ایرانیان یک بار دیگر با نزدیک شدن به ماه اسفند
در برابر آزمون بزرگی قرار خواهند گرفت که نتیجه آن، تشکیل نهمین دوره مجلس شورای
اسلامی است. انتخابات سراسری قوه مقننه با فاصلهای نزدیک به یک سال زودتر از
انتخابات ریاست جمهوری یازدهم درحالی از راه خواهد رسید که تمامی گروههای مردمی
از طیفهای مختلف جریانهای سیاسی، از ماهها پیش به صورت علنی و غیرعلنی خود را
مهیای انتخابات پیش رو نمودهاند. طبیعتاً کرسیهای بهارستان، کرسیهای خدمت به
مردم تلقی میشود و میبایست افرادی وارد این عرصه شوند که با نیت خدمت خالصانه به
مردم و پایبندی به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و قانون اساسی نقش مفید و
تأثیرگذاری داشته باشند. در غیر این صورت، شهامت عدم حضور برخی اشخاص، بسیار
شایستهتر خواهد بود؛ زیرا اگر بپذیریم که افرادی از ما قویتر هستند و میتوانند
بهتر از ما وارد رقابت شوند، به مراتب شاهد رقابتی منسجمتر خواهیم بود. از این
حیث خانه ملت برای تنظیم و برنامهریزی میان حاکمیت و جامعه نیاز مبرم به نخبگانی
دارد که بهجای رضایت فردی به فکر کارآیی، کارآمدی و مطلوبیت در رشد و توسعه کشور
و البته حوزه انتخابیه خویش داشته باشند و برای این اصل مهم همواره برنامهریزی
و تصمیمسازی نمایند.
حال کمی به تبلیغات پیش از انتخابات
هر دوره از مجلس درنگی داشته باشیم. تبلیغاتی که در آن، نامزدهای نمایندگی برای
کسب آرای مردم به هر شیوهای متوسل میشوند تا با دادن وعده و وعیدهای خلاف
واقع بتوانند جلب رضایت عمومی را کسب نمایند. توجه داشته باشیم که امروزه با دسترس
بودن وسایل ارتباط جمعی، مردم سریعتر و بهتر اخبار پیرامون خود را پیگیری
میکنند و تشخیص در عدم تحقق بسیاری از شعارهای نامزدهای نمایندگی، کار دشواری
برای هیچیک از مردم جامعه نیست! آیا در این صورت هم نامزدهای محترم خواهند توانست
با یکسری وعدههای دهن پرکن و البته فراقانونی، پشتوانهای به لحاظ اثبات توانایی
خود داشته باشند؟ و آیا باز هم اینگونه تصور میکنند که میتوانند با هجوم به
مناطق کمتر توسعهیافته (روستاها و حاشیه شهرها) با کدخدامنشی بر تودهای از مردم
موجسواری نمایند و خود را موجه جلوه دهند؟
از سویی دیگر، گاهاً پارهای از
نمایندگان پس از راهیابی به مجلس به کلی مردم را به وادی فراموشی میسپارند و
متأسفانه بهجای تبادل نظر برای پیشبرد امور و رفع نقائص و مشکلات و ایجاد فضای
تعامل، فصل جدیدی از انتقامگیری و عزل و نصبهای باندی را به مدت چهار سال آغاز
مینمایند و گویی این بدعت ناصواب را سر باز ایستادن نیست! اینجاست که نبود فضای
شفاف بین مردم و نمایندگان راهیافته به مجلس، کانالهای شایعه و ارتباطات سودجویانه
را روز به روز به صورت چشمگیری افزایش میدهد. (به عنوان مثال، خبر اخیر معاون
سیاسی و امنیتی استانداری گیلان در ارتباط با همکاری یکی از نمایندگان گیلان با
پرونده بزرگترین فساد مالی کشور که به نوبه خود عکسالعملهای بسیاری را به دنبال
داشت!)
نامزدهای نمایندگی میبایست در نشستهای
خود با تفکیک اصول قانون اساسی به صورت مطالعه شده و داشتن برنامهای مشخص، خود را
نسبت به پاسخگویی مطالبات مردم مجهز ساخته و این توانایی را در خود ببینند که با
داشتن قدرت چانهزنی بالا بر اساس اصول قانونی، بتوانند از رأی خود در صورت ورود
به مجلس در جهت رفع مشکلات مردم استفاده کنند و اگر آگاهانه (نه سفارشی!) به وظایف
اصلی خود در مجلس عمل نمایند، بسیاری از حقوق مردم ادا میشود و نیازی به هدیه
دادنها به برخی اشخاص برای کسب شهرت نخواهند داشت!
بدیهی است که نقش نماینده در تخصیص
اعتبارات و امکانات بسیار تأثیرگذار است. اگر پیشرفت برخی از مناطق کشور را نسبت
به استانمان درنظر بگیریم، بر ما مشخص خواهد شد که چگونه نمایندگان فعال در بررسی
قانون به نفع مردم و حوزه انتخابیه خویش، گیرهای قانونی را برطرف مینمایند و هیچکس
هم نمیتواند انتظار نابهجایی از آنان داشته باشد! نه اینکه عدهای از نمایندگانمان
در دوره چهار ساله خویش، روزه سکوت اختیار کنند و جز چند نطق میان دستور (آنهم با
تپقهای فراوان!) هیچ اقدام مؤثر دیگری انجام ندهند! بنابراین یکی از نشانههای
سیاستمداران باهوش، داشتن قدرت بیان و توان خطابت بالا و عدم استفاده از کلیشههای
رایج و نطقهای تکراری و بیروح است! از طرفی مردم نیز در جستوجوی مصداقهای عینی
برنامههای هریک از نامزدهای نمایندگی میباشند تا بتوانند عیارشان را بسنجند! و
بدین ترتیب با انتخاب فرد اصلح، زمینه رفع عقبماندگیهای متعدد سالیان گذشته
استانمان را فراهم نمایند.
از دیگر موضوعات مهم میتوان به تلاش
و تکاپوی فراوان برخی از نمایندگان فعلی برای کسب مجدد کرسی نهاد قانونگذاری
اشاره نمود. موضوعی که از دیدگاه مردم زمانی دارای ارزش میباشد که نماینده فعلی
به واقع لیاقت حضور مجدد را به واسطه عملکرد قابل دفاعش داشته باشد! زیرا
مردم با هیچکس عقد اخوت نبستهاند و ممکن است یک بار رأیی را به فردی داده باشند،
اما برای بار دوم به راحتی نمیتوان با هر وعدهای افراد جامعه را برای انتخاب
مجدد تحت فشار قرار داد! عملکرد هر نماینده به وضوح هرچه تمامتر مشخص میباشد؛
عملکردی که از سوی نمایندگان فعلی مرکز استان گیلان، آنچنان بر دل مردم این
کلانشهر ننشست و همواره حواشی از موضوعات اصلی پیشی گرفتند! و در یک کلام، مردم از
نمایندگانی که تنها با حضور فیزیکی در مجلس دستاوردی جز آشنایی با راهرو های ورودی
و خروجی مجلس و تلاش برای استخدام بستگانشان در ادارات حوزه انتخابیه خویش
نداشتند، بیزارند!
در پایان امید است که هریک از
نامزدهای محترم نمایندگی در استان گیلان در چارچوب قانون به گونهای فعالیت نمایند
که در صورت موفقیت در برابر وعدههایی که عموماً با لحنهای حماسی بیان میشود،
توان پاسخگویی به سیل توقعات مردم و البته پیشبرد اهداف توسعهای استان را
داشته باشند و هیچگاه شاهد استفاده ابزاری از صاحبان قدرت و بهرهگیری از بیتالمال
برای پیروزی فرد یا گروهی در این رقابت سرنوشتساز نباشیم.