فصلی كه آغاز شد، دستاوردهای زیادی برای داماش داشت كه مهمترین آن، حمایت پرشور هواداران از بازیهای داماش است، كه در این بین میتوان گفت بعد از مردم رشت، هواداران لاهیجانی بیشترین سهم را داشتند و بارها شاهد حضور گسترده این عزیزان با پلاكارد منحصر به فرد خود در شهر باران بودیم. از آنجایی که چند وقتی بود "وارش اسپرت" به سراغ هیچ پیشكسوتی نرفته بود، تصمیم گرفتیم به شهر برگهای باطراوات چای سفر كنیم و سراغ یكی از پیشكسوتهای لاهیجانی برویم كه سابقه حضور در تیمهای رشتی را دارا باشد. خطه شرق گیلان از دیرباز بازیكنان زیادی را به فوتبال گیلان تحویل داده است كه بسیاری از آنها هم در تیمهای رشتی فعالیت داشتهاند؛ از حمیدرضا منصوری، فیضی مقدم و ... گرفته تا حال هم كه بازیكنان آیندهداری مثل حسین ابراهیمی و حسین گوهری و صادق از همان خطه هستند. اینبار به سفارش دوستان و سایر پیشكسوتان سراغ شماره 9 معروف گیلان رفتیم؛ كسی كه قبل از قایقران در ملوان شماره 9 را به تن میكرد و كاپیتان هر دو تیم ریشهدار گیلان بود و سابقه حضور در تاج رشت، ملوان، سپیدورد رشت، ایرانمهر رشت و ... را هم دارد. جاوید جهانگیری ـ بازیكن دوستداشتنی فوتبال گیلان ـ دیگر مثل سابق شاداب نیست و شاید از دوران فوتبالش فقط عوارضش برایش باقی مانده است. او همچنین بازیكنانی مثل حمیدرضا منصوری، حسین ابراهیمی، حسین گوهری، صادق و ... را به فوتبال رشت آورده است كه این نكته باید قابل توجه افرادی باشد كه اعلام میکنند بازیكنانی مثل حسین ابراهیمی و گوهری را آنها معرفی كردهاند! جاوید جهانگیری در سالی كه پگاه، نائب قهرمان جام حذفی شد، آنالیزور پگاه گیلان بود. نكته جالب توجه برای ما در هنگام قدم زدن با جاوید جهانگیری در شهر لاهیجان این بود كه وی مورد استقبال همشهریانش قرار میگرفت. كسی كه به خاطر بازی در گیلان و رد پیشنهاد پرسپولیس، در لحظههای آخر از بازیكنان جام جهانی 1978 خط خورد. در این گفتوگو از مسائل زیادی، از جمله مرد اول فوتبال رشت، مقایسه سپیدرود آن زمان و حال و شرایط پیوستنش از ملوان به سپیدرود سئوال شده است که شما را به خواندن این گفتوگوی وارش اسپرت دعوت میکنیم.
• بیوگرافی خودتان را با توجه به اینکه اکثر بازدیدکنندههای سایت ما از نسل جوان هستند و بازیهای شما را به خاطر ندارند برای وارش اسپرت بفرمایید. جاوید جهانگیری هستم، متولد 1327 از محله امیرشهید لاهیجان. در سال 1342 با تیم آموزشگاهی لاهیجان، نائب قهرمان آموزشگاههای کشور شدیم و سال 1344 با آموزشگاههای لاهیجان در گرگان قهرمان ایران شدیم. در سال 1345 به عنوان یار کمکی در تیم آموزشگاههای انزلی سوم کشور شدیم و بعد از آن مورد توجه تیم دارایی تهران قرار گرفتم و مرا به تیمشان دعوت کردند. البته من در آن زمان به عنوان یار کمکی از لاهیجان به رشت میآمدم و در تیمهای تاج رشت، ایرانمهر رشت و دارایی رشت در مقابل تیمهای تهرانی بازی میکردم و این تیمها هم بازی من را دیده بودند. در رشت هواداران زیادی داشتم که وقتی میخواستند بلیط بخرند، میگفتند: جاوید جهانگیری بازی کونه؟ اگه بازی کونه، امان بلیط بهینیما! برای تمام تیمها من در رشت بازی کردم. تقریباً میتوانم بگویم که بیشتر فوتبالم را از لاهیجان آمدم رشت و از انزلی هم آقای صالحنیا میآمدند دنبالم و به صورت کمکی آنجا هم بازی میکردم.
• زمانی که میخواستید وارد فوتبال شوید، از چه دیدی به فوتبال نگاه میکردید؟ ناخواسته از 10 سالگی فوتبال کردم، چون منزل من پشت یک زمین فوتبال بوده است و فاصلهاش با زمین فوتبال هم 50 متر بود. از همان جلوی در خانه فوتبال بزرگترها را نگاه میکردم. وقتی که کلاس اول و دوم را رفتم، دیگر از کلاس سوم در زمین فوتبال بودم؛ جورابها را به هم میبستیم و فوتبال بازی میکردیم، آنهم پابرهنه... . حالا که 63 سال سن دارم، پنجاه و خردهای سال است که در فوتبال بودم و همه چیزمان را هم گذاشتیم و هیچ برداشتی از این فوتبال نکردیم، جز همین مسائل معنوی.
• هواداران نسل قبل، از شما به عنوان یک بازیكن شش دانگ و کامل یاد میکنند. از بازیتان برای ما بگویید. نظر لطفشان است. من غیر از فوتبال، قهرمان پینگ پنگ هم بودم، عضو تیم والیبال لاهیجان و عضو تیم بسکتبال لاهیجان بودم و البته عضو تیم کشتی جوانان لاهیجان هم بودم و در گیلان دوم شدم! پرش میکردم و در دو 100 متر و 200 متر در لاهیجان اول میشدم. در فوتبال هم شاید یک چیز ذاتی بود که یک بازیكن شش دانگی بودم، مثلاً به من میگفتند موتور ملوان.
• همیشه سعی میکردید از سبک بازی چه کسی الگوبرداری کنید؟ من بازی پرویز قلیچ خانی و علی پروین را خیلی میپسندیدم. آنها هافبک راست و وسط بازی میکردند و من هافبک چپ.
• در منتخب گیلان هم عضو بودید و مربیگری میکردید؟ یک دوره من مربی و آقای صومی سرمربی تیم منتخب گیلان بودیم. بازیكنان هم آقای منصوری، سیدعلی محمدی، امید هرندی، مرحوم قایقران، ممی احمدزاده، فرخ جهانی و ... بودند.
• سپیدرودی که آن زمان در آن بازی میکردید را با سپیدرود الآن مقایسه کنید. به نظر من این سپیدرود با سپیدرود قدیم اصلاً قابل قیاس نیست، چون تمام رشت دنبال آن سپیدرود بودند؛ هم کمک مالی میکردند، هم معنوی و یک تیم بود، ولی الآن که داماش هست، کمتر سراغ سپیدرود را میگیرند و یا این سپیدرود از نظر مالی آن بضاعت را ندارد که بازیکنهای خودش را حفظ کند. مثلاً "آبشک" (بازیکن داماش) یا مهاجمش که آقای گل شده بود به اسم حقشناس را نتوانستند فصل قبل در تیم نگه دارند.
• خب استقلال رشت هم آن زمان بود، پس چرا در آن زمان سپیدرود تحت تأثیر استقلال رشت قرار نگرفت؟ خب بضاعت مالی قویتری داشت و آنها به سمت حرفهای شدن میرفتند و ما تونایی مالیمان ضعیف بود. همین استقلال رشت سهمیه خودش را به پگاه گیلان داد و تقریباً پگاه را میتوان گفت استقلال قبلی.
• شما که کاپیتان ملوان هم بودید، چه شد که به سپیدرود پیوستید؟ بعد از اینکه آقای صالحنیا از بازی فوتبال خداحافظی کردند، از بین تمام بچهها من را انتخاب کرد و بازوبندش را درآورد و به من داد. گفتند که از این به بعد کاپیتان شما، جاوید است. من قصد اعتراض داشتم که ایشان اجازه صحبت به من را ندادند. حالا آنها همه انزلیچی بودند، ببینید من دیگر چه کردم که از لاهیجان کاپیتانشان شدم! تا سال 1354 در ملوان بودم و سال 1355 آمدم سپیدرود که میشود گفت مسائل مالی و حاشیهای در این قضیه تأثیرگذار بود... آمدم رشت و به من 40 هزار تومان به عنوان پیشپرداخت دادند. آن موقع آقای عسگرزاده سرمربی و احمد صومی کمک مربی بودند که بعد با سپیدرود رفتیم بنگلادش و قهرمانی این مسابقات را بهدست آوردیم. من هم در آن تورنمنت به عنوان بهترین بازیکن شناخته شدم.
• با سپیدرود مقابل ملوان قرار گرفتید. شرایط به چه شکلی بود؟ بعد از انقلاب در لیگ استانی به ملوان خوردیم و یک تبلیغاتی هم علیه من در انزلی شد که مردم انزلی بعدها واقعیت را متوجه شدند. من واقعاً به ملوان علاقه داشتم، حتی در اردوی تیم ملی آقای پروین به من پیشنهاد داد که به پرسپولیس بروم، ولی ملوان را ترک نکردم. پروین به من میگفت میخواهی در ملوان باشی و در تیم ملی هم فیکس باشی؟ که من گفتم آره و پروین به من گفت نمیشود، باید بیایی در تیمهای تهرانی تا فیکس تیم ملی باشی!
• وقتی به سپیدرود آمدید، برخورد مردم رشت با شما چطور بود؟ من وقتی در ملوان هم بازی میکردم، برخورد مردم رشت با من خوب بود، چون دیدگاه من مردمی بودن است. من در لاهیجان، رشت و انزلی بازی کردم که حتی وقتی مردم رشت من را میدیدند، می گفتند تو رشتی هستی و لاهیجانی نیستی و یا انزلیچیها میدیدند و میگفتند تو انزلیچی هستی... به نظر من فرقی نمیکند رشتی یا لاهیجانی یا انزلیچی باشیم؛ مهم این است که همه گیلانی هستیم! اگر واقعاً میخواهیم به خودمان ببالیم، باید این فرقها را کنار بگذاریم و تلاش کنیم و با افتخار بگوییم گیلان، همین!
• بهترین خاطره ورزشی شما؟ یک گل به آتشنشانی زدم که از میانه زمین بود و هیچ وقت یادم نمیرود. قهرمانی جام بنگلادش با سپیدرود هم خیلی برایم خاطرهانگیز بود، چون در گیلان و شمال هیچ تیمی نتوانسته است یک جام بینالمللی بیاورد.
• و بدترین خاطره ورزشی؟ جدا شدن از پگاه گیلان. من حدود 5 سال آنالیزور تیم پگاه بودم که وقتی آقای ذوالفقارنسب به تیم پیوستند، من از این تیم جدا شدم، چون نمیتوانستم با آن شرایط بسازم.
• آیا تا به حال در دربی گیلان که جدیداً به آن لقب "الگیلانو" هم دادهاند، گل زدهاید و شرایط چطور بود؟ من در انزلی از روی یک ضربه ایستگاهی گل زدم. داربیهای زیادی بازی کردم. یادم هست در رشت تا پیست دو و میدانی هواداران مینشستند و ما در رشت با ملوان حلقه دوستی و اتحاد زدیم، ولی راستش را بخواهید در انزلی بیمه نبودیم! یادم است بازی سپیدرود و ملوان در انزلی یک هوادار ملوان به سمت من گوجه پرتاب کرد که من آن گوجه را خوردم و به او تعظیم هم کردم. (با خنده) یک حساسیتی بین فوتبال رشت و انزلی وجود داشت که در این بین تنها کسی که مردم رشت در بین بازیکنان انزلیچی قبولش داشتند، مرحوم سیروس قایقران بود و رشتیها هم به او احترام میگذاشتند، چون سیروس افتخار گیلان بود و در منتخب گیلان هم بازی کرده بود.
• داماش امسال شرایط پرفراز و نشیبی را طی کرد. شرایط این نماینده گیلان و شهر باران را چطور میبینید؟ تیم را آقا مهدی (دینورزاده) به لیگ برتر آورد و خیلی زحمت کشید و این را باید همه قدر بدانند. به دلایلی آقای دینورزاده نتوانستند تیم را جمع کنند که یکی از اینها میتوانست مصاحبههایی باشد که بعضی از بازیکنهای پارسال که از تیم کنار گذاشته شدهاند انجام دادند که آن وفاداریشان را به تیم رشت نگه نداشتند! به هر ترتیبی آقای قاسمپور به تیم آمدند و تیم بهتر شد، ولی به نظر من تیم در خط دفاعی مشکل دارد و ما میتوانیم گل بزنیم، ولی نمیتوانیم گل را نگه داریم. به نظر من تیمی هست که بتواند در حمله به نتیجه برسد، ولی در دفاع ضعیف است. (این مصاحبه پیش از نیم فصل دوم انجام شد)
• یکی از نکات حائز اهمیت امسال، حضور هوادارانی از تمام نقاط گیلان در استادیوم بود که در این بین حضور پرشور هواداران لاهیجانی قابل تحسین است و از آنجایی که شما هم اهل خطه شرق گیلان هستید، نظر مردم این خطه از گیلان زمین در مورد داماش چیست؟ این برمیگردد به اینکه بیشتر بچههای لاهیجان در تیمهای رشتی بازی کردند و این است که هواداران تمایلشان به رشت بیشتر از انزلی است و البته لاهیجان و شرق گیلان به رشت نزدیکتر است و این هوادارانی هم که میآیند، از طبقه زحمتکش جامعه هستند و این مسأله هم تأثیرگذار خواهد بود و از طرف دیگر، پسوند گیلان این تیم است که تأثیر خیلی زیادی دارد و یک لاهیجانی میگوید این تیم مال من هم هست! البته در کل، مردم لاهیجان هوادار هر دو تیم هستند و انشاءالله هر دو تیم نتیجه بگیرند.
• سپیدرود با آنکه ستارگان زیادی داشت، ولی هیچ وقت به تیم ملی بازیکنی نداده است و همه ملیپوشان رشتی از تیم استقلال رشت بودند. چرا؟! بازیکنانی مثل هرندی، افتخاری و ... همه در سپیدرود بازی میکردند که سپیدرود نتوانست اینها را نگه دارد و این بازیکنان هم دوران اوج خودشان را در استقلال رشت بازی کردند.
• در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟ من دبیر بازنشسته هستم و مربی تیم نونهالان لاهیجان هستم.
• بازیکن آیندهداری را در داماش میبینید؟ باید برویم در تیمهای امید و ببینیم چه کسانی دارند با این بازیکنان کار میکنند؟ باید ببینیم این بازیکنان چطور زندگی میکنند؟ من وقتی حسین ابراهیمی را به رشت آوردم، از او خیلی بیشتر انتظار داشتم و نباید این میشد. آن موقع که حسین ابراهیمی داشت بازی میکرد، محسن مسلمان کجا بود؟ متأسفانه وقتی بازیکنان جوان ما بزرگ میشوند، حاشیه پیدا میکنند!
• دوست داشتید بهجای آن سالها، اکنون بازی میکردید؟ باید بدانید من الآن که پیش شما نشستم، سال 1377 در زمین فوتبال سکته کردم و CCU رفتم و تا 1388 خودم را نگه داشتم و بعد رفتم تهران و عمل کردم. سال 1389 هم نزدیک بود دوباره تکرار بشود و الآن هم قرص و دارو میخورم. من به خدا گفتم: اوستا! کمتر این عزرائیل را بفرست سراغم، آخه من چقدر این را دریبل بزنم و جا خالی بدهم، این یک دفعه من را میگیرد و ول نمیکندها؟! اگر واقعاً ما بنده تو هستیم، یک شب ما را بخوابان و فردا بکن 25 سال و یک قرارداد یک ساله ببندم و دوباره بعد از یک سال برگردم همین سن. چون میدانم آن یک سال را با همان نوع بازی که انجام میدادم، هفتصد میلیون میگیرم.
• چند وقت پیش یک نظرسنجی با مضمون مرد اول فوتبال رشت در سایت وارش اسپرت قرار دادیم. اگر شما میخواستید در این نظرسنجی شرکت کنید و مرد اول فوتبال رشت را از گزینهها (افتخاری، صومی، حقدوست، داداشزاده، طباطبایی، جهانپور، هرندی) انتخاب کنید، چه کسی را انتخاب میکردید؟ بدون شک آقای مجید جهانپور. چون این اسمهایی را که نگاه میکنیم، همه را ایشان پرورش داده. در ضمن ایشان مربی تیم ملی فوتبال بودند و تیم ملی فوتسال را هم چهارم جهان کردند و سوادشان خیلی بالاست. حتی میشود از ایشان به عنوان مرد اول یا دوم فوتبال گیلان نام برد.
• اگر سپیدرود و ملوان با هم بازی کنند، شما طرفدار کدام تیم هستید؟ برایم فرقی نمیکند (با خنده)، هر تیمی قویتر بود و بهتر بازی کرد. ولی این را هم بگویم من یک خانه دارم که آن را هم از سپیدرود دارم.
• در یک روز تعطیل به سراغ شما آمدیم. مزاحم وقتتان که نشدهایم؟! من هیچ وقت عادت ندارم به کسانی که میخواهند با من مصاحبه کنند بگویم نه، چون زشت است و درست نیست. راستش را بخواهید، وقتی شما زنگ زده بودید من خوابیده بودم و بلافاصله بلند شدم و خودم را آماده کردم، چون دوست ندارم چند تا جوان که سایتی به نام "وارش اسپرت" را درست کردهاند منتظر بگذارم و ناراحتشان کنم. در ضمن این را هم بگویم همین که از فوتبال رفتهایم و چند نفر به ما احترام میگذارند، خیلی برایم ارزش دارد.
• "وارش اسپرت" ـ تارنمای هواداران داماش گیلان ـ فرهنگ و آداب گیلانیان را سرلوحه کار خود قرار داده است. حرف پایانیتان با مردم سرزمین بارانهای نقرهای و برگهای باطراوت چای، با زبان دلنشین گیلکی؟ با لهجه رشتی میگویم تا رشتیها و انزلیچیها هم راحت متوجه شوند: آرزوی موفقیت برای تومام گیلانیان داریم. رشت، لاهیجان، انزلی، فومن، کلاچای، آستارا، صوماسرا و ... هیچ فرقی نوکونه. همه إنشالله بتأنید با مشکلات کم خوشانه زندگیا بوکونید و إنشاالله شما هم موفق بیبید.
• در پایان "وارش اسپرت" هم لازم میداند از مهماننوازی جاوید جهانگیری تشکر فراوان کند و برای ایشان آرزوی سلامتی دارد.
رسول از رشت: جاويد جهانگيري براي نسل قديم و جديد لاهيجان تنها يك عبارت را تداعي ميكند و آن اينكه در شهر خود هيچگاه به خاطر مجموعه عملكرد خود محبوب نبود. همنسليها او را به خيانت متهم كرده و نسل جديد هم او را به كارشكني براي رشد بازيكنان امروزي متهم ميكنند. كسي كه در طول ساليان اخير باعث نابودي فوتبال لاهيجان شد و به قول خودش هميشه دنبال پول خورد خود بود. جاويد هيچگاه خودش قدر خود را ندانست؛ هر زمان باد به هر سمت وزيد، او آنجا بود و براي او قرباني كرد، انزلي، رشت و لاهيجان هيچ فرقي نداشت. او در فوتبال رشت هم تنها دنبال پول خورد خود بود و يكي از اقدامات خوب مديران پگاه و داماش كنار گذاشتن او بود. كسي كه بايد ابتدا خود براي خود احترام بگذارد، اما براي خودنمايي حاضر بود براي خيلي از غريبههايي كه وارد فوتبال رشت شده بودند، حتي از صندلي گذاشتن و سرپا ماندن جلوي پاي آنها و حتي پشت سر گويي همكاران رشتي خود ابايي نكند و همين كارها باعث اخراج او از رشت شد.
امثال جاويد جهانگيريها پدر فوتبال لاهيجان را درآوردند. اين حزب مخوف قدرتطلب باعث كنار گذاشته شدن امثال حميد منصوريها از صحنه فوتبال لاهيجان شدند. لعنت خدا بر مكاران... و البته وعده خدا تحقق يافت. و مكروا و مكروالله و الله خيرالماكرين.
جاوید جان! باعث عزت و آبروی گیلان، خصوصاً شرق گیلان و لاهیجان هستی. با تمام وجود و بدون منت دوستت دارم و کوچکت هستم. دوست مشترک شما و منوچهر خان نیری/ حجت.
Ali from Canada: some times i look at this site and try to refresh my memory and read some of articles from this site. thank you all working hard and making this happen. i have to say i love javeid. i love the way he used to play soccer. he is my Favorited player of all time. my kind regards to javeid and hello to lahijan. peace
ALI FROM CANADA: HI BODY
I AM SORRY IF I HEART YOUR FEELING. YOU MAYBE RIGHT OR WRONG BUT YOU SHOULD ANDRE STAND MY POINT. I AM OLDER GENERATION AND YOU SHOULD BE AGREE WITH ME 40 YEARS AGO HE BROUGHT SO MUCH FUN AND STYLE TO SOCCER AND WE ALL WERE PROUD AS SOCCER FAN TO BE LAHIJANY. I DO NOT KNOW HIS PERSONAL LIFE AND POLITICS. I LOVE SOCCER AND LIKE HIM AS A PLAYER. I HOPE THAT HELPS? YOU SHOULD FORGIVE ME. I AM AWAY FROM MY CITY MORE THAN 25 YEARS. PEACE
مسعود ابراهيمي سليمي: سلام آقا جاويد. شما افتخار گيلان بوديد و هستيد. من پسر دوست قديمي شما در حاج سليم محله هستم (مرحوم عسكر ابراهيمي سليمي) كه خيلي به شما علاقه داشت. سالم و موفق باشيد.
رامین: جاوید جهانگیری در دوران بازیگری هم تنها از هنر خدادادی بهرهمند بود و هیچگاه شخصیت ثابتی نداشت. در اوج دورانی که پیراهن تیمها ارزش داشت و به قول علی پروین باید پول میدادی تا پیراهن تیمهایی مثل پرسپولیس نصیبت شود و پیراهن فروشی یک خیانت محسوب میشد و هنوز تعصب جایی در بین همه داشت و قولها، قول بود، جاوید به راحتی پیراهن ملوان را به رقیبش سپیدرود میفروشد و بعدها پیراهن تیم شهر خود را به شهر همسایه، یعنی آستانه فروخته و در دوران مربیگری نیز تا توانست با آینده بازیکنان جوان شهر خود بازی کرد و هماکنون نیز با همکاری صمیمانه مهران آزادسرو، پولهای بیحساب هیأت فوتبال را با هم نوش جان میکنند، فارغ از اینکه روزی باید به خدا حساب پس داد. جاوید خوب بود!
شهرام وزیری (پیشکسوت فوتبال و روزنامهنگاری): این جوان رعنای دیروز و مرد دوستداشتنی امروز را من از سالهای نوجوانیاش میشناسم. من اولین کسی بودم که وی را به فوتبال تهران و تیم دارایی معرفی کردم... من مدتی در لاهجان مأموریت اداری داشتم... به دعوت آقای انصاری رئیس ورزش لاهیجان در کنار تیم لاهیجان بودم و تیم را تمرین میدادم. همین باعث شد که جاوید عزیز را به نوریان (مربی وقت دارایی تهران) معرفی کنم... جاوید خیلی سریع پیشرفت کرد و چنان شد که مورد توجه تیمهای بزرگ پایتخت قرار گرفت... دلم برای این جوان خود ساخته گیلک خیلی تنگ شده...
عبدالرضا علیدوست سحرخیز (از لاهیجان): درود بر جهانگیری عزیز! جاوید آقا! بهنوعی شما را هم میتوان پدر فوتبال گیلان قلمداد کرد، چون خاک خوردههای ورزش، خصوصاً فوتبال میدانند انسان باید چقدر زحمت بکشد تا مشکلات را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته تا موفق شود و از او به نیکی یاد کرد. بله عزیزان! جاوید جهانگیری همانی است که با مرارت و پشتکار به درجات عالی که همگان آرزو دارند رسیده؛ اما مثل امروزیها مادیگرا نبود که دارای ثروتهای آنچنانی و شرکت و ... باشند و اگر به پرسپولیس میرفت، شاید جایگاهی رفیعتر از الآن برایش متصور میشد، اما بهخاطر استان و مردم عزیز گیلان به پایتخت نشینان جواب منفی داده و آرزوی هر فوتبالیستی پوشیدن پیراهن تیم ملی میباشد، از دست داده. البته ناگفته نماند که آقای جهانگیری کاپیتانی تیم ملی (ب) ایران را در کارنامه خود دارد؛ با آن بازیهای درخشان خود در تیم ملی (ب) ایران و حتی در باشگاههای تهران که هر شهرستانیای نمیتوانست در پایتخت بهراحتی بازی کند و نامی شود. عزیزان! بیایید به پیشکسوتان خود ارج نهاده و احترام بگذاریم، چون بهراحتی نمیتوان همچنین آدمهای بزرگی را از استانی آنهم در سطح ملی به کشور معرفی کرد. نابرده رنج گنج میسر نمیشود/ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
I AM SORRY IF I HEART YOUR FEELING. YOU MAYBE RIGHT OR WRONG BUT YOU SHOULD ANDRE STAND MY POINT. I AM OLDER GENERATION AND YOU SHOULD BE AGREE WITH ME 40 YEARS AGO HE BROUGHT SO MUCH FUN AND STYLE TO SOCCER AND WE ALL WERE PROUD AS SOCCER FAN TO BE LAHIJANY. I DO NOT KNOW HIS PERSONAL LIFE AND POLITICS. I LOVE SOCCER AND LIKE HIM AS A PLAYER. I HOPE THAT HELPS? YOU SHOULD FORGIVE ME. I AM AWAY FROM MY CITY MORE THAN 25 YEARS. PEACE