایی هستند روی شاخههای یک درخت یا لولههایی که در کنار هم قرار گرفتهاند. زنها بهطور کامل بدون چهرهاند. اینها نماد چه هستند؟ آدم وقتی به آنها نگاه میکند، مثل این میماند که درحال استخراج گاز هستند. فضا کانالکشی شده است و مثلاً اینها دارند کمک میکنند. فضا حالتی مثل استخراج گاز دارد. مثلاً انگار کنار دریا گاز پیدا شده است و حفاری کردهاند. یک چیز خیلی تکنیکی است.
• نقش زنان هنرمند در اینجا چیست؟ زنان هم به هرحال مثل مردان همیشه در صحنه هستند. در این تابلو در واقع هیچ نقش خاصی ندارند. فرض کنید دارند کار میکنند یا دارند استخراج میکنند.
• شما برای این تابلویتان قیمتی گذاشتهاید؟ نه! خیال فروش آن را ندارم. برای همین نوشتم که برای فروش نیست.
• برگردیم به آثاری که در دوسالانه 109 به نمایش گذاشته شده است. حتماً شما تابلوهای دیگر را هم دیدهاید. فکر میکنید چه تغییراتی در نقاشی مدرن ایجاد شده است؟ آیا در این نمایشگاه میشود نمونههای مختلفی از تغییر و تحولات عرصه نقاشی را دید؟ بله! این نمایشگاه هر سال از چند نقاش جدید دعوت میکند و من هم کارهای جالبی در آن دیدهام. در گذشته نقاشی خیلی به طرف آبستره گرایش پیدا کرده بود و تزئینی شده بود و اینجور چیزها، اما حالا دارد دوباره برمیگردد به سوژه و این باعث خوشحالی است.
• خودتان از کدامیک از این تابلوها خوشتان آمده است؟ منظورم تابلوهایی است که در همین دوسالانه امسال ارائه شدهاند. یک تابلو هست از نقاشی به اسم کوئنه. کار او را خیلی دوست دارم. کارش خیلی خوب است. دوبار هم در همین نمایشگاه جایزه برده بود.
• شما هم تا بهحال در دوسالانه 109 برنده جایزه شدهاید؟ در این نمایشگاه بهخصوص نه. در نمایشگاههای دیگر اما جایزه گرفتهام.
• شما را "نقاش تاریخ ایران" لقب دادهاند. یعنی شما با الهام از عکسهای قدیمی مربوط به دورههای مختلف تاریخ ایران نقاشی میکنید. چرا اصلاً چنین سبکی را برگزیدید؟ این انتخاب خاصی نیست. من اینطور بزرگ شدم. از جوانی، سوژههای من همینهایی است که هنوز هم دارم رویشان کار میکنم. یعنی چیز خاصی برای توضیح ندارم. من از عکسهای قدیمی لذت میبرم، از سوژههای قدیمی، از چیزهای تاریخی ایران. اینها برای من مهماند و به همین دلیل یکجوری ثبتشان میکنم. یکجوری اینها را پرورش میدهم. چه میدانم... گسترش میدهم. یعنی یکجوری مهمترشان میکنم. این موضوع برای من خیلی مهم است و خیلی آن را دوست دارم.
• چند سال است که نقاشی میکنید؟ از هفت ـ هشت سالگی تا امروز نقاشی میکنم. تا آنجا که یادم هست، همیشه نقاشی میکردم و دوست داشتم نقاشی کنم.
• میدانید الآن تابلوهایتان در کدام موزههای معتبر جهان هست؟ نمیدانم. ولی در موزه بنگلادش فکر میکنم یک تابلو دارم. در موزه اردن دو تابلو دارم. در موزه قدیم ایران که خیلی تابلو داشتم. در همین فرانسه هم در یکی ـ دو موزه تابلو دارم. در موزه Naive Art نیز یکی دو کار دارم. در سئول کار دارم. در موزه معاصر کره جنوبی هم یک تابلو دارم.
• آیا بیشتر کلکسیونرها تابلوهای شما را میخرند یا کسانی که موزه دارند؟ فکر میکنم کلکسیونرها بیشتر میخرند. موزهها آنقدر سراغ من نمیآیند. کلکسیونرهایی از قدیم هستند که کارهای مرا میخرند و جدیداً هم چند نفر هستند که کارهای مرا تعقیب میکنند و میخرند.
• در آتلیه شما تعداد زیادی تابلو از خودتان دیدم. چه روزی میخواهید یک نمایشگاه از کل کارهایتان بگذارید؟ خیلی دلم میخواهد که این اتفاق روزی بیافتد و یک نمایشگاه از تمامی نقاشیهایم بگذارم، ولی همیشه فکر کردم شاید روزی در ایران یک بنیادی برپا شود که همه کارهایم همانجا باشد؛ در شمال ایران یا در تهران.
• چون خودتان اهل لاهیجان هستید، لابد دوست دارید نمایشگاهی در شمال بگذارید؟ بله! آنجا هم دلم میخواهد، رشت هم دلم میخواهد، تهران هم دلم میخواهد. دلم میخواهد جایی برگزار شود که امکانش باشد که همه کارهایم ارائه شود و مردم بتوانند به راحتی آنها را ببینند.
• نظرتان راجع به دیگر نقاشهای ایرانی چیست؟ چه نقاشان معاصر در ایران و چه نقاشانی که در اینجا حضور دارند. خیلی مثبت است. بسیار جوانان بااستعدادی را میبینم که بهتازگی از ایران به اینجا آمدهاند و کارهایشان را میبینم یا حتی در ایران نمایشگاه میگذارند، کارهایشان را میبینم. به نظر من خیلی پیشرفت شده است. روزی که من از ایران بیرون آمدم، تنها یکی دو گالری در تهران بود. الآن میگویند صدها گالری در ایران هست. این نشان میدهد که موج کار و فعالیت هنری در ایران گسترش پیدا کرده است؛ مثل همین جاها و این باعث خوشحالی است.
• خود شما درباره قاسم حاجیزاده چه میگویید؟ چه میگویم؟ نمیدانم چه بگویم. میخواهید تعریف کنم. چیز خاصی نمیتوانم بگویم. فکر میکنم آدم باید هر طوری هست در حوزه خودش کار کند. من نقاشم، نقاشی میکنم. فکر میکنم آدمی است که کار میکند. همین.
• شبانه روز! اگر امکانش باشد، بله.
• بیشتر شبها کار میکنید؟ بله، ترجیح میدهم بیشتر شبها نقاشی کنم تا روز.
• چرا، چون خلوتتر است؟ بله! سکوتش را بیشتر دوست دارم.
• برای تابلویی که در این دوسالانه به نمایش گذاشتهاید، چقدر وقت صرف کردید؟ خیلی طول کشید. خیلی روی آن کار نکردم، ولی خیلی طول کشید تا تمام شود. شاید دو سالی طول کشید. یعنی از زمانی که شروع کردم تا زمانی که تمام شد. چند ماه یکبار روی آن کار کردم.
• از ابتدا میدانستید که میخواهید روی چه موضوعی کار کنید؟ بله! دقیقاً در ذهنم بود که میخواهم چه کنم و همانطور هم تقریباً تمام شد.
• یک سبک مخصوص خودتان را دارید؟ حتماً. بالاخره وقتی آدم سالها کار میکند، به چیزی، به جایی میرسد توی کارش. این طبیعی است.
• در چهاردهمین بیینال پاریس هم تابلوی "آتشفشان" شما عرضه شد که تماشاگران بسیاری را به خود جلب کرد. در این تابلوی سورئالیستی، دماوند، آتشفشان، زنان قاجاری، پرچم آمریکا و زنی که درازا خوابیده دیده میشوند. بفرمایید که موضوع این تابلو چیست؟ موضوع تابلو آتشفشان است.
• آن انتهای تابلو یک آتشفشان دیده میشود. این خانمهای قاجاری چی؟ برای خانمهای قاجاری از یک عکس قدیمی استفاده کردم، همین. چیز دیگری ندارم راجع به این تابلو بگویم.
• چه مدت برای این تابلو کار کردید؟ چند ماهی شد. فکر میکنم پنج یا شش ماه. همین، از عکسهای قدیمی استفاده میکنم و همین نقاشی که اشاره کردید، من خودم نمیتوانم تعریف کنم یا تکذیب کنم. این تابلو همین است که میبینید. یک پرچم آمریکا دارد در ساختمان و یک مشت زنان قاجارند که درحال عیش و نوشاند و از این حرفها. دماوند هم که دارد آتشفشانی میکند. یک چنین تصوری است که کشیدم.
• تابلوی "آتشفشان" را چهقدر قیمت میگذارید؟ نمیتوانم قیمت بگذارم. ولی قیمتی که بالاخره هست روی این تابلو 65 هزار یورو است.